تاریخچه و نقشه جامع شهر آستارا در ویکی آنا
به گزارش خبرنگار حوزه سفر و گرشگری گروه اجتماعی خبرگزاری آنا, آستاراششمین شهر بزرگ استان گیلان و مرکز شهرستان آستارا است. آستارا در شمالیترین نقطهٔ استان گیلان و در مرز ایران با جمهوری آذربایجان بوده و از نظر جغرافیایی در مرکز منطقهٔ تالش قرار گرفتهاست.آستارا از شرق به دریای خزر، از شمال به آستارای جمهوری آذربایجان، از غرب به استان اردبیل و از جنوب به شهرستان تالش در استان گیلان محدود شدهاست. آستاراچای، آستارای ایران را از آستارای جمهوری آذربایجان جدا میسازد. بخش اصلی راه شوسهٔ اردبیل —آستارا تقریباً به موازات همین رود و خط مرزی کشیده شدهاست. این شهر از نظر ارتباطی بر سر یک سهراهی مهم قرار گرفتهاست؛ راه جنوبی آن به بندر انزلی و رشت، راه شمالی آن به آستارای جمهوری آذربایجان و باکو و راه غربی آن نیز که از گردنهٔ حیران میگذرد، به اردبیل و تبریز منتهی میشود. آستارا شهری مرزیو یکی از قطبهای اقتصادی،توریست داخلی و بینالمللی در ساحل غربی دریای خزر در شمال ایران است.
آستارا از لحاظ اقتصادی در سطح استان و کشور نقش تعیینکنندهای را داراست. این شهر از لحاظ اقامت مسافر در سطح استان گیلان دارای رتبهٔ نخست بوده و بین ۲۰ تا ۳۰ شهر گردشپذیر ایران با جذب سالانه شش میلیون مسافر داخلی و ۸۰۰ هزار مسافر خارجی بهشمار میرود.علاوه بر این، بندر آستارا نخستین بندر خصوصی کشور و پنجمین بندر فعال ترانزیتی شمال کشور است.بزرگترین پرچم کشور در استان گیلان در پایانه مرزی این شهر و بزرگترین پرچم کشور در فلکه لا برافراشته شدهاست. آستارا مهمترین پل ارتباطی راهبردیمیان ایران و جمهوری آذربایجان، دروازهٔ ورود به منطقهٔ قفقاز، دروازهٔ طلایی ورود به اروپا، دارای بزرگترین صادرات کشور در زمینهٔ تجارت چمدانی، سومین مرز فعال کشور در زمینهٔ صادرات و واردات، یکی از قدیمیترین گمرکات کشور با بیش از ۲۰۰ سال سابقه، رتبهٔ نخست صادرات و بزرگترین گمرک زمینی شمال کشور،از امنترینو پرترددترین مرزهای زمینی کشور، دومین منبع درآمد گمرکی استان گیلان و دارای بیشترین سهم ارزشی صادرات چمدانی در کشور است.
بر اساس سرشماری ۱۳۹۵، جمعیت شهر آستارا ۵۱٬۵۷۹ نفر است. زبان بیشتر مردم آستارا ترکی آذربایجانی است. عدهای از مردم نیز به زبان تالشی صحبت میکنند.
قدیمیترین مآخذی که در آن از آستارا یاد شده، کتاب حدود العالم (تألیف ۳۷۲ هجری) است؛ در این کتاب از شهر «استراب» نام برده شده که گویا در محل آستارای امروزی بودهاست. سرزمین گیلان در سدهٔ چهارم هجری از لاهیجان تا نزدیکیهای باکو را شامل میشده و شامل ۸ ناحیه بوده که استراب یکی از این نواحی بهشمار میرفتهاست.
حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب (تألیف ۷۳۰ هجری قمری) نیز از «اسپهبد» یاد میکند که شاید همان آستارای فعلی باشد:
اسپهبد شهری متوسط است و حاصلش غله، برنج و میوه میباشد. این ناحیهٔ گیلان، ناحیهای آبادان، بانعمت و توانگر است و در آنجا شهرکهایی است با منبر. در این شهرکها بازارهاست. طعام مردم این ناحیه برنج است و ماهی؛ و از این ناحیه جاروب، حصیر مصلای نماز و ماهی به همهٔ جهان صادر میشود.
