لزوم آگاهی مردم به احساس اشتراک انسانی در بحرانها/ چگونه مشکلات کرونایی را مدیریت کنیم؟
محمدمهدی شمسایی در گفتگو با خبرنگار گروه استانهای خبرگزاری آنا با اشاره به شیوع ویروس کرونا و قرنطینه و خانهنشینی خانوادهها که موجب ترس و هراس از بههم خوردن تعادل بین هزینه و درآمد خانوادهها و مشکلات فراوانی در ارتباط بین افراد شده است، درباره راهکارهای کمرنگکردن و ازبینبردن اثرات روانی این موضوع اظهار کرد: «مفهومی را در روانشناسی داریم با عنوان خودشفقتورزی و خوددلسوزی که کاربرد آن برای زمانهایی است که ما چیزی را کم و کسر نگذاشتیم.»
وی افزود: «یعنی تلاشها و کارهایی که باید میکردیم، انجام دادهایم، جایی بد عمل نکردهایم، بیمبالات نبودهایم، آسیبی به کسی نزدهایم و در کل کارکردمان درست بوده و عملکردهای درستی داشتهایم؛ اما اوضاع بسیار پیچیده شده و خیلی بد پیش رفته و اوضاعی که پیش آمده، هیچ ربطی به رفتارها و بدعملکردنهای ما نداشته است.»
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز ادامه داد: «در این موارد ما نیازمند به مفهومی با عنوان خودشفقتورزی هستیم. خودشفقتورزی چند مؤلفه دارد و نقطه مقابلش این است که اگر کسی بهطور مثال با سرعت بالا رانندگی و تصادف کرده که در آن تصادف به خودش و دیگران آسیب زده است، آنجا خودشفقتورزی میتواند آسیبزا باشد و کاربرد درستی ندارد.»
بیشتر بخوانید:
*لزوم تغییر در نظام تعلیم و تربیت با هدف آگاهسازی رفتاری مردم
*۳ اصل روانشناسی رفتاری برای کاهش اضطراب در زمان قرنطینه
*چگونه اثرات روانی و رفتارهای ناهنجار خانوادگی را در دوران کرونا کاهش دهیم؟
*لزوم آموزش مهارتهای ارتباطی به مردم در زمان خانهنشینی
شمسایی خاطرنشان کرد: «باید با خودمان مهربان باشیم، خودشفقتورزی، خودمهربانی و خوددلسوزی چند مؤلفه دارد، یکی از مؤلفههایش مؤلفه اشتراک انسانی در مقابل انزواست. یعنی اینکه اگر ما در موقعیتهای بحرانی احساس کنیم که فقط ما هستیم که داریم این شرایط را تجربه میکنیم، یعنی ما خودشفقتورز و خودمهربان نیستیم؛ درصورتی که نقطه مقابلش اشتراک انسانی است، متوجه باشیم که این یک پدیده انسانی است که انسانهای متعددی در دنیا این را تجربه میکنند.»
وی مطرح کرد: «در پدیدههایی مانند طلاق، ورشکستگی و مواردی از این قبیل، اینکه فرد احساس کند در دنیا فقط خودش است که چنین تجربهای کرده، بسیار شکننده است؛ اما اگر احساس کند آدمهای مختلفی هستند که با وجود اینکه تلاش خودشان را در زندگی و در موقعیت شغلیشان کردهاند، ورشکسته شدند یا اینکه در زندگی مشترکشان تلاش کردند و بعد جدا شدند و این اتفاق فقط برای این اشخاص نیست، خیلی نقش کمککننده خواهد داشت.»
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز گفت: «در ماجرای کرونا بهتر است مردم بدانند این اشتراک انسانی را فقط با تعداد معدودی از آدمها احساس نمیکنند؛ بلکه آدمهای بسیار زیادی در کشورها و فرهنگهای مختلف چنین چیزی را تجربه میکنند. مردم باید به این اشتراک انسانی آگاه باشند.»
شمسایی بیان کرد: «شاید در اخبار و رسانهها ببینیم که آدمهای دیگری هم درگیر این ماجرا هستند؛ اما این مهم است که موقع قضاوتکردن آیا احساس انزوا میکنیم یا احساس میکنیم که همه تبعات مالی و شرایط و اوضاع اقتصادی فقط مخصوص ماست، در آن لحظه قضاوت بسیار مهم است که احساس اشتراک انسانی داشته باشیم و آگاه باشیم که این موقعیت را همزمان با ما، آدمهای دیگری هم تجربه میکنند.»
همانندسازی افراطی نقطه مقابل ذهنآگاهی
وی عنوان کرد: «مؤلفه دوم خودشفقتورزی، همانندسازی افراطی در مقابل ذهنآگاهی است. آدمها وقتی در موقعیتهای بحرانی زندگیشان، شکستها و ناکامیهای زندگیشان دچار همانندسازی افراطی شوند، مانند دوران نوجوانی که برخی از نوجوانها با یک خواننده یا یک بازیگر یا یک ورزشکار همانندسازی میکنند، در همانندسازی افراطی تمام و کمال آن بازیگر یا ورزشکار میشود، هیچ چیزی غیر از آن ورزشکار در مدل مو، راه رفتن، نگرش، جهانبینی، اهداف زندگی، هیچ چیزی به جز او ندارد، یعنی اوست.»
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز ادامه داد: «اینجا هویت منحصربهفرد و شخصی این شخص از دست رفته و دیگر هیچ هویت منحصربهفردی ندارد. ما در شکستها اگر دچار این کار شویم، یعنی همانندسازی افراطی کنیم، مانند اتفاق ناگوار کرونا و با ازدستدادن والدین بگوییم که ما یتیم هستیم، بگوییم که ما مطلقهایم، بگوییم که ما یک آدم ورشکستهایم و یا ما یک آدم کرونازدهایم، یعنی داریم با آن بدبختی همانندسازی افراطی میکنیم، یعنی من هیچ چیزی غیر از آن نیستم.»
شمسایی اضافه کرد: «درحالی که بهطور مثال باید بگوییم من احمد رضایی هستم که این توانمندیها، این موفقیتها، این اتفاقات خوب را در زندگیام تجربه کردهام و این چالش را نیز پشتسر خواهم گذاشت، به این راهکار خویشتن تجربهشده یا خویشتن بهعنوان زمینه میگویند، باید آگاه شوبم که چهقدر خوب تجارب منفی را پشت سر گذاشتهایم و همه آنها اکنون تمام شدهاند؛ اما من هنوز وجود دارم و اکنون با یک چالش جدید مواجه شدهام.»
لزوم آگاهی به توانمندیها
وی تصریح کرد: «آگاهی به توانمندیها کمک میکند که بتوانیم موقعیت فعلی را مدیریت کنیم. همانندسازی افراطی برای انسان خیلی شکننده و آسیبزاست. نقطه مقابل همانندسازی افراطی، ذهنآگاهی است، اینکه آگاه شویم فقط ما در حال تجربه کرونا نیستم، اگر از فکرکردن در مورد اتفاق اجتناب کنیم، اتفاقاً این رخداد خیلی بزرگ میشود و دیگر کل ذهن ما را میگیرد و راهکار آن هم این است که اجتناب نکنیم.»
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز بیان کرد: «وقتی که کرونا و بیکاری این دوره را قضاوت کنیم و به این فکر کنیم که پس دیگر بدبخت شدیم و دیگر این دوره پایدار و تمامعیار است، نمیتوانیم از این فکر و این ذهنیت خارج شویم و این خیلی آسیبزاست. در این بُعد باید خیلی حواسمان باشد که چیزهای خوب درونیمان را که در موقعیتهای شبیه به این توانستهایم آن موقعیتها را مدیریت کنیم، پیدا کنیم و از آنها برای برخورد، مواجهه و مدیریت مشکلات ایام کرونایی استفاده کنیم.»
شمسایی گفت: «در ذهنآگاهی یک تکنیک دیگر هم وجود دارد با عنوان ناهمجوشی شناختی، در ناهمجوشی شناختی نباید اجازه دهیم این شناخت به سیستم هیجانی و رفتاری ما وصل شود و فکر کنیم. خیلی از زندانیانی که در زندان توانستند سلامت روانی خودشان را حفظ کنند و کارهای مثبتی هم در ایام زندانشان انجام دهند، حاصل ناهمجوشی شناختی و در کنار آن نبود همانندسازی افراطی به اینکه من زندانیام، پس من یک بیچارهام و هیچ کاری نمیتوانم بکنم، است.»
انتهای پیام/4103/4062/
انتهای پیام/