دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
18 تير 1399 - 20:38

ماجرای مهاجرت همسر شهین تسلیمی که به قیمت جانش تمام شد/خانم بازیگر: هر کسی جای من بود شاید او را نمی‌بخشید

در گزارش زیر گفتگوی متفاوت با شهین تسلیمی، بازیگر توانمند سینما و تلویزیون را می‌خوانید.
کد خبر : 500556
12197464_381.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، دیروز، روز جهانی بخشش بود. بخشش به معنای عفو و گذشت کردن. همه ما نه‌تن‌ها یک‌بار بلکه چند‌بار در طول عمرمان از کسی ناراحت شده‌ایم. گاهی این ناراحتی عمق چندانی نداشته و شاید دلخوری یا سوء‌تفاهم بوده و گاهی هم عمیق بوده و مشکلاتی برایمان به وجود آورده. همه ما شنیده که فردی در پای چوبه دار حتی بخشیده شده.


در همه این موارد آن‌که بخشیده، بزرگوارتر بوده و برایمان محترم‌تر. اصلا انگار کسی که می‌بخشد، برایمان ارزشمندتر می‌شود. شاید به این دلیل است که همه ما به خدا متصلیم و بخشیدن اولین صفتی است که از پروردگار در ذهن ما نقش بسته. از اولین جملاتی که شنیده‌ایم، بسم‌ا... الرحمن‌الرحیم است. به‌نام خداوند بخشنده، مهربان.


که بخشش حتی قبل از مهربانی‌اش جاری شده. روان‌شناسان و جامعه‌شناسان سال‌های زیادی است که روی موضوع بخشش کار می‌کنند و در تلاشند آن را به‌عنوان یک مهارت کاربردی به انسان‌ها بیاموزند که اگر بخشش به سبک رفتاری آدم‌ها تبدیل شود، بسیاری از خشونت‌ها و ناسازگاری‌ها از میان می‌رود.


بخشیدن، ریشه آرامشی است که آدم‌ها به‌راحتی می‌توانند آن را تجربه کنند. از همین‌روست که یکی از جملات انگیزشی و پرکاربرد را زیاد می‌شنویم یا می‌خوانیم: کسی که از دیگری ناراحت است و نمی‌تواند او را ببخشد مثل این است که گوی آتشین در دست دارد برای پرتاب کردن به سوی آن فرد، اما این آتش خود او را بیشتر می‌سوزاند. پس ببخش و فراموش کن تا آرامشت را از دست ندهی. توصیه‌های دینی هم ما را به سمت بخشش می‌برد و در قرآن آمده است که تقاص حق توست، اما بهتر است که ببخشی.


 


ما آدمیزادیم نه فرشته
همه این‌ها شاید در ظاهر جملات شیک و اتوکشیده‌ای باشد که در کتاب‌ها می‌توان خواند یا در سخنرانی‌ها شنید یا حتی در برنامه‌های گفتگو‌محور تلویزیون و رادیو و حتی روزنامه‌هایی مانند همین روزنامه خودمان. دیروز با شهین تسلیمی درباره بخشش هم‌صحبت شدم.


بازیگری که او را در نقش‌های زیادی می‌بینیم از کمدی بگیر تا جدی، اما برای من اوج بازیگری تسلیمی در سریال وضعیت سفید بود که اتفاقا نقش دختر بزرگ خانواده را بازی می‌کرد که تصمیم گرفته بود، نبخشد! اما ته ماجرا به این نتیجه رسید که بهتر است همه را ببخشد تا بتواند در کنار دیگران راحت‌تر زندگی کند.


تسلیمی همه آنچه ما برای بخشیدن لازم داریم را به زبان ساده برایم گفت. این که نباید تصور کنیم معصوم هستیم یا فرشته و عارف و می‌توانیم به درجه‌ای برسیم که همه را راحت ببخشیم. می‌گوید: «اگر کسی چنین ادعایی داشته باشد، باید به حرفش شک کرد». همین صداقت نشان می‌دهد تسلیمی آنچه تجربه کرده را می‌گوید نه حرف‌های کتابی که خوشایند همه باشد.


تسلیمی می‌گوید: «من زود عصبانی می‌شوم، اما زود هم خشمم فروکش می‌کند، شاید به همین دلیل است که معمولا کینه‌ای از آدم‌ها به دل نمی‌گیرم. اگر دلخور باشم به طرف می‌گویم و نمی‌گذارم برایم مساله شود. اگر کسی را هم دلخور کنم (که معمولا کلامی است) از او عذرخواهی می‌کنم و تا از دلش درنیاورم، کوتاه نمی‌آیم.»


 


بکوبیم از نو بسازیم‌
می‌پرسم، مهارت بخشش را از کسی آموخته‌اید مثلا از پدر یا مادر؟ می‌گوید: «بخشش، ذاتی است نه آموختنی. پدر و مادری چند فرزند دارند و هر کدام با خصلت خاص خود مثلا من زود می‌بخشم، اما خواهرم شاید این‌گونه نباشد در حالی‌که پدر و مادر ما مشترک بوده‌اند و در شرایط یکسانی بزرگ شده‌ایم.


