عاشورا در طول تاریخ آزادگان را به عدم پذیرش ظلم دعوت کرده است
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، مرحوم حجتالاسلام دکتر داوود فیرحی؛ استاد فقید علوم سیاسی دانشگاه تهران، سال گذشته و در ایام محرم سخنرانی را با موضوع «عاشورا و فرهنگ مقاومت» داشت که در آن به شکلی مفصل به این موضوع اشاره کرده و گفت: باید گفت که عاشورا به عنوان یک مقطع بزرگ تاریخی هر ساله پاس داشته میشود اما در اصل این واقعه آنچنان بزرگ است که با هر بار مطرح شدن، چشمانداز متفاوتی از آن هویدا شده تا جایی که هر کدام از چشماندازهای نوین مطرح شده، میتواند برای روزگار کنونی ما الگو و مبنای مناسبی باشد.
وی با اشاره به اینکه مبحث مقاومت از جمله مسائل مهم جوامع بشری است که سابقهای دیرینه دارد و میتوان بارقههایی از آن را نیز حتی در یونان باستان مشاهده کرد، گفت: افرادی که اهل تحقیق در حوزه حقوق و سیاست هستند به خوبی میدانند که این مقوله امروز یکی از اساسیترین بحثها در حوزه اندیشه سیاسی است و اگر از همین زاویه به قیام عاشورا نگاه کنیم، چیزهای جدیدی جلوی چشم ما رخ مینمایاند.
عاشورا مخالفت با خلافت بزرگ اسلامی است که به حکومتی نامشروع بدل شده است
این استاد فقید علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: یک پیشفرص مهم در مورد داستان عاشورا وجود دارد و آن اینکه در دوره یک دولت بزرگ، تحولی عظیم روی داده است و جریانی به مخالفت با خلافت بزرگ بهظاهر اسلامی برخاسته که این امر خود معلول پیشفرض دیگری است و در حقیقت اقدام علیه این دولت به آن خاطر بوده که آن دولت ماهیتاً نامشروع بوده است. به هر حال مردم با دو شکل از یک نظام حاکم روبرو هستند یا مشروع و یا نامشروع که در مورد واقعه عاشورا و قدعلم کردن و مخالفت با دولت و نظام حاکمی که یزید در رأس آن قرار دارد، مشاهده میکنیم که این ایستادگی و مقاومت در برابر حکومتی نامشروع بوده است.
وی افزود: سیر تاریخی از سال نخست هجری تا سال ۶۰ این نکته را به دست میدهد که طی ۶ دهه ما از یک حکومت اسلامی که به دست پیامبری اولوالعزم شکل گرفته بود، به یک دولت و نظام منحطی طی مسیر کردهایم و حکومت به عنوان یک ماهیت موروثی از فردی به نام معاویه که شخصیتی مکار و پرنفوذ است به دست بیکفایت پسرش یزید رسیده است.
حکومت اسلامی ایجاد شده از سوی پیامبر(ص) طی ۶ دهه در سراشیب انحطاط افتاد
این استاد دانشگاه تأکید کرد: این مسئله به روشنی برای ما این موضوع را به اثبات میرساند که لزوماً یک حکومت و نظام حاکمه قرار نیست تا به آخر دارای مشروعیت مورد نظر مردم باشد و ممکن است در برهههایی نیز به خطا رفته و همانطور که در این ۶۰ سال مشاهده میکنیم، شیب انحطاط را طی کند و از مقبولیت آن در نزد مردم و صدالبته بیشتر در میان خواص جامعه کاسته شود.
حال پرسشی که مطرح میشود اینکه در چه شرایط و در کدامین نقطه شهروندان و مردم میتوانند خود را دیگر چندان مطیع حکومت ندانسته و به سرپیچی از آن بپردازند که باید گفت معمولاً در توصیف حکومت مشروع و به دور از استبداد شاخصهای وجود دارد و آن اینکه در چنین شرایطی نه دولت ظلم میکند و نه شهروندان پرخاشگری و بینظمی که البته باید گفت این حالت پایدار و متعادل با آنچه که ما در علم ریاضی میخوانیم، متفاوت است.
