دلخوش به تجربه تلخ/از قرارداد الجزایر تا برجام وین خسارت محض بود
گروه بینالملل خبرگزاری آنا- محمدعلی حسننیا؛ ترامپ بعد از ناکامی نخستوزیر ژاپن برای رساندن پیام مذاکره اعلام کرد که نه ایران و نه آمریکا آماده مذاکره نیستند. این برای نخستین بار نیست که ایران و آمریکا بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم در دولتهای مختلف بعد از انقلاب اسلامی مذاکره میکنند.
آمریکا بعد از انقلاب اسلامی علیه مواضع ایران در منطقه توطئههای زیادی انجام داد و سیاستخارجی خود را در مقابل با ایران بر مبنای تهدید و مذاکره استوار کردند. بر همین اساس، در اغلب آمریکا در مواقع خطر در مقابله با ایران از طریق تهدید به جنگ و تحریم کاسبی کرده است.
در عین حال، ایران و آمریکا در امور سیاستخارجی و مسائل مختلف بینالمللی و جهانی مذاکراتی نیز با یکدیگر داشتهاند. نخستین مذاکره آمریکا با ایران به دوران دولت موقت مهندس بازرگان برای امور داخلی ایران و تسلیحات خریداری شده توسط ایران بازمیگردد.
نخستین مذاکره ایران و آمریکا؛ شاه را برنمیگردانیم
دولت موقت بر سر مسائلی مانند خرید تسلیحات، خروج دیپلماتها و مستشاران آمریکایی و ایجاد کانالهای ارتباطی با آمریکا مذاکره کرد. این دیدار به ریاست مهدی بازرگان و با حضور ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت و برژینسکی، مشاور امنیت ملی آمریکا در الجزایر برگزار شد.
یکی از وعدههای آمریکا در این مذاکرات کوتاه و محدود به دولت موقت این بود که آنها گفتند: «آمریکا انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت میشناسد و قصد کودتا علیه آن ندارد»! وعده بعدی آمریکاییها به بازرگان تحویل سلاحهای فروخته شده زمان شاه به دولت موقت بود که هیچ وقت محقق نشد. مهمترین درخواست دولت موقت در این مذاکرات از آمریکا تحویل شاه برای محاکمه عادلانه در داخل کشور بود که آنها از این موضوع سرباز زدند و نخستین مذاکرات ایران و آمریکا به شکست و بدعهدی آنها منجر شد.
البته این عبرت مانع رفتن به پای میز مذاکره با آمریکا از سوی دولتهای بعدی نشد. بعد از حادثه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در سال 1358 و بهطول انجامیدن این موضوع دوباره باب مذاکره برای آزادی و اخذ امتیاز از آمریکا در برخی از محافل سیاسی و رسانهای ایران گشوده شد. در همین زمینه آمریکا بعد از اینکه در عملیات نظامی علیه ایران در طبس شکست خورد، تمام اموال ایران در خارج از کشور را بلوکه کرد و روابط تهران-واشنگتن را بهصورت یکجانبه قطع کرد. البته امام خمینی(ره) این قطع رابطه را سرآغاز تحول و اقدام مثبت دانستند.
چند ماه بعد از افتتاح مجلس شورای اسلامی در خرداد ۱۳۵۹ طی نامهای از سوی امام خمینی(ره) تصمیمگیری پیرامون گروگانهای آمریکایی به مجلس شورای اسلامی سپرده شد. به همین دلیل هم ریاست تیم مذاکرهکننده ایران برعهده «بهزاد نبوی» از اصلاحطلبان و معاون اجرایی دولت شهید رجایی سپرده شد. به دلیل اینکه ایران و آمریکا رابطه مستقیمی با یکدیگر نداشتند بار دیگر الجزایر میانجیگری بین دو کشور را برعهده گرفت. بعد از چند جلسه مذاکرات فشرده بین دو طرف در 29 خرداد سال 1360 گفتگوها سرانجام به توافق منجر شد. در آن برهه هم عدهای در داخل ایران با سیاستهای خارجی دولت مخالف بودند و مذاکره را رویکرد مناسبی نمیدانستند.
