استراتژی های آمریکا در عراق
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، محمدحسین مهدویزادگان طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: دونالد ترامپ و همراهانش در حال تمرکز همزمان بر 3 استراتژی همارز در منطقه غرب آسیا هستند! این 3 استراتژی عبارتند از «ایجاد تعلقات امنیتی بازیگران منطقه به آمریکا»، «سلطه بر منابع اقتصادی و کانونهای قدرت در منطقه» و «تجزیه کشورهای مسلمان». همانگونه که اشاره شد، هیچ یک از این 3 استراتژی نسبت به موارد دیگر نزد مقامات 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه رجحان و اولویت نداشته و اساسا، هر 3 استراتژی ذیل یک راهبرد کلان تحت عنوان «سلطه همهجانبه بر غرب آسیا» گنجانده میشود.
یک- «بازتولید تروریسم تکفیری» در عراق و تحرکات اخیر تروریستهای تکفیری در مناطق مختلف این کشور، مصداق «ناامنسازی مزمن منطقه» برای تحمیل حضور بلندمدت نظامی و سیاسی واشنگتن در بغداد محسوب میشود. وقوع همزمان بحرانهای سیاسی و امنیتی در عراق بخوبی نشان میدهد ایالات متحده آمریکا قصد دارد هزینههای امنیتی خروج خود از این کشور را برای حاکمیت و ملت بغداد افزایش دهد. واشنگتن صراحتا به عراق هشدار داده در صورت اصرار بر اخراج نیروهای اشغالگر آمریکایی، بار دیگر مهرههای تکفیری خود را کوک خواهد کرد! این در حالی است که واشنگتن یک بار در این بازی چندلایه، مغلوب قدرت رزمندگان مقاومت اسلامی در عراق، سوریه و لبنان شده است. از سوی دیگر، واشنگتن، ریاض و تلآویو به عنوان مثلث حامی تروریسم تکفیری و بانیان ایجاد آشوب و جنگ در منطقه معتقدند حتی برقراری «ثبات نسبی» در غرب آسیا، بهانهای برای مانور نظامی و امنیتی آنها در این محدوده جغرافیایی باقی نخواهد گذاشت. تنفس مصنوعی غرب و متحدان منطقهای آن به داعش، در همین راستا صورت گرفته و در آینده نیز ادامه خواهد داشت. موضوع دیگر، به «تسلط بر کانونهای قدرت و منابع اقتصادی» کشورهای منطقه بازمیگردد.
دو- به نظر میآید آمریکا قصد دارد در تفکیک نسبت 2 کلیدواژه استراتژیک «حضور نظامی» و «سلطه سیاسی» در منطقه، بازنگری مجددی صورت دهد. بر همین اساس، برخی تئوریسینها و استراتژیستهای ارشد آمریکایی معتقدند میتوان در صورت هزینهسازی «حضور نیروهای اشغالگر» همه یا بخش اعظمی از آنها را از عراق خارج کرد و در عوض، مؤلفههای «سلطه بلندمدت سیاسی» بر این کشور را تقویت کرد. در این صورت، «حضور نظامی» جای خود را به «سلطه سیاسی» خواهد داد. به عبارت بهتر، افزایش تصاعدی هزینههای «حضور نظامی آمریکا» در منطقه، آنها را در آینده وادار خواهد کرد به گزینه بدتر [از نظر خودشان] یعنی «تسلط سیاسی» بر بغداد روی آورند. با همه این اوصاف، کاخ سفید در رسیدن به این هدف نیز ناکام خواهد ماند! جبهه مقاومت و مصادیق آن، از جنبش «نجبا» گرفته تا «کتائب حزبالله» و دیگر گروههای تعریفشده ذیل جریان مقاومت مردمی عراق، در طول سالهای اخیر قواعد بازی آمریکا در کشورشان را دریافتهاند و لحظهای از رصد هوشمندانه و قاطعانه تحرکات دشمن غافل نمیشوند. حضور پررنگ جبهه مقاومت عراق در 2 عرصه سیاسی و نظامی در بغداد، نشاندهنده ذکاوت ذاتی و در مواردی اکتسابی جریانهای مقاومت است. این ذکاوت، از سوی دستگاههای امنیتی و تصمیمگیر آمریکا قابل محاسبه نیست!
بیانات قاطعانه حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی پس از شهادت مظلومانه سردار سپهبد «حاج قاسم سلیمانی»، بخوبی نشان داد جمهوری اسلامی ایران و دیگر اضلاع محور مقاومت، اساسا سلطه آمریکا بر منطقه را برنمیتابند؛ چه این سلطه نظامی و چه سیاسی باشد: «باید حضور فسادبرانگیز آمریکا در این منطقه تمام شود. آنها در منطقه جنگ، فتنه، ویرانی و خراب شدن زیربناها آوردند».
حضور آمریکا در منطقه مولد فساد سیاسی، تاراج منابع و ذخایر اقتصادی و فراتر از آن، خلق فتنههای دائم در عراق و دیگر کشورهای مسلمان بوده است. بدیهی است جبهه مقاومت، با همه توان خود مانع استمرار حضور نظامی آمریکا در منطقه و سلطه سیاسی کاخ سفید بر کشورهای مسلمان خواهد شد.
سه- اما مهمترین نکتهای که نباید ذرهای از آن غافل شد، به استراتژی «تجزیه کشورهای منطقه» بازمیگردد. ایالات متحده و رژیم مجعول صهیونیستی به دنبال تحقق «کشورهای چندپاره» هستند؛ کشورهایی که «قومیت»، «ثروت» و «مذهب» به 3 مولفه «تجزیه» و «فروپاشی» حاکمیت واحد آنها تبدیل شود. نمونه بارز این مسأله را در ماجرای تقسیم سودان (به 2 کشور سودان و سودان جنوبی) مشاهده کردیم. نباید فراموش کرد هر 2 حزب سنتی آمریکا، اصرار زیادی بر تحقق «استراتژی تجزیه منطقه» بویژه «تجزبه عراق» دارند. جو بایدن، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 میلادی، صاحب اصلی تئوری تجزیه عراق به 3 قسمت شیعهنشین، سنینشین و کردنشین است! بنابراین نباید تصور کرد استمرار این استراتژیهای خطرناک، منوط به حضور یا عدم حضور ترامپ در راس معادلات قدرت است!
انتهای پیام/
انتهای پیام/