دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
14 مهر 1399 - 09:28
یادداشت/ حنیف غفاری؛

نه؛ ماجرا ساده نیست!

حنیف غفاری طی یادداشتی نوشت: می‌گویند «پاسخ قانع‌کننده » معلول « طرح سؤال صحیح» است! به عبارت بهتر، تا زمانی که یک پدیده به‌صورت کامل تشریح نشده و ابعاد پنهان و آشکار آن مورد فحص و بررسی قرار نگیرد، نمی‌توان نسخه‌های مؤثر و صحیحی برای آن پیچید! می‌گویند بحران قره‌باغ پیچیده است.
کد خبر : 520782
2545634.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های‌دیگر خبرگزاری آنا، حنیف غفاری طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: می‌گویند «پاسخ قانع‌کننده » معلول « طرح سؤال صحیح» است! به عبارت بهتر، تا زمانی که یک پدیده به‌صورت کامل تشریح نشده و ابعاد پنهان و آشکار آن مورد فحص و بررسی قرار نگیرد، نمی‌توان نسخه‌های مؤثر و صحیحی برای آن پیچید! می‌گویند بحران قره‌باغ پیچیده است. صحیح است! آتش زیرخاکستری که اکنون در قره‌باغ شعله‌ور شده است، معلول وجود یک منازعه محدود دوجانبه میان باکو و ایروان نیست!


بهتر است کمی دقیق‌تر به مسئله ورود پیدا کنیم. به‌راستی چرا چنین منازعه‌ای در یک برهه زمانی حساس ( زمان آشکارسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی) دوباره کلید خورد؟ چرا سفارتخانه‌های آمریکا در ایروان و باکو، دو روز قبل از آغاز به‌ظاهر تصادفی درگیری‌ها، از دیپلمات‌ها و شهروندان خود خواستند تا خاک این کشورها را ترک کرده یا در صورت لزوم، ترددی حداقلی و شدیدا محتاطانه را در دستور کار قرار دهند؟ اصل ماجرا چیست؟
واقعیت امر این است که نه‌تنها بحران قره‌باغ، بلکه هر تراژدی و ظلمی در هرکجای دنیا که مسلمانان مظلوم قربانیان آن باشند از دید جمهوری اسلامی ایران مذموم است.


اصالت قواعدی الهی مانند «نفی سبیل» و «حفظ کیان امت واحده اسلامی» نیز بر همگان مشخص است. پس در اینجا باید نگاه دینی نسبت به تحولات منطقه و نظام بین‌الملل را نیز در نظر گرفت. این مسئله ، مانعه الجمع با نگاه استراتژیک نسبت به ماجرا نیست. باید متوجه این حقیقت مسلم باشیم که «ایجاد بحران‌های مزمن امنیتی» و « تنش‌های مداوم » در آسیای مرکزی و قفقاز، یکی از اهداف مشترک ایالات‌متحده و رژیم صهیونیستی در طول تاریخ روابط بین‌الملل بوده است.


واشنگتن و تل‌آویو خلق بحران در آسیای میانه را به‌مانند خلق بحران در آسیای غربی و شبه‌قاره هند، مجرا و دستمایه‌ای برای توجیه مداخله سیاسی- نظامی خود در آن مناطق و متعاقبا، حضور بلندمدت خود در آن مناطق قلمداد می‌کنند. فرمول عملیاتی آمریکا در این خصوص مشخص است : ایجاد کلیت بحران، تبدیل بحران مدیریت‌شده به بحران غیرقابل‌کنترل، درگیری سازی دیگران با بحران، ارائه راهکار حل بحران متناسب با اهداف بلندمدت آمریکا( و ناتو ) و درنهایت ، تسلط بر یک منطقه خاص باهدف بهره‌برداری از ظرفیت‌های اقتصادی، ژئوپلیتیکی و استراتژیک آن! همان‌گونه که می‌بینیم، آمریکا و رژیم صهیونیستی استراتژی‌های چندلایه و متعاقبا، تاکتیک‌های متعددی را در این معادله پیش‌بینی کرده‌اند.


امروز باید در ماورای رصد اخبار مربوط به منازعه‌ای که در قره‌باغ به وجود آمده است، بر روی عوامل موجده و مبقیه بحران نیز متمرکز شویم. رسانه‌های غربی در برهه فعلی، علاقه وافری به «توصیف میدان جنگ» دارند، بدون آنکه بخواهند نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی در «خط‌کشی میدان جنگ قره‌باغ» و تلاش آن‌ها در راستای خلق یک بحران مستمر دیگر در قاره آسیا ( منطقه آسیای مرکزی) را موردبررسی قرار دهند.


جهت درک بحران قره‌باغ، در ابتدا لازم است از «ظواهر میدان نبرد» عبور کرده و بر روی«ماهیت میدان نبرد» متمرکز شویم. قطعا در این صورت متوجه پدیده‌ها، بازیگران پنهان ،علائم و سیگنال‌هایی خواهیم شد که «کتمان» و«سانسور» با « تحریف» آن‌ها به یک دستورالعمل مشترک رسانه‌ای در کشورهای غربی تبدیل‌شده است….


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب