دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
07 بهمن 1396 - 11:52
آنا بررسی می‌کند؛

سونامی رسوایی اخلاقی در جهان قدرت و ثروت

فساد اخلاقی به یک معضل سیاسی- اجتماعی فراگیر تبدیل شده‌است. گرچه در عصر اینترنت و گسترش ارتباط‌های جهانی، امکان کمتری برای کتمان واقعیت‌ها وجود دارد اما همچنان قدرتمندان، ثروتمندان و صاحبان نفوذ در بسیاری از موارد از پیامدهای کارهای غیر اخلاقی خود می‌گریزند.
کد خبر : 255197

گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا-محمدرضا پارسا؛ فساد اخلاقی در جهان سیاست، عالم اقتصاد و کلیسای کاتولیک ریشه دوانده است اما تنها به عرصه‌های یاد شده محدود نیست و در حوزه‌های دیگری چون: هنر و فرهنگ و ورزش هم می‌توان نمودهای آن را آشکارا دید.


در گذشته، امکان بیشتری برای سرپوش گذاشتن بر فساد اخلاقی مقام‌ها و چهره‌های مشهور حوزه‌های گوناگون وجود داشت اما در عصر اینترنت و گسترش ارتباط‌های جهانی، امکان کمتری برای کتمان واقعیت‌ها وجود دارد.


فردی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است تنها با یک مصاحبه، توییت و فیلم کوتاه درباره ماجرای پیش آمده، می‌تواند صدا، پیام و تصویر خود را به بسیاری از مردم برساند و واقعیت را آشکار کند. با وجود این، هنوز هم قدرتمندان، ثروتمندان، صاحبان نفوذ و چهره‌های مشهور با توجه به قدرت، ثروت، نفوذ و شهرت خود، در بسیاری از موارد از پیامدهای اعمال غیر اخلاقی خود می‌گریزند.


در نوشتار پیش رو، به فساد در جهان سیاست، عالم اقتصاد و کلیسای کاتولیک پرداخته می شود. البته بحث فساد اخلاقی تنها به عرصه‌های یاد شده محدود نیست و در حوزه‌های دیگری چون: هنر و فرهنگ و ورزش هم می‌توان این بحث را پیگیری کرد که در فرصت این نوشته نمی‌گنجد.


نخست؛ جهان سیاست


فساد اخلاقی در میان سیاستمداران و مقام‌های کشورهای مختلف و حتی مدیران و کارکنان نهادها و سازمان‌های بین‌المللی - که نماد خرد جمعی و حمایت از انسانیت به شمار می‌آیند - به شکلی گسترده، دیده می‌شود.


سیاستمداران و مقام‌های کشورهای مختلف


سیلویو برلوسکونی نخست وزیر پیشین ایتالیا، معمر قذافی رهبر و دیکتاتور سابق لیبی، صدام و پسرش عدی و دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا همه نمایندگان و پرچم داران فساد اخلاقی قاره‌های مختلف در دوره‌های گذشته و حال هستند.



یکی از دلایل مهمی که باعث می‌شود رهبران، دولتمردان و حتی مدیران و روسای سازمان‌های بین‌المللی بتوانند بی‌توجه به عواقب کارهای خود، به تجاوز و دیگر اعمال خلاف اخلاق دست بزنند، قدرت، ثروت و جایگاهی است که دارند.


کسانی مانند معمر قذافی و صدام - و حتی پسرانش - خود را مالک بی‌چون و چرای جان، مال و ناموس همه مردم کشورهایشان می‌دانستند. این افراد، در دوره طولانی حکومت خود، با دختران و زنان زیادی رابطه برقرار کرده بودند.


بسیاری از این روابط، با توجه به قدرت و موقعیت بی‌بدیل آنها، بر پایه زور و اجبار و خارج از چهارچوب‌های اخلاقی و انسانی بود. دختران و زنان بسیاری از ترس جان خود و اعضای خانواده‌شان مجبور به تسلیم در برابر این متجاوزان شدند.


