گلوبال هاوک و حذف آمریکا از معادله اقتدار در غرب آسیا
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، طی چند روز اخیر قریب بهاتفاق تیتر رسانهها خبر براندازی پهپاد آمریکایی را مخابره کردند و در حواشی آن اخبار ضد و نقیضی از تصمیم ترامپ برای حمله به ایران منتشر شد که این مسئله از چند جهت قابل بررسی است. صرف نظر اینکه به نظر نگارنده آمریکا هیچگاه توانایی ایجاد جنگ جدید بالاخص با جمهوری اسلامی ایران را ندارد باید چند نکته را در نظر داشت که چرا دونالد ترامپ به جای جنگ زمینی و مسلحانه به جنگ رسانهای روی آورده است. به همین دلیل است که باید سر خط برخی اخبار و وقایع اتفاق افتاده در روزهای گذشته را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. چراکه وقایع اخیر در منطقه بهطور کامل اقتدار آمریکا و همپیمانانش را زیر پا گذاشت به عبارتی بهصراحت میتوان اذعان کرد که پروپاگاندای دیروز ترامپ و رسانههای حامی آن چیزی جز جنگ ایران و آمریکا در میدان اقتدار نیست که بیشک دولت آمریکا در آن شکستخورده و از میدان بیرون شدند.
انفجار در بندر فجیره امارات
المیادین طی خبری اعلام کرد که در پی انفجاری بزرگ، هفت الی ۱۰ نفتکش امارات در بندر فجیره سوخته و سبب آتشسوزی در این بندر شده است. این بندر از لحاظ نفتی و حمل و نقل آن برای امارات و عربستان سعودی بسیار حائز اهمیت است. طرح و برنامه سعودیها اینگونه بود که از طریق یک لوله، نفت را به فجیره انتقال داده و بهاصطلاح تنگه هرمز را دور بزنند. با این همه انصار الله یمن بارها به کشورهای عضو ائتلاف عربی هشدار داده بود که مراکز تجاری امارات و عربستان را هدف موشک قرار خواهد داد.
اگر مسئله اقتدار در منطقه غرب آسیا به صورت معادله در نظر گرفته شود با این اتفاق از اقتدار آمریکا در منطقه غرب آسیا به شدت کاسته شده است و معادله به نفع جبهه مقاومت در منطقه تغییر یافته که نشاندهنده این است که غرب آسیا تحت سیطره آمریکا نیست. چراکه آمریکا به بسیاری از کشورهای این منطقه حمله نظامی و حضور استعماری داشته است. با این همه این اتفاق نشان داد که سیطره قدرتطلبی غرب در این منطقه بهشدت رو به افول است.
حمله پهپادی به تأسیسات نفتی سعودی
پس از قضیه بندر فجیره، عربستان سعودی به عنوان یکی از مهمترین همپیمانان آمریکا در منطقه، حمله پهپادی انصار الله یمن را به تأسیسات آرامکو در این کشور تأیید کرد. حملهای که طی آن پهپاد های یمنی توانسته بودند با عبور از مرز عربستان با آن همه ادعای موشکی و دفاعی آمریکایی، تأسیسات نفتی را مورد حمله قرار دهند.
این مسئله دومین ضربه به سیاست اقتدارگرایانه ترامپ بود که در معادله اقتدار، آمریکا را بازهم تنزل داد.
حضور شینزو آبه در ایران به عنوان واسطه
حضور نخستوزیر ژاپن در تهران به عنوان واسطه آمریکاییها نشان از این داشت که جایگاه آمریکا در معادله اقتدار بهشدت کاهش یافته و در مرز خطر است چرا که این مرز خطر مانع از پیروزی و حکمرانی دوباره ترامپ بر ایالاتمتحده خواهد بود. به همین دلیل ترامپ درصدد بود تا پای خود را از تهدید و ارعاب بیرون بکشد و بتواند کوچکترین راه تنفسی برای خود نگه دارد. اما برخورد رهبر معظم انقلاب با شینزو آبه و عدم اهمیت به نامه ترامپ باعث سرخوردگی او شد. سیاست مقتدرانه مقام معظم رهبری در برابر اقدامات زیاده خواهانه ترامپ باعث شد تا عملاً آمریکا از موازنه اقتدار حذف شود. بهجرئت میتوان گفت جمهوری اسلامی ایران توانست چهره واقعی آمریکا را نمایان و آن را از بازیهای منطقه حذف کند.
