نقد نقشهراه اقتصادی كشور
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، محمد ناظمی اردكانی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: اخیرا رئیسجمهور در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت وعده اعلام نقشهراه اقتصادی كشور را دادند. اینگونه وعدهها از چند منظر قابل تحلیل است:
۱- از منظر مدیریتی این سؤال مطرح است كه دولت محترم چگونه به فكر افتاده كه در سال پایانی مسئولیتش برای كشور نقشهراه داشته باشد؟ آیا در نظر دارد كه برای دولت آینده نقشهراه ترسیم نماید؟
برای نقشهراه، زمان اجرای بلندمدت و میانمدت پیشبینی میشود. آیا دولت در هفت سال گذشته نقشهراه نداشته است؟ چنین وعده و گفتمانهایی دور از دانایی و تجربه میباشد و همان تداعی وعده ایجاد تحول صدروزه در اقتصاد و گزارش آن به مردم است.
هفت سال پیش این سؤال مطرح بود؛ دولتی كه میخواهد اقتصاد كشوری را اداره كند كه مدعی است در شرایط سخت تحریمی قرار گرفته و دولتهای قبل از او برنامه نداشتهاند و كشور در تنگناها گرفتار آمده، چگونه میخواهد ظرف ۱۰۰ روز همه چیز را درست كند؟ حال این روزها در سال پایانی دولتش میخواهد نقشهراه برای تحول اقتصادی بدهد.
این رفتارها حاكی از آن است كه دولت ظرف هفت سال گذشته برای اداره اقتصاد ملی بدون راهبرد و نقشهراه و برنامه بوده، برای كشوری كه از لحاظ ظرفیتهای انسانی، طبیعی، معدنی و انرژی در جهان كمنظیر میباشد و از طرفی تحریمهای اقتصادی دشمن نیز بیاثر نبوده، این شیوه مدیریت، فاجعه است.
۲- از نگاه سرمایه اجتماعی، اعلام وعدهها و برنامههایی كه در زمینههای مختلف بهویژه اقتصادی از سوی دولتمردان خاصه رئیسجمهور مطرح میشود و محقق نمیگردد، تأثیر بسیار شكنندهای بر اداره كشور دارد.
شاید تصور بر این باشد كه وعدههای انتخاباتی از ذهن جامعه و مخاطبین به فراموشی سپرده میشود وهدف كه جمعآوری رأی است، محقق میگردد و در مقطع در اختیار گرفتن قدرت، اذهان جامعه را مشغول طرح و برنامههای متنوع و بیسرانجام نموده و در نهایت با فرافكنی كه دیگران نگذاشتند، از پاسخگویی فرار میشود.
برآیند چنین شیوههایی در حكمرانی، عامل بیاعتمادی در جامعه و آسیب به سرمایه اجتماعی كشور است. سرمایهای كه به سختی ایجاد شده و از هر سرمایهای گرانبهاتر است و لیكن با عدم تدبیر امور از بین میرود و از طرفی ظرفیت سیاسی كشور نیز بهشدت خدشهدار میشود، چراكه چهرههای سیاسی و دولتمردان یكی بعد از دیگری نزد مردم بیاعتبار شده و احترام آنان سلب و بعضا به عدم صداقت و راستگویی متهم و در ورطه خروج از گردونه سیاسی كشور قرار میگیرند كه تجربه چنین فرآیندی را در چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی كم نداریم.
۳- از نگاه برنامهای، این دولت نسبت به دولتهای قبل در یك برداشت كلی بیشترین وعدههای انتخاباتی و طرحهای اجرایی تحققنیافته دارد. وعدهایی كه اذهان را كاملا اشغال نموده و متأسفانه از خروجیهای حداقلی نیز برخوردار نبوده و جامعه و كشور احساس نمیكند كه حتی یك گام به جلو برداشته است. به هم ریختن تعادل كم سابقه نظام ارزی، ارزش پول ملی، تورم و گرانی و ثبات اقتصادی حاكی از این موضوع میباشد.
انباشت وعدهها و برنامههایی درخصوص بینیازی مردم به یارانه نقدی، ایجاد درآمدهای سرشار، راهحل داشتن برای كلیه مشكلات كشور، داشتن برنامهای كه مردم دائما نگویند هر سال دریغ از پارسال و دهها و صدها وعده دیگر باعث شده است كه همه حتی آنهایی كه به این دولت رأی دادند و یا در ساخت آن مشاركت داشتند، امروز ناامید و رویگردان شوند و این ضایعه، برای كشور و آینده نظامی كه میخواهد در منطقه و جهان منشأ اثر و اقتدار باشد، جبرانناپذیر است.
۴- از نگاه راهبردی، در صورتی كه دولت دارای مدیریت راهبردی كلان میبود، براساس تحلیل شرایط محیط پیرامونی و داخلی در عرصههای مختلف، هدف گذاری و تعیین راهبرد میكرد و سپس برای اجرای راهبردها، تدوین برنامه عملیاتی میكرد.متأسفانه رفتار سیاسی – اقتصادی دولت نشان میدهد كه از ابتدا چنین رویكردی وجود نداشته و حتی در تدوین برنامه ششم توسعه و برنامه و بودجه سالیانه كه اقدامی روتین در كشور بوده، اقدام قابلقبولی صورت نگرفته است و مطالبات رهبری برای اصلاح ساختار بودجه طی سالهای اخیر كه از نگاه راهبردی، سادهترین اقدام نسبت به تدوین برنامههای راهبردی كلان و پیچیده میباشد، پاسخ داده نشده است.
امید است دولت آینده با عبرت از ضعف و نارساییهای دولت فعلی و دولتهای گذشته، در فضای رقابتهای انتخاباتی از ابتدا برنامههای خودش را برای اداره كشور و همچنین تیم همكارش را به مردم معرفی كند و برگزاركنندگان انتخابات، سازوكارهایی را پیشبینی كنند كه از دادن وعدهها و شعارهای بیپایه و اساس كه صرفا برای جذب آرا داده میشود، جلوگیری شده تا سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی كشور بیش از این آسیب نبیند.
مردم با مطالعه و دقت به كاندیدایی رأی دهند كه بار دیگر گرفتار دولتی نشوند كه بخواهد در سال پایانی دولتش، نقشهراه تعیین كند به جای اینكه پاسخگوی ناكارآمدی و معطل ماندن ظرفیتهای كشور و متوقف ماندن پیشرفت و تعالی نظام باشد، تازه به فكر بیفتد كه در سال پایانی دولتش نقشهراه نداشته و هفت سال بیراهه طی شده است.
انتهای پیام/
انتهای پیام/