دام خود پیروز پنداری جریان اصولگرایی!
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، هر چقدر به ایام انتخابات نزدیکتر میشویم، احزاب، شخصیتها و جریانات سیاسی بیشتر خودنمایی میکنند و هرکدام سعی میکند فکر و برنامههای خود را به فکر و اولویتهای مردم نزدیکتر کند، تنور انتخابات امسال هنوز در ملأعام داغ نشده است ولی جلسات خانگی، درونحزبی،ائتلافی و رایزنیهای سیاسیون بشدت داغ هست و در زیرپوست شهر در جریان است.
همزمان کاسبیها، سهمخواهیها و سیاسی بازیها هم در جریان است، هر حزب یک الگوی انتخاب مثلاً شایسته سالارانه و به همراه چند جوان معرفی میکند تا خود را عقلانیتر، پویا و دارای برنامه معرفی کند.
دعوای بین اصولگراها اما جنس متفاوتی دارد، آنها با یک پیشفرض موهومی به جدل میپردازند!
اصولگراها دولت ضعیف و ناکارآمد یازدهم و دوازدهم و همچنین مجلس دهم بهعنوان یکی از ضعیفترین مجالس ممکن در تاریخ میخوانند و هر دو را محصول تفکر اصلاحطلبی میدانند و اقبال مردمی را به سمت جناح خود میبینند.
وضعیت اصولگرایی الآن در شرایط «دیدید آنچه ما گفتیم درست بود» هست و خود را دست برتر صحنه سیاسی کشور و احتمالاً برنده قطعی انتخابات میدانند؛ اما در این پیشفرض و نگاه خود پیروز پندار چند مسئله مهم و اساسی دیده نشده است:
1. مردم مطمئناً فهمیدهاند که اصلاحطلبها در زمینه مدیریت، اجرا و تصمیمگیری حرفی برای گفتن نداشتهاند اما «اثبات شی نفی ما عدا نمیکند» یعنی نقدها، ناکارآمدیها و ضعفهای اصلاحات، مهر تأییدی بر کارآمدی و موفقیت اصولگرایان نیست.
2. اصولگرایان هنوز گفتمان مشترک و غالبی ارائه نکردند و در این چند سال صرفاً حالت نقادانه به عملکرد دولت و مجلس داشتند و در موضع سلبی عمل میکردند و وارد مرحله ایجابی نشدند، برنامه و طرح اصولگرایان برای عبور از مشکلات فعلی چیست؟ اولویتهای مردم و اولویتهای اصولگرایان در برنامهریزیها یکی است؟
3. آیا معیار مردم برای انتخابات و انتخاب پیش رو، نگاه به مجلس گذشته است؟ در این گزاره یک مسئله بسیار مهم وجود دارد، آیا تغییر چهرههای نمایندگی نمیتواند اصلاحطلبان را از موضع ضعف خارج کند؟ آیا چهرههای معرفیشده توسط اصولگرایان چهرههای مقبولتری خواهند بود؟
4. تعدد نگاههای متفاوت و فکرهای متعدد و گاها متناقض در اصولگرایان اجازه وحدت میدهد؟ آیا اختلافات در نگاه به مسئله FATF و برجام در چهرههای سنتیتر اجازه همدلی میدهد؟ قضیه اصلح و صالح حلشده است؟ آیا حلقه جوانتر اصولگرایی و نواصولگرایی میتواند با افرادی چون حداد عادل، باهنر و محصولی همراستا شود؟جریان شیخوخیت در اصولگرایی چقدر میتواند از دل شاجا و جمنا و پایداری یک لیست خارج کند؟
5. پیشفرض غلط «از پیش برنده بودن» اصولگرایان را از حضور در کف میدان انتخابات و شنیدن صحبت مردم به پستوهای احزاب کشانده تا بر سر سهمشان در لیست چانهزنی کنند و در همین ایان طیف مقابل با در دست گرفتن پرچم مطالبات اجتماعی سعی در تغییر زمینبازی دارد، روندی که به ظن من بسیار هوشمندانه است.
6. مسئلهای مهمتر از همه این مسائل وجود دارد، آنهم اینکه هویت حزبی در توده مردم چقدر قدرتمند و مستحکم است و آیا مردم دنبالهروی احزاب هستند؟چند درصد مردم کنشها و فضای حزبی را منفعتطلب و فاسد میدانند و آیا مردم وضع فعلی جامعه را فقط نتیجه اصلاحات میدانند یا اصولگراها را نیز سهیم میدانند؟
7. اصولگرایان در حوزه گفتمانی برای قشر متوسط جامعه ارمغان خاصی تابهحال نداشته و یا هنوز ارائه نکرده است، قشری که اکثریت رأی جامعه را تشکیل میدهد و زمینهساز جریانات و موجهای اصلی در جامعه است.
برخلاف برخی اظهار نظرات به عقیده بنده اصولگرایان شخص مناسب برای لیدری دارند و مسئله الآن که مانع از وحدت میشوند در وهله اول اختلافات بنیادین در بین برخی نگاههاست و دیگری سهمخواهیهای احزاب! این مسائل یککاسه شدن اصولگرایان را به تعویق میاندازد و همین باعث عقب ماندن از کورس انتخابات میشود و انتخابهای ناباورانهای چون 84 و 92 را رقم میزند، مرور این دو انتخابات بهخوبی گویای مسائل و اختلافات دو دوره مذکور است و ماحصل آن نیز بهوضوح مشخص است.
* دبیر سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری آنا» نیست و این خبرگزاری صرفاً منعکسکننده نظرات فعالان دانشجویی است.
انتهای پیام/4115/
انتهای پیام/