فساد اخلاقی در میان زورمندان و شیوخ منطقه خاورمیانه و کشورهای آفریقایی به شکلی گسترده رایج است. نوع حکومت در این مناطق تا حد زیادی استبدادی است. به عبارتی، رابطه دولت و مردم، بر مبنای رابطه فرادستی و فرو دستی استوار شده است.


واقعیت این است ثروت و قدرت در همه جای دنیا کم و بیش به یک شکل عمل می‌کند. هر جا ثروت و قدرت زیادی جمع شد در آنجا حتما فساد اخلاقی هم دیده می‌شود. نقش ثروت، قدرت، شهرت و موقعیت اجتماعی در کشورهای غربی اگر از کشورهای خاورمیانه‌ای و آفریقایی بیشتر نباشد، کمتر هم نیست.

از این‌رو، کسانی که حکومت می‌کنند خود را در موقعیتی بی‌بدیل و غیرپاسخگو می‌یابند. این موقعیت، قدرت، ثروت و فرصت کافی را در اختیار حکومت‌گران برای انواع و اقسام سوء استفاده‌ها از جمله: فساد اخلاقی و بهره‌برداری جنسی، فراهم می‌کند. البته معضل شیوع فساد اخلاقی در میان سیاستمداران، تنها به کشورهای عموما استبدادی خاورمیانه‌ای یا آفریقایی محدود نمی‌شود.


دولتمردان و مقام‌های عالی رتبه کشورهای اروپایی و آمریکایی هم درگیر این معضل فراگیر هستند. اغلب گفته می‌شود دولتمردان خاورمیانه ای عموما افرادی فاسد هستند و با توجه به قدرت و ثروت خود هر کاری بخواهند - از جمله اعمال خلاف اخلاق - انجام می‌دهند.


اما مگر در غرب هم تا حدی زیادی همین گونه نیست! کسانی چون: سیلویو برلوسکونی نخست وزیر پیشین ایتالیا، بیل کلینتون رئیس جمهوری پیشین آمریکا و دونالد ترامپ رئیس جمهور کنونی این کشور، در دوره حکومت خود و پیش از آن، روابط غیر اخلاقی و خارج از چارچوب‌های اجتماعی زیادی داشتند و از پیامدهای آن هم مصون ماندند!


واقعیت این است ثروت و قدرت در همه جای دنیا کم و بیش به یک شکل عمل می‌کند. هر جا ثروت و قدرت زیادی جمع شد در آنجا حتما فساد اخلاقی هم دیده می‌شود. نقش ثروت، قدرت، شهرت و موقعیت اجتماعی در کشورهای غربی اگر از کشورهای خاورمیانه‌ای و آفریقایی بیشتر نباشد، کمتر هم نیست.


از این‌رو سیاستمداران و مقام‌های عالی رتبه غربی هم با توجه به جایگاه سیاسی و اجتماعی خود در معرض لغزش‌های اخلاقی بسیاری قرار دارند. سیلویو برلوسکونی روابط خارج از چهارچوب‌های اخلاقی و اجتماعی و حتی غیر قانونی بسیاری داشت.


پس از رو شدن برخی از این روابط - از جمله برقراری رابطه جنسی با دختران زیر سن قانونی که در غرب جرم محسوب می‌شود - او با توجه به قدرت، ثروت و نفوذ خود توانست از پیامدهای کارهای خود به نوعی ایمن بماند.


در دوره کارزار انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا، زنان زیادی دونالد ترامپ را که برای راهیابی به کاخ سفید می‌جنگید به آزار و تجاوز جنسی طی سال‌های قبل متهم کردند. یکی از این زنان درباره علت شکایت نکردن از ترامپ در زمان آزار جنسی، به ثروت بی‌اندازه و موقعیت اجتماعی او اشاره کرد و گفت شکایت از ترامپ راه به جایی نمی‌بُرد!