برخی ویژگی‌ها مثل مهربانی و بخشش باید در ذات آدم باشد و‌گرنه نمی‌تواند یاد بگیرد. اگر هم بخواهد خودش را تغییر دهد باید بکوبد و از نو بسازد. باید خیلی چیز‌ها در یک شخص تغییر کند تا مهربانی و بخشش به رفتار همیشگی او تبدیل شود.


راستش را بخواهید من بخشش را از خداوند آموختم. از همان جوانی به این فکر می‌کردم که خداوند چگونه همه اشتباهات مرا می‌بخشد و هر روز در‌های رحمتش را به سمتم باز می‌کند هر چند می‌داند چقدر خطا و اشتباه دارم.


با خودم فکر می‌کردم من حتی برای اشتباهاتم از خدا عذرخواهی هم نکردم، اما او بزرگوارانه در‌های رحمتش را به سویم باز کرد. همین آگاهی باعث شد عاشق خدا شوم. همین باعث شد هیچ‌وقت از کسی کینه به دل نگیرم.


وقتی شرایط خیلی سخت می‌شود و کسی واقعا اذیتم می‌کند، نماز که می‌خوانم، به‌خدا می‌گویم فلان موضوع یا فلان‌کس را به خودت می‌سپارم و رهایش می‌کنم. باور دارم خدا همه کارهایش سر حساب و کتاب است. پس من چرا خودم را اذیت کنم. اگر قرار باشد فردی تقاص کار اشتباهش را پس بدهد همان بهتر که خدا به کار او رسیدگی کند.»


 


توفیق هم‌صحبتی با خدا
«به نظرم نماز خواندن و با خدا صحبت کردن، توفیق می‌خواهد. این که کسی می‌گوید من نماز نمی‌خوانم به نظرم از خدا چیزی کم نمی‌شود.


آن آدم است که توفیق هم‌صحبتی با خدا را از دست داده. تصور کنید صبح اول روز نماز بخوانی و با خدا صحبت کنی، آن روز اصلا خراب نخواهد شد. یا شب، بنشینی و با خدا صحبت کنی. غصه‌هایت را بگویی. دلگیری‌هایت را بگویی. شکر کنی از همه محبت‌هایی که دیده‌ای و روزی‌هایی که گرفته‌ای. نماز که بخوانی، همه چیز آسان می‌شود. دیگر از کسی هم کینه به دل نخواهی گرفت.»‌


 


می‌گویم شما که اینقدر با خدا رابطه خوبی دارید، ذکری هم دارید که وقت عصبانیت یا دلگیری از دیگران به زبان بیاورید که آرام شوید؟‌


می‌گوید: «الا بذکر ا... تطمئن القلوب». مگر بهتر از این ذکر هم داریم. آبی است بر همه آتش‌ها یا «لا‌اله‌الا‌ا...» ...


 


ببخش و فراموش کن
از تسلیمی می‌پرسم برخی می‌گویند می‌بخشم، اما فراموش نمی‌کنم. شما هم چنین حالتی را تجربه کرده‌اید؟ می‌گوید: فقط یک نفر است که چنین احساسی را نسبت به او دارم. خیلی به من صدمه زد و به کل زندگی‌ام. سعی می‌کنم فراموش کنم هم ببخشمش، اما ما آدمیزادیم.


عارف و معصوم که نیستیم، هر چقدر هم روی خودمان کار کرده باشیم و با خدا هم رابطه خوبی داشته باشیم، اما برخی را نمی‌توان بخشید. فراموش کردن و بخشیدن در کنار هم هستند. کسی که بخشیده باشد حتما فراموش هم می‌کند.


اگر می‌گوید بخشیده‌ام، اما فراموش نمی‌کنم پس نبخشیده! مثلا همسرم که چند ماه قبل در استرالیا از دنیا رفت، شاید اگر کس دیگری جای من بود او را نمی‌بخشید، اما من بخشیدم، چون پدر بچه‌هایم است.


ما سفر خارج از کشور زیاد می‌رفتیم تا چند سال قبل که به استرالیا رفتیم و همان‌جا ماندگار شد، اما من آدمی نبودم و نیستم که از وطنم به کشور دیگری مهاجرت کنم و همان‌جا بمانم. این مهاجرت مرا خیلی اذیت کرد و مشکلاتی برایم به وجود آورد، اما همسرم را بخشیدم به‌خاطر بچه‌هایم.


به نظرم همه آدم‌ها، کسانی را در ذهن یا دلشان دارند که اذیتشان کرده‌اند و شاید نتوانند آن‌ها را ببخشند.


اما راستش آدم به جایی در زندگی‌اش می‌رسد که ترجیح می‌دهد، ببخشد تا خودش راحت زندگی کند. چرا باید یک کینه یا ناراحتی یا دل‌شکستگی را روی دوشت بگذاری و با خودت این‌طرف و آن‌طرف ببری. همه چیز بستگی به ایمان آدم‌ها دارد.


اگر به خدا ایمان داشته باشی هم می‌بخشی هم فراموش می‌کنی، چون می‌دانی همه چیز در حافظه خدا ثبت می‌شود و او هر کاری کرده باشی، حتی به اندازه دانه خردل حساب و کتاب می‌کند. پس چرا آرامش را از خودمان دریغ کنیم.


منبع: روزنامه جام جم


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب