دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
24 فروردين 1398 - 03:26
حسین محمدیانی*

انگار آسمان شکافته شده و گل و لای بر زمین باریده است

انگار آسمان شکافته شده و حجم زیادی از گل و لای به ارتفاع  بیش از دو متر بر زمین باریده است، این توصیف مختصری از وضعیت مناطق سیل زده است.
کد خبر : 372884
IMG_2849.jpeg

به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگی و هنری گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، انگار آسمان شکافته شده و حجم زیادی از گل و لای به ارتفاع  بیش از دو متر بر زمین باریده است، این توصیف مختصری از وضعیت مناطق سیل زده است.


به همراه جمعی از دانشجویان داوطلب و اعضای کانون هلال احمر و جهادی بسیج دانشگاه علوم پزشکی لرستان عازم پلدختر شدیم. آنچه بچه‌ها برای رفتن با خود به همراه داشتند جز شور و اشتیاق به خدمت رسانی چیز دیگری نبود.


با جمعی از داوطلبینی که از حال و هوای منطقه نسبتا خبر داشتند وارد پلدختر شدیم، از سبزی و نشاط بهاری خبری نبود، زمین خفته گل و لای، سنگ و آنچه سیلاب با خود به شهر آورده بود زیر آسمان آبی مملو از فرشته‌های بی‌ادعایی بود که همدیگر را نمی‌شناختند، عده‌ای از خراسان، عده‌ای از قزوین، کرمان و سیستان و بلوچستان که این اعضا در حسینه‌ای به نام قمربنی‌هاشم جهت هماهنگی‌های لازم گرد هم جمع شدند.


همه ما می‌دانستیم که لحظه‌های سختی را پیش رو داریم و خود را برای رویارویی با آنچه که تصورش را هم نمی‌کردیم آماده ساختیم، بسیج دانشجویی لرستان به‌عنوان مسئول تدارکات و هماهنگ کننده بخش‌ها و مناطقی که قرار بود پاکسازی شود عمل می‌کرد.


بسیج تجهیزاتی چون بیل و چکمه و لباس مناسب (بارانی) در اختیار داوطلبان قرار داد و به دو تیم 14 نفره تقسیم شدیم.


رفته رفته به تعداد داوطلبین حاضر در محل افزوده می‌شد، جهادگرانی از مازندران، سوادکوه، ورامین، قرچک و سایر نقاط به جمع خدمتگذاران اضافه شد. ظهر همان روز تا ساعت هفت عصر توانستیم با همان تجهیزات سه خانه را کاملاً پاک‌سازی کنیم. عشق و انسجام داوطلبین بیل به دست، درد و سنگینی صحنه‌های باقی مانده از سیل که تمام منازل در آغوش خاک گرفتار شده بودند را به کل آسان می‌کرد.


با نگاه به حجم خرابی‌ها و صدمات سیل اشک در چشمان آدمی جمع می‌شد، تصور این که خانه‌های هم وطنان تا ارتفاع دو متر زیر خاک حبس شده باشند سخت و دشوار است اما حضور جهادگران باعث دلگرمی بود.


وقتی جوانان جهادی همزمان برای پاکسازی منازل از سروکول ساختمان بالا می‌رفتند، از شدت این درد سنگین کاسته می‌شد. تا عصر همان روز ساعت هفت بی وقفه به همت داوطلبین توانستیم سه منزل مسکونی را به کل تمیز کنیم.


در راه برگشت به حسینیه برای استراحت، مادری خسته و رنجور و درد کشیده از ما خواست تا برای اسباب‌‍کشی لوازم منزلش که نسبتا از گل و لای بیرون کشیده بود کمک کنیم. با وجود خستگی در تن بچه‌ها با این درخواست دوباره تنمان قوت گرفته و دست به کار شدیم، برای جابه‌جایی فرش‌های گل گرفته‌ای به کمک 10 نفر لازم بود.


برای برگشت به حسینیه‌ای که از طرف بسیج دانشجویی برای اسکان که البته بیشتر به عنوان پایگاه تقسیم کار از آن استفاده می‌شد مادر قد خمیده‌ای به همراه دختر جوانش که تمام دار و ندارشان را در سیل از دست داده بودند با یک قوری چای از جوانانی که برای کمک به منطقه آمده بودند، استقبال می‌کردند. در طول مسیر صحنه‌هایی را میدیدم که همه 14 نفر مات و مبهوت می‌شدیم مگر می‌شود که همه زندگی خود را از دست بدهی اما همچنان سخاوت و گشاده‌رو با میهمانان رفتار شود.


روز بعد با همان گروه برای پاکسازی یکی از محله‌ها و یکی از مدارس راهی شدیم. از همه جای ایران برای کمک آمده بودند از ارتش و سپاه گرفته تا مردم عادی که کوچه به کوچه برای کمک به مردم سیل‌زده تلاش می‌کردند. از ماشین‌آلات سنگین دانشگاه آزاد رودهن تا بیمارستان صحرایی ارتش که مملو از جمعیت بود و کادر درمانی به صورت رایگان برای مردم خدمات رسانی می‌کرد.


اما حجم کار چنین نبود که به این زودی‌ها تمام شود باید دوباره در اولین فرصت برای کمک به مردم رنج دیده برگردیم.


*دبیر کانون هلال احمر دانشگاه لرستان


انتهای پیام/4115/4108/


 


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب