رمزگشایی از محرکهای دولت آمریکا در مسدودسازی وبسایتهای خبری ایران
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، اقدام اخیر دولت آمریکا در مسدودسازی دامنه اینترنتی شماری از وبسایتهای خبری ایران نظیر وبسایت شبکه پرستیوی، بهوضوح نشان داد که این جریانهای رسانهای، تا حد زیادی در عمل به مسئولیتهای حرفهای خود و افشای رویههای غلط آمریکا در عرصه مسائل منطقهای و بینالمللی، راه درستی را در پیش گرفتهاند و عملاً آمریکا را به نقطهای رساندهاند که چارهای جز برخورد سخت و قهری با آنها پیش روی خود ندیده است. امری که تا حد زیادی ادعاهای دولت آمریکا را مبنی بر اینکه حامی اصلی آزادی بیان و رسانهها در عرصه بینالمللی است، به چالش کشیده است.
وزارت دادگستری آمریکا بهتازگی در اقدامی، دامنه وبسایتهای ۳۶ رسانه خبری ایران (ازجمله پرستیوی) و وابسته به محور مقاومت را مسدود کرده است. واشنگتن دلیل اصلی این اقدام خود را که در تناقض آشکار با ادعاهای دور و دراز آن مبنی بر حمایتِ بیچون و چرا از اصول آزادی بیان و رسانههاست، «نقض تحریمهای آمریکا» عنوان کرده است؛ امری که البته به عقیده برخی کارشناسان و تحلیلگران نظیر ریچارد مدهرست، بههیچعنوان حقیقت ندارد و آمریکا صرفاً این اقدام را با هدف بارزه با آن دسته از رسانههایی در منطقه خاورمیانه عملیاتی کرده که نقطه اصلی تأکید خود را بر مبارزه با استعمار و امپریالیسم قرار دادهاند.
رسانههایی که عملاً با افشاگری از رویههای غلط ایالاتمتحده آمریکا در عرصه بینالمللی، عملاً منافع و دستور کارهای خارجی دولت آمریکا را که بدون توجه به منافع مردم منطقه اتخاذ میشوند، با چالش روبهرو میکنند. در این راستا، حنیف غفاری دکترای روابط بینالملل، در گفتوگو با پرستیوی، به بررسی دلایل، محرکها و همچنین پیامدهای اقدام اخیر دولت آمریکا در مسدودسازی دامنه وبسایتهای خبری ایران و محور مقاومت پرداخته است.
محرکها و دلایل اصلی اقدام اخیر وزارت دادگستری آمریکا در مسدودسازی دامنه وبسایتهای خبری ایران و محور مقاومت را چه میدانید؟
غفاری: همانطور که میدانید، امروزه رسانهها مخصوصاً از ابتدای قرن بیست و یکم، به یکی از تعیینکنندهترین مؤلفههای نبرد تمامعیار میان بازیگران نظام بینالملل، تبدیلشدهاند. این بدان معناست که برخلاف نبردهای کلاسیک که در آنها، قدرت رسمی کشورها موضوعیت دارد، اکنون شاهد این هستیم که رسانهها بهتنهایی میتوانند مختصات میدان نبرد را تعیین کرده و حتی در مراحلی آن را تغییر بدهند. در این راستا، اقدام اخیر دولت آمریکا علیه جریانهای رسانهای محور مقاومت، تا حد زیادی تحت تأثیر این حقیقت بود که این جریانها توانستهاند تا حد زیادی نهتنها رصد هوشمندانهای نسبت به بازی تبلیغاتی دشمنان مقاومت در منطقه داشته باشند، بلکه در بزنگاههای خاص، مانند جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ و یا نبردهایی که میان رژیم صهیونیستی و حماس صورت گرفته و یا در موارد دیگر، توانستهاند مختصات میدان نبرد را بهگونهای طراحی کنند که محاسبات دشمنان را در عرصه میدانی بر هم میزنند.
