روحانی خبر داد؛ پیشنهاد پوتین برای تشکیل ائتلاف ایران روسیه و عراق علیه داعش/گاهی ایران و آمریکا بهم نامه مینویسند
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، متن کامل گفتوگوی «کریستین امانپور» خبرنگار شبکه «سی. ان. ان.» آمریکا با رئیس جمهوری که در حاشیه هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک انجام شد، به این شرح است:
به نظر میرسد کوششهای دیپلماتیک بسیار زیاد و متمرکزی این هفته در رابطه با سوریه انجام خواهد شد. آیا ایران به گفتگوی سیاسی دعوت شده و آیا ایران در کنار ایالات متحده کوششهایی را برای اتمام جنگ در سوریه ارائه خواهد داد؟
ما از آغاز تحولات سوریه در طول 5 سال گذشته همواره تلاش کردیم که امنیت و ثبات به سوریه برگردد. در این راه اقدامات فراوانی را انجام دادهایم. از جمله گفتگو و رایزنی با کشورهای مختلف؛ هم اکنون نیز با برخی از کشورهای منطقه از قبیل عراق و روسیه و همچنین با برخی از کشورهای دیگر از اتحادیه اروپایی راجع به سوریه گفتگو میکنیم و هدف اصلی ما آن است که با تروریسم بهطور جدی در سوریه مبارزه و شرایطی فراهم شود که مردم سوریه به کشورشان برگردند و در نهایت یک دموکراسی در این کشور حاکم شود.
ولی برای مدت زیادی ایالات متحده میگفت که ایران نمیتواند عضو این گفتگوهای سیاسی برای پیدا کردن راه و چاره سیاسی باشد. با توجه به آنچه از دیدار وزیر خارجه آقای جان کری با دکتر ظریف شنیدهایم، آیا این شرایط عوض شده است؟
آنچه که قبلا هم اعلام شده بود این که گفتگوی ما با ایالات متحده آمریکا صرفاً راجع به مسئله هستهای خواهد بود و پس از آن که مسئله هستهای اجرایی و عملیاتی شد و مطمئن شدیم که این مسیر به درستی پیش میرود، آن وقت ممکن است که موضوع دیگری قابل گفتگو شود. هنوز راجع به اجرای برجام قدمهایی باقی است که باید انجام بدهیم.
پس میفرمایید که در حال حاضر ایران با آمریکا گفتگویی درباره سوریه نخواهد داشت؟
بین ایران و آمریکا مذاکره مستقیمی راجع به سوریه وجود ندارد اما در عین حال ایران با اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر مذاکره دارد و آن کشورها هم با ایالات متحده در گفتگو هستند. بنابراین گفتگوی غیرمستقیم وجود دارد.
به نظر میرسد که ایالات متحده، بریتانیا، روسیه و ایران همگی از تعویض قدرت به نوعی صحبت میکنند که برجا ماندن پرزیدنت اسد را ولو برای مدت محدودی در بر خواهد داشت. آیا زمانی را میتوانید پیشبینی کنید که اسد جزء جغرافیای سیاسی این کشور قرار نگیرد؟
وقتی در سوریه هدف اول ما بیرون راندن تروریستها باشد و مبارزه با آنها، چارهای نداریم جز این که حکومت مرکزی آن کشور را به عنوان مرکزیت برای مبارزه بپذیریم. والا اگر حکومت آن کشور را در نظر نگیرید، کجاست آن مرکزی که میخواهد با تروریستها بجنگد و مبارزه کند؟ من فکر میکنم که امروز همه پذیرفتهاند که حکومت اسد باید بماند تا بتوانیم با تروریزم مبارزه کنیم. اما به محض این که دیدیم این حرکت در حال موفقیت است و میتواند قدم به قدم تروریستها را به عقب براند، باید اقدامات دیگری انجام گیرد برای اینکه صدای مخالفین هم شنیده شود و در سوریه آنهایی که معترض حکومت اسد هستند - البته نه آنهایی که تروریست هستند - پای میز مذاکره بیایند و با گروههای دیگر بنشینند و از جمله مقامات دولتی و آن وقت توسط خودشان برای آینده سوریه تصمیمگیری شود.
جناب رئیس جمهوری فکر میکنید روسیه در حال انجام چه کاری است؟ چرا پرزیدنت پوتین پرسنل، تسلیحات و جتهای جنگنده میفرستد سوریه و آنجا اردوگاه میسازد؟ فکر میکنید برای این است که از پیشرفتها و موفقیتهای ایالات متحده جلوگیری کند؟
چند ماه پیش در ملاقاتی که با آقای پوتین داشتیم ایشان این مسئله را بطور مفصل مطرح کرد که روسیه تصمیم گرفته یک مبارزه جدیتری را با داعش در منطقه شروع کند. حتی در آن ملاقات پیشنهاد کرد که برخی از کشورها مثل ایران، عراق و روسیه با هم یک نوع شبه ائتلافی را تشکیل بدهند و به هم برای مبارزه با داعش و گروههایی شبیه به آن کمک کنند و در اصل مسئله، من موافق بودم و گفتم به هر حال هدف ما مبارزه با داعش است و هر کس کمک کند چه بهتر. او در آن ملاقات به من گفت که در این زمینه با آقای اوباما هم صحبت کرده و گفت که میخواهد مبارزه با داعش را تشدید کند و به من گفت که آقای اوباما هم از این کار استقبال کرده است. بنابراین از این حرکت جدید روسیه قبلاً ما مطلع بودیم. خود آمریکا هم مطلع بوده و حتی در آن ملاقات به من گفت که با آقای اردوغان و با دیگران صحبت کرده. بنابراین از قبل پیشبینی میشد که روسیه در زمینه مسائل منطقهای و از جمله مبارزه با داعش فعالتر شود و الان توان خودش را در منطقه برای مبارزه با داعش بیشتر کرده است.
ایالات متحده مدام تکرار میکند که اهداف روسیه معلوم نیست؟ چرا ایران از کسی که بیش از صدها هزار نفر از مردم خودش را کشته و از بمبهای بشکهای استفاده کرده و چندین میلیون نفر از هموطنان خودش را از خانههای خودشان رانده، پشتیبانی میکند؟ از چنین شخصی که خیلیها میگویند مسئولیت بوجود آمدن داعش و این گروهها را دارد؟
واقعیت این است که دو نوع تصویر از سوریه مطرح است. یک تصویر همانی است که شما بیان کردید که عمدتاً در غرب و در آمریکا بیشتر مطرح است و یک تصویر دیگری که در ایران و در برخی از کشورهای منطقه و شاید از جمله روسیه مطرح باشد. شما میدانید که در زمانی که ما در جنگ با عراق بودیم و صدام به ما حمله کرد و یک جنگ هشت ساله داشتیم یکی از کشورهای معدودی که در منطقه از ما حمایت میکرد علیه صدام، پدر همین آقای بشار اسد، حافظ اسد بود. ما از آن زمان یک روابط بسیار خوب و نزدیکی با این کشور داشتیم. باز شما میدانید آن زمانی که اسرائیلیها حمله کردند به لبنان و با حزبالله وارد جنگ شدند - مقصودم البته جنگ 33 روزه در سال 2006 است- وقتی که اسرائیل شکست خورد و حزبالله پیروز شد، فرمانده حزبالله در یک سخنرانی اعلام کرد که در این جنگ ما از کمکهای سوریه هم برخوردار بودیم. بنابراین سوریه در منطقه بعنوان یک دوست قدیمی ما بوده و مطرح است. این خیلی روشن است. اما این که امروز در سوریه چه میگذرد، ممکن است اشکالاتی هم بر حکومت آقای اسد وارد باشد و ممکن است برخی از معترضین فضای بازتری را در سوریه بخواهند. اما واقعیت امر این است که خطر اول امروز در سوریه داعش است. داعش حدود دو سوم این کشور را اشغال کرده و مردم از شهرها و روستاها فرار کردند. از این مناطق به لبنان، ترکیه، کردستان و جاهای مختلف رفته و پناهنده شدهاند و مردم وضع بسیار بدی دارند. داعش بسیار بیرحمانه با مردم رفتار میکند. به هیچ چارچوبی معتقد نیست. به نظر من همه باید قبول و باور کنیم امروز در سوریه اولویت اول، باید مبارزه با تروریسم و با داعش و اولویت دوم اصلاحات سیاسی در حکومت سوریه باشد.
شما توضیح دادید که سوریه مدت زیادی دوست خوب شما بود. آیا وقت آن شده که ایران تفسیر جدیدی را در نگاه خودش و دوستان دیگری بدست بیاورد. همه میگویند که قبل از بوجود آمدن داعش، رژیم اسد مردم را به فرار از شهرهایشان وا داشت؟
ببینید آن زمانی که تظاهرات در سوریه شروع شد، خیلی طول نکشید که تظاهرات مردم با حضور گروههای تروریستی توأم شد. البته اول اسم اینها داعش نبود واسمهای دیگری داشتند و الان هم هستند گروههای مختلف با نامهای مختلف. داعش بعداً فضای بیشتری را در سوریه پیدا کرد و یک مدتی هم با سایر گروههای تروریستی جنگید و آنها را منزوی کرد و خودش میداندار معرکه شد. بنابراین از همان ماههای اولیه اعتراض مردم، بلافاصله تبدیل به جنگ داخلی شد. وقتی اعتراض تبدیل به جنگ داخلی میشود شرایط فرق میکند و هر کشوری که حکومت مرکزی دارد وقتی ببیند در آن کشور جنگ داخلی به پا شده با جنگجویان و تروریستها میجنگد. این طبیعت هر کشوری است و شما در انگلیس دیدید که چطور حکومت مرکزی لندن با یک گروه میجنگید و مبارزه میکرد و آنها را تروریست میدانست. مشابه همین داستان در آمریکا هم اگر اتفاق بیفتد همین حالت خواهد شد. یک وقتی در اوکلاهما چه بساطی شد و نیروها ریختند و گفتند این گروه یک گروه تروریستی است و مغازهها را آتش زدند. همه جای دنیا همین است وقتی یک جنگ داخلی رخ بدهد و عدهای بخواهند در کشور از اسلحه استفاده و ناامنی کنند با آنها مقابله میشود. بنابراین آنچه در سوریه امروز وجود دارد یک واقعیتی است. مردمی آواره شدند، گروههای تروریستی بخش بزرگی از کشور را اشغال کردند و امنیت وجود ندارد. داعش بسیار بیرحم است و من شک ندارم که اگر از مردم سوریه حتی آنهایی که مخالف حکومت اسد هستند سؤال کنید که در شهر شما ارتش سوریه بیاید بهتر است یا داعش؟ حتماً ارتش را انتخاب میکنند نه داعش را. برای این که ارتش سوریه به هر حال یک قواعد و چارچوب و نظاماتی از گذشته دارد ولی داعش به هیچ اصلی معتقد نیست. بنابراین من معتقدم در این اصل نباید تردید کنیم که در اولین قدم ما باید داعش و سایر تروریستها را از سوریه بیرون برانیم بعد سراغ اقدامات بعدی برویم.
توجه کنیم به چیزی که بسیار نگران کننده است برای مردم ایالات متحده آمریکا. در حالی که شما یک توافق تاریخی را با ایالات متحده آمریکا و بقیه دنیا امضا کردید، چند آمریکایی را شما آنجا در زندان نگه داشتهاید که تابعیت آمریکایی دارند. یکی از آنها همکار ماست آقای جیسون رضاییان. آیا شما فکر میکنید که رسیدگی قانونی به این پروندهها حداقل بتواند با عدالت و سرعت بیشتری انجام شود؟
فکر میکنم یک سؤال مربوطتری در اینجا وجود دارد. شما سؤال کردید که ما با آمریکاییها در زمینه مسائل هستهای به یک توافقاتی رسیدیم و زندانیهای دوتابعیتی در ایران وجود دارند. زندانی شدن آنها که ربطی به توافق هستهای نداشته و اتهاماتشان چیز دیگری است. ولی من از این طرف سؤال میکنم عدهای از ایرانیها در آمریکا زندانی هستند که دقیقاً در رابطه با مسائل هستهای در زندان هستند. یعنی بخاطر تحریمی که بوده و امروز در این توافق با قطعنامه 2231 این تحریم برداشته شده و وقتی این تحریم برداشته میشود، ماندن آنها در زندان چه معنایی دارد؟ یعنی بعد از این توافق اولین سؤال این است که ایرانیهایی که به خاطر دور زدن تحریم در زندان به سر میبرند، برای چه در زندان هستند؟ بلافاصله باید آنها آزاد شوند و اگر آمریکاییها در این زمینه اقدام درست خودشان را انجام دهند و آنها را آزاد کنند حتما فضایی باز میشود که ما هم از همه توانمان استفاده کنیم برای کمک به زندانیها در ایران که آنها هم زودتر آزاد شوند.
یعنی اگر یک طرف زندانیها را رها کند آن طرف هم همین کار را خواهد کرد؟ هیچ راه دیگری نمیبینید که مثلاً حداقل یک روزنامهنگار را زودتر از اقدام طرف مقابل آزاد کنید؟
من نظر شخصی خودم این است که به هر زندانی که امکانش باشد کمک کنیم. تا آنچه از دیدگاه قانونی باید نسبت به او انجام گیرد، تسریع و زودتر تمام شود. یا بخشی از زندانش مورد عفو قرار گیرد. من که شخصاً بسیار خوشحالم، نه نسبت به یک روزنامهنگار بلکه نسبت به دیگران هم خوشحالم که اقدامی شود که اینها زودتر آزاد شوند. در واقع هر کسی که ضرورت ندارد که در زندان بماند، چرا در زندان بماند؟ ما باید بتوانیم از شیوههای جایگزین استفاده کنیم، در دنیای امروز خیلی شیوههای جایگزین وجود دارد بجای زندان با ابزار الکترونیکی که در اختیار همه هست میتوان کنترل کرد. بنابراین اصل این که ما تسهیلات را در اختیار زندانیان بگذاریم و تلاش کنیم برای آزادی زودتر آنها، این یک حرف درستی است و هم دولت و هم خود من دنبال این کار هستیم. اما اگر در عین حال آمریکاییها نسبت به زندانیهای ما اقدامات درستی انجام دهند در فضای ایران بسیار مؤثر خواهد بود.
برای این که درست متوجه بشوم فرمایشتان را؛ آیا اکنون درباره همین مطلب دقیقی که به آن اشاره کردید پیگیری میکنید؟
راجع به مسائل کنسولی هم گاهی بحث بوده. بله! اگر امروز هم باشد من تعجب نمیکنم چون قبلا در این زمینهها بحثهایی مطرح بوده است.
این اولین دفعهای است که پس از امضای توافق برجام به ایالات متحده آمدهاید. آیا رهبر معظم ایران پشتیبان و مدافع این توافق هستهای هستند؟
از اول در بیانات رسمی ایشان فرمودند که من با اصل توافق موافق هستم و ادامه پیدا کند. نکاتی را ایشان اعلام کردند بعنوان خط قرمزهایی که باید مذاکره کنندهها مراعات کنند. آن خطوط قرمز هم مورد مراعات مذاکره کنندهها همیشه بوده و بنابراین دلیلی ندارد که ایشان مخالفتی با توافق هستهای داشته باشند.
پارلمان چطور؟ گفته موافق است و مشکلی ندارند؟ همانطور که میدانید پارلمان آمریکا نتوانست جلوی این توافق را بگیرد. مجلس ایران چطور؟
مجلس ایران همانطور که میدانید یک کمیسیون ویژهای را در این باره انتخاب کرده و چند هفته است که مشغول بررسی هستند و آن مقداری که قبلاً من خبر داشتم جزو برنامههای پارلمان بود و بنا بود که -امروز که روز یکشنبه است- گزارش این کمیسیون در مجلس مطرح شود و اگر آن گزارش در کمیسیون مطرح شود، معمولاً مجلس دو تا کار میتواند انجام دهد. یکی این که تبدیل کند به یک بیانیه و آن را منتشر کند و یکی این که تبدیل کند به یک طرح. که یک عدهای از نمایندگان امضا کنند و در جلسهای مطرح شود و راجع به مواد آن طرح بحث و بررسی و تصویب شود و هر کدام از آنها که باشد احتمال میدهم که در هفته جاری در مجلس تمام شود.
شما حتماً در ایران کمپین انتخاباتی جمهوریخواهان و تعدادی از گفتگوها و مناظرهها بین آنها را مشاهده میکردید که تعداد زیادی از کاندیداها میگفتند اگر رئیس جمهوری شوند این توافق را پاره میکنند. آنها میگفتند که میتوانید اینقدر ساده فکر کنید که ایران به تعهدش عمل خواهد کرد؟! و بازرس خودش باشد؟ عکسالعمل شما درباره عدم اعتماد جدی و عمیقی که اینجا وجود دارد چگونه است و بخصوص که تعداد زیادی شک دارند که ایران بر سرتعهداتش بماند؟
چند مسئله است که باید اینها را مورد توجه قرار دهیم. اولاً آنچه در ایالات متحده آمریکا گفتوگو میشد گاهی وقتها که من میرسیدم از ایران یک قسمت هایی که مستقیم پخش میشد و من میدیدم بسیار خندهآور بود و مسائل عجیب و غریبی را مطرح میکردند. هر کس با ایران آشنا باشد میفهمد که حرفهای اینها با واقعیت ایران چقدر زیاد فاصله دارد. برخی از آنها حتی اسم تهران و ایران را هم اشتباه میکردند و بلد نبودند و بعضی حتی نمیدانستند ایران کجاست و صحبتهایی که میکردند با واقعیت خیلی فاصله داشت. خود مردم ایران بصورت یک جوک به آن نگاه میکردند و میخندیدند. نکته دوم این که داستان برجام و توافق هستهای به یک مسئله حزبی تبدیل شد و این از نقطه ضعفهای سیاست خارجی آمریکا بود. این گونه مسائل که مسائل ملی است نباید مسئله حزبی شود و یک حزب بگوید من خیلی موافقم یا حزبی بگوید من خیلی مخالفم. در نهایت باز هم شکل ظاهری آن یک شکل حزبی بود نه یک نظر ملی. این هم بحث دیگری بود که ما در آمریکا مشاهده میکردیم. مسئله بعد این که بله طبیعی است که در آمریکا عدهای مخالف یا موافق باشند اما مسئله برجام مسئله ایران و آمریکا نیست، مسئله برجام یک مسئله بینالمللی است. مسئلهای است که ایران با شش کشور دنیا صحبت کرده نه فقط با آمریکا و در نهایت برجام در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده است. یعنی در قطعنامه 2231 مورد تأیید قرار گرفته است.
بنابراین مخالفت با برجام مخالفت با آقای اوباما یا حزب دموکرات یا توافق ایران و آمریکا نیست. مخالفت آنها، مخالفت با یک نهاد بینالمللی است. یعنی آنها داشتند با سازمانملل و شورای امنیت مخالفت میکردند. در آمریکا قبلاً کمتر مشاهده میشد کنگره یا سنا با سازمان ملل روبهرو بشود و با آنها بجنگد و یک حرفهایی بزند که غیرقابل قبول است. مگر میشود یک کشوری یک تعهدی را قبول کند و دولت بعد آن، تعهد را پاره کند. این کار، کار صدام است. صدام یک تعهدی خودش امضاء کرد با ایران، بعداً پاره کرد. بعد هم ناچار شد که قبول کند و بگوید اشتباه کردم. مگر چنین چیزی امکانپذیر است.
هر دولتی در هر کشوری که میآید، باید متعهد باشد به تعهد دولت قبلی خودش. والا آن کشور اعتمادش از بین میرود، و هیچکس در دنیا به ان اعتماد نمیکند. من فکر میکنم اینها بیشتر شعار است.
مردم از پایگاههای نظامی که بازرسان بینالمللی اجازه بازرسی آنجا را ندارند، نگران هستند. جناب آقای رئیس جمهوری درباره این نگرانی، شما چه توضیحی دارید؟
چرا نگران باشند؟! اگر این توافق اجرایی و عملیاتی شد معنیاش این است که ما پروتکل الحاقی را اجرا میکنیم و پروتکل الحاقی مقررات خاص خودش را دارد. امروز در دنیا 120 کشور پروتکل الحاقی را اجرا میکنند و ایران کشور 121 خواهد بود. هر چیزی که در کشورهای دیگر اجرا میشود در ایران هم اجرا خواهد شد. تفاوتی بین ما با آن 120 کشور نخواهد بود.
از زمانی که این توافق امضا شد شعارها علیه شیطان بزرگ در ایران شنیده شده. شما هم تندروهای خودتان را دارید که نمیخواهند این توافق را ببینند. شما صحبت کردید از تندروهای آمریکایی، در ایران هم وجود دارند و هنوز آمریکا را به عنوان شیطان بزرگ خطاب میکنند، روزی را میبینید که ایالات متحده شیطان بزرگ نباشد آیا وقتش رسیده که این شعار را بازنشسته کنیم؟
این کلمه شیطان بزرگ برای حالا نیست. این داستان مربوط به سال 1980 میشود، یعنی آن زمان بود که امام(ره) این مسئله را مطرح کرد. زمانی که آمریکاییها ایران را به دخالت نظامی و حضور نظامی و اشغال نظامی تهدید کردند. امام(ره) آن زمان این نکته را مطرح کرد و این حرفها همیشه بوده است. در طول این 37 سال بوده و یک چیز جدید در ایران نیست. ایرانیان به طور طبیعی از سیاستهای ایالات متحده آمریکا در گذشته از زمان دولت مصدق تا کنون ناراحت هستند بخاطر مداخلات آمریکا، بخاطر حمایتهای آمریکا از برخی از کشورهای اشغالگر، بخاطر دخالت نظامی، حمایتی که از صدام در جنگ کرد و دلایل مختلف. بنابراین در جنگ بین ایران و عراق آمریکاییها حمایت کردند از عراق و از صدام از همه اینها مردم ناراحت و عصبانی هستند. طبیعی است که شعارهایی هم علیه آمریکا داشته باشند.
درست است تاریخش را میدانم. ولی مردم ایران خواستار روابط بهتری هستند. حتی قبل از این توافق هستهای. آیا رابطه بهتری را میبینید که با ایالات متحده شروع شود که فراتر از توافق هستهای باشد؟
مردم ایران خواستار این هستند که تنش بین ایران و آمریکا کم شود. من جزء شعارهای انتخاباتیام قبل از اینکه انتخاب شوم، این بود که با دنیا میخواهم تعامل سازنده داشته باشم و با کشورهایی که امروز تنش و حتی تخاصم وجود دارد، این تنش یا تخاصم کم شود. و ما بتوانیم به یک روابط طبیعی و نرمال نزدیکتر شویم. من این نظر را دارم الان هم میگویم. به نظر من هم در این 2 سال ایران و آمریکا نزدیکتر شدند تا گذشته. به هر حال 2 سال پیش تصور نمیشد که دو وزیر ایران و آمریکا ساعتها بنشینند با هم حرف بزنند و مذاکره بکنند و به توافق برسند.
پس آیا رئیس جمهوری ایران و رئیس جمهوری ایالات متحده ممکن است که الان دست بدهند با هم و سلامی بکنند در سازمان ملل؟ و دقایقی با هم صرف و صحبت بکنند؟ بویژه اینکه هدف اولی را به دست آوردید و پشت سر گذاشتید؟
من فکر میکنم شبیه این سؤال پارسال مطرح کردید. پاسخ من این بود که خیلی من در ذهنم این حرکات سمبلیک مطرح نیست که به هم برسیم و به هم دست دهیم. یا به هم نرسیم. به هم سلام کنیم و یا به هم نامه بنویسیم. البته نامه مینویسیم گاهی ایشان مینویسند و گاهی من مینویسم. مهم این است که بین ایران و آمریکا فاصله خیلی زیادی وجود دارد و خیلی مسائل در طول 37 سال گذشته بوده که باید جبران شود. مهم این است که بتوانیم طراحی کنیم چگونه این مسائل را حل و فصل کنیم. چگونه رضایت مردم خودمان را جلب بکنیم و چگونه بتوانیم مردم دو کشور نزدیکتر بشوند. بحث این نیست که گذشته فراموش بشود، بحث این است که چگونه جبران شود و چگونه به آینده نگاه کنیم. من معتقدم مردم ایران بیشتر میخواهند به آینده نگاه کنند تا در گذشته بمانند و این بسیار مهم است. اگر همین حالت در آمریکا هم باشد، مردم آمریکا هم همین را بخواهند، خواست ملی، حکومتها را وادار میکند به اینکه راه جدیدی را پیدا و انتخاب کنند.
تعداد زیادی از ایرانیان در حادثه چند روز پیش در زیارت حج در عربستان سعودی کشته شدند و شما فوقالعاده خشمگین بودید، چرا این عکسالعمل شما بود؟ چرا دولت عربستان سعودی را مسئول میشناسید؟
به هر حال این همه حاجیانی که به عربستان سعودی میروند، دولت عربستان سعودی به عنوان میزبان مسئولیتهایی را به عهده دارد. مخصوصاً برای حج که برنامههای بسیار مهمی وجود دارد. امسال دو حادثه عجیب و غریب اتفاق افتاد. یک بار، یک جرثقیل در مسجدالحرام افتاد و عدهای کشته شدند و از جمله عدهای ایرانی. اخیراً هم در روز پنجشنبه در مراسم منا عده زیادی کشته و مصدوم شدند. من آمار دقیقش را ندارم. هنوز عربستان آمار دقیق را اعلام نکرده است که عدد چه مقدار است. کشته و زخمیها هزاران نفر هستند و در این میان صدها ایرانی کشته و یا مصدوم شدند. تاکنون آنچه معلوم شده حدود 150 نفر کشته از ایرانیهاست که این عدد ممکن است بالاتر برود. بخاطر اینکه ما عدهای مفقود داریم این کار به معنی بیبرنامگی و بیکفایتی دولت عربستان است. دولت عربستان علیالظاهر همه ذهن، فکر و برنامهاش را مشغول کرده برای کشتار مردم یمن و ظاهراً وقت ندارد که راجع به مردم خودش و یا راجع به میهمانهای خانه خدا، فکر و برنامهریزی کند. این جای بسیار بسیار تأسف است و عربستان باید پاسخگو باشد در برابر این بیبرنامگی، بیانضباطی و عدم کارآیی دولتش که منجر شده به کشته شدن تعداد زیادی از حاجیان از کشورهای مختلف. ما از لحاظ سیاسی و حقوقی مسأله را دنبال خواهیم کرد.
سپاس جناب رئیس جمهوری. میدانم که وقت زیادی را از جنابعالی گرفتیم.
خیلی متشکرم.
انتهای پیام/