غبارزدایی از چهره حقیقی شاعر ریاضیدان/ از حکیم عمر خیام چه میدانیم؟
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری با لقب «حجت الحق» ریاضیدان، فیلسوف، و شاعر بزرگ ایرانی در سال ۴۴۰ ق در نیشابور به دنیا آمد. به این علت به او خیام می گفتند که پدرش به شغل خیمهدوزی مشغول بوده است.
او از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب میآمد و دارای هوشی فوقالعاده بوده و حافظه ای نیرومند و قوی داشت. در دوران جوانی خود به فراگیری علم و دانش پرداخته به طوری که در فلسفه، نجوم و ریاضی به مقامات بلندی رسید و در علم طب نیز مهارت داشته به طوری که گفته شده او سلطان سنجر را که در زمان کودکی به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه کرد.
خیام به دو زبان فارسی و عربی نیز شعر میسرود و در علوم مختلف کتابهای با ارزشی نوشته است. خیام در زمان خود دارای مقام و شهرت بوده است و معاصران او همه وی را به لقبهای بزرگی مانند امام، فیلسوف و حجة الحق ستوده اند. او در زمان دولت سلجوقیان زندگی میکرد که قلمرو حکومت آنان از خراسان گرفته تا کرمان، ری، آذربایجان و کشورهای روم، عراق و یمن و فارس را شامل میشد.
خیام شاعر، شاعر ریاضیدان، ریاضیدان فیلسوف
زمانه این شاعر شوریده با حکومت آل ارسلان و ملکشاه سلجوقی بود. در زمان حیات خیام حوادث مهمی به وقوع پیوست از جمله جنگهای صلیبی، سقوط دولت آل بویه، قیام دولت آل سلجوقی و ... خیام بیشتر عمر خود را در شهر نیشابور گذراند و در طی دوران حیات خود فقط دو بار از نیشابور خارج شد سفر اول برای انجام دادن مراسم حج و سفر دوم به شهر ری و بخارا بوده است.
خیام در علم نجوم مهارتی تمام داشت به طوری که گروهی از منجمین که با او معاصر بودند در بنای ساختن رصد خانه سلطان ملکشاه سلجوقی همکاری کردند و همچنین به درخواست سلطان ملکشاه سلجوقی تصمیم به اصلاح تقویم گرفت که به تقویم جلالی معروف است. خیام در دوران زندگی خود از جهت علمی و فلسفی به معروفیت رسید و مورد احترام علما و فیلسوفان زمان خود بود.
شهرت او گرچه بیشتر به شاعری است اما در واقع خیام فیلسوف و ریاضیدانی بود که به آثار ابوعلی سینا پرداخت و یکی از خطبه های معروف او را در باب یکتایی خداوند به فارسی ترجمه کرد. اولین اشاره ای که به شعر خیام شده، صد سال پس از مرگ اوست.
از او نوشتههای بسیار برجای مانده که در قرون وسطی به لاتین ترجمه شد و مورد توجه اروپائیان قرار گرفت. رساله وی در جبر و مقابله و رسالهای دیگر، که در آن به طرح و پاسخگویی به مشکلات هندسه اقلیدس پرداخته، از جمله مشهورترین آثار ریاضی اوست.
خیام منجم بود و تقویم امروز ایرانی، حاصل محاسباتی است که او و عدهای از دانشمندانی دیگر، در زمان جلال الدین ملک شاه سلجوقی انجام دادند و به نام وی تقویم جلالی خوانده می شود. خیام در باب چگونگی محاسبات نجومی خود رسالهای نیز نوشته است. وی علاوه بر ریاضی و نجوم، متبحر در فلسفه، تاریخ جهان، زبانشناسی و فقه نیز بود. علوم و فلسفه یونان را تدریس می کرد و دانشجویان را به ورزش جسمانی و پرورش نفس تشویق می کرد. از همین رو، بسیاری از صوفیان و عارفان زمان، او را به خود نزدیک می یافته اند.