ازاینرو کاملاً طبیعی است که در چنین شرایطی، آمریکاییها و رژیم صهیونیستی سعی میکنند اصلِ صورتمسئله را پاک کنند؛ یعنی رسانههای مهمِ محور مقاومت را هدف قرار دهند تا بهنوعی در این نبرد تبلیغاتی و رسانهای بتوانند محور مقاومت را تحتفشار بگذارند. بااینحال، به نظر من محور مقاومت در این رابطه خیلی هوشمندانه عمل خواهد کرد و انشاءالله این توطئه را نیز خنثی خواهند کرد.
دولتی نظیر آمریکا، حقوق بینالملل (مخصوصاً حقوق بینالملل عمومی) را که دارای جنبههای حمایتی از دولت و دیگر بازیگران غیردولتی است، زیر پا گذاشته است
تبعات و پیامدهای اقدام دولت آمریکا در مسدودسازی دامنه وبسایتهای خبری ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
غفاری: این مسئله از دو جنبه قابلبررسی است: اول جنبه حقوقیِ مسئله و دیگر جنبه اطلاعاتی ماجرا. از منظر حقوقی، قطعاً یک کشور نمیتواند یک فکر و گفتمان را که دارای محبوبیت است و رسانههای متعددی نیز دارد و در آن علاوه بر بازیگران غیردولتی، بازیگران دولتی نیز فعال هستند (بازیگران حقوقیِ ثبتشده در نظام بینالملل)، نابود سازد. از سویی این اقدامِ دولت آمریکا مصداق عینی تعرض به حاکمیت ملی دیگر کشورها است. در واقع، در دوران فعلی وقتی رسانههای یک کشور موردتعدی و تجاوز قرار گیرند و محدود شوند، آنهم با استناد به اختیارات فراقانونی و فراپروتکلی که یک کشور نظیر آمریکا برای خود در عرصه بینالمللی قائل است، این بدان معناست که عملاً دولتی نظیر آمریکا، حقوق بینالملل (مخصوصاً حقوق بینالملل عمومی) را که دارای جنبههای حمایتی از دولت و دیگر بازیگران غیردولتی است، زیر پا گذاشته است. از منظر اطلاعاتی نیز شاهد بودهایم که آمریکا شبکههای اجتماعی و وبسایتهای خبری را همواره بهمثابه مهرههای بازیگری خود در عرصه نظام بینالملل تعریف کرده است.
بیشتر بخوانید:
سهیل اسعد در گفتوگو با آنا: اتحاد جهانی علیه استانداردهای دوگانه آمریکا در حوزه رسانه ضروری است
حتی در جریان انتخابات آمریکا نیز شاهد بودیم که فیسبوک و توئیتر، با یک اشاره جریانهای پشت پرده قدرت در آمریکا در دقیقه ۹۰، حمایت خود را از ترامپ برداشتند و به سمت جو بایدن تغییر جهت دادند. این مسئله بازهم نشان میدهد که ما یک جریان رسانهای مستقل برخلاف آنچه رسانههای غربی مدام در مورد ماهیت کار خود میگویند، در نظام بینالملل نداریم و البته در کنار این موضوع، این نیاز ایجاد میشود که ما این جریان را خودمان ایجاد بکنیم. این بدان معناست که در این نقطه، کشورهای مستقل از آمریکا قطعاً در مرحله ارائه راهکار باید به این فکر باشند که شبکه گستردهای را در نظام بینالملل و با استفاده از ظرفیتهای موجود، تدوین، طراحی و عملیاتی کنند که در قالب آن بتوانند توطئههای رسانهای آمریکا را بهخوبی و بهموقع خنثی بکنند و حتی از موضع فعال، با این قبیل اقدامات ایالاتمتحده آمریکا و متحدان آن، قویاً برخورد کنند.
همانطور که مستحضرید شبکه پرستیوی همزمان با آغاز مذاکرات هستهای وین، اقدام به انتشار برخی جزئیات مرتبط با محتوای مذاکرات، به نقل از «منابع آگاه» کرده و میکند. امری که البته با واکنش منفی دولت کشورمان مواجه شده و حتی سخنگوی دولت نیز کنش ورزی پرستیوی را موجب بیاعتمادی طرفهای غربی به ایران دانسته است. به نظر شما آیا اقدام دولت آمریکا در مسدودسازی دامنه وبسایت خبری شبکه پرستیوی، میتواند با این موضوع ارتباطی داشته باشد؟
غفاری: اولین مسئلهای که در این رابطه وجود دارد، این است که اساساً نقشآفرینی پرستیوی در مورد مذاکرات هستهای وین، دقیقاً همان نقشآفرینی است که از این شبکه انتظار میرود؛ یعنی قطعاً یک شبکه رسالتی دارد که در مورد پدیدههای مهمِ جاری و مخصوصاً مسائل مهم سیاست خارجی کشور خود، بیاعتنا نباشد و بتواند صادقانه واقعیتها را (ولو تلخ) منعکس کند. از سویی باید این حقیقتِ تلخ را نیز بپذیریم که متأسفانه برخی جریانهای سیاسی و مسئولین در کشور ما، مخصوصاً اکنون در وزارت خارجه و عدهای از افراد که ساختار را به دست دارند، معتقدند که دیپلماسی رسانهای باید دقیقاً منطبق بر دیپلماسی رسمی پیش برود. این بدان معناست که رسانهها باید به ابزارهایی در دستان جریان حاکم در وزارت خارجه تبدیل شوند. خوب این تلقی کاملاً نادرست است.
بیشتر بخوانید:
چرا دولت اعتدال با پرستیوی دشمنی میورزد؟
قطعاً در این نقطه، وظیفه آگاهسازی و شفافسازی یک رسانه نمیتواند قربانی تاکتیکهای وزارت خارجه شود. جدای از اینها، رسالت رسانههای کشورمان نظیر پرستیوی نباید قربانی حساسیتها و یا آنطور که گفته شد، بیاعتمادیهای طرفهای مقابلِ ما در جریان مذاکرات وین (نظیر آمریکا و تروئیکای اروپایی) شود. نباید فراموش کنیم که در سایه همین دیدگاه بود که در جریان مذاکراتی که به انعقاد برجام ختم شد (در سال ۲۰۱۵)، علیرغم اینکه دهها رسانه از طرف ایران شرکت کرده بودند، ما شاهد بودیم که به دلیل تفوق این دیدگاه که رسانهها باید تابع دیدگاه وزارت خارجه باشند، عملاً نتوانستیم جنگ و نبرد رسانهای را در آن زمان، بهگونهای هدایت کنیم که در قالب آن، منافع ملی ما محقق شود. دلیل اصلی آن نیز همین محافظهکاریها و نگاهی است که انگار مسئولین ما پذیرفتهاند که جریانهای رسانهای بینالمللی باید نگاهی از بالا به پایین به کشور ما داشته باشند.
خوب این پیشفرض باید از بین برود و مسئلهای که در این میان وجود دارد این است که بله نقشآفرینی پرستیوی در جریان مذاکرات هستهای وین نه به مذاق جریانی خوش آمده که در عرصه داخلی سعی در لاپوشانی حقایق و پنهانکاری دارد و نه به مذاق جریانهای غربی خوش آمده که ازلحاظ حقوقی و فنی دستانشان خالی است؛ اما با شانتاژهای سیاسی و رسانهای همواره سعی داشتهاند تا در پشت میز مذاکره از ما امتیاز بگیرند. البته که انتظار رویکرد قهریِ طرفهای غربی با پرستیوی میرفت و در شرایط فعلی نیز شاهدیم که وبسایت خبری این شبکه به همراه شماری دیگری از رسانههای محور مقاومت، هدف حمله دولت آمریکا قرار میگیرند و مسدود میشوند.
انتهای پیام/۴۱۰۶/
انتهای پیام/