حقایقی که رهبر انقلاب درباره قیام ۱۵ خرداد بیان فرمودند
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، قیام ۱۵ خرداد را باید مطلع نهضت اسلامی مردم ایران علیه طاغوت زمان، به رهبری حضرت امام خمینی (ره) دانست. این قیام خونین یک نقطه عطف در تاریخ معاصر است که در آن پیوند امام و امت، تجلی باشکوهی یافت و زمینه ساز سلسله حوادثی شد که سرانجام کاخ طواغیت حاکم بر ایران را فروپاشاند.
سخنرانی خرداد ۶۱
رهبر انقلاب درباره قیام پانزده خرداد در نماز جمعه چهاردهم خرداد ۱۳۶۱ تهران، تصویر و تحلیل جالبی از این رخداد ارائه فرمودند؛ معظمله بیان داشتند: « ۱۵ خرداد یک قیام مردمى بود. علت این قیام هم این بود که در روز عاشوراى آن سال که مصادف با سیزدهم خرداد مىشد، امام امت حقایق افشا نشدهى تا آن روز را با مردم بىواسطه در میان گذاشتند، که در بارهى این ارتباط بىواسطهى امام و امت حرفى دارم که عرض مىکنم. امام حقایقى را بیان کردند که این حقایق، آنروز براى خیلىها حتى دستاندرکاران سیاست، قابل فهم نبود. جملات امام اینها بود که «اسرائیل مىخواهد در ایران قرآن نباشد. اسرائیل مىخواهد در ایران روحانیون نباشند. اسرائیل مىخواهد در ایران اسلام نباشد.» آن روز براى خیلىها این مطلب قابل فهم نبود که اسرائیل کجا، ایران کجا؟ و اسرائیل چه دشمنى با قرآن و با روحانیت دارد آن هم در ایران؟ حساسیت دستگاه در مقابل این مطالب به قدرى بود که شب بعد از این سخنرانى، یعنى شب نیمهى خرداد که مصادف با دوازدهم محرم بود، امام را دزدانه، نیمهشب از منزلشان در قم ربودند و به تهران آوردند و زندانى کردند.
روز نیمهى خرداد مردم به مجرد این که فهمیدند که امام دستگیر و ربوده شده است، بدون این که فرماندهىاى، رهبرىاى از سوى شخصیتى، از سوى حزبى، گروهى وجود داشته باشد، به خیابانها ریختند. در تهران، در قم، در شیراز، در مشهد، در بعضى شهرهاى دیگر و حتى در بعضى از روستاها در ورامین؛ و دستگاه جبار که باور نمىکرد نفوذ روحانیت و مرجعیت در این حد باشد، غافلگیر شد و دست به یک عمل تند وحشیانهى حساب نشده زد. مردم را در خیابانها و میدانها به رگبار بستند و آن روزها رقم پانزده هزار شهید در زبانها مىگشت.
نقطه عطف قیام
این قیام یک نقطهى عطف شد. اگر چه عدهاى را مرعوب کرد، اما خط مبارزه را روشن و واضح کرد. از آن روز حرکت انقلابى مردم ایران که از تقریباً نه ماه قبل از آن یا یک سال قبل از آن به تدریج آغاز شده بود، شکل قطعى و جدى گرفت و این قیام به انقلاب ۲۲ بهمن منتهى شد و در نهایت، جمهورى اسلامى را به وجود آورد.
عناصر اصلی ۱۵ خرداد
در ۱۵ خرداد سه عنصر وجود داشت. یکى عنصر مردم بود، یکى عنصر رهبر و امام (ره) بود و سومى عنصر انگیزهى مذهبى و روح شهادتطلبى و فداکارى براى خدا بود. نطفهى انقلاب ما با این سه عنصر بسته شد».
سخنرانی سال ۱۳۹۲
همچنین ایشان در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (رحمهالله) فرمودند: پانزده خرداد مبدأ نهضت بزرگ روحانیت و مردم نیست. قبل از پانزده خرداد، در سال ۱۳۴۱ و آغاز سال ۱۳۴۲، قضایای مهمی اتفاق افتاد: در دوم فروردین ۴۲، حادثهی مدرسهی فیضیه پیش آمد و ضرب و جرح طلاب علوم دینی و اهانت به مرجع عالیقدر مرحوم آیةالله گلپایگانی. قبل از آن، در اواخر سال ۱۳۴۱، قضایای تظاهرات مردم در بازار تهران پیش آمد و در آنجا هم اهانت به مرجع عالیقدر مرحوم آیةالله حاج سید احمد خوانساری. اینها نشاندهندهی این است که نهضت روحانیت در سال ۴۱ و آغاز سال ۴۲ به آنچنان اوج و نشاطی رسیده بود که پلیس دستگاه جبار و دستگاههای امنیتی برخوردهای خشنی با علما و طلاب و حتّی مراجع تقلید داشتند. ولی با این همه، پانزدهم خرداد سال ۴۲ یک مقطع بسیار مهمی است. علت این است که در روز ۱۵ خرداد ۴۲ حادثهای که اتفاق افتاد، پیوند مردم با روحانیت را در این سطح خطرناک و حساس نشان داد. در روز عاشورای آن سال -که روز سیزدهم خرداد بود- امام بزرگوار در مدرسهی فیضیه یک سخنرانی تاریخىِ تعیینکنندهای کردند. بعد که امام را دستگیر کردند، در روز پانزده خرداد عمدتاً در تهران، همچنین در قم و در بعضی از شهرهای دیگر، یک موج حرکت عظیم مردمی به راه افتاد و رژیم طاغوت با همهی وجود، با ارتش خود، با پلیس خود، با دستگاههای امنیتی خود، دست به سرکوب این حرکت مردمی زد. در پانزده خرداد یک قیام مردمی به وجود آمد. این نشاندهندهی این بود که آحاد ملت ایران، با روحانیت، با مرجعیت -که مظهر آن، امام بزرگوار بود- یک چنین پیوند مستحکمی دارند. و نکته اینجاست که همین پیوند است که ضامن پیشرفت نهضت، اوج نهضت و پیروزی نهضت میشود. هر جا یک حرکتی، یک نهضتی به مردم متکی بود و مردم با آن همراه شدند، این نهضت قابل ادامه است؛ اما اگر مردم با یک حرکت اعتراضی پیوند نخوردند، ناکام خواهد ماند؛ کمااینکه بعد از حادثهی مشروطه در ایران قضایائی اتفاق افتاد، مبارزاتی شروع شد، هم از طرف گروههای چپ، هم از طرف گروههای ملی، اما همهی اینها در طول تاریخ نهضتهای ایران، سرنوشتشان شکست و ناکامی بود؛ چون مردم با اینها نبودند. وقتی مردم وارد میدان میشوند و پشتوانهی یک نهضت، احساسات مردم، اندیشهی مردم و حضور مردم میشود، آن نهضت قابل ادامه است و پیروزی برای آن نهضت رقم میخورد؛ حادثهی پانزده خرداد این مطلب را نشان داد؛ نشان داد که مردم پشت سر روحانیتند. با دستگیری امام بزرگوار آنچنان قیامتی در تهران و در برخی از شهرستانهای دیگر به راه افتاد که دستگاه را وارد میدان کرد و سرکوب وحشیانهای کردند؛ تعداد نامعلومی - بسیار زیاد - از مردم کشته شدند؛ خیابانهای تهران با خون بندگان خدا و مؤمنان و جوانان سلحشور این ملت، رنگین شد. در پانزده خرداد، چهرهی خشن دیکتاتور، چهرهی بیرحم رژیم طاغوت، کاملاً خود را نشان داد.
سکوت مطلق جوامع بشری در برابر کشتار بی رحمانه
اما نکتهی دیگری که در قضیهی پانزده خرداد وجود داشت - که جوانهای ما، مردم عزیز ما باید به این نکات توجه کنند؛ اینها مهم است - این بود که در مقابل این کشتار بیرحمانهای که در تهران و برخی نقاط دیگر به وجود آمد، هیچ نهادی از نهادهای دنیا، از این سازمانهای بهاصطلاح حقوق بشر، زبان به اعتراض نگشودند؛ هیچ کس اعتراض نکرد. مردم و روحانیت، در صحنه تنها ماندند. مارکسیستها و دولتهای چپ و گروههای چپ، حتّی حرکت مردم در پانزده خرداد را محکوم کردند؛ گفتند این یک حرکت فئودالیستی بود! ملیگراهائی که دم از مبارزه میزدند، آنها هم این حرکت را محکوم کردند؛ گفتند یک حرکت کور و بیهدف بود، یک حرکت افراطی بود! هر جائی که مردمان عافیتطلب و راحتطلب، در وسط میدان مبارزه، جائی برای خود باز نمیکنند و خطرپذیری نمیکنند، انسانهای مؤمن و مبارز را به تندی و افراطیگری متهم میکنند؛ گفتند اینها افراطی بودند؛ حرکت، حرکت افراطی بود. امام به پشتوانهی این مردم، تنها ماند در میدان؛ اما به معنای حقیقی کلمه، یک رهبر آسمانی و معنوىِ قاطع و مصمم را در چهرهی خود به همهی مردم و به تاریخ نشان داد.
انتهای پیام/
انتهای پیام/