دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
28 مرداد 1399 - 09:14

خاطرات 43 ساله پدر کنکور در سازمان سنجش

«حسین توکلی» از خاطرات 43 سال حضورش در سازمان سنجش می‌گوید.
کد خبر : 508811
jpgfile_20453_703962_637333039554903300.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، «حسین توکلی» که اسفند سال گذشته بازنشسته شد، از اولین دوره برگزاری کنکور سراسری در کشورمان با سازمان سنجش همکاری داشته است. خاطرات بسیاری از 43 سال فعالیت در این سازمان دارد و تقریبا تمام جوانان دهه پنجاهی، شصتی و حتی هفتادی که در کنکور شرکت کرده اند، او را می‌شناسند و هر سال همین موقع‌ها بوده که او را در تلویزیون دیده‌اند. بنابراین بی دلیل نیست که مردم و رسانه‌ها به او لقب «پدر کنکور» یا «آقای کنکور» داده‌اند.


در این بین، یکی از عجیب و غریب‌ترین کنکورهای قرن از صبح روز چهارشنبه به مدت 4 روز شروع می‌شود و داوطلبان باید برای رسیدن به صندلی‌های مد نظرشان در دانشگاه محبوب‌شان با یکدیگر رقابت کنند. هرچه که بود، بالاخره کنکور برگزار خواهد شد.


دکتر توکلی که 43 سال از عمرش را در سازمان سنجش مشغول به کار بوده است، 20 سال به عنوان معاون اجرایی و تقریبا 10 سال هم سخنگو و مشاور سازمان بوده و هر سال اخبار کنکور و توصیه های مهم را در تلویزیون مطرح می کرد. جمله هایی مثل دو مداد مشکی نرم همراه داشته باشید و... در پرونده امروز زندگی‌سلام به سراغ او رفتیم تا برای‌مان از خاطراتش در دوران طولانی فعالیت اش در سازمان سنجش بگوید و این‌که چرا کنکور هر سال، سخت‌تر از سال قبل می‌شود؟ همچنین به نوستالژی‌های کنکوری اشاره کردیم که یادآوری‌اش، لحظات خوبی را برای‌تان رقم خواهد زد.


 


شاید از ماه بعد برگردم سازمان سنجش

دکتر توکلی از سال 47 در سازمان سنجش مشغول به کار بوده و روزهای پایانی اسفند سال گذشته بازنشسته شده و بسیاری از روزنامه‌ها و سایت ها با تیتر «پدر کنکور برای همیشه از سازمان سنجش رفت»، به این ماجرا پرداختند. از دکتر می پرسم که این روزها با سازمان سنجش همکاری دارد یا خیر؟، می‌گوید: «اکنون با سازمان سنجش هیچ همکاری ندارم فقط شاید از ماه بعد، با آن‌ها در یک سری فعالیت‌ها همکاری کنم اما هنوز هیچ چیز قطعی و مشخص نیست.»

 


در دوره من، هیچ‌گاه زمان کنکور تغییر نکرد

تاریخ کنکور امسال، چندین و چند بار تغییر کرد و تا همین چند روز پیش هم بحث برگزار نشدن آن، موافقان و مخالفان زیادی داشت. یک بار هم خبری منتشر شد که کنکور در مردادماه برگزار نخواهد شد اما روز بعد، تکذیب شد. نظر دکتر توکلی را در همین باره می پرسم که به یک جمله کوتاه بسنده می‌کند: «در دوره من که نزدیک به 43 سال در سازمان سنجش مشغول به کار بودم، هیچ‌گاه زمان کنکور تغییر نکرد.»


 


لقب پدر کنکور برای من قابل احترام است

دکتر توکلی از جوانی در سازمان سنجش فعالیت کرده و کمتر فردی است که او را نشناسد. به خصوص که سال‌ها سخنگوی سازمان بوده و هر فردی با دیدنش، ناخودآگاه به یاد کنکور می‌افتد و حتی شاید استرسی هم بشود! نظر خودش را درباره لقب «پدر کنکور» می‌پرسم که برای او به کار می‌رود ، خوشحال می‌شود و می‌گوید: «مردم این عبارت را درباره من می‌گویند و این برای من قابل احترام است. مسئولان که نمی‌گویند، مردم می‌گویند و به هر حال برای من محترم است.»

