صحبتهای جالب نوعروسی که مهریهاش یک شاخه گل بود
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، مجری برنامه که نامشان را می خواند، با افتخار و دست در دست هم روی سن میروند؛ در بخش مهریههای زیر 14 سکه تقدیر میشوند و دقایقی بعد تندیس به دست و لبخند به لب از سن پایین می آیند...
یکی از برنامههای مراسم ازدواج دانشجویی تقدیر از زوجهای دانشجویی است که مهریههای کم دارند. در همین برنامه هم بود که این زوج دانشجو را دیدم، زوجی که مهریه و سکه برایشان معنایی نداشت و نوعروسی که مهریهاش تنها یک شاخه گل بود...
کنجکاو شدم بدانم در دورهای که برخی نوعروسان خوشبختیشان را در سکهها ضرب میکنند، این نوعروس دانشجو چگونه تنها به شاخه گلی اکتفا کرده است؟! برای همین پای صحبتهای این زوج نشستم که مشروح آن در ادامه آمده است:
* هزاران سکه هم ضامن خوشبختی نمی شود
زینب خانم، لیسانس حسابداری است اما گویا حساب و کتاب زندگی اش از اعداد و ارقام پیشی گرفته که یک را ضرب در ده ها سال زندگی کرده است. خودش می گوید: « مادیات در زندگی من ارزش چندانی ندارد بلکه زیباترین و باارزش ترین پشتوانه زندگی فقط خدا و کتاب اوست و بس. ازدواج کرده ام تا عاشقانه زندگی کنم نه اینکه زندگی ام به عیار سکه و زرق و برقها، ارزش پیدا کند؛ اعتقاد دارم اگر کسی اهل گذشت و درک نباشد، هزاران سکه هم به زندگیاش وصله بزند، طعم خوشبختی را نخواهد چشید».
* آرزو داشتم در مراسم ازدواج دانشجویی شرکت کنم
حتی حلقه ازدواجش هم نقره است و بدون هیچ مراسمی عازم سفر عشق شده تا آغاز زندگی مشترکشان را به نگاه امام رئوف متبرک کند. همسرش را بهترین مشوق خود در انتخاب زندگی ساده می داند و قدردان اوست.
او ادامه میدهد: «همیشه به حال زوج هایی که در ازدواج های دانشجویی می دیدم غبطه میخوردم و آرزوی چنین ازدواجی در سر داشتم چرا که این ازدواج را ایده آل ترین نوع مراسم ازدواج می دانستم اما تا پایان زمان دانشجویی ام این امکان فراهم نشد. با این وجود بعد از فارغ التحصیلی، خداوند خواسته ام را اجابت کرد و با محمدآقا که دانشجوی فوق لیسانس برنامه ریزی بود، ازدواج کردم و بالاخره به آرزویم که شرکت در مراسم ازدواج دانشجویی بود، رسیدم».
* شاخه گل را هم عاقد به عنوان مهریه تعیین کرد
آقاداماد هم که تا اینجا محو صحبتهای همسرش بود و با نگاه های عاشقانه تحسینش میکرد، گفت: « یکی از شرایطم برای ازدواج، مهریه پایین بود اما اینکه همسرم هیچ مهریه ای نخواهد، گذشتی بود که از مهربانی و درک بالای او نشأت گرفته است.
وی ادامه داد: « زینب خانم تنها به یک جلد کلام الله مجید رضایت داشت و آن یک شاخه گل را هم به پیشنهاد عاقد، کنار این کتاب نورانی پذیرفته است. ما حتی یک مراسم کوچک هم نگرفتیم و صرفا به سفر زیارتی بسنده کردیم که از این بابت هم برکات زیادی شامل حالمان شده است».
داماد خوشبخت، در پایان صحبتهایش گفت: «ازدواج دانشجویی اگر با توقعات پایین و درک متقابل، همراه شود چراغی روشن برای زندگی مشترک خواهد شد که سادگی اش تا ابد دلنواز و تحسین برانگیز بوده و همسفر تا بهشت شدن را معنا و جهت می بخشد».
انتهای پیام/
انتهای پیام/