حسرت چه را میخورید؟
گروه اجتماعی خبرگزاری آنا؛ میان عرب، زنی عقلش کم بود اما وضعش خوب بود. دستور میداد مثلا گونی ببافند. خیلی سختگیری میکرد خوب ببافند. غروب که می شد، میگفت همه را بشکافید. همه اینها که بافتهاید، بشکافید.
حالا شما آنچه از صفتهای خوب به دست آوردهاید، ادامه بدهید. حضرت میگفت: «من تاب و لم یفتح و لم یرزقه سمائه و لم یغیر لباسه و لم یغیر جلسائه» آیا قلب من گشایشی پیدا کرده؟ حالم عوض شده؟ یا خدای نکرده همان هستم که بودم.
گفت مسخره ای بود که مردم را میخنداند و نمونههایش امروز هم هست. گفت: من همه مردم را خنداندم، غیر از امام زینالعابدین (علیه السلام). امام میرفت و سرش را پایین انداخته بود و دو غلام پشت سرش بود. مسخره دستور داد عبای امام را بردارید. عبا را برداشتند. حضرت پرسید چه کسی این کار را کرد؟
گفتند: آقا، این مسخره است که مردم را می خنداند.
حضرت گفت: روزی برای اینها در نظر گرفته شده که خسران و زیانشان را به چشم می بینند. کسانی که عملشان باطل است.
بعد از برنامهای یک نفر به رادیو تلفن کرد و گفت: این مضحکهها را گفتید، حالا چیزی هم بگویید که به درد مردم بخورد. حالا یک حرف حساب هم بزنید.
باغهای شبانه
«ان بین اللیل و النهار روضه من ریاض الجنه یرتعی فیها الابرار و یتنعم فی حدائقها المتقون فادبوا نفوسکم رحمکم الله بقرائه القرآن فی اوله و بالتضرع و الاستغفار»
یک نفر آمد گفت: باغ میآیی؟
گفتم: کجاست؟ لابد دماوند است.
گفت: نه، بین شب و روز باغهایی است که در آنها ابرار و نیکان و متقین تنعم میکنند و روحشان را قوه می دهند.
«و انتم الاعلون ان کنتم مومنین» نفسهایتان را تأدیب کنید. اول شب قرآن بخوانید. یک دفعه رسول پروردگار میآید. این اشاره به ذیل حرف پیامبر است «فأدبوا نفوسکم رحمکم الله بقرائه القرآن فی اوله و بالتضرع و الاستغفار» در سوره والذاریات «و بالاسحار هم یستغفرون» علامت مومنان را می گوید عزیز من! «و بالاسحارهم یستغفرون»
بیشتر بخوانید؛
عابد کیست آقاجون؟/ فرصت، غنیمت است
پروردگار در قلب توست، باباجون!
غرض این است که حضرت می فرماید «و الرحله قد اذلتکم» رحلت چیست؟
امیرالمومنین (صلوات الله و سلامه علیه) بین نماز مغرب و عشا بلند میشد و میگفت: «الرحیل، الرحیل. یرحمکم الله فقد نودی فیکم بالرحیل»
این ندا را سر میداد: «و الرحله قد اذلتکم» یعنی متوجه باشید. وقتی رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) به عالم بالا رفت، ملائک آمدند و خیر مقدم گفتند. قابض الارواح، ملک الموت برای خیر مقدم نیامد.
حضرت به جبرئیل فرمود: این کیست که نیامده و اکراهی هم در وجود من پیدا شده است؟
عرض کرد: یا رسول الله این قابض الارواح است و دقیقه ای سرش را از شما برنمی گرداند. «و الرحله قد اذلتکم و الهادی هدی الیکم» یعنی آنکه باید ندا کند، هر روز ندا میکند عزیز من!
«مامن لیله الا و ملک الموت ینادی یا اهل القبور لمن یغبطون الیوم» آی اهل قبور شما که هول مطلع را دیدید، برای چه حسرت می خورید؟
جواب میدهند «نحن نغبطون المومنون فی مساجدهم، لانهم یعملون و لا نصلی» آنها مسجد میروند، ما نمیرویم، نماز میخوانند، زکات میدهند، ما نمیدهیم. «یتصدقون بما فعل عن عیالهم» از مخارجشان صدقه میدهند، ما نمیدهیم. آنها ماه رمضان را «یصومون» ولی دارالتجاره ما بسته شده است.
«ما من لیله» عزیز من، نکره در سیاق نفی، افاقه عموم می¬کند: «الهادی قد هدی» هدی یهدی ناقص است. یعنی آن ملکی که هی می گوید «الرحیل، الرحیل»
امیرالمومنین هم که می فرمود «فقد نودی فیکم بالرحیل»، غرض اینکه مواظب باش، یک یادگاری به دست آورده ای، سر شب قدری قرآن بخوان.
رسم خودم را می گویم، هر وقت غصه دار می شوم، می فهمم سوره یس نخوانده ام. چون سوره یس، ده خاصیت دارد، یکی اینکه مفرح است. یعنی غمی که دارید، فوری برمی گرداند. ده خاصیت دارد داداش من! کسی که عذب باشد، ازدواج می کند. کسی که گم شده داشته باشد، پیدایش می کند.
قدری قرآن بخوان، اول شب میگوید: «ایها القانطون، قوموا». ناامیدها بیدار می شوند. بعد می گوید «ایها المستغفرون قوموا» مستغفرین بالاسحار بلند می شوند. صبح که طلوع می کند، می گوید «ایها الغافلون، قوموا» حضرت می فرماید اینها مثل مرده ها بلند می شوند.
امیرالمومنین(علیه السلام) چنین کسی بود
بزرگان ما از مثال های کوچک، نتیجه های بزرگ می گرفتند. آمد پیش قاضی، گفت: می خواهم زنم را طلاق بدهم.
زن گفت: اگر در شریعت روا بود رویم را کنار بزنم، می دانستی جایز نیست این مرد مرا طلاق دهد. قاضی غش کرد.
یعنی اگر جایز بود بنده عظمت خدا را ببیند، خدا که دیده نمی¬شود. وقتی گفت «سلونی قبل ان تفقدونی» هر چه می خواهید از من بپرسید، گفتند «یا امیرالمومنین، خدا را دیده ای؟»
فرمود «لا تدرکه الابصار» قلب او را درک می کند. «بحقایق الادیان» وقتی به باب سلامت رسید، آن وقت با قلبش با خدا صحبت می کند. «قد احیی عقله» دایم «تدافعه الاابواب الی باب السلام» وقتی به باب سلامت رسید، درجه پایین آن اینکه حضرت فرمود «من لم اعبد ربا لم اره» خدایی که ندیدم، عبادت نمی کنم. اما او را به حقیقت ایمان درک می¬کنم. در همان قضیه «سلونی قبل ان تفقدونی» بپرسید هر چه می خواهید، یکی بلند شد که بین مشرق و مغرب چقدر فاصله است؟
امیرالمومنین (علیه السلام) چنین کسی بود.
تو به دنیا نگاه نکن!
مومن «بدنه مع اهل الدنیا و قلبه و عقله معاین الاخره و رفع عقله عن اهل الدنیا» به به، پروردگار، عقلش را از اهل دنیا برمی دارد.
خدا آقا سید الهادی را رحمت کند. کتابی برایش فرستادم درباره اینکه مومن چهار قلب دارد. ما دو قلب داریم. دو تای دیگرش آن است که «یرون مالا یری الناس و یسمعون مالا یسمع الناس» اگر در باطن شان شعله ور شود، ای نبی اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) «و لا تمدن عینیک الی ما متعنا به زهره الحیاة الدنیا» ما به قریش قصرها و زینت ها را داده ایم. تو نگاه نکن.
این بود که پیغمبر (صلی الله علیه وآله و سلم) وقتی نگاه می¬کرد، می گفت «و لقد غان قلبی» قلبم در حجاب رفت. به همین دیدن. «و لا تمدن عینیک» ای پیامبر، نمی خواهم به این عمارت ها نگاه کنی.
اما من حسرتش را دارم. من با او خیلی فرق می کنم عزیز من. همین که از نهادش شعله ور می شود، قوه اطفاییه پروردگار آن را خاموش می کند. آیا این قوه را دارم؟ آیا شما دارید؟
تنظیم: ایمان جابری
انتهای پیام/4076/
انتهای پیام/