در حدود دوازده اثر از خیام در علم و فلسفه به جای مانده است، اما همین آثار اندک، وی را در سراسر جهان به شهرت رسانده است. از مهمترین آنها «کتاب جبر» اوست که بهترین اثر در نوع خود در ریاضیات است. از دیگر آثار او می توان به رساله فی شرح ما اشکال من مصادرات اقلیدس، رساله فی ابراهین علی المسائل الجبر و المقابله (جبر خیام)، میزان الحکم، رساله الکون و التکلیف، الجواب عم ثلاث مسائل اضیاء العقلی، رساله فی الوجود، رساله فی کلیه الوجود، نوروزنامه و کتاب الزیج الملکشاهی که به رومی نیز ترجمه شده، اشاره کرد.
سرانجام شاعر بزرگ در سال ۵۱۷ ﻫ . ق در شهر نیشابور دارفانی را وداع گفت. او قبل از مرگ خود محل آرامگاه خود را پبش بینی کرده بود که نظامی عروضی در ملاقاتی که با وی داشته این پیش بینی را اینطور بیان کرده : گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشان می کند. نظامی عروضی بعد از چهار سال که از وفات خیام می گذشت به شهر نیشابور و به زیارت مرقد این شاعر بزرگ رفته و با کمال تعجب دید که قبر او درست در همان جایی است که او گفته بود.
ویژگیهای شعر خیام
شعر خیام، در قالب رباعی، شعری کوتاه، ساده و بدون هنرنمایی های فضل فروشانه و در عین حال حاوی معانی عمیق فلسفی و حاصل اندیشه آگاهانه متفکری بزرگ در مقابل اسرار عظیم آفرینش است. تعداد واقعی رباعیات خیام را حدود هفتاد دانسته اند، حال آن که بیش از چند هزار رباعی به او نسبت داده می شود.
در دنیای ادب و هنر بیرون از مرزها، خاصه در جهان انگلیسی زبان، خیام معروف ترین شاعر ایرانی است که شهرتش از محافل علمی و ادبی بسیار فراتر رفته است. این شهرت مرهون ترجمه رباعیات او به وسیله ادوارد فیتز جرالد شاعر انگلیسی است. اوست، که در قرن نوزدهم میلادی، افکار بزرگ فیلسوف و شاعر را به جهانیان شناساند و موجب توجه همگان به این اعجوبه علم و هنر شد.
خیام در زمینه ادبیات و شعر، بیشترین معروفیت را در رباعیات به دست آورده چون رباعیات او بسیار ساده و بی آلایش و دور از تکلف و تصنع نوع زبان شعری است در عین اینکه شامل فصاحت و بلاغت است دارای معانی عالی و استوار است.
خیام در این رباعیها افکار فلسفی خود را به زیباترین شکل بیان می کند و این رباعیها را غالباً در دنبال تفکرات فلسفی خود سروده و به همین علت است که خیام در زمان خود شهرتی در شاعری نداشته و بیشتر به عنوان حکیم و فیلسوف معروف بوده اما بعدها که رباعیهای لطیف و فیلسوفانه او مشهود شد نام او در شمار شاعرانی قرار گرفت که شهرت جهانی پیدا کردند. خصوصیات دیگری که در اشعار خیام نمودار است این است که سخنش در کمال متانت و سنگینی است.
از این رو خیام در روزگار ما بیشتر به عنوان شاعر و رباعی سرا شناخته شده تا حکیم و فیلسوف و دانشمند و عالم دین، حال آن که وی در عصر خویش به عنوان فیلسوف و منجم و ریاضیدان و حتی عالم دین شناخته میشد نه به عنوان شاعر، چنان که لقب امام، حکیم، حجةالحق و... که در کتابهای معاصران خیام درباره او به کار رفته است، گواه چنین اشتهاری است.
حتی یک قرن بعد از درگذشت خیام هم بعد فلسفی وی غلبه داشته، گرچه دراین هنگام رباعیات او نیز شهرتی داشته است.