نهادها و سازمان‌های بین‌المللی


نهادها و سازمان‌های بین‌المللی به ویژه آنهایی که با اهداف سیاسی به وجود آمده‌اند اساسا باید به کار حل و فصل معضلات و چالش‌های سیاسی، اجتماعی و امنیتی بپردازند اما در آنها هم فساد اخلاقی خود به یک مساله جدی تبدیل شده است.


زنان حاضر در پارلمان اروپا، بارها به مساله آزار و اذیت جنسی خود از سوی همکاران مرد اشاره کرده‌اند. همین آزارها باعث شده است پارلمان اروپا مجبور شود تدابیری را برای جلوگیری از آزار زنان پارلمان از سوی همکاران مرد بیندیشد!



پارلمان اروپا یا همان مجلس اروپا نهاد قانون‌گذاری اتحادیه اروپاست. آزار و اذیت جنسی زنان در پارلمان اروپا از سوی همکاران مرد خود مانند این است که در مجلس یک کشور نمایندگان زن از سوی نمایندگان مرد مورد آزار جنسی قرار بگیرند!


پارلمان اروپا، نهاد قانون‌گذاری یک کشور عقب مانده و جهانی سومی نیست. پارلمان اروپا بزرگترین نهاد انتخاباتی دموکراتیک فراملی جهان است و در آن نمایندگان برگزیده 28 کشور عضو اتحادیه اروپا حضور دارند!


کشورهای اروپایی ادعاهای بسیاری درباره دموکراسی، حقوق مدنی و برابری جنسیتی دارند اما نتوانسته اند کسانی را راهی بزرگترین نهاد قانون‌گذاری فراملی جهان کنند که همکاران خود را مورد آزار جنسی قرار ندهند و آبروی خود و کشورشان را نبرند!


سازمان ملل متحد هم در این زمینه نسبت به اتحادیه اروپا، وضع بهتری ندارد. این سازمان بزرگترین نهاد سیاسی فراملی جهان است و اصولا باید به مهمترین مسائل و چالش های جهانی، از حفظ صلح و برقراری امنیت گرفته تا حقوق بشر و تغییرات آب و هوایی بپردازد.


کشورهای اروپایی ادعاهای بسیاری درباره دموکراسی، حقوق مدنی و برابری جنسیتی دارند اما نتوانسته اند کسانی را راهی بزرگترین نهاد قانون‌گذاری فراملی جهان کنند که همکاران خود را مورد آزار جنسی قرار ندهند و آبروی خود و کشورشان را نبرند!

سازمان ملل متحد از زمان تاسیس تا‌کنون نه تنها هیچ اقدام قابل ذکری در زمینه حل و فصل معضلات جهانی نداشته بلکه در زمینه حل و فصل مسائل خود از تامین بودجه و دخالت قدرت‌های بزرگ گرفته تا مساله فساد اخلاقی و آزار جنسی کارکنان زن خود، با مشکلات بسیاری روبرو بوده است.


هراز گاهی اعمال غیر اخلاقی مدیران، روسا، کارکنان و نیروهای بخش‌های مختلف سازمان ملل متحد چه در درون و چه در بیرون آن، خبرساز می شود. آزار کارکنان زن از سوی همکاران مرد خود، سوء استفاده جنسی فرادستان از زیردستان و مراجعه به سایت‌های مستهجن و نگهداری و فرستادن تصاویر غیر اخلاقی از راه رایانه‌های سازمان، تنها بخشی از مشکلات هستند.


نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در کشورهای مختلف، خود به معضلی برای این سازمان و کشورهای میزبان تبدیل شده‌اند و به جای حفاظت از صلح در کشورهای محل ماموریت به امور مهمتری چون: حل و فصل مسائل جنسی خود می پردازند!


سال 2016 شماری از صلح بانان سازمان ملل متحد که در کشور آشوب زده جمهوری آفریقای مرکزی به سر می بردند، به انجام اعمال ناشایست و بهره برداری جنسی از کودکان متهم شدند. چنین کارهایی، ضربه‌ای بزرگ به اعتبار این سازمان است.


به علاوه، رفتارهای زشت و ناپسند صلح‌بانان سازمان ملل، نگرانی‌های مردمان کشورهای میزبان را درباره ماموریت‌های نیروهای این سازمان افزایش می‌دهد. حتی کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد سوء استفاده صلح‌بانان سازمان ملل از کودکان را در جمهوری آفریقای مرکزی تایید کرده است.


طی سال‌های 2013 و 2014 عده ای از سربازان فرانسوی حاضر در جمهوری آفریقای مرکزی هم به سوء استفاده جنسی از کودکان پرداخته بودند. با وجود شکایت شماری از کودکان قربانی، عملا اقدامی علیه سربازان فرانسوی متجاوز صورت نگرفت.



دوم؛ عالم اقتصاد


در جهان امروز کشیدن مرز دقیقی میان عرصه‌های سیاسی و اقتصادی چندان میسر نیست. بسیاری از امور به ظاهر سیاسی، پیامد‌های اقتصادی دارند و بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی، ناشی از تصمیم‌گیری‌های سیاسی دولتمردان صورت می‌گیرند.


در هم تنیدگی سیاست و اقتصاد به این دلیل است که قدرت و ثروت در بسیاری موارد یار و یاور هم هستند. قدرت به ویژه در کشورهای جهان سومی می‌تواند به ثروت منجر شود و ثروت هم به ویژه در کشورهای غربی این پتانسیل را دارد که به قدرت منجر شود.


سیاستمدارانی که پیشینه اقتصادی دارند در کشورهای غربی و غیر غربی بسیارند. سیلویو برلوسکونی میلیاردر ایتالیایی که سه بار به مقام نخست وزیری ایتالیا رسید، پترو پوروشنکو میلیاردر اوکراینی و دونالد ترامپ میلیاردر آمریکایی که به مقام ریاست جمهوری اوکراین و آمریکا رسیدند، سه نمونه برجسته از این سیاستمداران هستند.


بیشتر اتهام‌هایی که علیه دونالد ترامپ درباره آزار و اذیت جنسی زنان در سال‌های مختلف مطرح شده، مربوط به دوره‌ای است که او به کارها و فعالیت‌های اقتصادی اشتغال داشت و یک میلیاردر شناخته شده در جامعه آمریکا به شمار می‌آمد.


سیلویو برلوسکونی چه پیش از دوره نخست وزیری و چه در دوره نخست وزیری در زمینه حاشیه‌سازی‌های اخلاقی بی‌بدیل بود. روابط گسترده و خارج از چارچوب برلوسکونی بارها در دوره‌های مختلف نخست وزیری او خبرساز شد.



با این‌حال، نمی‌توان یک حکم کلی داد و همه صاحبان ثروت و بزرگان عالم اقتصاد را به بی‌ثباتی اخلاقی و انجام رفتارهای ناپسند متهم کرد. تنها می‌توان گفت فساد اخلاقی در میان طبقه میلیاردر جهان، امری نسبتا شایع است. این افراد با توجه به ثروت بیکران خود و ارتباط با مراکز قدرت، نگرانی چندانی از پیامدهای اعمال غیر اخلاقی خود ندارند.


البته در عصر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های ارتباط جمعی، وضعیت اندکی تغییر کرده است. دیگر نمی‌توان فشار افکار عمومی را بر متجاوز یا متجاوزان جنسی - هر چند بسیار قدرتمند و ثروتمند باشند - یکسره نادیده گرفت. در پاره‌ای موارد آزار دهندگان قدرتمند و ثروتمند، از سوی دستگاه قضایی مورد پیگرد قرار گرفته‌اند یا مجبور به کناره‌گیری از مقام خود شده‌اند.