اما بهطور کلی در کتب تاریخی نامی از آستارا (به شکل فعلی) و شهرها و روستاهای اطراف آن به میان نیامده و گویا این شهر در گذشته —برخلاف امروز— از اهمیت چندانی برخوردار نبودهاست. کهنترین اشارهها به نام آستارا در کتاب «گلستان و دیلمستان» مربوط به ظهیرالدین مرعشی (سدهٔ نهم هجری) دیده میشود که این اشارهها ۳ بار به صورت «آستارا» و یک بار به صورت «استاره» (آستاره) بودهاست.
میرخواند —دیگر تاریخنگار سدهٔ نهم هجری— دومین مورخی است که در کتاب روضةالصفا از آستارا یاد میکند:
در جمادیالثانیهٔ سال ۱۰۰۲ که شاه عباس از راه خرزویل و منجیل به کهدم و پس از آن به لاهیجان رفت، علی خان حاکم بیهپس و امیره مظفر برادر امیره سیاوش در گسکر اظهار بندگی و اطاعت نکردند. شاه عباس فرهادخان روملو را که سردار سواران والپیان بیک قاجار را که سرهنگ پیادگان آتشبار بود، به دفع ایشان بفرستاد و به ذوالفقارخان قرامانلو امر کرد که از راه تالش و آستارا با سپاه آذربایجان برسر گسکر و امیره مظفر آید.
«عبدالله فومنی» در ذکر آستارا مینویسد:
شاه عباس به بهزادبیک دستور داد از ابتدای آستارا تا سرحد و سامان مازندران در ترتیب شوارع و تعمیر پلها دقیقهای فروگذار ننماید. بهزادبیک راهها و پلها را از آستارا تا اسپچین مرتب و معمور کرد.
جهانگردی به نام «ابت»که در سال ۱۸۴۳ از آستارا دیدن کرده، دربارهٔ آن چنین مینویسد:
دهکدهٔ دهنهکنار در مصب رودخانهٔ آستاراست. پنجاه تا شصت خانوار جمعیت داشته و دکانهایی دارد که اجناس آنها به خارج از ایران حمل میشود. در طرف دیگر رودخانهٔ آستارا، سیصد تا چهارصد خانوار پراکندهاست که محل ایشان به نام «گیلِ کران» مشهور است. اما از خاک ایران چیزی از این خانهها دیده نمیشود. در اینجا پنجاه تن قزاق روسی به مرزداری مشغولاند. دیگر از روسیان در اینجا نشانی نیست. رئیس گمرک آنجا به اجناسی که وارد خاک روسیه میشود، مهری میزند و آنها را به لنکران میفرستد تا به کار گمرک آنها رسیدگی شود. قرنطینهٔ روسها نیز در لنکران است. دهانهٔ رودخانه آستارا پنجاه تا شصت یارد است که فعلاً آب در آن جاری است؛ اما بستر اصلی این رودخانه بیشتر از این مقدار است. آستارا بندرگاهی ندارد و کشتیها بارهای خود را تحویل قایقها میدهند و به ساحل میآورند. حدود ناحیهٔ آستارا به ساحل شمالی رودخانه نیز کشیده میشدهاست و حد جنوبی آن در خاک ایران به رودخانهٔ چیلوند میرسد. ظاهراً این ناحیه کمجمعیت است. در کوهستان جمعیت ثابتی نیست و در دشت و زمینهای هموار، غیر از دهکدهٔ دهنهکنار، چهار دهکدهٔ دیگر نیز وجود دارد.
ولایت آستارا و مردم آن علیرغم نقش مهمی که در روی کار آمدن شاه اسماعیل یکم و تثبیت حکومت صفویان داشت، در دوران شاه عباس به علت قیام حمزهخان مورد خشم و غضب قرار گرفت ولی در زمان شاه صفی که ساروخان مهرانی حاکم آستارا بود، بار دیگر آستارا و حاکمش مورد توجه قرار گرفت.
آستارا در ابتدای حکومت خانات تالش، مرکز حکومت آنان بود. البته این مرکزیت بعدها به لنکران منتقل شد. از سدهٔ ۱۰ تا ۱۲ هجری، خانات تالش آستارا خودمختاری داشتند.
«میرمصطفیخان» و «میرحسنخان» از حکام آستارا در این دوره بودند.
آستارا به موجب عهدنامه ترکمانچای که در سال ۱۸۲۸ میلادی میان دولت ایران و روسیه منعقد گردید، به دو قسمت تقسیم شد؛ قسمتی از شهر که در شمال آستاراچای واقع است، به دولت روسیه واگذار گردید و این رودخانه به عنوان مرز میان دو کشور شناخته شد.
انتهای پیام/
انتهای پیام/