تأثیر ویرانگر کودتای ۱۹۷۳ بر روح و روان مردم شیلی/ مردم نهتنها پینوشه بلکه قانون اساسی دوره وی را نخواستند
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، وقتیکه دولت مردمی سالوادور آلنده در سال ۱۹۷۳ تحت تحریم و فشارهای آمریکا و کل نظام سرمایهداری در یک کودتای نظامی ساقط شد مردم شیلی تا ۱۷ سال پسازآن آرزوهای خود برای داشتن سرزمینی آباد و آزاد را قاب کردند و بر دیوار خانههایشان آویختند.
در فاصله سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰ بیش از سه هزار نفر از مردم شیلی به دلیل اعتراض به حکومت دیکتاتوری نظامیان بر کشور ناپدید شدند و بسیاری نیز به قتل رسیدند.
درسهایی که مردم و نظامیان کشورهای جهان از رنجهای شیلی میگیرند
تا قبل از کودتا، شیلی یک تفاوت اساسی با دیگر کشورهای آمریکای جنوبی داشت و آنهم عدم دخالت نظامیان در امور سیاسی بود. از جایی که ورود ارتش به درگیریهای سیاسی در سال ۱۸۹۱ باعث کشته شدن خیل عظیمی از غیرنظامیان شده بود نیروهای مسلح این کشور دیگر علاقهای به حضور درصحنه قدرت نداشتند.
اما در سال ۱۹۷۰ اوضاع کشور به یک نقطه عطف رسیده بود. به قدرت رسیدن سالوادور آلنده بهعنوان رئیسجمهوری چپگرا و وقایع بعدازآن بهگونهای رقم خورد که سایهاش تا هماکنون بر سر مردم شیلی سنگینی میکند.
آلنده از جوانی فعالیت سیاسی داشت و نمایندگی پارلمان شیلی و وزارت بهداشت را هم تجربه کرده بود. بااینوجود، طبقه نخبگان شیلی از او وحشت داشتند و فکر میکردند آلنده همهچیز را اشتراکی خواهد کرد. خوب بههرحال آن سالها دوره گرایش مردم به اندیشه کمونیسم اقتصادی و سوسیالیسم سیاسی بود.
آلنده توانسته بود با کسب ۳۶ درصد آرا به ریاست جمهوری برسد یعنی حمایت اکثریت را کسب نکرده بود. صحبت راستگراهای همسو باسیاستهای ایالاتمتحده هم همین بود که میگفتند آلنده اکثریت را به دست نیاورده و دولتش غیرقانونی است. صدالبته در معادلات سیاستی اینیک نقطهضعف برای آلنده بهحساب میآمد اما ژنرال رنه اشنایدر، فرمانده وقت نیروهای مسلح شیلی بر قانونی بودن حکومت آلنده صحه گذارد و جانشین او هم آلنده را به رسمیت شناخت.
دولت سوسیالیستی آلنده حکومتی دموکراتیک بود که بهتدریج تغییرو تحولات زیادی را در این کشور رقم زد. ملی کردن برخی صنایع ازجمله مس، تصرف کارخانهها و مقابله محرومان با صاحبان صنایع و سرمایه ازجمله وقایعی بود که در سه سال حکومت سالوادور آلنده رقم خورد.
اما مخالفان آلنده بیکار ننشستند و وی را با مشکلات زیادی مواجه کردند. مشکلات دولت آلنده تنها با راستگراها نبود. برخی گروههای چپگرای افراطی ازجمله نهضت چپ انقلابی بهجای حمایت از آلنده او را بهشدت موردحمله قرار میدادند، آتش تنشها را دامن میزدند، اشغال غیرقانونی کارخانهها را رهبری میکردند و با پلیس به زدوخورد میپرداختند. چپهای رادیکال در شیلی عملاً معتقد بودند آلنده بیشازاندازه به دموکراسی و اصلاحات پایبند است و به همین جهت خائن است.
