چشم امید اهالی روستاهای محروم استان زنجان به دولت
گروه اجتماعی خبرگزاری آنا- مریم حضرتی؛ محرومیتزدایی و کاهش فقر در کشور یکی از وظایفی است که بر عهده کمیته امداد بوده و این نهاد خدمتگزار بر حسب وظیفه ذاتی خود با رویکرد فقرزدایی اقدامات بسیاری را در شهرها و روستاهایی که هنوز نشانههایی از فقر و محرومیت برکوچه پسکوچههای این شهر و روستاها نمایان است را شناسایی میکند تا با استفاده از توانمندیهای ملی و وجود خیرانی که نیت آنها کمک به محرومان است بتواند فقر را از چهره مردم این مناطق بزداید.
یکی از مناطقی که کمیته امداد برای فقرزدایی و ایجاد عدالت اجتماعی به آن ورود کرد، استان زنجان است که شهرستانهای خدابنده، سجاس، گرماب و زرینرود به عنوان مناطقی که هنوز ردی از فقر را میتوان در لابلای زندگی روزمره مردم این مناطق دید نمیگذارد تا طعم و لذت رفاه به برخی نقاط این شهرستانها برسد.
تلاش برای رفع این محرومیت باعث شد تا به همراه مسئولان کمیته امداد سفری به شهر خدابنده داشته باشیم و از نزدیک رنجی که این نیازمندان و محرومان تجربه میکنند را حس کنیم.
در شهرستان خدابنده روستاهایی وجود دارد که هر کدام تابع سنتهای غلطی هستند که زندگی بسیاری از دختران و حتی زنان این سرزمین را دچار مشکل کرده است به طوری که بسیاری از آنها مجبور به قبول آن سنت روزگار میگذرانند؛ سنتها در این منطقه متفاوت است و یکی از تفاوتهای آن را میتوان در کودک همسری، دختران بازمانده از ازدواج و اجبار به ازدواج با مردان چندهمسر را میتوان از این سنتهای غلط نام برد.
قیدار یا همان خدابنده، شهری است که تابع این سنتهای غلط است و به وفور میتوان این رسوم غلط را از نزدیک مشاهده کرد. روستاهایی خالی از سکنه و حتی کمتر از 2 هزار سکنه در این شهرستان وجود دارد که الزامات سنتهای غلط و دیرین را در خود جای دادهاند.
نهایت آرزوی دختران روستای سهرورد ازدواج کردن است
ازدواج برای دختران شهرنشین به دلیل استفاده از امکانات تفریحی و شاغل بودن دغدغه نیست اما تمامی دختران روستای سهرورد در قیدار دغدغه ازدواج دارند و نهایت آرزویشان ازدواج کردن است.
مشکل دختران این روستا این است که اگر تا 15 سالگی ازدواج کردی خوشبخت هستی و آرزوی ازدواج نخواهی داشت اما اگر ازدواج نکردی پس از آن یا خواستگار 70 ساله و یا معتاد به سراغت میآیند و یا مردانی که دارای دو یا سه همسر هستند تو را از خانوادهات طلب میکنند.
دختران این روستا قالیبافی را کار نمیدانند بلکه آن را به مانند پخت نان جزو وظایف روزمره خود میدانند زیرا قالیبافی درآمدی برایشان ندارد و هر آنچه را هم که میبافتند باید به پدران و مادرانشان بدهند.
تمامی دختران این روستا موبایل نداشتند و یا اگر موبایل داشتند به دلیل سختگیریهای پدر و برادرانشان بدون اینترنت استفاده میکردند.
در صحبتهایی که با دختران این روستا داشتم متوجه شدم که آنها معتقدند بسیاری از دوستانشان پس از رسیدن به سن 15 سالگی به ازدواج مردانی با سن بالای 25 تا 30 سال درمیآمدند تا توسط شوهرانشان تربیت شده و شیوه زندگی را بیاموزند.
در این روستا دختری که 12 سال قبل پدرش را از دست داده بود بهخاطر مادرش از ازدواج بازماند چرا که مادرش به دلیل ترس از تنهایی با خرید طلا او را مجاب به ترک ازدواج میکرد.
البته آمارهای کودک همسری در این روستا متفاوت است چرا که مددکار کمیته امداد آماری متفاوت با اهالی محل ارائه میکرد.
پسران معتادی که با آبلیمو تست ازدواج میدادند
دختران روستای ابراهیم آباد از توابع خدابنده هم با همین شرایط روزگار میگذراندند البته با این توضیح که برخی از آنها یا سواد نداشتند و یا اگر سواد داشتند بیشتر از پنجم ابتدایی نبود زیرا دوری مسافت و یا نبود سرویس برای رفت و آمد باعث میشود قید درس خواندن را بزنند.
فاطمه سادات دختری 35 ساله که تا کلاس پنجم بیشتر درس نخوانده است دوره خیاطی را با کمک کمیته امداد سپری کرده ولی به دلیل اینکه چرخ خیاطی نداشته برای کار آن را ادامه نداده است. فاطمه خواستگاری از کردستان داشت خواستگاری که به دلیل مخالف برادرش نتوانست با او ازدواج کند.
یکی از دلایل طلاق در این روستا معتادان زرنگی است که در هنگام تست آزمایش برای ازدواج با خوردن آبلیمو خود را سالم جلوه میدهند و بعد از ازدواج خانواده دختر میفهمد که پسر معتاد است و طلاق دخترش را میگیرد.
آفرین تاج متولد 1359 دختری بود که بهخاطر نگهداری از خواهر معلول خود و ترس از اتفاقی که پدرش بر سر مادرش آورده بود قید ازدواج را زد. او 8 خواهر دارد که یکی از خواهرانش طلاق گرفته است؛ پدرش به طور کل در کنار همسر دوم زندگی میکرد و برای همین ترس از ازدواج در وجود آفرین رخنه کرده بود.
چاههای آبی که مملو از زالو بود
شهرهای خدابنده، گرماب و زرینرود هر کدام روستاهای بهخصوصی داشتند که متاسفانه محرومیت در این روستاها بیش از آنکه تصور بشود در آن موج میزد؛ به عنوان مثال یکی از روستاهای گرماب فاقد آب آشامیدنی لولهکشی بود و حتی در آب چاهی که مردم آن روستا از آن برای شرب و آشامیدن استفاده میکردند زالو وجود داشت به طوری که در هر ماه حدود 300 تا 400 کودک بر اثر نوشیدن این آب به بیماریهای گوارشی دچار میشدند.
همین مشکلات ناشی از نبود امکانات حتی در حد سلامت آب شرب باعث شده بود بسیاری از روستاهای این شهرستان خالی از سکنه شده و مردم آن با ترک روستا خود را به مناطق دارای امکانات رفاهی برسانند.
این مهاجرت باعث ایجاد مشکلات بسیاری برای روستاییان و نحوه زندگی و کارشان شده است؛ دغدغهای که نه به واسطه دختران بلکه به واسطه محرومانی که در این روستاها زندگی میکنند.
زمینهای موقوفی در خدابنده سرمایهگذاران را راغب به سرمایهگذاری نمیکند
وجود زمینهای موقوفی یکی از دلایل محرومیت در خدابنده است که هیچ سرمایهگذاری را راغب به حضور در آن شهر نمیکند؛ همچنین نبود راههای مواصلاتی این شهر را به یک شهر بنبستی تبدیل کرده که گذر هیچ کسی به آن نمیافتد که اگر به این دو موضوع رسیدگی شود شاید سرعت فقرزدایی از مناطق و توابع خدابنده بیشتر شده و مردم این مناطق بتوانند طعم شیرین عدالت اجتماعی را زودتر بچشند.
البته اگر به شهر خدابنده توجه شود با توجه به مکانهای زیارتی و جاذبههای دیدنی و گردشگری آن باعث رونق فرهنگی و اقتصادی این منطقه شد.
گفتنیهای بسیاری از این سفر وجود دارد که یکی از آنها تلاش کمیته امداد امام خمینی (ره) کاهش فقر و محرومیت در این مناطق است که به عنوان مثال میتوان به تحت پوشش درآوردن زنان سرپرست خانوار و توانمندسازی آنان برای ایجاد اشتغال در این منطقه اشاره کرد.
پیگیری خبرنگار گروه اجتماعی اجتماعی خبرگزاری آنا در همین خصوص ادامه دارد و قطعا در روزهای آینده موضوع کاهش فقر و محرومیت در خدابنده، سجاس، گرماب و زرینرود را مورد پیگیری قرار خواهد داد.
انتهای پیام/4046/
انتهای پیام/