امانت 37 ساله شهيد به سرمنزل مقصود رسيد
گروه استانهای خبرگزاری آنا- لادن لنگری؛ بعد از گذشت 37 سال نامهای میآید، قرآنی زیبا و دو عکس و یک خاطره مشترک. آخرین عکست را در قابی چوبی میگذاریم و با نگاهی پر از دلتنگی به چهره پر از لبخندت مینگریم. میدانستی که خواهی رفت، میدانستی که وقت رفتن است و عطر پروازت را استشمام کردهای.
از کفشهای تازهات حرف میزنیم. کفشهایی که هیچوقت رنگ کهنگی به خود نگرفت. میدانیم که در پشت خاکریزها آرامشی داشتی از جنس ناب عشق به محبوب.
نامهای نوشتی، نامهای که بعد از گذشت 37 سال برای پدرت، برای مادرت، مادری که چشم به راه تو بود، قرائت شد.
از طلب حلالیتت برایشان خواندیم و از دعاهای کمیل و ندبهای که در خاکریزها با همرزمانت خوانده بودی. از صبر و بردباری پدر و مادرت گفتی؛ پدر و مادری که با رویی گشوده رفتنت را بدرقه کردند. از دانشگاه جبهه و شهادت گفتی، از درسهایی که در هیچ دانشگاهی تدریس نشده بود.
در نامهات از خوشحالیهایت نوشتهای. خوشحالیات را با پدر و مادرت تقسیم کردهای. خوشحالیات از کم بودن مجروحان جنگی.
چه جالب گفته بودی با یک قوطی کمپوت هم میتوان دشمن را به اسارت گرفت؛ با جا زدن کمپوت به جای نارنجک و آن حس خوب را در نامهات با دیگران تقسیم کردی.
نامهات سراسر پر است از عشق به شهادت، عشق به وصال محبوب، شهادتی که برازنده توست، شهادتی که شفاعت شهید کربلا و ائمه اطهار را برای خودت آرزو کردی.
بعد از گذشت 37 سال، سلامت را به رباب و کاظم میرسانیم. از دلتنگیات برای این دو عزیز و برای اعضای خانواده میگوییم. جایت خالی است ای سفیر عشق و شهادت.
هیئت رئیسه دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد به همراه موسیالرضا طالبی، از کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی و همرزم شهید وحیدرضا استخری در منزل پدری این شهید حضور یافتند و قرآنی را که 37 سال در دست وی به امانت نگه داشته شده بود به پدر و مادر این شهید تحویل داده شد.
موسیالرضا طالبی، از کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی با پیگیریهای خود از طریق دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد توانست یادگاریهای همرزم خود را که قبل از عملیات خیبر به او سپرده شده بود به دست والدین همرزم شهیدش برساند.
موسیالرضا طالبی از خاطرات خوب همرزم 16 سالهاش در مشهد گفت، از آخرین عکسی که در صحن امام خمینی حرم مطهر امام رضا(ع) گرفته شد، از خرید کفشهایی جدیدی که با یکدیگر گرفته بودند و قرار گذاشتند که چه کسی کفشها را زودتر کهنه خواهد کرد و پاسخ شهید استخری که گفته بود کفشهای من کهنه نخواهد شد و من فردا برای عملیات اعزام میشوم.
همرزم شهید استخری در حاشیه خاطرهگویی و دیدار با خانواده شهید اظهار کرد که دو روز قبل از آغاز عملیات خیبر وحیدرضا را دیدم و بعد از آن دیگر از او خبری نداشتم که بعد از چهار ماه خبر شهادتش را به من رساندند.
وی عنوان کرد: زمانی که برای جمعآوری وسایل جاماندهام به مشهد رفتم، یادم آمد قبل از شهادت، وحیدرضا قرآنی را به من سپرده است؛ همان موقع به او گفتم که قرآن را در جعبه وسایل خودت بگذار؛ اما او اصرار داشت که قرآنی که همیشه قرائت میکرد را به من بسپارد که داخل صفحات قرآن نامهای از خود به یادگار گذاشته و از همگی طلب حلالیت کرده بود.
طالبی افزود: این قرآن را بارها و بارها ختم کردهام؛ اما امروز باید به دست صاحبان اصلیاش میرساندم. امانتی که سعی کردم 37 سال بهخوبی از آن بهخوبی نگهداری کنم.
در حاشیه این دیدار پدر و مادر شهید استخری از خاطرات خوب، از حسن رفتار و از عشق به شهادت فرزندشان سخن گفتند و مادر شهید مطرح کرد که همیشه دوست داشتم یکی از دوستان وحیدرضا که در جبهه با او همرزم بوده را ببینم تا از حال و هوا و خاطرات او برایمان بگوید و خدا را شاکرم که عمری را به من عنایت کرد تا این روز را به چشم ببینم.
حالمان خوب است. حالمان از دعای خیر مادر شهید استخری خوب است. با دعای عاقبتبهخیری پدر و مادر این شهید بزرگوار از منزل خارج میشویم و به این فکر میکنیم که ما ماندهایم و دشواری وظیفه ادامه راه این بزرگمردان تاریخ سرزمینمان.
انتهای پیام/4121/4062/پ
انتهای پیام/