 


نمی‌شود گفت کنکور هر سال سخت‌تر می‌شود

داوطلبان کنکوری به خصوص آن‌هایی که پشت کنکوری محسوب می‌شوند و چند سال پشت سر هم در این ماراتن نفس‌گیر شرکت می‌کنند، همچنین داوطلبانی که سوالات سال‌های گذشته را بررسی می‌کنند، همه و همه معتقدند که کنکور هر سال سخت‌تر یا به عبارت دیگر، مفهومی‌تر می‌شود.

 

دکتر توکلی در این باره می‌گوید: «درباره این‌که کنکور هر سال نسبت به سال های قبلی‌اش سخت‌تر می‌شود، نمی‌توان به راحتی قضاوت کرد چون نحوه پاسخ گویی داوطلبان نشان می‌دهد که واقعا سوالات سخت‌تر شده یا نه. به هر حال، داوطلبان هر سال با داوطلبان سال‌های قبل، تفاوت‌هایی دارند. به طور کلی، نمی‌شود گفت کنکور هر سال سخت‌تر می‌‌شود.»


 


از اولین کنکور سراسری در سازمان سنجش بودم

«شاید برای‌تان جالب باشد که بدانید تا قبل از سال 48، چیزی به نام کنکور سراسری وجود نداشته است. در آن زمان هر دانشگاه برای خودش آزمونی برگزار و دانشجو جذب می‌کرد. است. بنابراین اگر شما می‌خواستید در دانشگاه تبریز ادامه تحصیل بدهید باید به این شهر می‌رفتید، در آزمون شرکت می‌کردید و بعد از قبول شدن در همان جا مشغول به تحصیل می‌شدید»، پدر کنکور با این مقدمه در باره حضورش در سازمان سنجش از زمان برگزاری اولین کنکور سراسری می‌گوید: نخستین کنکور سراسری در سال 48 برگزار شد و در آن آزمون 47 هزار و 773 داوطلب شرکت کردند. من از همان ابتدا با سازمان سنجش همکاری می‌کردم.

 

آن زمان دانشجوی مقطع کارشناسی رشته روان‌شناسی بودم و به صورت پاره وقت مشغول به همکاری با این سازمان شدم. البته بعد از این که مدرکم را گرفتم، چند سالی برای ادامه تحصیل رفتم خارج از کشور. به ایتالیا رفتم. سال 58 که برگشتم ایران، استخدام سازمان سنجش شدم و از آن سال، به صورت مستمر و هر سال در برگزاری کنکور حضور داشتم.

 


هیچ کدام ازفرزندانم در آزمون آزمایشی شرکت نکردند

پدر کنکور دو دختر و یک پسر دارد که هر دو دخترش دانش آموخته رشته‌های فنی هستند و پسرش هم مدرک دکترای خود را گرفته است. شاید این سوال به ذهن شما هم خطور کرده باشد که حضور پدر کنکور در یک خانواده، چه تاثیراتی بر سرنوشت تحصیلی آن‌ها خواهد داشت؟ دکتر توکلی پاسخ می‌دهد: الان که بازنشسته شده‌ام اما این‌که من در سازمان سنجش مسئولیت‌هایی داشتم، هیچ تاثیری در سرنوشت تحصیلی فرزندانم نداشته است. یادم هست وقتی به خانه می‌آمدم و فرزندانم درباره کنکور از من سوالاتی داشتند، فقط یک جمله به آن‌ها می‌گفتم که اخبار کنکور را از تلویزیون پیگیری کنید.

 

من باور داشتم بین فرزندان من و پدر داوطلبی که در یکی از مناطق محروم کشور زندگی می‌کند نباید تفاوتی باشد تا بی عدالتی رخ بدهد. تنها پسرم وقتی از من برای انتخاب رشته راهنمایی خواست، به او گفتم که برود دانشگاه و از استادان

آن جا راهنمایی بگیرد.

 

در انتخاب رشته دخترهایم هم دخالت نکردم. یک سوال دیگر هم که از من خیلی پرسیده می شد، درباره شرکت فرزندانم در آزمون‌های آزمایشی بود که سال‌هاست توسط موسسات گوناگون در کشور برگزار می‌شود. این را هم بگویم که هیچ کدام از سه فرزندم در آزمون‌های آزمایشی شرکت نکردند.


 


داوطلبان زحمات یک ساله‌شان را هدر ندهند

از پدر کنکور می‌خواهم چند توصیه طلایی هم به داوطلبان کنکوری داشته باشد که در این مرحله از زندگی‌شان به موفقیت دست یابند و آینده بهتری برای خودشان رقم بزنند. دکتر توکلی خطاب به داوطلبان کنکور می گوید: هرگز دلشوره و استرس و اضطراب و ... به دل‌تان راه ندهید.

 

این‌ها فقط باعث می‌شوند زحمات یک ساله و به عبارت دیگر، چندین و چند ساله‌تان هدر برود. یکی از رموز موفقیت در کنکور که باید مورد توجه قرار بگیرد، همین کنترل استرس و اضطراب است.

 

در این ساعات پایانی باقی مانده تا کنکور، داوطلبان باید مطمئن باشند که همه تلاش‌ها برای ایجاد آرامش شان در کنکور انجام شده و حالا آن ها هستند که باید تمام توان شان را به کار بگیرند تا بهترین عملکرد را سر جلسه کنکور داشته باشند.

 


آمارهای تعداد شرکت‌کنندگان را از حفظ می‌خواندم

یکی از ویژگی‌های جالب دکتر توکلی در زمانی که سخنگوی سازمان سنجش بود، اعلام تعداد داوطلبان شرکت کننده در کنکور به تفکیک رشته‌های مختلف بدون نگاه کردن به برگه‌های زیر دستش بود. او درباره این‌که آیا واقعا همین‌طور بوده یا نه، می‌گوید: بله، آمار ثبت‌نام‌ها را حفظ می‌کردم.

 

این را هم بگویم که چون من عاشق کارم بودم و علاقه زیادی به آن داشتم، اعداد و ارقام به خوبی در ذهنم ثبت می‌شد. کلا حافظه قوی دارم و به نظرم از من توقع هست که آمارها را به طور دقیق بدانم. البته الان کمی پا به سن گذاشتم و حافظه‌ام مثل قدیم، دقیق نیست و یاری‌ام نمی‌کند.


 


آیا شیوه ارزیابی کنکور را عادلانه می‌دانید؟

به عنوان آخرین سوال از دکتر توکلی می‌پرسم که شیوه ارزیابی کنکور را تاچه‌ حد عادلانه می‌داند که می‌گوید: نتیجه نهایی کنکور اکنون یک مقدار بر اساس سوابق تحصیلی است و یک مقدار هم خود آزمون کنکور و نمره‌ای که داوطلب در آن کسب می‌کند.

 

همان‌طور که می‌دانید سهم و نقش دقیق هر کدام از این دو مورد مشخص شده و به اطلاع داوطلبان رسیده است. درباره حذف کنکور که در آن سوابق تحصیلی جایگزین کنکور خواهد شد باید عدالت رعایت شود و همه آزمون‌های سال پایانی دبیرستانی‌ها باید سراسری و استاندارد شود. باید سوالات طوری طراحی شود که فرقی نکند داوطلب در کجای ایران درس خوانده تا ملاک پذیرش دانشجو بعد از حذف کنکور هم عادلانه شود.

 

 


خاطره‌بازی با کنکوری که گره‌کور بود هرچند شرایط کنکور امسال خاص شد اما کنکورهای قدیمی هم بی‌دردسر و استرس نبود

 

انصافاً با تغییر مکرر زمان آزمون و دردسرهایی که کنکوری‌های امسال متحمل شدند، نمی‌شود به‌عنوان یک کنکوری سال 80 خیلی غر بزنم. اما خب خاطره‌بازی شیرین است و ضمن آرزوی موفقیت و به‌خصوص سلامتی برای بچه‌های کنکوری، برویم سراغ خاطرات قدیمی که برای بچه‌های دهه 50 و 60 ملموس‌تر از بقیه است.