قرارداد آزادی گروگانها به ریاست اصلاحطلبان در سال 60 و دست خالی آمریکا
مهمترین مفاد قرارداد الجزایر عبارت بود از اینکه ایران گروگانهای آمریکایی را آزاد کند، آمریکا در امور داخلی ایران (چه از لحاظ سیاسی و چه نظامی) مداخله نکند، مجازاتهای تجاری و اقتصادی را لغو و داراییهای مسدود شده ایران را آزاد کند، هر دو کشور متعهد شوند تا زمان انعقاد کامل بیانیهها از رسیدگی به دعاوی اتباع و دولتها علیه یکدیگر خودداری کنند و آنها را به داوری مرضیالطرفین (اختصاصاً دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا) ارجاع دهند، آمریکا باید اطمینان دهد که هر گونه تصمیمات دادگاه ایالتی در رابطه با انتقال هر گونه دارایی حکومت پیشین، مستقل از اصل مصونیت پادشاه را اجرا خواهد کرد و قروض ایران به نهادهای آمریکایی پرداخت شود.
این مذاکرات هم به سرانجام مشخصی نرسید. دولت بعدی آمریکا به ریاست ریگان تحریمهای همهجانبه علیه ایران وضع کرد. داراییهای کشورمان بازنگشت، دخالتهای آشکار و پنهان کاخ سفید همچنان در کشور ادامه داشت و حتی از صدام در جنگ تحمیلی حمایتهای زیادی انجام شد. بعدها هم دولت آمریکا در بدعهدی آشکار تمام اموال ایران را به بهانههای مختلف ضبط کرد و تنها این ایران بود که گروگانها را آزاد کرد.
سومین دور مذاکره، ایران کنترا یا مکفارلین
سومین دور درخواستهای آمریکا برای مذاکره در دولت ریگان رخ داد. دولت وقت جمهوریخواه آمریکا برای سرپوش گذاردن بر مشکلات خارجی خود و همچنین به علت نبود هیچ دستاورد مشخصی از رابطه با ایران، مذاکره مخفیانه با برخی از افراد داخل کشور را آغاز کرد. از سویی ایران، در بحبوحه جنگ تحمیلی با عراق و تشدید تحریمها نیازمند سلاحهای جدید بود و از طرف دیگر، آمریکا هم در لبنان و کشورهای منطقه دچار چالشهای زیادی شده بود. ضمن اینکه سفارت آمریکا در لبنان بر اثر عملیات شهادتطلبانه نیروهای مقاومت بهشدت آسیب دید و صدها از تفنگداران این کشور کشته شدند. نیروهای حزبالله لبنان نیز چندین تن از سربازان آمریکا را به گروگان گرفته بودند. در خاطرات ریگان آمده است که او برای آزادی گروگانهای آمریکایی دچار استیصال شده بود و از مشاور امنیت ملی خود پرسیده بود که چگونه میتوان سربازان آمریکایی را به خانه بازگرداند. مشاور ریگان به نقشه اشاره میکند و میگوید تنها تهران میتواند این کار را انجام دهد.
آمریکا برای مذاکره مستقیم مکفارلین، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور ایالات متحده را بههمراه یک جلد انجیل به امضای رئیسجمهور این کشور به تهران فرستاد تا مذاکرات محرمانهای با برخی از افراد در دولت موسوی انجام دهند. خبر سفر مکفارلین به تهران از سوی نشریه «الشراع لبنان» رسانهای شد. در جریان این سفر گفته میشود، میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی از این موضوع اطلاع داشتند. ایران در این موضوع با وساطت رئیس مجلس شورای اسلامی گروگانهای آمریکایی را آزاد کرد، ولی هیچ وقت آمریکا تسلیحاتی به ایران نداد!
نقش روحانی در مذاکرات مکفارلین
نشریه فارین پالیسی در گزارشی با عنوان «وقتی روحانی با اولیور نورث دیدار کرد» نوشت: «حسن روحانی مشاور ارشد سیاست خارجی دولت وقت ایران، بیست و هفتم می ۱۹۸۶ (6 خرداد 65) با هیئتی از مقامات کاخ سفید در طبقه آخر هتل هیلتون تهران همنشین شده و آمده بود تا پنهانی واسطه توافقی با آمریکاییها شود». در این مذاکرات هم آمریکا به تعهدات مخفیانه خود عمل نکرد. در زمان ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی هم بارها برای موضوعات لبنان و منطقهای مذاکرات غیرمستقیمی از طرف دولت با آمریکا صورت گرفت که نتیجه این قبیل مذاکرات این بود که اروپا و آمریکا با صحنهسازی واقعه «آمیا»(انفجار مقرر یهودیان در آرژانتین) حکم جلب هاشمی رفسنجانی، وزیر امور خارجه و بسیاری از شخصیتهای ارشد دولت را اخذ کردند.
دولت اصلاحات، پیچ بعدی مذاکرات
پیچ بعدی مذاکرات ایران و آمریکا مربوط به دولت اصلاحات است. از همان ابتدا سیاستخارجی محمد خاتمی بر اساس گفتگو، تفاهم و «تسامح و تساهل» پایهگذاری شد. حتی عطاءالله مهاجرانی از نزدیکان به این دولت هم تئوری مذاکره مستقیم با آمریکا را مطرح کرد. در جریان سفر خاتمی به سازمان ملل متحد و سخنرانی در آمریکا برخی از رسانهها دیدار وی با کلینتون، رئیسجمهور وقت آمریکا را پررنگ کردند که به دلیل شرایط حساس آن زمان انجام نشد. اما بعد از حملات علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران توسط کشورهای غربی باب جدید مذاکرات با کشورهای اروپایی و غیرمستقیم با آمریکا به جریان افتاد.
در همین دوره برخی از جریانهای اصلاحطلب کشور سیاستخارجی ایران را نادرست ارزیابی میکردند و اعتقاد داشتند باید هرچه سریعتر مذاکره مستقیم و بدون پیششرط با آمریکا از سوی ایران صورت گیرد. در همین زمینه در این دوره، 127 نماینده مجلس شورای اسلامب طی نامهای به رهبر انقلاب (معروف به نامه جامزهر) از ایشان خواستند با آمریکا مذاکره کنند!
این فشارهای داخلی و خارجی سبب شد تا از سال 1382 تا 1384 بهمدت دو سال مذاکراتی بین ایران و اروپا و به شکل غیرمستقیم با آمریکا در موضوع برنامه هستهای ایران کلید بخورد. تاکتیک سیاستخارجی دولت وقت تنشزدایی و حل مسائل اختلافی با کشورهای غربی بود. به همین علت ایران برنامه هستهای و صلحآمیز خود را متوقف کرد. بعد از کشوقوسهای فراوان بین ایران و سه کشور اروپایی سه توافقنامه و قرارداد بین ایران و آنها امضا شد.
نخستین مورد در این زمینه به بیانیه سعدآباد بازمیگردد. طبق این بیانیه ایران متعهد شد که غنیسازی اورانیوم را تعلیق و پروتکل الحاقی را بپذیرد و در مقابل تنها اروپاییها متعهد شدند که برنامه صلحآمیز هستهای ایران را به رسمیت بشناسند. بعد از آن هم ایران در توافقنامه پاریس تمام برنامه هستهای خود را تعلیق، غنیسازی را متوقف کرد و ملزم به صدور مجوز برای بازرسیهای ویژه آژانس شد. در مقابل، قرار بود اروپا و آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران قطعنامهای صادر نکنند، تحریمها لغو شده و ایران عضو سازمان تجارت جهانی شود که همگی آنها با بدعهدی دولت جرج بوش از بین رفت. در عوض دولت آمریکا ایران را محور شرارت نامید.
ایستگاه آخر مذاکرات در برجام
آخرین دور مذاکرات ایران و آمریکا که برخلاف دورههای قبل بسیار علنی و آشکار صورت گرفت مربوط به سالهای 92 تا 95 است. مذاکراتی که به برجام منتهی شد و ایران و آمریکا در سطح وزرای امور خارجه با یکدیگر مذاکره کردند. حتی اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا با روحانی تماس تلفنی برقرار کرد. بعد از چند سال مذاکره قرار بود در ازای توقف، تعلیق یا کنار گذاشتن همیشگی برخی از برنامهای هستهای ایران، طرف آمریکایی تمام تحریمها را بردارد.
حتی رئیسجمهور شب امضای برجام در گفتگوی تلویزیونی اعلام کرد از امروز تمام تحریمهای هستهای و غیر هستهای لغو میشوند. البته آمریکا در دوران اوباما برخی از مفاد برجام را آشکار نقض کرد و در آخر دولت ترامپ هم از برجام خارج شد. ایران بعد از یکسال از بدعهدی طرفهای غربی 60 روز به کشورهای اروپایی مهلت داد به تعهدات خودشان در برجام عمل کنند.
این موارد در مجموع نشان میدهند که ایران در چهار مقطع اصلی با آمریکا بهصورت مستقیم و غیرمستقیم مذاکره کرده است و همیشه بعد از توافقی آمریکا زیر تعهداتش زده و دوباره درخواست مذاکره مجدد میکند. ترامپ هم نخستوزیر ژاپن را برای رساندن پیام مذاکره به تهران فرستاد، ولی رهبر انقلاب در موضعگیری آشکار، هیچ پیامی از سوی ترامپ را نپذیرفتند و هرگونه مذاکره مجدد را خسارت محض دانستند.
انتهای پیام/4106/4082/
انتهای پیام/