افشای جزئیات عملیات ترور شخصیتهای حزبالله از زبان «الاسیر»
بهگزارش خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری آنا بهنقل از روزنامه «الاخبار»، «احمد الاسیر» شیخ لبنانی که چندی پیش بهوسیله نیروهای امنیتی لبنان دستگیر شده بود، در بازجوییها در بخش تحقیقات وزارت دفاع این کشور داستان تشکیلات را از روز نخست بیان کرد؛ ماجرای آوارگی میان «صیدا» و «بحنین» و سکونت در «باب التبانه». وی همچنین مهمترین منبع تامین مالی و پشتیبانی خود را تشکیلات تروریستی «القاعده» و تروریستهای وابسته به آن معرفی کرد.
براساس این گزارش، «الاسیر» در جریان بازجوییها همچنین به برنامهریزی برای ترور برخی از افسران ارتش و برخی شخصیتهای «حزبالله» و جنبش «أمل» لبنان اعتراف کرد.
«الاسیر» در اعترافات خود گرچه ارتباط با گروههای تروریستی «جبههالنصره»، داعش و «عبدالله عزام» را رد کرد، اعتراف کرد که «عدنان محمد» و «معین ابو شهر» را که انفجار مقابل سفارت ایران در بیروت را مرتکب شدند، میشناخت.
وی همچنین اعتراف کرد که به دنبال انتقام از برخی شخصیتهای «حزبالله» و جنبش «امل»، گردانهای مقاومت و افسران ارتش و برخی دیگر از شخصیتهای نزدیک به آنها بود.
«الاسیر» در اعترافات خود گرچه ارتباط با گروههای تروریستی «جبههالنصره»، داعش و «عبدالله عزام» را رد کرد، اعتراف کرد که «عدنان محمد» و «معین ابو شهر» را که انفجار مقابل سفارت ایران در بیروت را مرتکب شدند،میشناخت. |
در این حال یک منبع آگاه لبنانی، تحولات امنیتی اخیر اردوگاه «عینالحلوه» را ساختگی و با هدف خروج «فضل شاکر» خواننده سلفی سابق و همدست «احمد الاسیر» از این اردوگاه اعلام کرد و گفت: «فضل شاکر» به همراه شماری از یارانش و همدستان «احمد الاسیر» از اردوگاه «عینالحلوه» خارج شده است.
دستگاه قضایی لبنان سال 2014 «الاسیر» و 53 نفر دیگر از همدستانش را به اتهام اقدام علیه نیروهای ارتش و کشتن شماری از افسران این، به اعدام محکوم کرده بود. وی که امام جماعت سابق یکی از مساجد اهل تسنن شهر «صیدا» بود، از دو سال گذشته تحت تعقیب دستگاه قضایی لبنان قرار داشت.
متن کامل گزارش اعترافات «الاسیر» را در ادامه مشاهده میکنید:
بعد از چند روز حضور در «التیلنه»، «الاسیر» و همسرش با 400 هزار دلار از این شهر به «المنیه» نقل مکان کردند و حدود شش هفته در آنجا سکونت داشتند. سپس مجددا به «التبانه» بازگشتند و حدود پنج ماه را نیز در منزلی که شیخ «خالد حبلص» برای آنها اجاره کرده بود، گذراندند. بعد این مدت به «بحنین» رفتند و یک ماه و نیم نیز در آنجا ساکن شدند. از آنجا به منزل دیگری در این شهر نقل مکان کردند که در آنجا خانوادهای افراطی سکونت داشتند که وابسته به گروه داعش بودند.
«الاسیر» به شیخ «حبلص» 250 هزار دلار برای ایجاد پایگاهی نظامی برای حمایت از نیروهای اهلسنت پرداخت. آنگونه که گزارشها نشان میدهد این پایگاه درحدود 180 فرد را تحت آموزشهای نظامی قرار داد و سپس برای مبارزه با ارتش به «المنیه» رفتند. «الاسیر» مشارکت شخصی در این مبارزات را رد کرد ولی عناصرش بر این درگیریها نظارت داشتند.
«الاسیر» آتش درگیری در بازارهای شهر «التبانبه» را برافروخت، «شادی مولوی» و «اسامه منصور» را با گروه شیخ «حبلص» آشنا کرد و آنها برای درگیری با ارتش تجهیز شدند. «الاسیر» پس از آنکه مطمئن شد آتشافروزیهایش به خوبی مناطق اطراف را درگیر خود کرده است، به همراه خانوادهاش از منزل «حبلص» گریخت و به منزل شخصی به نام «م.ع» در «المنیه» رفت. سپس وی به همراه خانوادهاش ازجمله «امجد» برادرش که کارمند سابق وزارت دارایی بود (زمان «معتصم قدوره») سه ماه پیش از آنکه به اردوگاه «عینالحلوه» منتقل شوند، در باغهای «الحسبه» و در یکی از منزلهای پشت مسجد «نور» گذراندند. در این خانه خانوادهای سوری که از کشورشان آواره شده بودند سکونت داشتند. باوجود اینکه وی برای مدتی با واسطه با آنها ارتباط داشت ولی هیچیک از گردانهای فلسطینی که در آن مناطق حضور گسترده داشتند، از وجود آنها مطلع نشدند.
«الاسیر» خواهان انتقام بود و قصد داشت شخصیتهای برجسته «حزبالله»، جنبش «امل»، گروههای مقاومت و برخی افسران ارتش لبنان را ترور کند. در همین راستا، اشخاصی همچون «ش.س» و «م.ق» اقدام به بسیج نیروها برای مشخص کردن اهداف و گردآوری اطلاعات با هدف آغاز عملیات ترور کردند. نقشه عملیات ترور با توزیع نیروها و ادوات نظامی میان آنها آغاز شد. گروه نخست به رهبری «ف.ا» از رهبران فلسطینی در منطقه قدیمی «صیدا» مستقر شدند و ادواتی نظامی همچون مسلسل، موشک و بمبهای دستساز در اختیار آنها قرار گرفت. هدف این گروه، ترور مسئولان گردانهای مقاومت و عناصر آنها بود.
«الاسیر» خواهان انتقام بود و قصد داشت شخصیتهای برجسته «حزبالله»، جنبش «امل»، گروههای مقاومت و برخی افسران ارتش لبنان را ترور کند. در همین راستا، اشخاصی همچون «ش.س» و «م.ق» اقدام به بسیج نیروها برای مشخص کردن اهداف و گردآوری اطلاعات با هدف آغاز عملیات ترور کردند. |
گروه دوم تحت فرمان «ع.ح» قرار گرفتند و هدفشان ترور شخصیتهایی از «حزبالله» و جنیش «امل» در هنگام انتقال به روستایی در جنوب لبنان بود. علاوه بر این، گروههای دیگری نیز در برخی مناطق دیگر مستقر شدند تا به پشتیبانی و در صورت لزوم، انجام عملیات بپردازند.
شخصیتها و اهدافی که قرار بود بهوسیله گروهها ترور و یا نابود شوند عبارت بودند از:
- شیخ «ماهر حمود»
- «زید ظاهر» مسئول حزبالله در صیدا
- حاج «محمد کوثرانی» یکی از فرماندهان حزبالله
- مجتمع «الزهرا» نزدیک محله «الحسبه»
- موانع کارگذاشته شده بهوسیله ارتش لبنان
- «الاسیر» فرماندهی کل گروهها را برعهده داشت و حتی میتوانست در زمان آغاز عملیات دستور حملات بازدارنده را صادر کند.
چرا عملیات اجرا نشد؟
«الاسیر» در اینباره میگوید: نقشه خود را بهدلیل اینکه برخی حامیان پس از حوادث «طرابلس» به من خیانت کردند تغییر دادم.
حامیان مالی عملیات
«الاسیر» اسامی افرادی را که در این عملیات قصد کمک مالی داشتند، اینگونه بیان میکند: «ن.ع» که به «الاسیر» حدود 330 هزار دلار در دو مرحله پرداخت کرد. بازجویان گفتند که این فرد در آغاز قصد حمایت مالی برای انجام عملیات نظامی نداشت. «ر.ش»، «م.ب»، «ض.و»، «ح.ش»، «ع.م.ش»، فرزندان حاج «ح.ح»، «م.م» شیخ فلسطینی و «ع.ا» تاجر نیز جزو این گروه از حامیان «الاسیر» بودند.
ساختار تشکیلات
ساختار تشکیلاتی که «الاسیر» ایجاد کرده بود عبارت است از: کمیته مسجد، دفتر شخصی، کمیته دفاع، کمیته اعتراضات، کمیته خرید املاک، گردانهای آزاد مقاومت، دستگاه محافظان شخصی.
این تشکیلات بیشتر سلاح خود را از «عرسال» و مناطق شمالی لبنان به دست میآورد. ادوات تهیه شده بهوسیله وانت و بهطور محرمانه با همراهی یکی از فرماندهان گردان «فاروق» به نام «احمد سیفالدین» از شمال به مناطق تحت نفوذ منتقل میشد.
ماجرای فرار از لبنان
ظهر روز 12 آگوست «احمد الاسیر» برای آخرینبار از اردوگاه «عینالحلوه» خارج شد. گرچه موانع زیادی سر راه وی قرار داشت، «الاسیر» به همراه فردی لبنانی به مسجد «الشهدا» منتقل شد و در آنجا با «ع.رش» دیدار کرد. این فرد وی را بهطور شخصی به منزلی در «جدرا» منتقل کرد. روز بعد، «ع.ش» «الاسیر» را به ساختمان سفارت ترکیه در «رابیه» برد. شیخ لبنانی که ازدواج موجود در آنجا و طولانی شدن مدت انتظارش را دید، نسبت به نقشهای که احتمالا برایش کشیده شده است، تردید کرد و ترسید که برخی افراد پی به وجود وی ببرند. او بلافاصله به بیروت بازگشت و در آنجا خواست به دفتر فردی به نام «خ» واقع در محله «مارالیاس» برود.
شیخ لبنانی در آنجا بهواسطه فردی به نام «ش» توانست ویزای سفر به نیجریه را دریافت کند. هماهنگی این سفر بهدلیل برخی هماهنگیها میان شیخ «ی.ح» و «م.ن» با «م.ع» که واسطه انتقال «الاسیر» به آفریقا بود، مدتی طول کشید تا اینکه وی در هنگام خروج از فرودگاه بیروت بهوسیله نیروهای امنیتی بازداشت شد.
انتهای پیام/