شاعری جدیترین ساحت انسان است/ فردوسی، پناهگاه هویت و تمدن ایرانی
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از شهرستان ادب، از ویژگیهای مهم دورههای تخصصی آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی، برگزاری اردوهای آموزشی، نقدهای مکتوب، نقد تلفنی، کارگاههای مجازی بود که با مشارکت شاعران جوان و حضور اساتید سرشناس و صاحبنام عرصه شعر و ادبیات فارسی صورت گرفت.
در این نشست، محمدرضا وحیدزاده و مبین اردستانی از کارشناسان دفتر شعر مؤسسه شهرستان ادب حضور داشتند.
وحیدزاده در ابتدای این نشست اظهار کرد: هدف ما از برگزاری این دورهها آموزش شعر به شرکتکنندگان نبود و نیست بلکه سعی داشتیم زمینههای پرورش نبوغ شاعری را در شاعران جوان ایجاد کنیم چرا که به هیچ کس نمیتوان نبوغ و خلاقیت داشتن هنری را آموزش داد.
مبین اردستانی نیز گفت: این دوره جزء دورههای خیلی خوب ما بود و برای خودم با تجربیات زیادی همراه بود و این اردوها فرصتی است تا شما شیوه شاعری را بیاموزید و کلاسهای این جا حاصل تجربه سالهای سال شاعری اساتیدی است که در این جا حضور پیدا میکنند.
بعد از افتتاحیه، نخستین برنامه اردوی آفتابگردانها ویژه آقایان، کلاس شاعر هم نفس روزگار ما استاد علی محمد مؤدب بود.
شاعری جدیترین ساحت انسان است
علیمحمد مؤدب با بیان اینکه لازمه شاعری داشتن نگاه و جهانبینی است، اظهار کرد: ایجاد زمینههای لازم برای رسیدن شاعران جوان به پاسخی مناسب درباره ذات شعر و شاعر، یکی از اهداف ما از برگزاری دورههای آفتابگردانها است تا از این راه، شاعران جوان نسبت خود را با شعر و پدیدههای پیرامون خود پیدا کنند.
مدیر مؤسسه شهرستان ادب افزود: امروز نگاه جامعه به شعر و شاعران چه در سطح تصمیمگیران و سیاستگذاران و چه در سطح مردم چنان که شایسته این هنر باشد، نیست. در حالی که شعر، ستون خیمه فرهنگ ایرانی و جایگاهی است که شاعر ایرانی جدیترین تأملات خود را در آن ثبت کرده است و میراث عظیمی به یادگار گذاشته است.
وی افزود: تصویری که رسانههای ما از شاعران نمایش میدهند، بعضاً شخصیتهایی بیفایده و انسانهایی پادرهوا و معمولاً غرق در خیال است که درگیر احساسات خود بوده و به گوشهای خزیده و دور از جامعه است.
مؤدب تصریح کرد: حتی خود ما شاعرها در گفتگوهایمان گاهی این طور استدلال میکنیم که من شاعرم و بینظمیها و رفتارهای نسنجیده من لازمه شاعری است. در واقع چنین نگاه منفیای به هویت شاعر چه در ذهن مردم و چه در رسانه و چه در بین خودمان رواج دارد و نشاندهنده آن است که ما به شاعری نگاه درستی نداشتیم و به طور جدی در خصوص آن فکر نکردیم در صورتی که آبروی تمدن ایرانی به شاعرانش است.
فردوسی، پناهگاه هویت و تمدن ایرانی
شاعر کتاب «کهکشان چهرهها» با بیان اینکه نمیتوانیم بگوییم ایرانی هستیم اما نسبت ایرانی بودن را با شاعرانش نشناسیم، ادامه داد: مهمترین افرادی که در شکلگیری هویت ایرانی نقش ایفا کردند، شاعران بودند چنانکه فردوسی یک حکیم بود که یک عمر در کار خودش متمرکز شده و متنی که با هزینه عمر و جان و مال خود خلق کرد تا امروز پناهگاه هویت و تمدن ایرانیهاست. ساختمانی که او بنا کرده هویت ایرانی اسلامی را تعریف کند و آن را از سایر تمدنها آن را متفاوت میسازد.
مؤدب با بیان این پرسش که شاعر کیست و چه میکند، اظهار کرد: شاعر سیمای انسان جدی است و مأموریت او جدیت است. اینکه میگویند شعر نوعی دروغ است به معنای دروغ با فلسفه دروغ نیست بلکه با هدف صدق شناخته میشود و روشی است برای نیل به حقیقت. اگر به یک چهره زیبا، ماه گفته میشود هدف مفهوم کلمه است که با یک شگرد لفظی، حرف درست و دقیق را منتقل میکند و شاعر با این آشنایی زدایی به روشهای مختلف به حقیقت میرسد. به عبارت دیگر مهمترین ویژگی یک شعر صدق عاطفی آن است هرچند ظاهرش در صورتِ دروغ و اغراق و با استفاده از شگردهای لفظی جلوه میکند اما شاعر تصمیم دارد عاطفیترین و صادقانهترین روایت را ارائه کند.
مؤدب با اشاره به اینکه لازم است نقش شاعران بزرگ خود را بشناسیم و خودمان را در نسبت با این تبار مقایسه کنیم، گفت: وقتی مرحوم حسین منزوی میگوید «شاعر تو را زین خیل بی دردان کسی نشناخت، تو مشکلی و هرگزت آسان کسی نشناخت» میخواهد یادآوری کند، با این که شأن شاعر در جامعه ایرانی بالاست ولی با این وجود، مردم ما شاعر را نشناختند. خوب است که با مروری بر سیمای شاعر ایرانی، این شخصیت را بشناسیم.
وی با اشاره به لزوم عنصر جدیت در شخصیت شاعران تصریح کرد: شاعران نماینده هویت و تمدن ما شاعرانی هستند که به ذکر خدا و عمل صالح و انجام آنچه میگویند با جدیت پایبندند. شاعری که ما دوستش داریم مشخصهاش این است که به گفتههای خود متعهد است. وقتی نگاه میکنیم به فردوسی، شاخصترین صفت جدی بودن اوست. چراکه که سی سال عمر خود را میگذارد برای ساختن هویت ایرانی در قالب شاهنامه که تا امروز هم کارآمد است و هم میتوان از آن خوانشهای جدید داشت و با انواع رویکردها از آن استفاده کرد.
مدیر مؤسسه شهرستان ادب ادامه داد: از دیگر شاعرانی که حکمت را وارد شعر فارسی کرد و یکی از آغازگران حکمت در شعر بود، حکیم سنایی غزنوی است. در مورد سنایی کافی است توجه کنیم به اسم کتابش با عنوان «حدیقه الحقیقه»؛ یعنی باغ حقیقت. عنوان این کتاب به تنهایی دلیل محکمی است بر رد تلقی مردمان زمانه ما از شاعران. در این کتاب، سرفصلهایی درباره سعادت و مرگ وجود دارد. و حتی چند فصل در یکی از کتابهایش درباره قرآن حرف میزند.
مؤدب ادامه داد: سنایی باغی به نام حقیقت را ساخته و در آن درباره سعادت و عبادت و معاد حرف زده است. اینگونه سرفصلها در آثار شاعران ما یکی از یکی جدی تر است و چنین رویکردی را در آثار عطار و مولوی و دیگران نیز میبینیم و در واقع مهمترین نشانههای فکر و تمدن ما در آثار این بزرگان رونمایی شدهاند. اگر اینها بزرگان شعر فارسیاند پس تلقی مردم ما از شاعری چیست؟ اینکه ما شاعر را انسانی میشناسیم که نباید او را جدی گرفت از کجا نشأت گرفته است؟
وی با تأکید بر اینکه نوعی گسست از سنت شعری ما رخ داده است، افزود: آثار بزرگ شاعران ما همه با توحید شروع میشود و این آغاز در بنایی که میسازند معنای خاصی دارد؛ یعنی شاعر در ابتدای اثر خود نسبت خود را با خداوند مشخص میکنند و شهادتینشان را میگویند. در آثارشان فصلهایی چون عذرخواهی و توبه نیز وجود دارد. در سنت شعر فارسی در صد سال شعر اخیر با این سنت فاصله گرفتیم و به همین راحتی آن را فراموش کردیم.
مؤدب ادامه داد: وقتی شاعری با این نوع تفکر اثر خود را آغاز میکند تا پایان کار نسبت کارش با این شروع است. اینکه این سنتها و این نوع نوشتنها مهجور شده و ما از آن دور شدیم باعث شده است تا به مرور زمان ماموریت خود را فراموش کنیم.
شاعر کتاب «عاشقانههای پسر نوح» با بیان اینکه شاعر جدیترین سیمای ایرانی است، عنوان کرد: شاعری مثل سهراب سپهری انسانی بسیار جدی است و لحظاتی که در شعر اوست نشان میدهد که جزئیاتی را جدی گرفته که هیچ کس آن را ندیده است اما متأسفانه جامعه ما او را آدمی مجنون و بیکار تصور میکند. شاعری مثل سپهری که یک سنگ را جدی میگیرد و در مأموریت شاعری خود به سنگ شخصیت میدهد ولی این کار او جدی گرفته نمیشود. این در مورد شاعران مختلف وجود دارد.
وی ادامه داد: ما باید در تلقی خودمان از شعر تجدیدنظر کنیم. از زمانی که این مشخص کردن نسبت خود با توحید، نبوت و ولایت را فراموش کردیم، به غفلت بزرگی دچار شدیم.
مؤدب تصریح کرد: اگر شعر را بازی بپنداریم هیچ کس نمیتواند به ما کمک کند تا پا جای پای بزرگان بگذاریم. باید خودمان در نگاهمان به شعر و زبان و کلمات و به مأموریتمان توجه کنیم. به مرگ توجه کنیم چراکه جدیترین وجه زندگی مرگ است و شاعران بزرگ درباره مرگ بسیار حرف میزنند.
مدیر مؤسسه شهرستان ادب افزود: این محتوایی که در شعر فارسی و مخصوصاً شعر حکمی فارسی است، جهانی پر از رمز و راز است که هرچه کشف میکنیم میبینیم هنوز جای کشف دارد. باید خودمان خودمان را جدی بگیریم و میراث شاعران بزرگ را ببینیم.
وی تصریح کرد: خودشناسی از دیگر ویژگیهای شاعران حکیم است. میتوان به سرعت برگشت و خود و زبان و جهان خود را بررسی کرد. از جمله راههای خودشناسی، پیدا کردن کلماتی است که زیاد تکرار میکنیم و اینکه برای ما چه چیزی مهم است و چه کسانی مهماند؛ چه در بعد دوستی و چه در بعد دشمنی. متنهایی مثل قرآن و نهجالبلاغه خیلی برای خودشناسی کمک میکند. خیلی از این کلیدهای خودشناسی را میتوان یافت و مدل فوریاش همینهاست.
انتهای پیام/4072/4028/
انتهای پیام/