ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید، برای مقدمه بحثمان فعالیتهای تخصصی را که انجام میدهید بفرمایید.
- بنده محمد آبکار هستم از بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت، واحد سیاسی
- بنده احسان حسینی هستم مسئول مرکز مطالعات انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران
- حمیدرضا بینا مسئول واحد جهاد اقتصادی بسیج دانشگاه امام صادق(ع)
در بحث فعالیت تخصصی تشکلها، آیا به نظر شما آیا لزومی دارد که تشکلها بحث تخصصی داشته باشند و واحد خودتان را هم مثال بزنید که چه فعالیتی دارید؟
- سر بحث نیاز به تخصصی کار کردن، چند نکته وجود دارد. اولاً اینکه مسائل دهه 90 نسبت به مسائل دهه 70 خیلی پیچیدهتر شده است. شاید برخلاف تصور که دهه 70 که خیلی شلوغ بود و پرهیاهو بود ولی بهنظر من این مسائل جدید خیلی پیچیدهتر شده است. یک مثالی که میتوانیم بزنیم همین مسئله خروج شرکتهای نفتی است. شاید در نگاه اول افرادی که میخواهند نقد بکنند مستقیم بیایند و بگویند که توتال زده زیر قرارداد و شما هم چیزی نگفتید و بهراحتی از کنارش عبور کردید ولی اگر دقیقتر نگاه کنیم در آن قرارداد بندی است که گفته اگر قرارداد خارجی باعث لغو قرارداد باشد، هیچیک از طرفین مقصر نیستند و قرارداد بهراحتی فسخ میشود. اشکال کار جای دیگر است ولی چون اطلاعات کافی نداریم، هدفمان را اشتباه میگیریم. حالا این تخصصی در فضای خود مسئولان هم وجود دارد که اگر ما فهمش را نداشته باشیم بهراحتی میتوانند مسائل را اشتباه بیان کنند و جامعه هم قبول کند. مثلاً من هنوز یادم نمیرود آن 18 فروردینی که مسئولی از دولت فرمودند اینکه ارز میرود بالا خیلی خوب است، صادرات بیشتر میشود، خیلی به اقتصاد کشور کمک میکند. حالا به قول این طلبهها یک صفحه کتاب را خوانده بودند، آنطرفش را نخوانده بودند که این مشکلاتش چه است؟ آیا ما اصلاً قدرت صادرات داریم یا نه؟ حالا این منباب پیچیده شدن مسائل است. یکی هم بحث این است که تخصص بهخاطر این است که اشتباه کاری را انجام ندهیم. ما تا آنجایی که یقین پیدا میکنیم سر یک مسئلهای میرویم جلو خب اگر جایی فهمیدیم که اشتباه کردیم یا مطالعهمان کافی نبوده، برمیگردیم به راحتی ولی اینکه از همان ابتدا کار تخصصی انجام نشود، بدون پشتوانه حرفی زده شود، قطعاً آن نتیجه مطلوب ما که کمک به اقتصاد کشور است، کمک حتی به دولت است، این نتیجه حاصل نمیشود. ما در مطالباتمان هدفمان دشمنی نیست، هدفمان قطعاً کمک است. اگر دشمنی بود که تخریب خیلی کار سادهتری است تا اینکه بیایی یک نماینده مجلس را بنشانی بفهمانی به او که آقا این قضیه اشتباه است. حالا مثال را برای این دوستمان زدم. نماینده مجلس آوردن به دانشگاه ما خودش کار خیلی سختی است. مثلاً سر FATF زنگ زده بودیم به یک نمایندهای، گفتیم آقای نماینده شما تشریف بیاورید بهعنوان موافق FATF صحبت کنید. گفت شما از کجا میدانید من موافقم. گفتم نطق موافق کردید، گفت حالا من یک حرفی زدم، شما چرا جدی گرفتید؟
بگویید اسمش را، دانشجو نخواهد اینجا هم صریح باشد دیگر چهکار باید بکنیم؟
- حالا در ادامه یک اسمهایی میآوریم. ولی میخواهم بگویم که این تخصصی کار کردن ما را به آن هدفمان که کار کردن است میرساند. حالا ما قصدمان قطعاً تخریب نیست. ما خودمان را داخل این کشور میدانیم، داخل این مردم میدانیم. حالا این منباب فقط ضرورت بحث تخصصی کار کردن در فضای مطالبهگری دانشجویی است.
*************
- اول تشکر میکنم از خبرگزاری آنا برای برگزاری چنین میزگرد و چنین فضایی برای تشکلهای دانشجویی. من بحثم را ترجیح میدهم با موضوع تأثیرگذاری تشکلهای دانشجویی شروع کنم. یعنی آن مطالبات تخصصی که ما میخواهیم دربارهاش بحث کنیم که آیا نیاز است یا نه، من میخواهم از دریچه تأثیرگذاری این قضیه را بررسی کنم. خب نگاه کنید الان تشکلهای دانشجویی با یک ضعفی مواجهاند و آن مسئله بحران تأثیرگذاری است. یعنی ما میبینیم مطالبه میکنیم، کنشگری داریم، واکنش نشان میدهیم، ولی عملاً در فضای سیاسی و در فضای اقتصادی کشور هیچ تأثیری ندارد. یعنی فوقش اگر هم مطالبمان دیده هم بشود، حتی واکنش هم نسبت به آنها داده شود، باز هم تأثیر خاصی ندارد. حالا این مسئله را من میخواهم مطرح کنم که چه عاملی باعث میشود که ما بتوانیم تأثیرگذار باشیم در تشکلهای دانشجویی. بهنظر من دو عامل مهم است. یکی پشتوانه تخصصی آن مسئلهای است که مطرح میکنیم و بحثی که مطالبه میکنیم، چقدر در موردش عمیق شدیم؟ چقدر حرفهایمان دقیق است؟ و چقدر حرفهایمان عملیاتی است؟ مسئله دوم هم مربوط میشود به این که حالا ما این مطلب تخصصی را که مطرح کردیم، باید پیگیری و تداوم وجود داشته باشد تا به ثمر بنشیند. پس از دیدگاه تأثیرگذاری مسئله مطالبهگری تخصصی واقعاً اهمیت دارد. متأسفانه فضایی ایجاد شده که الان تشکلهای دانشجویی بر اساس جو رسانهای ایجاد شده تصمیم میگیرند. یعنی ما کنشگری نمیکنیم، واکنش نشان میدهیم. یک اتفاقی میافتد در این جوّ رسانهای، همه موضعها به آن سمت میرود. یک اتفاق دیگر میافتد فلان جوّ رسانهای ایجاد میشود، همه مواضع و بیانیهها باز میرود به آن سمت. باز فضا عوض میشود... اصلاً بحث تخصصی مطرح نیست. وقتی که بحث تخصصی مطرح نباشد، وقتی که این تداومها وجود نداشته باشد، قطعاً به نتیجهای هم نمیرسیم. این جمعبندی را هم من دارم که ما از لحاظ فکری بهنوعی عقیم شدهایم. یعنی فکر جدید تزریق نمیشود و منتظریم یک اتفاقی بیفتد، حالا یک واکنشی یک بیانیهای چیزی. حالا واکنش، بیانیه یا نامه هر چقدر هم دیده بشود وقتی آن سطح تخصصی خودش را نداشنه باشد تأثیرگذار نیست. این را من بهعینه دیدهام. این تجربه شخصی خودم است دارم اینجا مطرح میکنم. حالا نمیخواهم تزریق ناامیدی کنم بگویم تشکل دانشجویی هیچکاری نمیکند، یک مثال میخواهم بزنم که جوانههایی هم واقع شده در این قضیه که داریم به این سمت پیش میرویم. مثلاً جنبش نه به FATF. این جنبش یک جنبش دانشجویی است راه افتاده، چهکار میکند، هم جنبه تخصصیاش را دارد بررسی میکند. یعنی آمده دارد مطالبی که بیان میکند در مورد FATF، مطالب کارشناسی است، دقیق است و مشخص میشود که پشت این قضیه کار شده. و هم اینکه دارد پیگیری میکند مداوم. یعنی اینجوری نیست که ما یک بیانیه در مورد FATF بدهیم، بعد دیگر هیچی. نه اتفاقاً بچهها چهار پنج ماه دارند کار میکنند روی این قضیه. این دوتا المان دو المان خیلی مؤثری است برای اینکه ما بتوانیم بهعنوان یک تشکل دانشجویی تأثیرگذار باشیم. بعضاً دیده شده وقتی این دو المان نبوده بعضی از تشکلهای سیاسی راه را اشتباه رفتهاند، به بیراهه رفتند و برای تأثیرگذاری بیشتر آمدهاند حرفهای تند سیاسی زدهاند یا کلاً اصلاً بهنوعی از موضوع پرت شدهاند. مثلاً همین نامه اخیر جنبش عدالتخواه به رهبر، من تحلیلم این است که رفقای ما بابت ضعف تحلیلی که داشتند این نامه را با هدف دیده شدن زدند. یعنی خواستیم دیده شویم، این نامه را زدیم که در فضای رسانهای دیده شویم. درحالیکه خیلی کارهای دیگر میشود کرد. یعنی من احساس میکنم که این دوتا امر مسائل تخصصی و کارشناسی و بحث پیگیری و تداوم لازم است که یک مسئله و یک مطالبه به ثمر بنشیند و از این جنبه مطالبهگری تخصصی حائز اهمیت است.
**************
- من میخواستم برای شروع بحث در مورد مطالبات، حس میکنم نیاز است روندی را که در جریان دانشجویی اتفاق افتاده بررسی کنیم. دانشجوی امروز ما و جنبش دانشجویی ما امروز یک نیاز دارد به بازتعریف هویتیی خودش. اصلاً همین نیازمندیاش باعث شده که ما سراغ این جنس از مسائل برویم. من بررسی میکنم دانشجویان ما عموماً افرادی بودند که بهخاطر علاقهها یا ارتباطاتی که با فضای بیرون دانشگاه نسبت به جریانات سیاسی داشتند به آنها متصل میشدند و نمود این امر میشد جنبش دانشجویی. در اصل همیشه اینطور بوده است. شما حالا دهه 30 را نگاه کنید، دهه 40، دهه 50، اوجش دهه 70، دهه 80 بعد رسیدیم تا الان که به اینجا رسیدیم. این بازتعریف هویتی باعث شده که دانشجو نخواهد خودش را بازیچه دست اصحاب قدرت تعریف کند. اتفاقی که میافتد میبینیم جنبش دانشجویی الان یک جنبش دانشجویی خسته با تعداد بسیار کم نیروی فعال. الان کاش واقعاً یک آمارهایی میآمد بررسی میکرد، جنبش دانشجویی ما دارد به کجا میرود. بررسی کنید الان بخواهید غیر از سلبریتیهای سیاسی حال حاضر بخواهند بیایند در آن شرکت کنند. دانشگاه تهران 30 هزار نفر جمعیت دارد، دانشگاه خودمان 13 هزار نفر، تعداد دقیق دانشجویان امام صادق(ع) را نمیدانم، چند نفر از بدنه دانشجویی در این مراسم شرکت خواهند کرد؟ ولی واقعاً 100 نفر یا 200 نفر بیشتر شرکت نمیکنند. افراد دغدغهمند همین تعداد هستند. یعنی جنبش دانشجویی، آن کسانی که دارند فعالیت میکنند، شکست خورده است. یعنی دانشجوی فردگرا پیروز شده بر دانشجوی جمعگرا. چرا؟ دانشجو هویتش از بین رفته. یک هیاهوگر، یک بلندگو شده برای اصحاب قدرت. برای همین اکثریت دانشگاه با آن همراهی نمیکنند. این اتفاقی است که در حال حاضر روی داده است. اتفاقی که افتاد و تعریف اشتباه شد این بود که حس کردند دانشجوی فعال ما، دانشجوی بانشاط ما آن است که 16 آذر بیاید جیغ و دست بزند، هیاهو بکند، تجمع بکند، این میشود دانشجوی بانشاط. اما الان کمکم دارد حس میشود که دانشجوی بانشاط دانشجویی است که خودش را در پازل حل مسائل اساسی کشور ببیند. یعنی مسئلهای مثل FATF، در بحث مسائل حقوقی بچههای انسانی، بچههای مهندسی در بحث ارتباط با صنعتشان وقتی خودشان را نمیبینند در پازل حل مشکلات، اتفاقی که الان افتاده؛ درگیر نمیشود با جنبش دانشجویی، خودش را جدا میکند دانشجو و اتفاقی که الان میافتد را شاهدش هستیم. پس ما نیاز داریم که آن بازتعریف هویتی کمک کند به این فضا که ما بتوانیم جنبش دانشجویی را دوباره راه بیندازیم.
پس اتفاقاتی از این دست، حالا بحث کلی که مطالبهگری وارد شود یا نشود؛ دانشجو مگر قشر فرهیخته ما نیست؟ مگر ما حالا اصطلاحاً قشر الیت یا هر چیزی اسمش را میگذارند، مگر ما در دانشگاه از آن بهره نمیگیریم؟ چرا وارد بحث تخصصی نشود؟ درحالیکه بارها و بارها اثرگذاریهای بهموقع، فعال و شدیداً اثرگذار وارد شدند، یک بحثی را حل کردند و رفتند سراغ بحث دیگر و هر جا به اینجا نزدیک شدیم، جنبش دانشجویی پویاتر و فعالتر شد و هر جا دور شدیم اتفاقات تلخی برای جنبش دانشجویی افتاد.
14:43
من یکی یکی چندتا سؤال از مطالب به نظرم رسید. آقای بینا گفتید مسائل بهنسبت پیچیدهتر شدهاند، آیا قدرت تحلیل سیاسی دانشجوهای ما به همان نسبت پیچیدهتر شده؟ آیا دانشجوی ما الان دهه نودی است یا با همان تفکرات قدیمی باقی مانده است؟
- من یک بحثی قبلش انجام بدهم مقدمه این جواب، اینکه نیاز به تشکل دانشجویی در فضای رسمی دولت و نهادهای دیگر، این نیاز را اولاً احساس نمیکنند، دوماً سعی میکنند جلوی تشکلها را بگیرند. یعنی از نظر من، فضای مسئولان ما به سمتی رفته است که سعی دارند فضای دانشجویی را بایکوت کنند. چرا؟ مثلاً همین FATF که مثال زدیم، یکی از نمایندههای مجلس حاضر نشدند بیایند از FATF طرفداری بکنند بگویند آقا این رأیی که ما دادیم رأی حقی بوده و از آن دفاع میکنیم. آن مسئول اصلاً خودش را در این جایگاه نمیبیند که بیاید به یک دانشجو جواب بدهد. مثال دیگر، وزیر اقتصاد سابق همین دولت، آقای طیبنیا، اصلاً حاضر به مصاحبه نمیشود که آقا این مدتی که من سکاندار وزارت اقتصاد بودم، چهکار کردهام. میروی مطالبه میکنی میگوید جواب نمیدهم. اصرار میکنی، میگوید حضرت آقا گفته مصاحبه نکن، صحبت نکن! چرا از آقا مایه میگذاری؟! یعنی اصلاً خودش را در جایگاهی نمیبیند که به یک تشکل دانشجویی جواب پس بدهد. وقتی این فضای بایکوت تشکل وجود داشته باشد، تشکلها نتیجه کمتری میبینند و آن تشکل و آن دانشگاهی که ... فرمودند که تشکلهای دانشجویی دیده نمیشوند، بهنظر من آن دانشگاهی ضرر خواهد کرد که دانشجوهایش مسئله نداشته باشند، دانشجوهایش ناظر به مسائل روز حرکت نکنند، دانشجوهایش درد نداشته باشند نسبت به مسائل مردم. الان این کارگران هفت تپه که بحق آمدند و اعتراض کردند، حالا یکسری از بچههای دانشجوی دانشگاه تهران رفتند آنجا، خیلی هم فضای خوبی شکل گرفت. از دانشگاههای مختلف رفتند. این دانشجوی ما چقدر نسبت به آن کارگرها درد داشته است؟ درد واقعی؟ اگر اینجا نسبت به مردم درد نداشته باشد، قطعاً نه میرود دنبالش که فضای تخصصی کار بکند، نه در آیندهای که مثلاً یک مسئولی هم شد در آینده، وقتی الان درد مردم را نداشته باشد قطعاً در آینده هم هر چه به او بگویی آقا کارگران هفت تپه، هپکو، اهواز! باز هم هیچ دردی نخواهد داشت. در مورد سطح تحلیل دانشجویان، بهنظر من سطح تحلیلها خیلی تغییری ایجاد نشده. معتقدند که دانشجویان امروز رو به افول هستند، خیلی من این اعتقاد را ندارم، فقط نکتهای که هست، ناظر به همان پیچیده شدن است. تکثر زیاد است الان در این جامعه. مثلاً دانشجویان دهه 70 روز همه مسائل میتوانستند صحبت کنند ولی دانشجوی الان، اگر مسئله اقتصادی شد میرود در فضای بچههای اقتصاد، سیاسی شد...، این تخصصیتر شده چرا؟ چون مسائل پیچیدهتر شده. از نظر حقیر سطح تحلیل بچهها هم بهنسبت بالاتر رفته است.
اگر سطح تحلیل بچهها بالاتر رفته، چرا الان جنبش دانشجویی موجسوار است بهجای اینکه موج ایجاد کند. مثل همان هفت تپه. مگر مشکلش الان بوده؟ چرا الان که مشکلش در یک تراز خیابانی نمود پیدا کرده الان میروند سراغش. یا در مورد FATF همانطور.
- FATF و هفت تپهای که مثال زدید، قضیه FATF در بسیج دانشگاه ما دو سال و نیم پیش شروع شد و مطالعاتش شکل گرفت. قضیه هفت تپهای که میگویید سال 92 بحثش در دانشگاه ما شروع شد. سال 92 که به پشتوانه یکی از اساتید دانشگاه و عدهای از بچهها رفتند هفت تپه، هفت تپهای که 24 هزار هکتار است، طولش 30 کیلومتر است. واقعاً یک سرمایهای است برای کشور، اصلاً یک چیز عجیب است. یعنی بهاندازه زایندهرود اصفهان داخلش آب میرود. چهار هزار کارگر دارد. حدود 20 هزار نفر بهصورت مستقیم رزقشان را از آنجا بهدست میآورند. این از سال 92 که زیانده شده بود قرار بود به یکسری از شرکتهای خارجی واگذار شود. همانموقع عدهای از دانشجوها رفتند کار تخصصی کردند، طرح ایجابی نوشتند، حالا به یکسری نهادهایی (اسمشان را هم میگوییم) مثل سپاه و بسیج هم گفتند آقا این هفت تپه طلای ایران است. این را یکجوری بخرید، حمایتش بکنید اما آنها زیر بار نرفتند. حالا بحث هفت تپه آمد، یعنی جوری شده بود بد نیست این را هم بگوییم، دو نفر از دانشجویان ما رفتند سازمان خصوصیسازی و گفتند میخواهیم هفت تپه را بخریم فقط برای اینکه ببینند این خصوصیسازی چگونه دارد کار میکند. تعبیر خود یکی از دوستان بود انگار که میخواهیم یک کیلو سیب بخریم. یعنی اینطوری رفتار کردند؛ نه گفتند اهلیت دارید یا ندارید یا اصلاً پول دارید یا ندارید؟ گفتند آقا قیمتتان را بدهید، مزایده میکنیم بعد مراحل واگذاری شکل میگیرد. حالا این دوتا مثالی که زدید اتفاقاً از چند سال پیش شروع شده و الان نرسیده. فضای دانشجویی ولی یک نکتهای دارد. فضای دانشجویی کوتاهمدتتر است نسبت به جاها و نهادهای دیگر. یکمقدار کار بلندمدت کردن در آن سختتر است. کار بلندمدت کردن. این کار بهخاطر اینکه بازهای که بچهها در تشکلهای دانشجویی هستند بازه کوتاهمدتی است، یککمی کار بلندمدت سخت میشود. این بهنظر یک امر طبیعی است.
اشاره کردید به سطحی شدن دانشجوها، دلیلش چه میتواند باشد؟
- این بحث را من حالا توضیح میدهم ولی قبل از آن میخواهم به این مسئله بپردازم که همانطور که آقای بینا گفتند تشکلهای دانشجویی و دانشجوها الان درد مردم را به معنای واقعی کلمه حس نمیکنند یا نسبت به مسائل روز بیدغدغه هستند. نظر من یکمقدار متفاوتتر است. معتقدم که تشکلهای دانشجویی و دانشجویان بهطور عموم، حداقل ؟؟؟ تشکیلاتیشان را میگویم، مسائل روز را درک میکنند و دغدغه هم دارند. یعنی کمتر دانشجویی است که نسبت به مسائل کارگران در ایران حداقل دغدغه نداشته باشد، حداقل نگران نشده باشد. منتها آن حسی و آن تحلیلی که من دارم از این قضیه این است که علیرغم اینکه همه اینها را میبییند و همه اینها را حس میکنند و درک دارند از این قضیه، ولی رسالت خودشان نمیدانند که به این مسائل ورود کنند. یعنی ما تشکلهای دانشجویی و اصلاً تعریفمان از کار تشکیلاتی را یکمقدار ناقص تعریف کردهایم. متأسفانه بهنظر من کار تشکیلاتی یکجوری محدود شده است و کار تشکیلاتی و آن گسترش را محدود کردهایم به یکسری کارهای واکنشی با تم سیاسی که یکمقدار سطحی میشود و آن اثرگذاری لازم را ندارد و احساس میکنم تا وقتی که این نگاه صرفاً سیاسی به مسائل وجود دارد، تشکلهای دانشجویی به این سمت نمیروند که این مسائل تخصصی را بخواهند پیگیری بکنند. البته منظورم از سیاسی، سیاسیگری نیست بلکه یکجور سیاستزدگی است چون اگر کار سیاسی واقعاً بخواهد سیاسی باشد، یک پشتوانه تخصصی هم نیاز دارد. یعنی ما مطالبه سیاسی یا اقتصادی میکنیم نیازمند این است که برمبنای یک پشتوانه تخصصی و کارشناسی، حرفمان را دقیق بزنیم و وقتی این پشتوانه نیست، مطالبات سیاسی ما جنبه شعاری پیدا میکند. یعنی بهنظر من درد اینجاست که تشکلهای دانشجویی میفهمند که این مسائل تا حدودی مشکل اصلی کشور است تا حدودی، منتها رسالت خودشان نمیدانند. میگویند دانشجو که نباید بیاید روی گیروگورهای قضیه حقوق کارگران در ایران بخواهد تحقیق و بررسی کند. ما که مثلاً نباید برویم سازوکار فلان مسئله را بخواهیم دقیق شویم در آن و بخواهیم برای آن راهکار بدهیم. خودمان را محدود کردهایم که رسالت دانشجو همین است، یک اتفاقی بیفتد، یک واکنشی نشان بدهیم، بعد برویم سراغ یک موضوع دیگر و این مسائل تخصصی را باید کارشناسان بیرون از دانشگاه خودشان بروند پیگیری بکنند. ما فقط وظیفهمان این است که داد و فریاد کنیم و این قضیه را عَلَم کنیم که این کارگران نیاز به کمک دارند. های داد و بیداد، بعد یک عده دیگر بیایند این قضیه را بخواهند حل بکنند. یعنی ما نیامدهایم این مسائل تخصصی را در دایره وظایف خودمان تعریف کنیم. یکمقدار بیشتر میخواهیم توضیح بدهیم در این قضیه، شما نگاه کنید مثلاً یک تشکل دانشجویی قطعاً در دانشکدههای مختلف یکسری زیرمجموعهها دارد. در دانشکدههای مثلاً اقتصاد، علوم سیاسی، دامپزشکی، پزشکی، کشاورزی و ... همه اینها یکسری مثلاً دانشکدهها دارند در این زیرمجموعه فعالیت میکنند. این نگاه صرفاً سیاسی باعث شده این دانشکدهها از کارکردشان بیفتند. الان اینکه خیلی از مسائل کشور زمین مانده و دانشجو واقعاً هیچ حرفی نمیزند به این دلیل است که مثلاً دانشجوی دانشکده کشاورزی بهجای اینکه اهمیت کشاورزی و نقش و جایگاه کشاورزی را در قسمت ملی بخواهد بررسی کند و این را درک کند و مسائل مربوط به این را حداقل پیگیری کند و کارگرد اصلیاش این باشد، میبینیم که این مسائل را پیگیری نمیکند و نسبت به آخرین تحولات ایران و منطقه و جهان اطلاعات دارد. یعنی این مسئله که واقعاً مرتبط با رشتهاش هست را پیگیری نمیکند ولی مسائل سیاسی را بهطور خیلی عمیق پیگیری میکند. البته من نمیگویم مسائل سیاسی را پیگیری نکنند ولی میگویم این کارکرد اصلی را هم در نظر بگیریم. یک ایرادی است واقعاً که مثلاً چرا همه تشکلهای دانشجویی میخواهند یک وزیر خارجه انقلابی تربیت کنند؟! آینده این کشور نیاز به وزیر نفت انقلابی ندارد؟ نیاز به رئیس کل بانک مرکزی انقلابی ندارد؟ این محدود کردن دایره وظایف تشکلهای دانشجویی جوّی است که بهوجود آمده و این جوّ متأسفانه رسمیت یافته است. مثلاً من از دانشکده فنی هم که میخواهم کار تشکیلاتی بکنم، میگویم من باید به سبک بچههای علوم سیاسی کار سیاسی بکنم در تشکیلات. دیگر نمیگویم که من دانشجوی دانشکده فنی هستم، وظیفه من این است که در مسائل سیاسی بخواهم ورود بکنم میشود سیاستگذاری حوزه انرژی، مثلاً حوزه نفت را بیایم رصد کنم. البته بیتفاوت نباید باشم نسبت به مسائل دیگر. نه، همه باید در واقع یک دایرهای از همه مسائل را در جریان قرار بگیریم ولی کارکرد اصلیام بشود این.
27:34
این مسئله بهنظر من یکمقدار نادیده گرفته شده و همین مسئله عدالتخواهی هم که مطرح شده در فضای رسانهای کشور، همین کارگران کارخانه هپکو، آذرآب و ... دانشجوها واقعاً کارهای زیادی کردند. برنامههای زیادی گرفته شده، مستند تهیه شده ولی هیچکدام از تشکلهای دانشجویی نیامدند این قضیه را ریشهیابی کنند که شاید واقعاً سازوکار کلاً مشکل دارد. یعنی سازوکار این را اقتضا میکند که کارگر مورد ظلم قرار بگیرد. و ما بیاییم این را بررسی کنیم، ریشهیابی کنیم و ارائه راهکار بدهیم. کار ما صرفاً شده است داد و فریاد و بحث مطالبهگری و کنشگریاش را سپردهایم به بخشهای دیگر. بهنظر من پیگیری مسائل تخصصی واقعاً لازمه کار تشکیلاتی و عدالتخواهی است. این توضیحاتی بود که میخواستم در مورد اینکه چرا تشکلها به این مسئله ورود پیدا نکردند و سطحی شدند.
گفتید نیروهای فعال کمی در تشکلهای دانشجوی شرکت میکنند. جریان جنبش دانشجویی مدعی است برای تمام مشکلات کشور راهکار دارد، فعالیت میکند، واکنشی دارد، یک مشکل اساسی جنبش دانشجویی این است که نیروهای فعال و تخصصی کمی دارد. دانشگاه تهران برنامه میگذارد، من رفتم دیدم شاید 50 نفر هم بیشتر از دانشجویان نیامده بودند. مشکل فعالیت کم دانشجوها کجاست؟
- من این جواب سؤال شما را اول بدهم بعد شروع کنم درباره بحثی که مطرح شده چندتا نکته بگویم. ریشه اصلی این مباحث، من بازهم میخواهم فلشبک بزنم روی حرفهای قبلیام. دانشجو چرا نمیآید به جلسه؟ چرا نمیآید حرف بشنود؟ چون طبق یک روندی که مسئولان سالهای سال چیدهاند، دانشجو را، آنهایی که میآیند دانشگاه سطحی کردهاند، جیغ و دادزنها میآیند. یک کلمهای گفتم سلبریتیهای سیاسیمان، چه کسانی عموماً کف دانشگاه هستند. هر بار که میبینید با یک متغیر سهنفره مرتب همان اشخاص هستند؛ صادق زیباکلام، حمید رسایی، جلاییپور و ... همه افرادی که ثابتند. یکسری افراد سطحی، جیغ و دادزن، هر چیز بخواهی بگویی به این افراد میتوانی بگویی دیگر، مؤدبانهاش دیگر، متأسفانه داستانمان این شکلی است. وقتی میبینیم علی لاریجانی، دانشگاه علم و صنعت دعوت میکند، نمیرود! شریف دعوت میکند، نمیرود! تهران دعوت میکند، نمیرود! چند سال است دانشگاه نیامده این شخص؟! افراد مختلف و اثرگذار از لحاظ حوزه فکری آقای نوبخت که نمیآیند، آقای نیلی، آقای طیبنیا، افراد اثرگذار کشور، وقتی نمیآیند دانشگاه، مباحث کلی مطرح نمیشود، دانشجو با خودش میگوید خب من چی هستم در این فضا، من کجای این پازل تعریف میشوم وقتی کسی به من اهمیت نمیدهد که بخواهد دانشگاه بیاید جواب سؤالم را بدهد حرفها را بزند. مسئولان اصلی دوست دارند جنبش دانشجویی همان روال دهه 70 را ادامه دهد و فقط با سوت و کف و این داستانها پیش ببرد و وارد مسائل اصلی نشود. پس این ندیدن خودشان در حل مسائل کشور، باعث میشود دانشجو در مراسمی که دانشگاه یا جنبش دانشجویی میگذارد حاضر نشود. با خودش میگوید قرار نیست حرف خاصی زده شود، قرار است اینها از اول فحش بدهند، او هم جواب بدهد یا برعکس! برای چی باید بروم به این جلسه؟! در بحثهای تخصصی هم من میخواهم در مسئله سطحی شدن دانشجوها بگویم که این را ما نمیتوانیم انکار کنیم. شما یک جایی در مملکت ما (حالا نخواهیم اگر بگوییم دنیا و فقط بخواهیم درباره کشور خودمان صحبت کنیم.) دارید مثال بزنید سطحی نشده باشند؟ بحران سطحی شدن اصلاً یک بحث عمیق و همهگیر است. شما بحث فرهنگمان را ببین، سینمایمان را ببین، کتابهایمان را ببین، ورزشمان را ببین، همه مباحث ما سطحی شده است. دیگر خدا را شکر بحثهای پزشکیمان هم سطحی شده. الان یک نفر برای خودش فیلم میگیرد میگوید این را فلان ساعت استفاده کنید، روشهایی که تشخیص میدهند. همه چیز سطحی شده است در کشورمان، دانشجوها هم یک بخشی از این سازوکار است. اما میخواهم بخش رسانهها را هم مسئول کنم. الان آقای روحانی رفتند سمنان چند وقت پیش. بیشترین فیلمی که دیده شد از طرف رسانهها در چشم مردم چه بود؟ تیکههای خندهداری که جوک داشت میگفت! زنوآبین (32:04) بود، نمیدانم کلمهاش چه بود؟ خب رسانه هم دارد ما را سطحی میکند! این یعنی حرف جدی گفته نشود از طرف رئیس جمهور. یک رقابت پنهانی بین تمام اصحاب رسانه هم هست که آن حرفی که مخاطب دوست دارد بشنود و عموماً سطحیترین حرفها هم هست، همان حرف زده میشود. برای همین است که شما هفت تپه را الان از طرف جنبش دانشجویی میشنوید. حالا من با آقای میرناصر با هم رفته بودیم هفت تپه را همین چند وقت اخیر. الان این میشود مبحث روز، رسانه الان این را پوشش میدهد. وگرنه شما بررسی کنید داستان هپکوی اراک پارسالی که داشتیم پیگیری میکردیم چقدر دیده شد؟
- فقط وقتی که کارگران روی ریل قطار خوابیدند، چندتا رسانهها زدند.