در سال 2011 میلادی، دومینیک استراوس کان، رئیس فرانسوی صندوق بین‌المللی پول، به اتهام تجاوز به مستخدم هتلی در نیویورک بازداشت شد. برخی کارشناسان، استراوس کان را یکی از شانس‌های پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 فرانسه می‌دانستند.


در ادامه، زنان بیشتری او را به انجام رفتارهای ناشایست و تلاش برای تجاوز متهم کردند. پرونده سیاه استراوس کان زندگی حرفه‌ای او را برای همیشه تغییر داد. او منصب خود را در صندوق بین‌المللی پول از دست داد و زندگی سیاسی او در فرانسه هم به پایان رسید. استراوس کان، میان سال‌های 1997 تا 1999 وزیر اقتصاد و دارایی فرانسه بود.


البته این بدان معنا نیست که از این پس کسانی چون: استراوس کان به سزای کامل کارهای خود می‌رسند. رئیس پیشین صندوق بین‌المللی پول با وجود از دست دادن اعتبار خود، توانست با پرداخت چندین میلیون دلار، با شاکی به توافق برسد و از سوی دادگاه تبرئه شود. این معمولا سرنوشت پرونده‌هایی است که در غرب علیه متجاوزان ثروتمند و قدرتمند باز می‌شود.


البته در عصر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های ارتباط جمعی، وضعیت اندکی تغییر کرده است. دیگر نمی‌توان فشار افکار عمومی را بر متجاوز یا متجاوزان جنسی - هر چند بسیار قدرتمند و ثروتمند باشند - یکسره نادیده گرفت.

شرکت‌های بزرگ اقتصادی هم از رسوایی‌های جنسی در امان نمانده‌اند. در شرکت‌های خصوصی، رابطه فرادستی و فرودستی میان مدیران و کارکنان بیشتر به چشم می‌خورد. در این شرکت‌ها یک طرف رابطه - که عموما مردان هستند - از قدرت مالی و سازمانی برخوردار هستند و طرف دیگر رابطه - که عموما زنان هستند - نیاز مالی دارند.


رابطه مدیر مرد و کارمند زن یا کارفرمای مرد و کارگر زن، اساسا رابطه برابری نیست. در همه جای دنیا معمولا بنگاه‌های اقتصادی در اختیار مردان هستند. همین امر، دست مردان را برای انواع سوء استفاده‌های جنسی از زیر دستان فراهم می‌کند.


حتی در کشورهای غربی که زنان نسبت به دیگر مناطق جهان در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مشارکت پر رنگ‌تری دارند، بیشتر مدیران و صاحبان شرکت ها و کسب و کارها را مردان تشکیل می‌دهند.


شماری از کارکنان زن شرکت مسافربری اینترنتی اوبر که از آن جدا شده‌اند، گفته‌اند در این شرکت از سوی مدیران ارشد مورد آزار قرار می‌گرفتند. عده‌ای دیگر از زنان شاغل در این شرکت هم از سوی همکاران مرد خود آزار می‌دیدند.


سوزان فاولر یکی از مهندسان پیشین اوبر، برای نخستین بار از آزارهای جنسی زنان توسط مدیران و برخی کارکنان مرد اوبر پرده برداشت. شرکت اوبر برای حفظ اعتبار خود، شماری از کارکنان خاطی را اخراج کرد. در پی این رسوایی‌ها، تراویس کالانیک مدیر عامل اوبر هم در تاریخ 20 ژوئن 2017 (30 خرداد) با فشار سرمایه‌گذاران بزرگ شرکت، مجبور به استعفا شد.



سوم؛ کلیسای کاتولیک


از قرن بیستم تاکنون اتهام های گسترده‌ای علیه کلیسای کاتولیک مطرح شده است. موارد بسیاری از سوء استفاده کشیش‌ها و راهبه‌ها از کودکان در کشورهای مختلف گزارش شده است. روش معمول کلیسای کاتولیک، سرپوش گذاشتن بر مسائل بوده است.



هم دخترها و هم پسرها قربانیان کودک آزاری کلیسای کاتولیک هستند. سن شماری از کودکان مورد آزار قرار گرفته، بسیار کم است و به سه یا چهار سال می‌رسد. میانگین سن قربانیان جنسی این کلیسا، بین 11 تا 14 است.


در اواخر دهه 1980 میلادی، با مطرح شدن اتهامهایی علیه کلیسای کاتولیک، توجه عمومی به مساله رفتارهای غیراخلاقی وابستگان به این کلیسا جلب شد. بسیاری از موارد، مربوط به فرد خاصی بودند که طی سال‌ها تعرض‌هایی را انجام داده بود.


برخی از کسانی که در کودکی یا سنین نوجوانی مورد آزار و اذیت جنسی کشیش‌های کلیسای کاتولیک قرار گرفته بودند، بعدها در سنین جوانی و بزرگسالی لب به سخن گشودند و از رازهای مگوی این کلیسا پرده برداشتند.


آن چه در این میان بحث برانگیز بوده و انتقادهای زیادی را علیه کلیسای کاتولیک و حتی شخص پاپ به همراه داشته، شیوه برخورد این کلیسا با افراد خاطی و متجاوزان جنسی بوده است. در بیشتر موارد، حقیقت کتمان می‌شود و بزه کار به شهر و منطقه‌ای دیگر فرستاده می‌شود و چرخه سوء استفاده جنسی کشیش‌ها بی‌توقف در جایی دیگر ادامه پیدا می‌کند!


در دهه 1990 میلادی و دهه نخست قرن بیستم، ابعاد مختلف رسوایی‌های جنسی کلیسای کاتولیک در کشورهایی چون: ایرلند، کانادا، استرالیا و آمریکا بیش از پیش آشکار شد و مورد توجه رسانه‌ها و عموم مردم قرار گرفت.


کلیسای کاتولیک در برخی موارد نه تنها حقیقت را پنهان کرده بلکه رسانه‌ها را هم به حاشیه‌سازی برای کلیسا و دامن زدن به مسائل کوچک، متهم کرده است. همچنین شماری از مقام‌های عالی رتبه کلیسای کاتولیک، می‌گویند چنین رفتارهایی از سوی عالمان دینی دیگر ادیان هم دیده می‌شود و تنها مختص به این کلیسا نیست.


آن چه در این میان بحث برانگیز بوده و انتقادهای زیادی را علیه کلیسای کاتولیک و حتی شخص پاپ به همراه داشته، شیوه برخورد این کلیسا با افراد خاطی و متجاوزان جنسی بوده است. در بیشتر موارد، حقیقت کتمان می‌شود و بزه کار به شهر و منطقه‌ای دیگر فرستاده می‌شود و چرخه سوء استفاده جنسی کشیش‌ها بی‌توقف در جایی دیگر ادامه پیدا می‌کند!

در کشور ایرلند در دهه 1990 تحقیقاتی در زمینه مشکلات اخلاقی کلیسای کاتولیک صورت گرفت. گزارش‌های روزنامه آمریکایی بوستون گلوب در سال 2002 هم توجه عمومی را در آمریکا به مساله آزارهای جنسی کشیشان برانگیخت و موجب شد رسانه‌های دیگر هم به طور گسترده به آن بپردازند.


با این حال، بیشتر گزارش‌های رسیده تا سال 2010، مربوط به بهره‌برداری های جنسی صورت گرفته در اروپا و استرالیا بود. تحقیقات به عمل آمده نشان می‌دهند هزاران کشیش کلیسای کاتولیک طی چند دهه اخیر در کشورها و قاره‌های مختلف، درگیر سوء استفاده‌های جنسی بوده اند.


کلیسای کاتولیک به روشن شدن ابعاد مساله کمکی نمی کند و به دنبال پنهان کاری است. از سوی دیگر، برخی قربانیان جنسی این کلیسا، در مورد مسائل رخ داده سخن نمی گویند. این امر موجب می شود میزان دقیق افراد آزار دیده را نتوان مشخص کرد.