از سوی دیگر، راستها میخواستند جلوی اعمال تغییرات اساسی توسط آلنده را بگیرند و مثلاً پارلمان از او میخواست برای ملی کردن صنایع یا انجام هر مصادره، موافقت نمایندگان را جلب کند و این باعث بروز بنبست قانون اساسی شد. درواقع تنها سال اول حکومت آلنده بهخوبی و خوشی گذشت و پسازآن مشکلات عدیدهای سر برآوردند. بااینوجود، آلنده حس شأن خوبی را به مردم شیلی هدیه کرد که برای بسیاری از آنها اهمیت زیادی داشت.
آلنده شخصیتی مردمسالار داشت به همین دلیل بود که برخلاف برخی از چپگرایان نه سخنگوی مسکو بود و نه دنبالهرو کاسترو. آلنده بههیچوجه سعی نکرد بهزور کنگره را منحل کند و جلو فعالیت احزاب را بگیرد. ارتش هم در زمان او به دموکراسی و قانون اساسی پایبند بود. اما شیلی بهتدریج به کشوری تبدیل شد که با کمبود و قحطی مواجه بود.
مردم شیلی حتی حامیان آلنده نیز تجربه مقابله با بحرانهای اقتصادی را نداشتند. سیاستهای اقتصادی آلنده مشکلات زیادی ایجاد کرده بود که جامعه شیلی آمادگی برخورد با آن را نداشت. دستیابی به کالاهای اساسی صفی شده بود و اعتصاب، خرابکاری و خشونت امری عادی شده بود.
تابستان ۱۹۷۲ بود که اوضاع بهشدت رو به وخامت گذاشت. کشور غرق در اعتصاب، تحریم، تظاهرات و درگیریهای خیابانی بین موافقان یا مخالفان آلنده بود و این مسئله زندگی مردم را فلج کرده بود. کمتر از سه هفته مانده به کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳، کارلوس پراتز فرمانده نیروی زمینی شیلی براثر فشارها وادار به استعفا شد. در این برهه از زمان آلنده یک اشتباه محاسباتی کرد و به کسی اعتماد کرد که بعداً علیه او کودتا کرد. وی که شنیده بود معاون پراتز یعنی ژنرال پینوشه چند بار از شرکت در توطئهچینیها علیه حکومت سرباز زده، در انتصاب او به فرماندهی نیروی زمینی تردید نکرد و با دست خودش گور خودش را کند.
بیشتر بخوانید:
سرمنشأ تمام بحرانهای جهانی را باید در سیستم آمریکا جستوجو کرد
رئیسجمهور شیلی از اعضای کابینهاش خواست استعفا دهند
روز کودتا فرارسید. نیروی دریایی شیلی که تحت امر ژنرال پینوشه بود سرتاسر سواحل را به کنترل خود درآورد. نیروی هوایی کاخ ریاست جمهوری را بمباران کرد و تانکها وارد سانتیاگو شدند. آلنده نیز که کاملاً ناامید شده بود در کاخ ریاست جمهوری به زندگی خود پایان داد.
پس از پیروزی کودتاچیان، ژنرال پینوشه قدرت را در اختیار خود گرفت و به این وسیله سنت دیرینه ارتش در خصوص وفاداری به قانون اساسی و دور ماندن از قدرت را زیر پا نهاد. حدود سه هزار نفر از مخالفان کودتا ناپدید شدند و عده زیادی هم کشته شدند. پینوشه که اعتقاد به شکنجه مخالفان مارکسیست خود داشت باعث شدن که تا سالها روشهای عجیب و وحشتناک به حرف آوردن زندانیان سیاسی ورد زبان عام و خاص در کل آمریکای جنوبی شود.
پینوشه که موردحمایت آمریکا بود با اتخاذ اقدامات خشونت آمیز ترس و وحشت را در سراسر کشور حاکم کرد. سازمانهای حقوق بشری هم به دلیل حمایت آمریکا از پینوشه جرئت نداشتند که حمایت جدی از چپگراها کنند.
ژنرال پینوشه که موردحمایت آمریکا بود با اتخاذ اقدامات خشونت آمیز ترس و وحشت را در سراسر شیلی حاکم کرد
شاید تنها خوششانسی پینوشه این بود که پس از ۱۷ سال دیکتاتوری مجبور نشد با خفت پا به فرار بگذارد! او در همهپرسی شکست خورد و قدرت را واگذار کرد اما خود را از تک و تا نینداخت و مقام فرماندهی نیروهای مسلح را حفظ کرد.
نقشی که هنر سینما در مبارزه علیه کودتاچیان ایفا کرد
در سال ۱۹۹۰ پینوشه از قدرت کنار گذاشته شد. در ماه نوامبر همان سال در پروندهای مربوط به بازداشتگاه ویلا گریمالدی به جرم جنایت ضد بشری محاکمه شد و بهحکم دادگاه حبس خانگی شد. طبق قوانین حقوقی شیلی، پینوشه به علت آنکه در گذشته رئیسجمهور این کشور بوده از مصونیت سیاسی برخوردار بود، اما به علت وسیع بودن موارد اتهامی او، دادگاه توانست طبق پروندههای کیفری مورد به مورد این مصونیتها را لغو کند. وی در دسامبر ۲۰۰۶ در خانهاش در حبس خانگی در سانتیاگو از دنیا رفت.
میگوئل لیتین فیلمساز انقلابی
تا پیش از بازداشت پینوشه صحبت درباره اقدامات جنایتکارانه او حتی در میان مردم مطرح هم نمیشد اما بهتدریج مردم توانستند راجع به آن دوره وحشتناک هم حرف بزنند. دیکتاتوری او روح مردم را ترسانده بود؛ هرچند که امروز هم ژنرال پینوشه هنوز طرفدارانی دارد؛ گروههایی که او را ناجی شیلی در مقابل کمونیسم مینامند.
اما مردم آبان ماه سال ۱۳۹۹ در همهپرسی قانون اساسی شرکت کردند و به اصلاح قانون اساسی کشور که در زمان پینوشه مصوب شده بود رأی مثبت دادند. چند روز قبل از همهپرسی سانتیاگو صحنه تنش و درگیری بود. دیگر خبری از دیکتاتور پینوشه و نیروهای وحشتآور وی نبود. مردم اگرچه نامی از پینوشه نمیبردند اما با تمام وجود به کنار گذاشته شدن قوانین وضعشده توسط یک دیکتاتوری رأی دادند زیرا آن قانون اساسی را مانعی دیگر برای اجرای عدالت اجتماعی در کشورشان میدانستند. ائتلاف دولتی واصلیترین احزاب مخالف دولت در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۱۹ پس از یک ماه تظاهرات خشونتبار، در خصوص برگزاری این همهپرسی به توافقی تاریخی دست یافتند.
در این میان نقش هنرمندانی که با دست توانای هنر به مقابله با رژیم کودتا پرداختند تا مردم کشورشان انگیزه رهایی را از دست ندهند را نمیتوان نادیده گرفت.
میگوئل لیتین، ازجمله فیلمسازان نهضت سینمایی جدید آمریکای لاتین است که خود را متعهد کرده است که تا پایان عمر از سینما، بهعنوان ابزاری برای مبارزه استفاده کند.
این فیلمساز مطرح شیلیایی که با آثارش مسیر جدیدی را در عرصه سینمای ضد کودتا گشود در مراسم رونمایی از آخرین اثرش، مستند آلنده در پیچوخمها گفت: هنر وسیلهای است برای توصیف بیعدالتی به مردم.
آلنده در پیچوخمها، آخرین ساعات زندگی سالوادور آلنده، رئیسجمهور قانونی شیلی را به تصویر میکشد که در ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۳ میلادی، برای رهایی از دست رهبران کودتای نظامی این کشور، دست به خودکشی زد، این کودتا سبب شد تا شیلی برای مدت ۱۷ سال، تحت حکومت دیکتاتوری نظامی قرار گیرد.
این فیلم از ضد کودتا میگوید با ساخت این فیلم به دنبال نقل داستان یک انسان بود. آلندهای که میشناخت، کسی که هرروز ملاقاتش میکرد. وقایعی را که در این اثر به نمایش گذاشتهشده است، میتوان زیر سؤال برد ولی هیچکس نمیتواند منکر آنها شود.
انتهای پیام/۴۱۵۵/
انتهای پیام/