 

اینترنت نبود| همه کارها کاغذی بود، باید یک دفترچه 50 کیلویی می‌گرفتیم و زیروبم آن را برای ثبت‌نام می‌خواندیم. خود ثبت‌نام مکافاتی بود. بعد در تمام سال هفته‌نامه پیک سنجش می‌خریدیم تا از اخبار به‌خصوص منابع و حذفیات باخبر شویم. خود پیک سنجش پدیده‌ای بود، یک مجله معمولا 8 صفحه‌ای بی‌مزه که در بهترین حالت دو خبر کوتاه مهم و به‌درد بخور داشت و باید بقیه مطالبش را برای همان مقدار کم خبر خوب تحمل می‌کردیم.

 

خیلی‌وقت‌ها همان یک خبر مهم را هم نداشت. برای همین با رفقا نوبتی پیک سنجش می‌گرفتیم که هم خبری را از دست ندهیم هم پول خرج نکنیم.

 

مکافات کارت آزمون| چند روز مانده به آزمون باید کارت را حضوری می‌‌گرفتیم. پشت در محل توزیع کارت، تبلیغات بیداد می‌کرد، همه مدعی بودند جزوه‌هایی دارند که در دو هفته آخر کولاک می‌کند، یا اردوی جمع‌بندی دارند که سه‌سوته داوطلب را تبدیل به لویی پاستور می‌کند. بعضی‌ها از همان زمان برای مشاوره انتخاب رشته هم تبلیغ می‌کردند. برخی از داوطلبان شهرستانی یا کسانی که حومه شهر بودند برای همین کارت آزمون که این‌سال‌ها یک لحظه در کافی‌نت پرینت گرفته می‌شود راه درازی را می‌آمدند و مکافات‌هایی داشتند.

 

روز آزمون| چند روز منتهی به آزمون، در اخبار ساعت 14 دکتر توکلی مدام روی بحث مداد مشکی نرم تاکید می‌کرد تا مطمئن شود هیچ داوطلبی با مداد رنگی صورتی برگه را پر نکند. روز آزمون هم جو شهر عوض می‌شد. داوطلبانی با رنگ‌های پریده، خواب‌آلود و چهره‌های مضطرب در حال رفتن به محل آزمون بودند. سخت‌ترین بخش ماجرا پیدا کردن اتاق یا راهروی مدنظر بود. آن‌زمان همه عشق دانشگاه بودند و خبری از پیام‌نور و غیرانتفاعی در این سطح نبود.

 

برای همین در حوزه‌های آزمون انواع و اقسام آدم‌ها از سنین متنوع با تیپ‌های مختلف بودند؛ بعضی‌ها با حدود 40-50 سال سن و تیپ مدیریتی که با دیپلم سمتی هم داشتند ، می خواستند قبل از بازنشستگی یک مدرک هم بگیرند. حتی ممکن بود یک 70 ساله با یک 18 ساله نزدیک هم بنشینند.

 

خانواده‌های گل| اطراف محل آزمون جالب بود. خانواده‌های زیادی فرش می‌انداختند، خواهر و برادر کوچک‌تر داوطلب در حال بازی، پدر داوطلب در حال خوردن چای یا کشیدن سیگار، مادر هم دست به دعا در حال ذکر گفتن.

 

داخل محل آزمون| خب استرس فراوان حکم‌فرما بود. صف سرویس‌بهداشتی شلوغ. جمله داوطلبان گرامی شروع کنید آغاز یک ماراتن ترسناک بود که ورود ما را به دنیای واقعی و چالش‌هایش با قبولی در کنکور، برای چهار سال با دنیای فانتزی دانشجویی عقب می‌انداخت، چون معمولاً دانشجو شدن و فارغ التحصیلی منجر به پیدا کردن شغل مرتبط با رشته نمی‌شد. همه در تست های اول که به‌طور معمول ادبیات بود چالش زیادی نداشتیم اما کم کم با یک سوال سخت، کلاً هنگ می‌کردیم و همه‌چیز را فراموش می‌کردیم.

 

آخ جون کیک و ساندیس| یک ساندیس داغ، یک کیک خشک که از گلو پایین نمی‌رفت و البته گاهی یک پارچ آب که در مواردی حتی لیوان یک بار مصرف همراهش نبود کل پذیرایی آزمون بود. به‌نظر می‌رسید کیک‌هایی که هیچ وقت خریداری نداشته سهم داوطلبان می‌شد.

 

از همین امروز برای سال دیگر| اولین واکنش خیلی از داوطلبان این بود که از همین امروز شروع می‌کنم برای سال دیگر. اما خالی‌بندی بیش نبود چون بعد از این‌که مجاز به انتخاب رشته می‌شدیم می‌گفتیم رشته درپیت می‌رویم اما تا سال دیگر منتظر نمی‌مانیم. بماند که سربازی در کمین پسرها بود.

 

اعلام نتایج| اگر مجاز به انتخاب رشته بودیم، نوبت می‌رسید به اعلام نتیجه نهایی. بماند که خود گرفتن کارنامه و مجاز شدن و بعدش انتخاب رشته داستان‌ها داشت که بی‌خیالش می‌شویم و می‌رویم سراغ ویژه‌نامه اعلام نتایج. خیلی‌ها از چند روز قبل با یک شیرینی تپل، صاحب دکه روزنامه‌فروشی محل را می‌دیدند تا یک ویژه‌نامه پیک سنجش برای‌شان کنار بگذارد. برای همین از لحظه ورود ویژه‌نامه به دکه‌ها نایاب هم می‌شد.

 

باید کلی می‌گشتیم تا یک ویژه‌نامه پیدا کنیم، حسش نبود تا خانه صبر کنیم، همان جا وسط کوچه پهن اش می‌کردیم، بعضی‌ها هم که حس خریدن ویژه‌نامه را نداشتند کله مبارک‌شان را روی پیک سنجش ما خم می‌کردند.

 

خلاصه بگرد و بگرد تا اسمت را می‌دیدی، مثلا سید مصطفی صابری، نام پدر سید عباس، و جیغ و هوراااا.... که می‌فهمیدی شماره‌شناسنامه‌اش فرق دارد. مصطفی جان که شماره شناسنامه ات با من فرق داشت، با این‌که اسم و فامیل‌مان یکی بود اما مبارکت باشد که رفتی دانشگاه سراسری و من رفتم آزاد. نوش جانت داداش. من تو کوچه بازی می‌کردم تو تست زدی. حقت بود.

 

به فک و فامیل چی بگیم؟| اگر قبول می‌شدیم که خب مادر گرامی تلفن را برمی‌داشت و بی‌خود و بی‌جهت جویای احوال دخترخاله شوهر عمه‌اش می‌شد تا طرف بگوید شما چه خبر؟ و مامان بگوید: ما هیچی، استرس کنکور این بچه رو داشتیم که خدا رو شکر قبول شد.... و اگر قبول نمی‌شدیم که ناگاه بار و بندیل می‌بستیم و چند روز می‌رفتیم مسافرت.

دایل آپ برای دهه هفتادی‌ها| خیلی از دهه هفتادی‌ها نتایج‌شان را به‌صورت اینترنتی البته با اینترنت کم سرعت خانگی دیدند، من خودم تجربه‌اش را برای خواهرزاده‌ام داشتم.

 

چون می‌دانستیم دایل آپ خانگی جواب نمی‌دهد 12 شب کل فک و فامیل آمدند محل کار من. به طرز مشکوکی و با چراغ خاموش که همسایه فکر نکند دزد آمده وارد دفتر کارم شدیم. اما اینترنت پرسرعت آن‌زمان هم جواب نمی‌داد. تا حدود 3 صبح چای خوردیم و F5 زدیم تا فهمیدیم بله شازده پسر داروسازی قبول شده. خلاصه ما دکتر داریم تو فامیل. مورد خوب براش سراغ ندارید احیاناً؟


 









 

 

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب