وحدت حوزه و دانشگاه به همایشهای ادواری تقلیل پیدا کرده است/ خطیبان نماز جمعه میتوانند نقش بارزی در وحدت حوزه و دانشگاه داشته باشند
به گزارش خبرنگار حوزه تشکلهای دانشجویی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، از مبارکترین پیامدهای انقلاب اسلامی ایران، وحدت حوزه و دانشگاه است. حوزه و دانشگاه در سالهای قبل از انقلاب شاهد شکافهای عمیقی بودهاند، اما بعد از بهمن ۵۷، این دو نهاد علمی کشور، دوشادوش یکدیگر در جهت حل نیازهای جامعه مبادرت ورزیدند و سعی نمودند در موضوعات گوناگون به یکدیگر یاری رسانند.
وحدت دانشگاه و حوزه همواره موجب پیشرفت و رشد کشور در تمامی مقاطع تاریخی شده و همواره تلفیق علم و دین، ثمرات بسیاری برای جامعه داشته است. دوران باشکوه تمدن اسلامی نیز که از قرن هشتم تا سیزدهم میلادی به طول انجامید تجلی وحدت علم و دین بوده است که نمونهای از آن را در بهمن سال ۵۷ شاهد بودیم که وحدت دانشگاه و حوزه موجب سرنگونی نظام طاغوت شد.
وحدت حوزه و دانشگاه بدین معنا است که حوزه علمیه مفاهیم عمیق خود را در اختیار دانشگاهیان قرار بدهد و آن ارزشها و معنویت را به دانشگاهیان تزریق نماید و در مقابل حوزویان و طلاب نیز از دستاوردهای جدید و علمی دانشگاهیان حداکثر استفاده را نمایند و بتوانند علوم جدید را با احکام اسلامی، مورد ارزیابی قرار دهند.
در این راستا خبرگزاری آنا گفتگویی با فاطمه علیزادنیا دبیر واحد حوزه و دانشگاه دفتر تحکیم وحدت داشته است که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
آنا: در خصوص وحدت حوزه و دانشگاه توضیح بدهید.
علیزادنیا: قبل از انقلاب، به جهت احساسی که جامعه متدینها نسبت به جامعه دانشگاهی داشتند، یکسری از علمای خوشفکر حوزه علمیه، در قامت استاد و دانشجو وارد محیط دانشگاهی شدند و ارتباطی بین حوزه و دانشگاه ایجاد کردند. از ابتدا قرار بر این بود که دانشگاه، نیاز حوزه برای علوم روز را تأمین و برطرف کند و حوزه نیز، نیاز دانشگاه به مبانی دینی را مورد توجه قرار دهد.
در بدو ورود به موضوع وحدت حوزه و دانشگاه با این سؤال مواجه میشویم؛ که آیا اصولاً لازم است که طلبهها دانشجو بشوند یا دانشجویان به سمت طلبه شدن بروند؟ آیا نظام آموزشی حوزه و دانشگاه باید شبیه به یکدیگر باشد؟ به این معنی که آیا باید یک سری از دروس حوزه، داخل دانشگاه و یکسری از واحدهای دانشگاه در حوزه تدریس شود؟ آیا وحدت حوزه و دانشگاه به معنای این است که روحانیون، استاد دانشگاه بشوند و دکترای افتخاری دریافت کنند و در مقابل، اساتید دانشگاهی، ملبس به لباس روحانیت شوند و حجتالاسلام افتخاری بگیرند؟
در این راستا شمارا به حرف رهبر انقلاب ارجاع میدهم. نظر رهبری در خصوص وحدت حوزه و دانشگاه این است که نباید حوزه و دانشگاه به یک سازمان واحدی تبدیل شوند بلکه باید حوزه ماهیت حوزوی خود را حفظ کند و از سوی دیگر دانشگاه نیز باید به اصل دانشگاهی خود پایبند بماند. هرکدام از اینها باید ساختار خودشان را حفظ نمایند و با یکدیگر ارتباط داشته باشند. دانشگاه و حوزه باید با کمک یکدیگر مسائل جامعه را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند و طرحهایی را برای حل مشکلات ارائه دهند و بعد بنشینند این طرحها را به کمک یکدیگر چکشکاری کنند.
باید بین حوزه و دانشگاه، بحثهای رفت و برگشتی اتفاق بیفتد تا مشکلی از جامعه اسلامی برطرف شود. مثلاً در موضوع بانکداری اسلامی باید حوزه و دانشگاه با یکدیگر به هماندیشی بپردازند. متأسفانه این هماندیشی بین حوزه و دانشگاه، مغفول مانده است. بهجای اینکه حوزه و دانشگاه بنشینند و مشکلات را حل کنند و به تبادلنظر بپردازند، مشغول برگزاری همایش شدهاند.
آنا: چه مشکلات و ضعفهای دیگری در این خصوص وجود دارد؟
علیزادنیا: متأسفانه موضوع وحدت حوزه و دانشگاه به یکسری همایشهای ادواری با حضور اساتید طراز اول و روحانیون طراز اول، تقلیل پیداکرده است؛ که معمولاً درنهایت به این نتیجه میرسند که وحدت حوزه و دانشگاه باید انجام شود اما در عمل، هیچ اتفاقی نمیافتد.
اگر کلید واژه وحدت حوزه و دانشگاه را جستوجو کنید، مطلب پرمحتوایی را به دست نمیآورید. فقط سایت Khamenei.ir هست که برای این موضوع چارت کلی طراحی کرده و آسیبشناسی نموده و به فرصتها و تهدیدهای وحدت حوزه و دانشگاه پرداخته است. من جای دیگری ندیدم که به این شکل به موضوع ورود کنند. اکثراً فقط میگویند وحدت باید اتفاق بیفتد؛ اما به چگونگیاش کاری ندارند.
بحث دیگری که باید به آن پرداخته شود، موضوع علوم انسانی است. رهبری میفرمایند علوم انسانی ما غیرتوحیدی است و این مبانی موجب استحاله دانشگاهها میشود. متولی علوم انسانی اسلامی و از زاویه دیگر اسلامی کردن دانشگاهها، شورای عالی انقلاب فرهنگی است. این شورا وظیفه دارد علوم انسانی را از حالت تثلیثی خودش خارج کند و علوم انسانی اسلامی را تبیین و تشریح نماید.
دفتر تحکیم وحدت مدتهاست که دنبال تدوین و اجرایی شدن سند اسلامی دانشگاههاست؛ اما مسئله اساسی این است که رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی که شخص رئیسجمهور است، اصلاً اعتقادی به علوم اسلامی ندارد. ازنظر ایشان علم، اسلامی و یهودی و مسیحی ندارد. بلکه علم، جهانی است. از سوی دیگر، رهبر انقلاب میفرمایند که علوم غربی، غیرتوحیدی است.
وجود دوگانگی در رأس نظام، مشکلات عدیدهای را برای کشور به وجود میآورد که نمونهاش را در خصوص وحدت حوزه و دانشگاه و مسئله اسلامی شدن دانشگاهها میبینیم. در خصوص سند اسلامی شدن دانشگاهها یک مشکل اساسی وجود دارد؛ این سند جنبه اجرایی ندارد بلکه بیشتر توصیهای است. به همین دلیل دانشگاهها در این خصوص اقداماتی را انجام نمیدهند.
بعضیها فکر میکنند اگر پسوند اسلامی شدن به علوم بزنیم و یا چند واحد معارف در دروس دانشگاهی بگنجانیم، آموزش عالی ما اسلامی میشود. البته باید به این نکته هم اشارهکنم که پژوهشکدههایی مثل پژوهشکده دانشگاه امام صادق(ع) در این خصوص کارهایی را انجام دادهاند.
آنا: اقدامات دفتر تحکیم وحدت دراینباره چه بوده است؟
علیزادنیا: دفتر تحکیم وحدت، قدیمیترین تشکل دانشجویی است که از قبل انقلاب کار خود را شروع کرده است. این تشکل در بطن انقلاب اسلامی حضور داشت و بعد از انقلاب نیز در مسائلی همچون انقلاب فرهنگی، جهاد دانشگاهی و تسخیر لانه جاسوسی و... تأثیرگذار بود. از اوایل انقلاب، دفتر تحکیم وحدت، دغدغهی یکسری مسائل و مشکلاتی همچون ربا، مسئله حکمرانی و مردمسالاری دینی و... را داشت و در پی این بود که این موضوعات را از طریق مبانی اسلامی برطرف کند. دوستانی که در تشکل فعالیت میکردند، باهم مینشستند و درباره این موضوعات فکر میکردند و بعضاً به یکسری گرههای ذهنی برمیخوردند.
این دوستان برای حل گرههای ذهنی خود سراغ روحانیان روشنفکری مثل حضرت آیتالله خامنهای، آقای جوادی آملی و شهید مفتح میرفتند و سؤالاتی را در این خصوص مطرح میکردند و جواب میگرفتند. با این تجربه دفتر تحکیم وحدت سعی کرد دفتری بهعنوان وحدت حوزه و دانشگاه تشکیل دهد که بتواند به گرههای ذهنی خود، پاسخ دهد؛ و مسائل جامعه را با این دید بررسی کند.
واحد فرهنگی دفتر تحکیم وحدت سه سال است که درگیر موضوع وحدت حوزه و دانشگاه است. در طول این سه سال جلسات مستمری با شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتهایم و مباحث و مسائل متعددی را مورد مطالعه قرار دادهایم؛ اما متأسفانه بعد از سه سال هنوز عکسالعملی از خانمها و آقایان مسئول نمیبینیم.
بهندرت اساتیدی پیدا میشوند که در خصوص وحدت حوزه و دانشگاه و اسلامی شدن علوم اقداماتی را انجام دهند؛ اما بهصورت فراگیر این اتفاق نمیافتد. ما تمام تلاشمان را کردهایم و خواهیم کرد اما زمانی که ساختار به ما اجازه نمیدهد نمیتوانیم کار بزرگی را رقم بزنیم. متأسفانه بسیاری از مسئولان و نهادها فقط در 16 آذر به یاد دانشجوها و تشکلهای دانشجویی میافتند. عملاً دانشجو زینت المجالس مسئولان شده است.
بهطورکلی ما اقداماتی را انجام دادهایم. سه سال است که در مورد این مسائل فعالیت میکنیم و در خصوص وحدت حوزه و دانشگاه با بسیاری از اساتید دانشگاهی و حوزوی ارتباط گرفتهایم و گفتوگوهایی را شکل دادهایم که ان شاءالله بهصورت نشریه عرضه خواهد شد. درهرصورت وحدت حوزه و دانشگاه موضوع کلانی است که باید تمامی ساختار در انجام دادن آن مشارکت داشته باشد.
آنا: به نظر شما دانشجویان در خصوص وحدت حوزه و دانشجویان کمکاری نکردهاند؟
علیزادنیا: مطمئناً دانشجویان نیز در این خصوص مشکلاتی داشتهاند؛ اما حرف اصلی من این است که فهم درست وحدت حوزه و دانشگاه بین قشر دغدغهمند جامعه درست تبیین نشده و فهم عملی شکل نگرفته است. همین امر موجب شده که دانشجویان و تشکلهای دانشجویی نتوانند بهصورت گسترده، دراینباره فعالیت کنند. بهعنوانمثال بنده سالها سعی کردم در این موضوع تحقیق کنم، اما متاسفانه منبع زیادی در این خصوص وجود نداشت.
آنا: الزامات وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟
علیزادنیا: اول اینکه حوزه و دانشگاه باید به هم نزدیک شوند و با یکدیگر دیالوگ داشته باشند تا به ادبیات نزدیکی برسند. باید تلقی دانشگاهیان و حوزویان، نسبت به یکدیگر تغییر کند. برخی دانشگاهیان تصور میکنند که در حوزههای علمیه صرفاً درس دین خوانده میشود و طلبهها دنبال عبادت و نماز و... هستند. خب این تلقی اشتباهی است. ما شاهد هستیم که بسیاری از مسائل، توسط حوزههای علمیه حلشده است و از دل همین حوزههای علمیه اشخاصی همچون اما خمینی (ره) رشد کرده است.
از سوی دیگر، حوزویان نیز باید تلقیشان را از دانشگاه تغییر دهند. حوزویان بعضاً دانشگاه را محیط سکولار فرض میکنند و تصور میکنند که دانشگاهیان، اسلام سرسجادهای دارند؛ که این نیز اشتباه فاحشی است. از دل همین دانشگاهها اشخاصی همچون شهید شهریاریها رشد کرده است. برای رسیدن به وحدت باید این تلقیهای اشتباه از بین برود. باید این دو نهاد علمی، ارتباط نزدیکتری با یکدیگر داشته باشند تا چرخه وحدت کامل شود.
علاوه بر تغییر تلقی و ایجاد ارتباط، باید مشکلات مردم در سطح جامعه درست فهمیده بشود. اگر این مشکلات فهمیده نشوند و یا غلط تشخیص داده شوند مشکلات بسیاری بر جامعه تحمیل میشود. باید مسئولی که سرکار میآید افکار سنجی کند و مشکلات و دغدغههای مردم را بشناسد و بعد با کمک حوزه و دانشگاه در جهت بهبود این مشکلات گام بردارد. بعضاً اتاق فکر مسئولان، مشکلاتی را شناسایی میکنند که اصلاً دغدغه مردم کف جامعه نیست. به همین دلیل است که متأسفانه دغدغه مردم با دغدغه آقایان یکی نیست.
مسئولان باید پای صحبت مردم بنشینند و به آنها توجه کنند. اگر این گفتوگوهای بین مردم و مسئولان نباشد، شکافها عمیق میشود و درنهایت مردم از دولت جدا میشوند. باید در بین حوزه و دانشگاه، فهم مشترکی به وجود آید تا بتوانند به کمک هم، مشکلات اساسی کشور را حل کنند.
آنا: نقدهایی که به شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتید را توانستهاید به گوش آقای عاملی برسانید؟
علیزادنیا: بله نقدهایمان را به گوش ایشان رسانده ایم، اما تابهحال نتیجهای حاصل نشده است.
آنا: یعنی نقدهایتان را به شورا انتقال دادهاید؟
علیزادنیا: بله انتقال دادیم ولی اعمال نشده است. حتی عکسالعملی نیز از این بزرگواران دیده نشده است.
آنا: وحدت حوزه و دانشگاه چه مقدار تحقق پیداکرده است؟
علیزادنیا: به نظر بنده در طی این 40 سال، نهایتاً توانستهایم 20 الی 30 درصد به اهدافمان جامه عمل بپوشانیم؛ که آنهم مربوط به تلاشهای اول انقلاب است. در سالهای اخیر عکسالعمل خاصی از سوی حوزه و دانشگاه شاهد نبودیم. یکی از مسائل خیلی مهم در جهت شناختن مشکلات مردم و ارتباط مردم با حوزه و دانشگاه، نماز جمعه است.
به نظر من نماز جمعه از آن شرایط مطلوب اول انقلاب فاصله گرفته است. چون خطبهها و بیانات امامجمعه، مطابق با خواست و نیازهای مردم نیست. بهعنوانمثال؛ خطبههای بعد از درگیریهای اخیر را مشاهده کنید. خطیبان نماز جمعه، صحبتهای رهبری را بدون هیچ تفاوتی تکرار میکنند. انگار شما دارید از سایت Khamenei.ir مطلب میخوانید.
بعضاً کانالهای شبکه مجازی، بهتر از خطیبان به موضوع ورود میکنند. باید خطیبان در این چند هفته به موضوع بنزین میپرداختند و تحلیل میکردند که اگر رهبری به این موضوع وارد نمیشد چه بلاهایی سر این کشور میآمد. خطیبان نماز جمعه باید یک تحلیل جامع از اوضاع ارائه دهند و با نگاه به آینده، صحبت کنند.
خطیبان نماز جمعه میتوانند نقش بارزی در وحدت حوزه و دانشگاه داشته باشند و این دو نهاد را به یکدیگر نزدیک کنند. نماز جمعه باید اینقدر قدرت داشته باشد که وزیران را به مصلی نمازجمعه بکشاند تا مردم بتوانند از او مطالبهگری کنند.اما بعضاً صحبتها بسیار شعاری میشود. گاهی اوقات نماز جمعه، شبیه راهپیمایی 22 بهمن است.
آنا: دانشجویان چه اقداماتی را میتوانند جهت تحقق وحدت حوزه و دانشگاه انجام دهند؟
علیزادنیا: اولین و مهمترین کار، مطالبه گری در همه ابعاد است. سعی کردهایم اقدامات مؤثری در این خصوص انجام دهیم. در بُعد مطالبهگری سعی کردیم مسئولان را وارد گفتوگو نماییم. مثلاً با حجتالاسلام علیاکبری که تازگی مسئولیت سیاستگزاری ائمه جمعه را به عهده گرفتند گفتوگوهایی را ترتیب دادیم.
یک جلسه در تابستان و یک جلسه در 16 آذر با ایشان جلسه داشتیم که الحمدالله صحبتهای خوبی بود. در ابعاد نظریهپردازی همچون کرسیهای آزاداندیشی نیز ورود کردهایم. بهطورکلی اقدامات انجامشده کافی نبوده و باید برای تحقق این امر مهم سعی بسیاری انجام دهیم.
*گفتگو از علیرضا غفاری
انتهای پیام/4133
انتهای پیام/