- یک بحثی امروز مطرح شد، فکر کنم شبکه سه بود یکی از نمایندههای جنبش دانشجویی داشت صحبت میکرد، میگفت ما اصلاً خودمان داریم تربیت میکنیم افراد را بهنحوی که تا زمانی که حرکت شارپ ساختارشکن انجام ندهند، دیده نشوند. جنبش دانشجوی دارد همینجوری میشود دیگر. میگویم هپکوی اراک رفتیم، چیز خاصی نشد، دیده نشد، حرفمان به جایی نرسید، الان که هفت تپه شد، چون کف خیابان آمده بودند، جلوی فرمانداری بودند و این داستانها، این اعتراض شنیده میشود. پس دوباره این سطحی شدن یکمقدار شبکهای داریم سطحی میشویم. همه با هم دور هم پذیرفتیم و طبق همین سیستم پیش میرویم.
- و کمک هم میکنیم به هم در سطحی شدن.
- بله دیگر سطحی شدن راحت است، عمیق شدن سخت است. یک بحث دیگری وجود دارد که میتوانم اسمش را بگذارم مرگ تفکر اسلام اجتماعی، رشد کلمه بهمنچه و بهتوچه که متأسفانه بهشدت دارد زیاد میشود. آقا! کارگران هفت تپه؟ بهمنچه؟! استاد دانشگاهت میگوید آقا چنین قضیهای پیش آمده، میآیی کاری انجام بدهی؟ میانترمت را چهکار کردهای؟ مقاله ISI را چهکار کردهای؟ فلان را چهکار کردهای؟ هی خودت! هی خودت! آنقدر فردگرایی در جامعهمان زیاد شده که حرف زدن درباره مسائل اجتماعی سخت است، اصلاً خنده دار است! الان واقعاً پیگیرید مثلاً هفت تپه اینجوریه؟! FATF به شما چه ربطی دارد؟! خودشان فلان و مثلاً تصمیم گرفتند. این فردگراییها بهشدت دارد ضربه میزند، بهمنچهها دارد زیاد شنیده میشود از طرف دانشجویان که راهحل این مسئله و پادزهرش دیده شدن نقش مثبت دانشجوها در کشور است. من واقعاً هیچ راهحل دیگری غیر از این نمیبینم و باز هم میگویم یک نقطه بگذارم که برسیم طبق سؤالتان به این مبحث که اثرگذاری چه بوده؟ ما بارها و بارها داشتیم دانشجو وارد یک مبحث مهم در کشور شده، رفته مسئله را پیدا کرده، بررسی کرده، راهحل ارائه داده، پیگیری کرده، قانونگذاری شده و مشکل حل شده. دوستان مطمئناً مثالهای زیادی دارند و میتوانیم زیاد راجع به این مسائل هم حرف بزنیم. این اتفاقات که زیاد بشود، خروجیاش این میشود که جنبش دانشجویی دیگر نگران مخاطبانش نیست که بحثی بود که الان مطرح کردید.
تشکل شما و دانشگاه امام صادق(ع) برای تخصصی شدن چه کاری انجام داده است؟ آیا دانشگاهمحور است؟ تخصصیمحور است؟ در کدام حوزهها تعریف کردهاید فعالیت تخصصی را؟
- فضای دانشگاه ما، بسیج دانشگاه امام صادق اولاً با توجه به نیازی که ایجاد شد از سال 90، 91 یک مرکز تحقیقات برای افرادی که فارغالتحصیل میشوند یا مثلاً ارشد و دکترا هستند، تشکیل داده. حالا مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق(ع) هم خدا را شکر پا گرفته و تولیدات زیادی دارد. این فضاهای مبناییتر بسیج ما است ولی خب فضای خود بچههای بسیج دانشگاه، کسانی که کنشگر هستند در سطح جامعه، ما شعارمان این است که کارهای بسیجمان ناظر به اجرا و مسائل روز است ولی با پشتوانه عمیق علمی. تمام مباحثی که داریم، ما حالا از اساتید کمک میگیریم، از نهادهای مختلف، تحلیلگرهای مختلف کمک میگیریم، سر قضیه FATF، سر قضیه قرارداد پاریسی که الان بچهها دارند پیگیری میکنند. سر قضیه هفته تپه از قضیه هپکو تا هفت تپه که مباحث خصوصیسازی است. همه اینها یک پشتوانه عمیق علمی میخواهد که حالا یا در آن مرکز تحقیقات بسیج یا خود بچهها کار میکنند. ما سر این قضیه FATF با خیلی از نهادها صحبت کردیم، از نهادهای پژوهشی حالا خصوصیتر یا خصولتی تا مرکز پژوهشهای مجلس و اساتید دانشگاه و خود سیاسیون و نمایندههای مجلس ما تحلیلهایشان را گرفتیم و شاید در این دو سال و نیم چندین صفحه نقد و بررسی FATF نوشته شد و ما به نمایندههای مجلس و شورای نگهبان و جاهای مختلف هم فرستادیم. ما یک جایی دیگر مطمئن بودیم که دیگر حجت بر نمایندگان مجلس تمام است سر قضیه FATF تا جایی که مطمئن شدیم یک محتوای حدوداً 15 صفحهای که آماده کرده بودیم دیگر به دست تمام نمایندگان رساندیم و آنموقع گفتیم آقا اینها دیگر از جهالت خارج شدند. دیگر اینجا نفاق است که میآید وسط واقعاً.
- آنهم بعد از دعوتهای مختلف. ما یک جنبش توئیتری هم راه انداختیم بهترتیب همه نمایندههای مشخص موافق و فکر کنم آقای صادقی شما دعوت کردید.
- آن که توئیتریاش بود. ما خیلیها را دعوت کردیم.
- جواب نمیدادند.
- بله، اسمهایشان را هم منتشر کردیم. فقط آقای حاجی دلیگانی نماینده شاهینشهر بهعنوان مخالف FATF آمدند. حالا ما آن موقع اسم آن نمایندههایی که تماس گرفته بودند منتشر کردیم. ما آن موقع ادعا داشتیم گفتیم آقا ما کار تخصصی کردیم. شمایی که تهمت زدید گفتید اینها قاچاقچی هستند، کارتلهای مواد مخدر را اداره میکنند، گفتیم آقا ما دلیل داریم. شما اگر دلیل دارید، تشریف بیاورید. دانشگاه محل تضارب آراست. این مباحث باید به دانشگاه بیاید. ما آنجا ادعایمان را کردیم ولی متأسفانه نمایندههای مجلس هیچکدام حقیقتاً جرئت نکردند بیایند داخل دانشگاه.
- متأسفانه نماینده مجلسمان هم سطحیتر از همه، پاسخ شما را به یک اشکال کوچک به هجو کشید، اصلاً نگذاشت ...
- کار ما که دعوا کردن نیست، گفتیم آقا اگر ما داریم اشتباه میکنیم، حداقل شما بیایید بگویید اینجایش خوب است، شما بیاید FATF را قبول کنید، ما هم میگوییم چشم، دعوا نداریم.
- حالا بحث FATF ما یک چیز مطرح کردیم. زنگ میزدیم به نمایندهها که آقا این قضیه مشکل دارد، شما که رأی مثبت میدهید، توجه دارید، اسامیشان را یادم نیست ولی گفتهشان را یادم است، میگفتند حالا ما رأی مثبت میدهیم اگر اشکال داشت، شورای نگهبان رد میکند.
ما از یکسری از نمایندهها میپرسیدیم که آیا مثلاً ترجمهای دارید، میگفتند نه!
- همین الان هم بحث مرور برجام است، میگویند ما نخواندهایم برجام را ولی واقعاً سند افتخار مملکت ما است. این هم عصاره فضائل ملت!
آقای حسینی، تشکل شما چه کارهایی کردهاند؟
- مرکز مطالعات ما الان دومین سال است که فعالیت میکند. بیشتر روی مسائل حوزه انرژی و مسئله بانکی تمرکز کرده و شروع به فعالیت کردهایم. من بهعنوان تجربه شخصی خودم ثمرات مثبتی را که در این دو سال فعالیت در مطالبهگری ما داشته است بیان میکنم. منتها قبل از اینکه بخواهم توضیح بدهم نکتهای را عرض کنم که قضیه FATF را ما داشتیم سال قبل پیگیری میکردیم. از سال قبل در نشریات بهطور منظم، در نشریهمان مطرح میکردیم که FATF به این دلائل ضرر دارد و مشکل دارد. آن زمان با بچههای تشکلهای دانشجویی در ارتباط بودیم، زیاد قضیه جا نیفتاده بود که اصلاً FATF چی هست؟ چرا از الان دارید شروع کردهاید؟ چرا دارید از الان موضعگیری میکنید؟ زمان گذشت تا اینکه الان همه بحثهای بچههای تشکلها شده است FATF، حتی همین بحث امروزمان با شما هم شده است FATF! الان ما روی حوزه پیمانهای پولی شروع کردهایم به اقدام کردن که آقا یک ظرفیتی هست چون ما میگوییم بههرحال FATF یک کار سلبی است، یعنی «نه» به FATF، مشخص است، FATF نباشد. حالا راهکارهای خود ما چیست؟ میگوییم پیمانهای پولی باید اجرا شود. این سامانه پیامرسان سوئیفت عوض شود، متعدد شود، از فناوریهای جدید مثل بلاکچین استفاده شود، که تراکنشهای بانکیمان بهاصطلاح گره نخورد. حالا باز معلوم نیست که چه زمانی باز به این مسئله توجه شود و به پیمانهای پولی اهمیت داده شود، تشکلهای دانشجویی همه به خط بشوند روی اجرای پیمانهای پولی. من فکر میکنم که شاید این مسئله بیشتر از FATF طول بکشد، چون این یک کار ایجابی است، کار سلبی خیلی راحتتر است. اینکه ما به مسئلهای مثل FATF «نه» بگوییم خیلی راحتتر از این است که کاری مثل پیمان پولی را بخواهیم «اجرا» کنیم. این نکته اول. شروع کارمان در تشکلهای انجمن مستقل در مرکز مطالعاتش بحث بررسی قراردادهای گازی بود. اتفاقاً در همان برهه قرارداد گازی IFLNG توسط وزارت نفت منعقد شد. یک قراردادی بود که واقعاً از جنبههای مختلف ایرادات متنوعی داشت. ما همه این ایرادات را بحث تخصصی کردیم، با کارشناسان جلسه گذاشتیم، با نمایندگان صحبت کردیم، تمامی این ایراداتی را که مطرح شده بود را طی یک نامه به وزیر نفت اعلام کردیم. گفتیم این قرارداد گازی چنین ایراداتی را دارد و اصلاً کلاً مسائل مربوط به حوزه انرژی و مسئله گاز یک مسئله کلانی است. یعنی هر جا ما دست گذاشتیم یک قرارداد گازی ببندیم مشکل بهوجود آمد. یک نمونهاش هرسنت است، یک نمونهاش IFLNG است که هر دوی آنها کلی مشکل داشت. در گام اول، اولین همایش نفعات گاز که درواقع بررسی کردیم این قرارداد گازی از چه جنبههایی مشکل دارد. منتها میگویم در این قضیه سلبیاش نماندیم. نقطه شروع کار قراردادهای گازی با مرکز مطالعات ما بعد، بعدش رسانهها پیگیری کردند، این قرارداد لغو شد، از جنبه سلبی به ایجابی رفتیم، گفتیم حالا بیاییم استراتژی صادرات گاز را تدوین کنیم. ما که الان بیشترین منبع گاز دنیا را داریم چرا نسبت به گاز اینقدر غافل هستیم. عقیده داریم که نفت داریم اینقدر صادر میکنیم بودجه کشور دارد تأمین میشود، خب گاز چرا همینقدر صادر نمیکنیم؟ بههرحال یک جنبه مغفول است و باید به آن توجه شود. در حوزه اقتصاد مقاومتی هم خیلی تأکید شده بر این مسئله. دومین همایش نفعات گاز برگزار شد در این حوزه با همین بحث تبیین استراتژی گازی و این نکته را بگویم که همین الان حزب سیاسی که در پاکستان آمده خیلی تأکید دارد بر اینکه گازش را از ایران بگیرد و خط لوله صلح را دوباره احیا کند ولی باز هم میگویم مسئولان باز هم در انفعال هستند. کلاً اینکه بحث گاز زیرمجموعه وزارت نفت است یکمقدار اجحاف به حق گاز است. بحث دیگری را هم که ما پیگیری کردیم و بهطور خیلی جدی در رأس مطالباتمان بود بحث راهکار مقابله با تحریمهای نفتی بود. از سالهای خیلی دور این مسائل مطرح بود که پالایشگاهسازی کنیم، فرآوردههای نفتی تولید کنیم، خامفروش نباشیم، منتها اینقدر پشت گوش انداخته شده که رسیدیم به این قضیه که وابستگی اقتصادی داریم به این قضیه و اینکه نفت خام را چگونه میخواهیم بفروشیم؟ ما راهکارمان بحث عرضه نفت در بورس و مشارکت بخش خصوصی بود. در این قضیه باز نامه زدیم، پیگیری کردیم، یعنی هم باید پشتوانه تخصصی داشته باشد، هم باید پیگیری باشد. ما از همان اول مهری که روی قضیه عرضه نفت در بورس کارمان را شروع کردیم تا الان داریم کارش را پیگیری میکنیم. محتوای رسانهای تولید میکنیم، جلسه با مسئولان میگذاریم، که این قضیه همچنان بر سر زبانها باشد. کارهایی که کردیم اولین همایش خواب آشفته نفت را برگزار کردیم، متأسفانه مسئولان بهجای اینکه تشویق کنند، بگویند که چه کار مناسبی دارید انجام میدهید و بههرحال این راهکار مقابله با تحریمهاست. اقتصاد ما وابسته نفت است، در حال حاضر نفت نفروشیم بدبخت میشویم، این نکته خیلی واضحی است. بهجای تشکر از ما متأسفانه یک بیانیهای صادر کرد وزارت نفت و اصلاً به برگزارکنندگان آن برنامه تهمت زد که شما از ؟؟؟ (45:30) حمایت میکنید، یعنی در این حد رفتارهای زشت و سیاستزده. ولی بههرحال با تمام اقداماتی که انجام شد، نفت در بورس عرضه شد و این انحصار وزارت نفت در فروش نفت شکسته شد و یک میلیون بشکه در مرحله آزمایشی بهفروش رفت ولی مسئله اینجاست باز یک وقفهای افتاد و وزارت نفت یکجورهایی انگار تمایل ندارد که این نفت عرضه شود و این راهکار مقابله با تحریمهای نفتی که بیبیسی فارسی، شبکه ماهوارهای منوتو و ... همه اینها علیهاش حداقل چندین برنامه اجرا کردهاند، حتی خود بیبیسی که من خودم بارها دیدهام که این راهکار ضد تحریمی را آمدند تخریبش کنند که اجرا نشود. الان در فاز پیگیری هستیم باز هم که این قضیه به ثمر بنشیند چون یک راهکار تحریمی است که واقعاً مؤثر است که لازم است. یعنی یکی از آن دسته از مسائلی است که واقعاً از سوی جنبش دانشجویی مغفول بوده است. بحث تحریمها بهطور کلی. چون ما میگوییم اقتصاد مقاومتی بحثمان است، بههرحال مقاوم در برابر تحریمها باید باشد. این دو نمونه از کارهایی بود که درواقع بهثمر نشست. هم بحث قرارداد IFLNG و هم قضیه عرضه نفت در بورسی که در مرحله اجرا قرار گرفت و اجرا شد. در بحث FATF و پیمانهای پولی هم یکسری اقدامات را داریم انجام میدهیم. هنوز داریم آن چکشکاریهای نهاییاش را انجام میدهیم که کار برود جلو. در بحث مسائل مربوط به کارگری که آقا کارگرها کلاً چه سازوکاری مولد ظلم به کارگرهاست، در مورد این قضیه هم در دانشکده علوم اجتماعی داریم کارهایی انجام میدهیم. حتی در بحث محرومیت، بحث محرومیتهایی که در سیستان و بلوچستان است، ظرفیتهای قومیتی که دارد، ظرفیتهای اقتصادی که دارد، بچهها مطالعاتی انجام دادند، منتها هنوز به مرحله مطالبه تخصصی و کاررسانی عمیق نرسیدهایم ولی این دو نمونهای بود که رسیده بودیم، تأثیرات مثبتش را دیدیم و بهعینه مشاهده کردیم که این سبک مطالبهگری چه تأثیراتی دارد.
***************
- بنده الان بهعنوان مسئول مرکز مطالعات اقتصادی بسیجمان نیستم ولی چون اینجا آمدهایم درباره گزارش عملکردشان صحبت کنیم. چند بحث داریم که هنوز دارد پیگیری میشود، موارد مشترک هم با بحث دوستان زیاد دارد اما چندتا از مهمترین موضوعاتی که بسیج دانشگاهمان انجام داده و نتیجه مشخص خروجیدار داشته است یکی بحث معرفی ظرفیتهای بانکی برای افزایش وام ازدواج از سه میلیون به 10 میلیون. یعنی بچههای ما سر نشان دادن این سازوکارها و ظرفیتی که وجود دارد، بارها و بارها نمایندگان مختلف مجلس بروبیا داشتند با بانک مرکزی و بحثهای مستدل منطقی تا توانستند وام ازدواج را از سه میلیون به 10 میلیون برسانند و الان هم دارند پیگیریهای بعدی را انجام میدهند که هنوز به نتیجه قطعی نرسیدهاند ولی از 10 میلیون به 30 میلیون تومان را دارند پیگیری میکنند که إنشاءالله انجام شود. این اثرگذاری مشخص و دقیقی است که دانشجو میتواند یک بحث را واردش بشود، راهحل ارائه بدهد و ثمرهاش به کام مردم بشود چون یک تجمعاتی که شکل گرفت، مردم واقعاً کنار دانشجویان آمدند که آقا ما چنین خواستهای داریم، دانشجوها هم که به شما گفتهاند راهحلش چیست و خدا را شکر به نتیجه رسیدیم. بحث دیگری که در دانشگاه علم و صنعت شکل گرفت بحث مسکن مهر است. الزام و نیازی که به مسکن مهر وجود داشت در آن زمانی که طرح به دولت ارائه شد، ظرفیتهایی که شروع کار مسکن میتوانست ایجاد کند، چون میدانید مسکن یکی از مهمترین مولدهای صنعت است. لکوموتیو اقتصاد میگویند به آن. راه بیفتد سازوکارش، دیگر رکود از آن اقتصاد میرود. بحث مسکن مهر، سازوکارهایش، ظرفیتهایی که وجود دارد، شهرهای متقاضی، مناطقش، تا جایی که شد همکاری کردند با دانشگاه، این طرح پیش رفت که جزء افتخارات دولت نهم و دهم حساب میشود و حالا خواستهای هم هست که مردم از این دولت دارند که چرا تکمیل نمیشود؟ که حالا متأسفانه وزیرش میگوید افتخارش این است که مسکن مهر نساخته و البته پدر من هم مسکن مهر نساخته، جفتشان میتوانند افتخار کنند به این قضیه که هیچکدام کاری در این زمینه نکردهاند! یک بحث قطعی دیگر هم که پیش رفت، اردوهای جهادی که دانشگاه میرفت، اینکه ما هر سال برویم آنجا یک چیزی بسازیم بعد برگردیم بهعنوان یک اثرگذاری پایدار شناخته نمیشود. نشستند فکر کردند بهعنوان اشتغالزایی در مناطق محروم، یعنی همان بحث قلعه جنگ کرمان که مسئول اردوی جهادی ما جامعه هدفش آنجاست، طرحهای منطقی در پرورش دامی که آنجا متناسب با محیط میتواند رشد خوبی داشته باشد، کشاورزی که میتواند کمک کند، کارهایی که زنان روستایی میتوانند در خانه انجام دهند، بحث صادرات خرمایش حتی به خارج از کشور را بچههای ما در مرکز مطالعات اقتصادی پیگیری کردند و الان کارهایش انجام شده. یعنی اتفاقاتی است که خیلیهایش پیش رفته و شکل گرفته. این در بحث اشتغالزایی در اردوهای جهادی و ایجاد درآمدهای پایدار برای بومیان منطقه. دو بحث دیگر هم که پیگیری کردند یکی بحث سوئیفت است که خیلی نزدیک است به مباحثی که مطرح شد. چون قبل از اینکه دانشگاه ورود پیدا کند خیلی از مردم فکر میکردند که سوئیفت مثلاً یک ساختمانی است مثل بانک جهانی! ولی یک پیامرسانی است که مراودات و مبادلات جهانی آنجا ثبت میشود و بعد از اینکه جنگ جهانی دوم شکل گرفت و بعد از قضیه 11 سپتامبر سیطره آمریکا رویش زیاد شد، الان همین بحث پیمانهای پولی دوجانبه، خیلی از کشورها، حتی خود اروپا، روسیه و چین آمدند بین کشورهایی مشترکالمنافع پیمانهای پولی دوجانبه، سازوکاری موازی، پیامرسانهای موازی مثل سوئیفت ایجاد کردند. بحثهایش الان بین تمام دانشجویان مطرح است که چگونه میتوانیم سازوکاری که به درد کشور بخورد و با توجه به حساسیتها و حد و حدودی که کشورمان با آن درگیر است، چگونه میتوانیم به این سازوکار برسیم که باز هم در این زمینه نمایندههای مجلس کمک کردهاند ولی آنطور که باید و شاید بها بدهند به جنبش دانشجویی که بتواند عمیقتر وارد داستان بشود و کمک کند، نتوانستهاند همکاری بکنند ولی باز هم ما امیدواریم. بحث بعدی هم حوزه نفت بود که کاملاً گفتند نکتهاش را که ما در صادرات نفت خیلی مشکل داشتیم و دوستان هم میگویند، پیگیریهایی که انجام شد، چون نزدیک هستند دانشگاههای تهران، تشکلهای مشترک هم زیاد دارند برای همین داستان. دوستمان اشاره کردند منهم در مطالبم بود ولی برای جلوگیری از اطاله کلام خلاصهاش کردم.