این پژوهشگر اندیشه سیاسی اسلام در ادامه گفت: در ریاضی حد وسط مثلاً میان دو عدد یک و ۱۰ را معمولاً ۵ فرض میکنند در حالیکه اگر برای وضعیت پایدار در یک نظام حکومتی بخواهیم ما به ازای عددی در نظر بگیریم، از آن طرف از عدد ۸ تا ۱۰ باید برای قدرت دولت به منظور دست یافتن به یک هیمنه استبدادی، حدی را قائل شد و از آن سو از عدد صفر تا مثلاً ۳ برای جامعه مردمی، حدی را در نظر گرفت که در آن هیچیک از افراد جامعه تفکر آنارشی و هرج و مرجطلبانه نداشته باشند و تازه اینجاست که حد وسط برای تشخیص اینکه یک نظام حکومتی و شهروندی به قاعده بوده و بر مدار صلاح و راستی است، تلورانس میان عدد ۳ تا ۸ برای آن در نظر گرفته میشود.
ظلم یزید نظام را از شکل متعادل خود خارج کرد و راهی جز اعتراض و مقاومت برای امام حسین (ع) باقی نماند
وی ادامه داد: با این تفاصیل باید گفت که در طی ۶۰ سال از زمان تشکیل حکومت اسلامی به دست پیامبر اسلام تا زمانی که حکومت به دست فردی شرابخوارهای به نام یزید میافتد، این روند در یک شیب انحطاط افتاده بود که البته جرقه چنین انحطاطی در سقیفه زده شد، اما اکنون و در دوره یزید اوج این بیکفایتی و ظلم و جور حکومت را شاهد هستیم که نظام را از شکل متعادل و موازنه خود خارج ساخته است و اینجاست که برای خواصی همچون امام حسین (ع) دیگر چیزی باقی نمیماند جز اینکه دست به اعتراض و مقاومت در برابر چنین وضعیت به وجود آمده، بزند.
مرحوم فیرحی گفت: در ادبیات اسلامی عبارات کلیدی فراوانی وجود دارد و یکی از آنها این است که همه شهروندان در برابر دولت مستبد، حق مقاومت و گرفتن آرایشی را دارند که طی آن هر آنچه که حاکم شده و همه ملزم به رعایت آن باشند را نپذیرند، قطعاً وقتی چنین ادبیاتی برای آحاد جامعه اسلامی و مخصوصاً عوام، یک فرض مسلم است لذا طبیعی است که خواصی همچون امام حسین (ع) خود باید پرچمدار و طلایهدار چنین حرکات اعتراضی باشند؛ حال آنکه میزان استبداد و خود رأیی و به انحطاط کشاندن جامعه از سوی حکومت جوری همچون یزید، دیگر از حد ظلم فراتر رفته و تبدیل به «ضَیم» شده است.
دستگاه یزید پای را از ظلم فراتر گذاشته و آنچه که جریان داشت منطبق با واژه «ضیم» بود
وی در توصیف واژه «ضیم» گفت: زمانی است که یک حکومت به ظلم و ستم پرداخته و البته حدودی در آن نیز برای خود تعریف کرده است اما زمانی حکومت از حد خود در میزان ظلم و ستم روا داشته شده بر مردم پا را فراتر گذاشته و تعرضی به حق و حقوق مردم میکند که روح و جسم آنها نیز آزار میبیند تا جایی که لحظهای آسایش و قرار را در میان افراد جامعه شاهد نیستیم و آنچه که در جریان خلافت یزید بر جامعه اسلامی حاکم بود، منطبق بر این واژه یعنی «ضیم» جریان داشت.
در چنین جریانی طبیعی است که اشخاصی همچون امام حسین (ع) که از جمله احرار و آزادگان در طول تاریخ بشری خوانده میشوند و همانطور که گفته شد از جمله خواص محسوب میشوند و از ایشان به «نفوس احریه» نیز یاد میشود نتوانند در برابر این حجم از ظلم و ستم که اتفاقاً تحقیر و خوار شمردن و به ذلت کشیده شدن مردم را در دستور کار دارد، تاب آورده و دم از اعتراض نزنند.
حکومت یزید قدرت اراده و اختیار را از مردم سلب کرده و همه را به تبعیت از خود واداشته بود
این استاد فقید دانشگاه تهران اذعان کرد: واکنش معقول امام حسین (ع) و هر انسان آزادهای در برابر این میزان از ظلم و ستم که تغییر ماهیت داده و با همه افکار و اعمال مردم درگیر است و سعی میکند قدرت اراده و اختیار را از ایشان سلب نموده و همه چیز را در تبعیت از منویات خود درآورد نه تنها مورد تأکید علمای اسلامی اعم از شیعه و سنی است و به کرات در آثار «ابن ابیالحدید» و «ابن خلدون» از جمله مطرحترین متفکران سنی نیز شاهد آن هستیم، بلکه مورد تأکید و تأیید هر انسان آزادهای است که حتی میخواهد دین و مسلکی به غیر از اسلام داشته باشد، همچنانکه امام حسین (ع) در اتخاذ چنین رفتاری، منظر و نگاهی برای همه جوامع انسانی در تمام ادوار تاریخی داشتند.
وی با اشاره به اینکه اعتراض امام حسین (ع) نسبت به حکومت جور یزید، اعتراض خداست، گفت: اتفاقاً امام حسین (ع) با این حرکت و قیام خود تمامی ابنای بشری را نسبت به یک موضوع دیگر نیز حساس کرد و آن اینکه ممکن است تداوم رویه یک حکومت جور موجب شود، از جایی به بعد، شرایط حاکم بر جامعه به یک رویه عادی و معمولی بدل شود اما تفکر آزادمنشی و آزادیخواهی باید اتفاقاً این عادتها را در هم شکسته و با خرق عادت، زبان اعتراض در برابر همه آن چیزی که حیثیت و آبرو و انسانیت جوامع را تحتالشعاع خود قرار داده است، بگشاید.
پیام امام حسین (ع) اعتراض نسبت به ظلم به جای انعطاف نشان دادن به ویژه از سوی خواص بود
فیرحی ادامه داد: در حقیقت پیام امام حسین (ع) از این قیام و اعتراض مؤید این نکته است که به جای انعطاف نشان دادن در برابر چنین هجمهای از ظلم و ستم که البته گاه با نیات عافیتطلبانه از سوی حتی خواص جامعه واکنشی اعتراضی نسبت به آن صورت نمیگیرد، باید دست به اعتراض و مقاومت زد و با اتخاذ اخلاق مقاومت به دنبال متوجه ساختن حکومت از میزان هوشمندی نسبت به آن چیزی بود که بر ما روا داشته شده است.
درست اینجاست که ندای «هل من ناصر» امام (ع)؛ ندایی است که نه برای نجات وی از مرگ ظاهری که در انتظارش است، بلکه ندای یاریطلبی از اشخاص است، به ویژه خواص جامعه که تن به چنین خفت و خواری دادهاند و برای حفظ بقای خود دم فرو بسته و حتی به شدت یافتن ظلم و ستم روا داشته به خود نیز راضیند.
فیرحی در پایان گفت: در حقیقت پیام امام حسین (ع) از برپایی این قیام، نپذیرفتن حقارتی است که حکومت جور آن را در سایه سکوت افراد بر جامعه اسلامی تحمیل کرده است و در شدت یافتن آن به جهت همان سکوت مرگبار، گستاخ نیز شده و اینگونه است که به واسطه چنین حرکتی آزادیخواهانه، این قیام سرلوحه و الگوی همه افراد آزادیخواه و آزاده در سراسر دنیا در همه اعصار و از هر کیش و آئین و قومیتی میشود.
منبع: نورنیوز
انتهای پیام/
انتهای پیام/