ابهامزدایی از شخصیت خیام
دکتر علی اکبر ولایتی در کتاب «حکیم عمر خیام» از مجموعه کتابهای آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران که انتشارت امیر کبیر آن را منتشر کرده درباره شخصیت و افکار خیام نیشابوری می نویسد:
براساس تفاسیری که طی دهههای اخیر از شعر خیام شده، شاید در نگاه اول او را عارفی بیقید و خوشگذران در نظر آوریم. اما واقعیت این است که اگر دانستههای تاریخی خود را درباره او کنار هم بگذاریم میتوانیم نتیجه بگیریم حتی تا آخر عمر و لحظة وداع از زندگی نیز همچنان بهمثابة یک معتقد مذهبی زندگی میکرده است. براساس قراینی در نوشتههایش میتوان این اعتقاد را در او دید.
براساس آنچه در رساله «فی الکون و التکلیف» آمده میتوان او را انسانی معتقد به حکومت دینی دانست که مدیریت جامعه را در دست افرادی لایق و تابع امر الهی میخواهد. همچنین در پارهای دیگر از نوشتههایش رگههایی از تعلق خاطر به نوعی جبری گرایی دیده میشود و از میان نویسندگان پس از او در نوشتههای سنایی غزنوی ردپاهایی از نفوذ معنوی و تعلق خاطر مردمان به او بر اثر این معنویت مشاهده می گردد.
یک روایت بسیار مشهور تاریخی دیگر مربوط به آخرین لحظات زندگی اوست که اعتقاد او را تا این لحظهها نشان میدهد. این روایت که هم بهوسیله بیهقی و هم بهوسیله تتوی ذکر شده به نقل از داماد خیام محمد بغدادی نقل میکنند که در آخرین روز حیات، او مشغول مطالعه فصل مربوط به صدور کثیر از واحد، از کتاب شفا در مبحث الهیات بود. ناگهان سر خود را از کتاب برداشته و رو به داماد خود میگوید جماعت را بخوان تا وصیت کنم. پس از وصیت، نماز گزارده و در سجده ذکر میکند که خدایا میدانی که من تو را به اندازهای که در وسعم بود شناختم، پس مرا رحمت کن، و پس از این ذکر، جان به جانآفرین تسلیم کرد.
این روایت تاریخی، تعلق خاطر مذهبی او را تا واپسین لحظات حیات نشان میدهد.
طیف فکری مخالفان خیام
دکتر ولایتی درباره مخالفان افکار خیام نیز مینویسد: افکار خیام گویا از همان ابتدا مخالفان و معارضانی برای او پیدا کرده است، از جملة این معارضان باید از امام محمد غزالی یاد کرد که به نوشته شهرزوری حتی دیداری بین او و خیام رخ داده و غزالی به بهانه شروع اذان جلسه گفتوگو با خیام را نیمهتمام قطع کرده است، و دیگر شیخ نجمالدین کبری که او نیز از خیام به خاطر داشتن تعلقات «فلسفی» و اینکه خیام فیلسوف بوده است به بدی یاد میکند.
علیرغم آنکه در برههای از تاریخ این اندیشه رواج یافت که خیام شاعر، کسی بهجز خیام ریاضیدان است، ما همچنان معتقد به یک خیام هستیم که هم ریاضیدان برجستهای بوده و هم شاعر چیرهدستی که رباعیاتی از او بهجای مانده است.
دیگر آنکه برخلاف بسیاری که خیام را شاعری لاقید و خوشگذران میدانند، نویسنده این سطور معتقد است خیام دانشمندی چندوجهی و کثیرالاطراف است که نمیتوان تنها از یک منظر خاص بدو نگریست. استنادات بسیاری از افراد که خیام را فردی بیاعتقاد میدانند بخشی از رباعیات منتسب به خیام است که ممکن است روزی به خیام نسبت داده شده باشند، اما امروزه این انتساب منتفی گردیده است. خیام بدون تردید شاعری چیرهدست، ریاضیدانی بزرگ و دانشمندی متفکر بوده است.
دیگر آنکه دانش ریاضی خیام برگرفته از سیر صعودی تکوین دانش ریاضی و بهویژه جبر در عالم اسلام است که همسو با رشد و تعالی این دانش در قرون طلایی عالم اسلام رو به صعود دارد. بر این اساس خیام را در دانش جبر باید بیشتر یک پایهگذار جبر دانست تا بسطدهنده آن.
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/