قرارداد ۲۵ساله
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، محمد ناظمی اردکانی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: دولت یازدهم و بهتبع آن دولت دوازدهم، پس از روی كار آمدن، همه توان و ظرفیت خود را برای تنشزدایی با غرب یعنی اروپا و آمریكا هزینه و سرمایهگذاری كرد؛ تا آنجا كه نگاه به غرب، همه رفتار سیاسی دولت را شامل شد و در نهایت به برجام منتهی گردید كه نهتنها دستاوردی برای كشور دربر نداشت، بلكه خسارتهای غیرقابل جبرانی بهویژه در عرصه انرژی هستهای به جمهوری اسلامی ایران تحمیل نمود.
تا آنجا كه غربباوران نیز منتقد شدند و زبان به سرزنش آمریكا و اروپا باز كردند و از این كه دولت با سطحینگری وارد چنین موضوع پیچیده و عمیقی شده و عزت و استقلال كشور را دچار آسیب نموده است را نیز مستحق سرزنش دانستند.
از طرفی این موضوع همواره در فضای سیاسی و توازن قدرتهای جهانی مطرح بود كه میبایستی نیمنگاهی به شرق به وجود آید تا بتوان تحریمهای ظالمانه آمریكا و همپیمانانش را بیاثر نمود و از برخی بنبستهای اقتصادی ناشی از تحریم خارج شد.
شرقی كه از لحاظ تمدنی، فرهنگ، جامعهشناختی و روابط سیاسی به آن نزدیکتر هستیم و در تاریخ معاصر كمتر زمینههای نفوذ و سلطه در روابط فیمابین ظهور و بروز داشته است. بنابراین در پی آمدن رئیسجمهور چین به ایران و دیدار با مقام معظم رهبری، ایشان تأكید نمودند: دولت و ملت ایران همواره به دنبال گسترش روابط با كشورهای مستقل و قابل اطمینان همچون چین بوده و هستند و بر همین اساس، توافق رؤسای جمهور ایران و چین برای یک روابط استراتژیک ۲۵ساله كاملا درست و حكمتآمیز است.
این دیدار كه در بهمن ۹۴ صورت گرفت، دستهای پنهان و آشكاری به وجود آمد تا چنین همكاری راهبردی به وقوع نپیوندد، به نحوی كه رئیسجمهور چین پس از بازگشت به كشورش علیرغم درخواست و پیگیری، هیچگونه رغبتی برای ملاقات و دیدار با مقامات سیاسی دولت ایران نشان نداد، اما از آنجا كه چنین همكاری میتوانست عمق نگاه راهبردی به مسائل جهانی و پیرامونی و حضور در موازنه قدرت مبتنی بر اصل عزت، حكمت و مصلحت صورت پذیرد، نمایندگانی از ایران برای تحقق همكاریهای بلندمدت به چین رفتند، بهطوری كه مسیر بستهشده باز شد و منجر به تنظیم تفاهمنامهای با ۹ بند و چند ضمیمه گردید تا پس از نهایی شدن، به تصویب مراجع ذیربط در دو كشور برسد.
اما نكته در رابطه با این تفاهمنامه، جنجال و هیاهویی است كه رسانههای خارجی وابسته به غرب و استكبار به راه انداختند و با انتشار اكاذیب گسترده مبنی بر فروش كشور و واگذاری برخی جزایر به چین، تلاش مذبوحانهای را انجام دادند تا پایههای روابط دوجانبه ایران و چین را تضعیف و یا در صورتی كه بتوانند، تفاهمنامه را ملغی سازند.
برای این منظور امپراتور رسانهای دشمن جهت اعتبار بخشیدن به جنگ روانی و تبلیغی خود تلاش نمود برخی چهرههای داخلی كه پایگاه سیاسی – اجتماعی دارند و یا طیفهایی از مخالفین نظام را بهكار گیرد. با رصد رسانههای آمریكایی كه بسیار پرهزینه اداره میشوند در داخل و برای مخاطبین ایرانی به نحوی تبلیغ میكنند كه ایران با این تفاهمنامه، مستعمره چین خواهد شد، اما در كشورهای خودشان و برای مخاطبان همزبان خود، امضای این تفاهمنامه را خروج ایران از انزوا، شكسته و بیاثر شدن تحریمها و اقتدار بیشتر ایران در منطقه و جهان دانسته و از همپیمانان خود و مخالفین ایران میخواهند كه با جدیت تمام، جلوی امضا و اجرای آن گرفته شود.
برای این كه به ماهیت این همكاری پی برده شود، باید مطالعه كرد كه مقامات سیاسی آمریكا و وزارت خارجه آمریكا در مورد آن چه میگویند. همه آنها كه با ایران در هراس هستند و جنگستیز میباشند، اتفاقنظر پیدا كردهاند كه با این سند همكاری بلندمدت، ایران در زمینههای زیربنایی و زیرساختها مانند خطوط ریلی، ساخت بزرگراهها، بنادر، انرژی، ارتباطات، نظام بانكداری و دهها پروژه دیگر به وضعیت توسعهیافته دست پیدا كرده و ایران به یكباره از تنگنای محدودیتهای ایجادشده در اثر تحریم خارج میشود، بنابراین چنین هجمه گسترده و علنی از سوی آمریكا و مخالفین سرسخت جمهوری اسلامی ایران، نشاندهنده راه صحیحی میباشد كه انتخاب شده است.
دولت نباید در مواجهه با برخی نقدها و اعتراضات، منفعلانه عمل كند مگر اینكه برخی از عناصر داخل دولت نخواهند و معتقد نباشند كه چنین تفاهمنامه همكاری به امضا برسد.
بدیهی است كه اینگونه افراد از مخالفتها استقبال میكنند و مسیر را به سمت بنبستهای ساختگی سوق میدهند و همچنان به دنبال سرابی هستند كه غرب برای آنها تصویر كرده است.
انتهای پیام/
انتهای پیام/