با توجه به نکات ذکر شده بازی دولت آمریکا به همینجا ختم نشد. ترامپ مجبور بود برای بازیابی آبروی ازدسترفته خود اقدامی انجام دهد تا دوباره بتواند به معادله اقتدار برگردد. همین عامل باعث شد تا ترامپ دست به اقداماتی بزند تا از فضای رسانهای برای پر کردن خلأ خود حداکثر استفاده را داشته باشد.
به نظر میرسد حضور پهپاد «گلوبال هاوک» در آسمان ایران از یک وجه برای رئیس دولت آمریکا حائز اهمیت بوده است؛ ترامپ قصد داشت با تصاویر احتمالی مخابره شده توسط این پهپاد خود را دست برتر در قدرت نظامی نشان دهد تا بتواند دوباره در معادله منطقه غرب آسیا به عنوان یک قدرت حضور داشته باشد. اما وضعیت جور دیگری رقم خورد. جمهوری اسلامی بار دیگر توانست با سامانههای بومی خود این پهپاد را از کار بیندازد به همین دلیل ترامپ مجبور به جایگزینی نقشه خود شد.
ترامپ سعی کرد با مهندسی معکوس این شکست را لاپوشانی کرده و در فضای مجازی و بهوسیله رسانههای غربی خود را آماده حمله به ایران معرفی کند. اما تقریباً برای اکثریت آیندهپژوهان جهان مبرهن بود که این اقدام آمریکا چیزی جز بازی رسانهای برای پوشاندن شکست نیست. چراکه همگان معتقدند منازعه آمریکا با ایران کاملاً به ضرر اوست.
ازاینرو به نظر میرسد که نهتنها این بازی رسانهای به سرمنزل مقصود نرسیده بلکه در معادله اقتدار، آمریکا را بهطور کل از آن حذف کرده است. با استناد به نکات ذکر شد چند نتیجه محتمل خواهد بود؛
اولاً بلاشک آمریکا با جمهوری اسلامی ایران وارد جنگ نخواهد شد چراکه این مسئله به ضرر آمریکا بوده و تهدید قطعی برای نابودی رژیم صهیونیستی به شمار میرود به همین دلیل از آنجایی که ترامپ به یهودیان آمریکا در انتخابات آتی نیاز وافری دارد به این موضوع ورود نخواهد کرد.
ثانیاً در صورت ادامه همین مسیر، این سرخوردگی آمریکاییها در معادله اقتدار در منطقه غرب آسیا باعث خواهد شد تا حضور وی در این منطقه به کمترین میزان حضورش در غرب آسیا مبدل شود و در پی آن بازیگران وابسته به وی همچون، عربستان سعودی، امارات و... نیز از لحاظ بینالمللی بهشدت ضعیف شده و یا شاید برای مدتی از دور خارج شوند.
ثالثاً سقوط اقتدار پوشالی آمریکایی باعث خواهد شد تا سایر کشورها علیالخصوص کشورهای غرب آسیا بهراحتی از زیر فشار دروغین آن بیرون آمده و مبادلات اقتصادی را رونق بخشند و این عامل نیز باعث میشود تا آمریکا به لحاظ اقتصادی نیز ضربه مهلکی خورده و عملاً دچار مشکلات فراوانی شود. چراکه اولین نتیجه این مسئله حذف دلار از مبادلات اقتصادی خواهد بود.
رابعاً با این شرایط تهدید رژیم صهیونیستی در این منطقه و جهان کاهش فراوانی خواهد یافت چراکه عمّال این رژیم بهشدت بر نیروی آمریکایی وابسته هستند و در صورت نابودی کامل اقتدار آمریکایی راهی از پیش نخواهند برد و شکست سختی خواهد داشت. شاید بتوان گفت با قطع ید آمریکا در غرب آسیا نابودی رژیم صهیونیستی نیز آغاز خواهد شد.
خامساً کشورهای اروپایی به سردرگمی عجیب خواهند رسید. با وجود این اوضاع و شکست آمریکا در غرب آسیا برخی کشورهای اروپایی که از نظر اقتصادی و نظامی به ایالات متحده وابسته هستند با مشکل فراوانی روبه رو خواهند شد و با توجه به شکست ترامپ در معادله غرب آسیا و آمریکا قطعاً در سردرگمی این دو قطبی معلق خواهند ماند.
در صورت ادامه مسیر ذکر شده، همه موارد مطروحه منتج به این نتیجه خواهند شد که ترامپ دولت آینده را از دست خواهد داد. با این همه باید منتظر ماند و دید که در ادامه زوال دولت آمریکا چه اتفاقاتی در این منطقه رخ خواهد داد؟
*فعال دانشجویی-دانشجوی ارشد علوم سیاسی
انتهای پیام/4107/
انتهای پیام/