برنامه خاصی نداشتید، موضوع خاصی برای پیگیری؟
- درحالحاضر؟
درحالحاضر.
- درحالحاضر که بحث قرارداد پاریس است که دوستان دارند پیگیری میکنند. در فضاهای اقتصادی این مسئله روزمان است. مسئله بلندمدتتر هم که بحث بحران بانکی است و صندوق تأمین اجتماعی که یکی از بحرانهای آینده است متأسفانه. هیچ توجهی هم نمیشود و بهشدت در فضای اقتصادی نگرانکننده است. حالا دیگر در آن مباحث اقتصاد مقاومتی و فضای تولید و اشتغال هم که دوستان هم در فضای گفتمانسازی، هم در فضای کار عملیاتی پیگیر هستند. مثلاً ما یکسری اردوهایی برگزار کردیم، اردوهای تخصصی بود برای آمایش مناطق روستایی. دوستان فرمودند سر مباحث اردوهای جهادی یکی از کارهایی که ما همیشه انجام میدهیم قبلش یک سفر آمایش منطقهای میرویم. یعنی میبینیم که خاک این منطقه چهجوری است، این منطقه چه ظرفیتی برای کار دارد، شغل غالب منطقه چگونه است، بعد این آمایش منطقهای حالا در اختیار خود نهادهای آن استان هم قرار میگیرد. حالا خدا را شکر در این چند موردی که جدیتر بهصورت خاص برای آمایش مناطق رفتیم، خدا را شکر مسئولان منطقهای هم حمایت کردند. چیزهایی که قرار است اتفاق بیفتد، حالا ما در رسانهها مطرح میکنیم که دوباره مثل هفت تپه و FATF نگویید که تازه شروع شده. همین الان ما بحث بحران گندم را داریم. الان بهخاطر کار اشتباه دولت در زمینه تأخیر در اعلام خرید تضمینی گندم و پایین اعلام شدن قیمت، رشد داشته نسبت به سال گذشته ولی نسبت به مناطق و کشورهای اطراف پایینتر است. ما یک بحران جدی داریم که الان کشاورزان خیلیهایشان گندم نکاشتهاند، بهخاطر اینکه از فصل کاشت دیرتر اعلام شده و نیز بهخاطر اینکه این گندم میرود به کشورهای دیگر چون آنجا سود بیشتری دارد. یا مثلاً ما الان چند وقتی است شروع کردهایم بحث رصد جنگ اقتصادی. حضرت آقا از سال 86 بحث جنگ اقتصادی را مطرح کردند گفتند دشمن الان روی مسائل اقتصادی قرار است مانور دهد که این موضوع در سال 91 کاملاً عیان شد. گفتند اتاق جنگ آمریکا الان وزارت خزانهداری است و دیگر آن وزارت دفاعش نیست ولی متأسفانه ما هنوز در کشورمان نمیدانیم تحریمها قرار است چه اتفاقی بیفتد، یعنی قرار است چه کسی تصمیم بگیرد. یک جلسهای با سران سه قوا دارد تشکیل میشود ولی خب اینهم باید بگوییم...
- «شوی هماهنگی اقتصاد مقاومتی» است...
- این تشکیل نشود بهتر است. چون یکسری مصوباتی است با این همه اختیاراتی که آقا به آنها دادهاند، حتی یکسری تصمیمات را پیش آقا نمیبرند و اجرا میکنند.
- آن عرضه نفت در بورس هم گیر همان شورا است.
- بله. الان نمیدانیم مسئول تحریمها و جنگ اقتصادی کیست؟ ما خودمان در دانشگاهمان شروع کردهایم یک اتاق رصد جنگ اقتصادی داریم تشکیل میدهیم، إنشاءالله اتفاق بیفتد. الان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ارائه شده. یکی از مسائلی است که آقا گفتهاند تمام دانشگاهها، دانشجوها و اساتید نظر بندهند. حالا من نمیدانم دانشگاههای دیگر، دانشجوهای دیگر و اساتیدی که خیلی هم ادعا دارند، ادعا داشتن اساتید خیلی جالب است. حالا پای عمل میآید خیلی جلو نمیروند. الان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بهعنوان یکی از اتفاقات علوم انسانی و اجتماعی ما در سالهای اخیر است و قرار است تا پنجاه سال آینده ما را هدفگذاری کند. خب الان دانشگاهها چه کاری دارند انجام میدهند در این مورد؟ دانشکدههای اقتصادشان، مدیریتشان، فلسفهشان دارند چهکار میکنند؟ و حتی بگوییم حوزه، حوزه الان دارد چه کار میکند؟ ما حالا شروعش کردهایم. جلساتی میگذاریم، جلسات نقد میگذاریم، جلسات ارائه همین الگو را گذاشتهایم، حالا بهخاطر اینکه در خود ابلاغ حضرت آقا گفتهاند رسانهای نشود، رسانهایاش نکردهایم، بهخاطر اینکه در مجادلات روزمره نیفتد. این یکسری از کارهای بیشتر فضای اقتصادی را گفتم. حالا در فضای سیاسیمان هم حالا بچهها در فضای یمن هستند، پیگیری میکنند، مطالبه هم میکنند از مسئولان کشور که بههرحال یکی از کشورهای مهم نزدیک ماست. چهکار کردهاید در قبالش؟ چه مسئولیتی داریم؟ این حالا فضایی است که ما در حال پیگیری آن هستیم.
صحبت یا مطلب خاصی مانده؟
- من فقط یک نکته بگویم که برگزاری چنین میزگردهایی برکات و ثمرات زیادی دراد. یعنی اینکه تشکلهای دانشجویی از دانشگاههای مختلف دور هم جمع بشوند، همدیگر را بشناسند، یک ظرفیتی برای همافزایی ایجاد میکند و حتی یکسری پروژههای مشترکی که تشکلها میتوانند با هم بروند جلو. من میخواستم تشکر کنم از خبرگزاری آنا بابت برگزاری این میزگرد و واقعاً به فال نیک میگیریم برگزاری چنین فضا و میزگردهایی را.
انتهای پیام/