برخی مدعی هستند با افزایش نگرانی های عمومی و پیگیری های خود کلیسای کاتولیک، اخیرا میزان سوء استفاده های جنسی کشیشان کاهش پیدا کرده است اما برخی دیگر بر این باورند چیزی تغییر نکرده است و مشکلات همچنان سر جای خود هستند.


بر پایه پژوهش هایی که به تازگی در کشور استرالیا صورت گرفته، مشخص شده است حدود 7 درصد از کشیش های استرالیایی میان سال های 1950 تا 2009 میلادی، در امر بهره برداری جنسی از کودکان، دخیل بودند.


درباره اینکه «چرا کلیسای کاتولیک تا این اندازه درگیر مسائل غیر اخلاقی شده است؟» نظرهای مختلفی وجود دارد. برخی ماهیت مردانه این کلیسا و ازدواج نکردن کشیش‌ها را دلیل اصلی پدید آمدن این رسوایی‌ها می‌دانند.


پژوهش‌های صورت گرفته پیرامون کشیش‌های این کلیسا نشان می‌دهد میزان همجنس‌گرایی در میان کشیش‌ها بسیار بالاست. تحقیقات به عمل آمده در مورد راهبه‌ها هم نشان داده است همجنس‌گرایی در میان آنها نیز به شدت رواج دارد و حتی عده‌ای از راهبه‌های کم سن‌تر از سوی راهبه‌های مسن تر مورد آزار قرار می‌گیرند.


طبق این نظر، عدم ارضای میل جنسی کشیش‌ها و راهبه‌ها، موجب بالا رفتن میزان همجنس‌گرایی در میان آنها و حتی گرایش آنها به سوی برقراری دیگر اشکال ارضای جنسی مانند: سوء استفاده از کودکان اعم از دختر و پسر شده است.



برخی هم کمبود نیروی انسانی کافی در کلیسای کاتولیک را دلیل بی‌توجهی این کلیسا به مسائل اخلاقی کشیش‌ها و راهبه‌ها و در پی آن بالا رفتن میزان سوء‌استفاده‌های جنسی می‌دانند. طبق این نظر، کلیسای کاتولیک با کمبود نیرو روبروست و مجبور است با نیروهای موجود - با هر مساله اخلاقی - به نوعی سرکند.


عده‌ای از جامعه شناسان هم مساله را قدری بزرگتر می‌کنند و درگیری با مسائل غیر اخلاقی را به کل جامعه غربی تعمیم می‌دهند. بر پایه این نظر، همه عرصه‌های زندگی جوامع غربی از اخلاق تهی شده است و میزان رفتارهای نامناسب جنسی را نه تنها در میان کشیش‌ها بلکه در میان دیگر اقشار جامعه مانند: هنرمندان، ورزشکاران و حتی چهره‌های علمی، می‌توان دید.


در برخی از کشورهای غربی، همجنس گرایی تبدیل به امری عادی و قانونی شده است و زنان و مردان همجنس‌گرا حتی می‌توانند با یکدیگر ازدواج کنند. مرزهای اخلاقی فرو ریخته‌اند و این امر تنها به کلیسای کاتولیک یا نهاد کلیسا محدود نیست.


با کم رنگ شدن نقش اخلاقیات، میزان و نوع روابط جنسی، در میان افراد، خانواده‌ها و اقشار مختلف گسترش و تنوع بیشتری پیدا کرده است. در جوامع غربی حتی کسانی که ازدواج می‌کنند روابط خارج از چارچوب خانواده زیادی دارند.


مساله فساد اخلاقی در غرب تنها مختص به کلیسای کاتولیک نیست و اقشار مختلف را در بر می گیرد اما به خاطر ماهیت نهاد کلیسا و نقشی که انتظار می رود در جامعه بازی کند، حساسیت‌ها و نگرانی‌ها نسبت به گسترش فساد در این نهاد، بالاتر است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب