چگونه برخیها برای مخالفت با جمهوری اسلامی، حامی قاتل میشوند؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، نوید افکاری که مرداد سال ۹۷ حسن ترکمان، کارمند حراست سازمان آب منطقهای شیراز را به قتل رسانده بود، صبح دیروز با اصرار خانواده مقتول بر اجرای حکم قصاص به دار مجازات سپرده شد. نام این قاتل در ساعتهای پس از اجرای حکم قصاص به ترندی جهانی در توئیتر تبدیل شد؛ برای محکوم کردن قتل و جنایتی که انجام داده و سه کودک را یتیم کرده بود؟ خیر، بلکه برای حمایت قاتل و ظالم نامیدن حکومتی که نوید افکاری را اعدام کرده است! در هفتههای منتهی به اجرای حکم قصاص هم هجمهها علیه دستگاههای امنیتی و قضایی ایران و کل حاکمیت با سوژههای مختلف ذیل کلیدواژه «نوید افکاری» پی گرفته شد.
چرا این قتل سیاسی شد؟ چون قاتل و برادرانش که بارها سابقه شرارت داشتند، از سوی رسانههای ضدانقلاب، معترضین ضد حکومتی نامیده شدند و دلیل اعدام را اعتراض به جمهوری اسلامی و شرکت در تجمعات اعتراضی دانستند. حسن ترکمان هم با عنوان شهیدی که به دست ضدانقلاب کشته شده، ۱۴ مرداد ۹۷ در شیراز، پیچیده در پرچم سه رنگ ایران تشییع شد. این میان کسی خبری از خانواده مقتول نمیداد. برخی حتی اصل وجود مقتول و وقوع قتل را منکر شدند و دلیل حکم اعدام نوید افکاری را صرفاً شرکت در تجمعات اعتراضی ضد حکومتی دانستند. رسانههای ضدانقلاب همواره مدعی شرکت حداکثری! مردم ایران در تجمعات اعتراضی هستند و آیا از خود پرسیدهاند اگر جمهوری اسلامی تصمیم به اعدام افراد شرکت کننده در چنین تجمعاتی داشت، تعداد اعدامیها چند نفر بود؟
اگر پدر شما را کشته بودند...
در گوشه تصویر، عکس پدری را میبینیم که ربان مشکی بر قاب دارد و کمی عقبتر روی مبل، پسرکی نوجوان با لباس مشکی نشسته و با صدایی که تلاشش برای فرو بردن بغضش را عیان میکند، میگوید: «اگر شما جای من بودید و پدرتون به قتل میرسید، آیا همین طور در فضای مجازی از قاتل دفاع میکردید؟» این فقط بخشی از درد خانواده مقتول است؛ مقتولی که کاربران مجازی حامی قاتل نمیخواهند او و خانوادهاش را ببینند؛ مقتولی که دو دختر خردسال و یک پسر نوجوان دارد که یتیم شدهاند. گریههای پدر و مادر حسن ترکمان، مقتول هم پخش میشود و این سؤال که مادر پیر مقتول میپرسد که فرزند من چه گناهی داشت. سخنان این خانواده هیچ گاه مورد توجه رسانههای ضدانقلاب قرار نمیگیرد.
دروغگویی؛ از ادعای شکنجه تا ادعای معترض بودن
بیبیسی تأکید زیادی دارد که نوید افکاری یک کشتیگیر است و با همین ادعا هم ورزشکارانی در ایران و جهان به خط شدند و از ایران خواستند که نوید افکاری اعدام نشود. آیا کشتی گیران معصوم هستند؟ تکیه بر هویت کشتی گیر بودن او بدین جهت است که تصویر قاتل تطهیر شود وگرنه هر قاتلی گزارههای هویتی دیگری هم دارد و مانور روی آنها، چیزی از جرم قتل کم نمیکند.
ادعا شد که اعترافات نوید افکاری زیر شکنجه انجام شده است. دستگاه قضایی راه را برای معاینه او و اعلام شکایت در صورت شکنجه باز کرد. علیرضا درودچی، مدیرکل پزشکی قانونی استان فارس گفته: «به دنبال دستور ریاست کل دادگستری استان فارس مبنی بر انجام معاینه از نوید افکاری، شب گذشته مورخ ۱۹ شهریور ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه از نوید افکاری توسط تیم ویژه سه نفره اعزامی از پزشکی قانونی در حضور رئیس کل دادگستری استان فارس معاینه به عمل آمد و بر اساس معاینات انجام شده از نواحی مختلف بدن وی، هیچ گونه آثاری دال بر آزار جسمی (شکنجه) نظیر سوختگی، اسکار جراحت و شکستگی استخوان و... مشاهده نشد.» اینکه چرا او به پزشکی قانونی برده نشد هم به دلیل خواست خودش بود. جمشیدی اردکانی، وکیل تعیینی نوید افکاری (وکیل تعیینی به وکیلی میگویند که متهم یا محکوم خودش انتخاب میکند) گفته: «به نوید گفتم من باید تو را به پزشکی قانونی ببرم که گفت شکنجه نشده و نمیخواهد به پزشکی قانونی برود و وضعیتم سالم است و هیچ مشکلی ندارم.»
نوید افکاری با بازبینی دوربین مدار بسته محل وقوع قتل بازداشت میشود و در تحقیقات بدوی به قتل اعتراف کرده و نحوه وقوع قتل را هم شرح میدهد: «مقتول را با برادرم تعقیب کردم و در حالی که من ترک موتور نشسته بودم با چاقو اقدام به قتل مقتول کردم.» او در بازسازی صحنه قتل نیز همه جزییات را شرح میدهد، در کمال آرامش، بدون شکنجه... و از همدستی برادرش میگوید و از اینکه این چاقو را سال قبل خریده بودند که با آن برادر دیگرشان را بکشند!
نوید افکاری همراه برادر دیگر خود (حبیب) در اغتشاشات سنوات قبل نیز شرکت داشته و برادر وی با استفاده از کاتر پای یکی از مأموران انتظامی را مورد جرح عمدی قرار داده که بالغ بر ۲۰۰ بخیه خورده است. پس از انجام تحقیقات پیرامون متهم ردیف اول پرونده، مشخص میشود، نوید افکاری قصد ترور یک بسیجی را نیز داشته، اما به لحاظ اینکه تردد فرد مورد نظر به صورت نامنظم بوده، موفق به ترور وی نمیشود. در نهایت پس از برگزاری دادگاه، مورخ ۱۴ مهرماه سال ۹۸، وقوع قتل توسط نوید افکاری محرز و به جهت ارتکاب قتل عمد، حکم به قصاص نفس نامبرده صادر میشود که این حکم از سوی دیوان عالی کشور عینا تأیید شد. خبرگزاری قوه قضائیه مینویسد: «همچنین علاوه بر مباشرت در قتل عمد، در خصوص بخش دیگر از جرائم انتسابی دایر بر محاربه با ارجاع پرونده به دادگاه انقلاب شیراز و انجام رسیدگیهای معمول قضایی، هشتم مردادماه ۹۹ دادگاه حکم بر محکومیت نوید افکاری صادر و در خصوص سایر متهمان نیز احکام محکومیت مقتضی صادر کرده است.» هم اکنون دو برادر دیگر نوید افکاری هم در زندان بوده و موارد اتهامی متعدد داشته که تحت بررسی است.
قاتل؛ این تصویر مردم ایران نیست!
قاتلی اعدام شده و، چون جنازه او بر دار قصاص، طبق محتوایی که پرونده دارد، میتواند ابزاری برای فعالیت علیه جمهوری اسلامی باشد، مرگ و زندگی او برای ضدانقلاب مهم میشود. از قاتل، معترض سیاسی میسازند؛ شاید هم بیراه نگویند و قاتلانی هم معترض جمهوری اسلامی باشند؛ اجرای عدالت همیشه مخالفانی هم دارد! اما اینکه او را یک شهروند عادی ایرانی نشان میدهند که از سر مشکلات اقتصادی و سیاسی دستگیر و زندانی و محکوم شده و او نماد مردم ایران میشود، جفا در حق این ملت است. ارائه تصویر قاتلانی خرابکار از مردم ایران، دروغ بزرگی است که سالهاست گفته میشود. مگر بی بی سی فارسی با عبدالمالک ریگی، تروریست معروف جنوب شرق ایران گفتگو نکرد و او را صدای اعتراض مردم بلوچ ایران ندانست؟ مگر اروپا خانه تروریستهای مثلاً مجاهد خلق نشد و رجوی را اپوزیسیون جمهوری اسلامی معرفی نکردند؟ مگر در حالی که پیکر خونین مردم ما روی آسفالت داغ اهواز افتاده بود، تروریستهای الاحوازیه در ایران اینترنشنال تریبون نیافته بودند و حمله به رژه اهواز را حمله به نظامیان ایرانی ندانستند؟ تا دیروز میگفتند مقتولی وجود ندارد و امروز آن خبرنگار اصلاح طلب نوشت که سوار هواپیما شدیم برای رفتن به شیراز و گرفتن رضایت از خانواده مقتول و خبر رسید نوید اعدام شده و پیاده شدیم! و بعد هم بر حاکم ظالم لعن میفرستند در حالی که نوید افکاری شاکی خصوصی داشت و این همه را که وقت گذاشتند تا حکم نوید افکاری را ابزاری برای فعالیت علیه جمهوری اسلامی کنند، اگر برای رضایت از خانواده مقتول وقت گذاشته بودند و به جای انکار وجود خانواده مقتول، پی عذرخواهی از اولیای دم بودند، شاید الان همفکر قاتلشان زنده بود! امن سازی جامعه برای قاتلان و تروریستها یعنی تشویق به جنایت و با تشویق به جنایت و ناامن سازی جامعه برای مردم، این ملت است که ضرر میکند. آنها البته ابایی ندارند که به ملت ضرر بزنند.
ایران شاید تنها سرزمینی در این کره خاکی است که در آن، عدهای از سر مخالفت با حکومت، حتی دین و دنیا و شرافت و عقل و منطق خود را هم حراج میزنند و ابایی هم ندارند که حامی یک قاتل باشند. میشود مخالف جمهوری اسلامی بود، اما برای مخالف جمهوری اسلامی بودن شرافت خود را حراج نکنید.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/
انتهای پیام/