دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
20 شهريور 1397 - 07:59
رئیس پژوهشگاه شاخص‌پژوه در گفتگوی تفصیلی با آنا:

جدا شدن از اقتصاد نفتی نیاز به اقتصاد آموزش‌محور دارد/ وجود 12 میلیون دانش‌آموخته بیکار تا پایان 1404

رئیس پژوهشگاه شاخص‌پژوه معتقد است: ایران پیشرفت کرده ولی توسعه نیافته و چالش سال 1404، وجود 12 میلیون دانش‌آموخته بیکار است.
کد خبر : 309871

گروه دانشگاه خبرگزاری آنا؛ بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان پیداکردن راه‌حل برای مشکلات کشور را یکی از وظایف مهم دانشگاه‌ها قلمداد می‌شود. بحران‌های زیست‌محیطی، اقتصادی، آب و بسیاری از مسائل دیگر، از جمله مشکلات بزرگی است که مردم ایران امروز با آنها دست و پنجه نرم می‌کنند. برای بررسی راهکارهای موفقیت دانشگاه‌ها در ارائه راه‌ حل با امیر محمودزاده رئیس پژوهشگاه شاخص‌پژوه به گفتگو نشسته‌ایم.


در ادامه مشروح گفتگو را می‌خوانید:


چرا در این برهه از کشور تازه به این نتیجه رسیده‌ایم که مراکز علمی وارد حل چالش‌های کشور شوند و اینکه دستگاه‌های اجرایی به تنهایی از عهده حل مشکلات برنمی‌آیند و ناگزیرند به مراکز علمی پژوهشی مراجعه کنند. باید چه راهبردهایی را برای استفاده بهینه از این ظرفیت‌ها در پیش گرفت؟


در آستانه سال تحصیلی جدید هستیم، امیدوارم سال تحصیلی جدید منجربه تولید دانش و حل مشکلات جاری کشور شود. بهتر است ابتدا به چالش‌های نظام آموزش عالی کشور و پژوهش کشور بپردازم. متأسفانه تولید علم در کشور ما دولتی است. معمولاً در اکثر کشورهای پیشرفته تولید علم با بخش خصوصی است و بسیاری از دانشگاه‌های معتبر دنیا خصوصی هستند، هم سرمایه‌گذاری هم مدیریت خصوصی است ما هم باید به این باور برسیم که تمام مسیر دانشگاهی‌مان باید به سمت خصوصی شدن برود. یعنی دولت وظیفه سیاست‌گذاری و نظارت را دارد و اختیارات جامع و کامل به مراکز آموزشی داده شود تا بتوانند خود را ادامه کنند و همچنین سرمایه‌گذار جذب کنند.


پژوهش موتور اقتصاد مقاومتی است. در همه کشورها رابطه معناداری بین آموزش و پژوهش و توسعه کشور وجود دارد. هر چه بودجه پژوهش بیشتر باشد آن کشور پیشرفته‌تر است. متأسفانه در ایران وقتی می‌خواهیم روی بودجه متمرکز شویم اولین چیزی که به ذهن همه می‌رسد، صرفه‌جویی در بودجه آموزش و پژوهش است.


در ساختار وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش نگاه اقتصادی نداشتیم


در ساختار وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش نگاه اقتصادی نداشتیم و نداریم. یعنی کسانی که این وزارتخانه‌ها را اداره می‌کنند باید تخصص‌های ویژه‌ای در حوزه اقتصاد آموزش، اقتصاد پژوهش و خط مشی‌‌گذاری علم و فناوری داشته باشند. نگاه‌شان باید به تولید علم اقتصادی باشد. مقام معظم رهبری می‌فرماید علم باید سه مشخص داشته باشد، اقتدار‌آفرین، ثروت‌آفرین و نافع باشد. علمی که در کشور ما تولید می‌شود علم کاربردی و نافع نیست. اکنون در کشور مشکلات زیادی در حوزه‌های آب، ریزگردها، ترافیک، خام‌ فروشی نفت و ... داریم؛ اگر علم‌مان نافع و ثروت‌‌آفرین بود نباید این مشکلات بروز می‌کرد.


متأسفانه در کشور به دنبال تولید مقاله هستیم و استادان برای ارتقا و دانشجویان برای دفاع از پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها فقط به فکر تولید مقاله هستند. متأسفانه در تولید مقالات به پیوست اقتصادی توجه نمی‌شود.


برای جدا شدن از اقتصاد نفتی باید اقتصاد آموزش‌محور داشته باشیم. کشورهایی همزمان با ما توسعه در آموزش و پژوهش را در پیش گرفتند ولی پس از گذشت سال‌ها آنها توانستند گام‌های مؤثرتری بردارند. مثلاً کشوری مانند مالزی به توریست آموزشی روی آورده است و به جای اینکه میلیون‌ها دلار برای هزینه دانشجویان از کشور خارج شود، ارز به کشور وارد می‌شود.



چرا اقتصاد آنها در آموزش و پژوهش تا این حد پویا است و نخبگان و اساتید برای ادامه تحصیل به این کشورها می‌روند؟ امروزه ژاپن، مالزی و انگلستان در جذب نخبگان آموزشی و پژوهشی بسیار فعالند.


برای حل مشکلات جامعه در حوزه‌های اقتصاد، سیاست، اجتماع و فرهنگ باید موضوعات به دانشگاهیان سپرده شود. روزی به این باور می‌رسیم که همه دانشگاه‌ها غیر از چند دانشگاه حاکمیتی و مادر باید خصوصی شوند و خودشان بودجه خود را تأمین کنند. الان بودجه دانشگاه‌ها یا دولتی است یا اندکی از شهریه دانشجویان تأمین می‌شود.


باید از فروش علم درآمد داشته باشیم


باید بتوانیم علم بفروشیم و از فروش علم درآمد داشته باشیم. هیچ ایرادی ندارد که ما صادرات مدل، الگو و علم داشته باشیم و از استادان بخواهیم برای تمدید قراردادها و حکم‌های هیأت علمی پروژه‌هایی را از صنعت و جامعه بیاورند. باید الزاماتی بگذاریم تا استادان با جامعه به لحاظ علمی درگیر شوند و بتوانند پروژه‌های فنی و اقتصادی را حل کنند.


اگر چالش مهم وزارت علوم را بخواهید بدانید، انبوه دانش‌آموخته بیکار کم مهارت است این مسئله باعث شده تا پایان سال 1404 با حدود 12 میلیون دانش‌آموخته بیکار روبه‌رو شویم، این افراد دارای سطح توقعات بالا و مدرک تحصیلی بالا ولی کم مهارت هستند و این باعث می‌شود که چالش بزرگ در آغاز سال 1400 چالش بیکاران دانش‌آموخته باشد.


این‌گونه مشکلات بسیار حادتر می‌شود، چون انبوهی دانش‌آموخته که فقر مهارتی دارند، نمی‌توانند امرار معاش کنند و مشکلات عدیده‌ای بروز می‌کند و هرم بیکاران از سطح سیکل و دیپلم به سمت دکتری حرکت می‌کند. در 1404 دو میلیون فارغ‌التحصیل دکتری بیکار داریم که باید برای آنها برنامه‌ریزی شود. برای حل این مشکل باید افرادی در حوزه‌های مدیریتی به کار گرفته شوند که تخصصشان اقتصاد پژوهش و سیاست‌گذاری علم و فناوری است. باید دانشگاه‌ها را به لحاظ اقتصادی خود ایستا و خودکفا کنیم. یعنی هر دانشگاهی موظف باشد مطابق نقشه جامع علمی کشور عمل کند و به نسبت سهمی که در تحقق نقشه جامع علمی کشور دارد پول و بودجه دریافت کند. همچنین به نسبت ایجاد کارآفرینی بودجه بگیرد. یعنی اتوماتیک‌وار دانشگاه‌ها به سمت دانشگاه‌های کارآفرین می‌روند و از نسل یک و دو جدا می‌شوند و به سمت نسل چهار و پنج حرکت می‌کنند و دانشگاه‌ها دیگر کارآفرین، ارزش‌آفرین و مهارت آفرین هستند.


دانشگاه‌ها موظفند هیأت علمی خود را تأمین کنند. تأمین هیأت علمی باید ضوابطی داشته باشد یعنی باید بتواند بودجه‌هایی از صنعت و جامعه بگیرد و دانشجویانی را تربیت کند که بتوانند در بازار کار مشغول شوند. در همه دانشگاه‌های پیشرفته دنیا یکی از شاخصه‌های مهم که با آن دانشگاه ارزیابی می‌شود تعداد دانش‌آموخته مشغول به کار است. این شاخص موفقیت دانشگاه را نشان می‌دهد دانشگاه‌هایی مانند هاروارد و استنفورد دانش‌آموخته بیکار ندارند، یعنی دانشجویان در سال اول و دوم فرصت شغلی و مکان شغلی خود را مشخص می‌کنند.


چالش حال و آینده ما در آموزش عالی شغل است


در برهه کنونی باید همه مشکلات موجود از قبل پیش‌بینی و برای آنها برنامه‌ریزی می‌شد. متأسفانه اکنون بی‌شمار مشکل داریم که روی هم اثر متقابل دارند. در آستانه سال تحصیلی 97 آموزش عالی نیاز داریم که روح انگیزه و خودباوری در دانشجویان دمیده شود. در حال حاضر بسیاری از دانشجویان بی‌انگیزه هستند. کسانی که مهر 97 وارد دانشگاه می‌شوند دورنمایی از شغل و کار آینده خود ندارند. خیلی‌ها نمی‌دانند چرا می‌خواهند وارد دانشگاه شوند. آیا برنامه‌ای برای این افراد وجود دارد؟ مشخص است که برای چه کاری تربیت می‌شوند؟ اگر افراد شغل داشته باشند همه چیز پیدا خواهند کرد.


می‌توان برای کشورهای همسایه مدل‌های مدیریتی ارائه داد. برای رسیدن به این هدف آموزش عالی باید خصوصی شود

چالش حال و آینده ما در آموزش عالی شغل است. درست نیست که بگوییم وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش مسئولیتی درباره اشتغال ندارد. دانشگاه‌ها باید پیوست کارآفرینی داشته باشند. دانشگاه‌هایی مدرن و ارزش‌آفرین باشند. هر دانشجو آرزویش این است که روزی از رشته تحصیلی‌اش ارتزاق کند و زندگی آبرومند داشته باشد. اکنون رابطه معناداری بین وزارت علوم و وزارت کار همچنین بین وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم وجود ندارد. اصلاً نمی‌دانیم چشم‌اندازمان در حوزه آموزش عالی چیست. وقتی سند توسعه کشور و سند اشتغال نوشته می‌شود لازم است استادان درباره آنها نظر دهند. در وزارت علوم افرادی که تخصص اقتصاد پژوهش داشته باشند، در حوزه تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی نیستند. رؤسای دانشگاه‌ها سیاسی انتخاب می‌شوند. هیچ‌گاه رؤسای دانشگاه‌ها بر مبنای تولید ثروت برای دانشگاه و تولید اقتصاد انتخاب نمی‌شوند؛ بنابراین پس از تغییر دولت رؤسای دانشگاه‌ها عوض می‌شوند.


معمولاً در ایران رتبه‌بندی استادان بر مبنای تولید مقاله ISI است، یعنی تولید کارهای علمی، مقاله و کتاب. در حالی‌که بهتر است از افراد برای اداره دانشگاه‌ها استفاده شود تا بتوانند ثروت تولید کنند.


در حال حاضر مشکلات عدیده‌ای در زمینه ارز و دلار داریم. خیلی از اینها مربوط به حوزه دانشجویی است؛ اگر قرار نبود این همه ارز دانشجویی بدهیم؛ اگر این توانمندی را داشتیم که بی‌نهایت دانشجو از کشورهای همسایه و اطراف جذب کنیم، حداقل در 20 رشته که ایران سرآمد است دانشجویان زیادی را دعوت می‌کردیم تا برای کشور ارزآوری داشته باشند، بسیاری از مشکلات حل می‌شد. این‌گونه در حوزه علم و فناوری پیشرو می‌شویم.


باید از حالت برگزاری ویترین‌های نمایشی در حوزه استارت‌آپ‌ها دست بکشیم


قرار است در 1404 رتبه علمی اول منطقه باشیم ولی این امر با وضعیت کنونی محقق‌شدنی نیست. یعنی چشم‌انداز برآورده نمی‌شود و نمی‌توانیم در 1404 رتبه یک علمی منطقه باشیم. کشورهای رقیب ما نظیر عربستان و ترکیه سرمایه‌گذاری‌های زیادی در توریست آموزشی و توریست دانشجویی می‌کنند. استادان و دانشجویان بسیاری در این کشورها مشغول به تحصیل هستند. این‌ها نشان می‌دهد که آنها خیلی خیلی هوشیارانه و آینده‌پژوهانه این حوزه را رصد کردند. عربستان در حال فاصله گرفتن از اقتصاد نفتی است و به سمت اقتصاد تکنولوژی محور، سبز و دانش‌بنیان می‌رود. باید از حالت برگزاری شو و ویترین‌های نمایشی در حوزه استارت‌آپ‌ها و دانش‌بنیان دست بکشیم و به طور عمیق و ریشه‌ای به تولید علم و ثروت در این حوزه‌ها بپردازیم.


نظام آموزش عالی خلاقیت‌محور نیست و هیچ رابطه معناداری بین خلاقیت، نوآوری و رنکینگ دانشگاه‌ها وجود ندارد

برای رسیدن به این وضعیت باید خصوصی‌سازی به بدنه وزارت علوم برسد. باید سرمایه‌های سرگردان مردم به جای ورود در حوزه دلار و سکه به حوزه آموزش عالی بیاید. برای نیل به این هدف باید نوآوری و جذابیت‌هایی ایجاد شود تا مردم متقاعد شوند که در حوزه‌های آموزش عالی، پژوهش، تولید ایده، تبدیل ایده به کالا سرمایه‌گذاری کنند. می‌توان برای کشورهای همسایه مدل‌های مدیریتی ارائه داد. برای رسیدن به این هدف آموزش عالی باید خصوصی شود.


مردم باید به این باور برسند که با وزارت علوم وارد سرمایه‌گذاری شوند. وزارت علوم هم باید معاونت اقتصادی و سرمایه‌گذاری ایجاد کند. متأسفانه اکنون وزارت علوم فقط بر روی چالش‌های مالی دانشگاه‌ها متمرکز است. دانشگاه‌ها بی‌نهایت بودجه می‌گیرند و خروجی ندارند. چون سرفصل‌ها و رشته‌ها به‌روز نیست. خیلی از رشته‌ها دیگر در دنیا منسوخ شده‌اند. خیلی از رشته‌ها هم در ده سال اخیر در دنیا به وجود آمده‌اند ولی در ایران اثری از آنها نیست.



یک بار برای همیشه باید ساختار کنکور را تعطیل کنیم. این ساختار با روان خانواده‌ها بازی می‌کند سال‌های بسیار خوبی که دانش‌آموزان می‌توانند خلاقیت محور باشند از بین می‌رود.


نظام آموزش عالی خلاقیت‌محور نیست و هیچ رابطه معناداری بین خلاقیت، نوآوری و رنکینگ دانشگاه‌ها وجود ندارد. در واقع هیچ رابطه معناداری بین خلاقیت و جایگاه شغلی وجود ندارد. دانشگاه‌ها باید مردم‌محور و خلاقیت‌محور باشند. کیلومترها مرز آبی داریم آیا دانشگاهی، اقتصاد دریا‌محور دارد؟ آیا دانشگاهی، بازار محور است؟ آیا دانشگاهی برای بندر چابهار برنامه دارد؟ مقام معظم رهبری می‌گویند سواحل مکران گنج گم‌شده است، آیا دانشگاه‌ها طرح توسعه برای سواحل مکران داده‌اند؟ فقط با سواحل مکران و بندر چابهار می‌توانیم یک میلیون شغل ایجاد کنیم، چرا این گونه نمی‌شود چون رابطه معناداری بین دانشگاه‌ها، مراکز صنعتی و جامعه وجود ندارد.


کنکور ظرفیت‌های علمی دانشجویان را از بین می‌برد


بحران بزرگ ایران در 1400 ریزگردها، آب، بیکاری و ... است تمام این حوزه‌ها را می‌توان به صورت دانش‌بنیان حل کرد ولی نه دانش‌بنیان نمایشی و عوام فریبانه. کارهای ریشه‌ای که ما را دچار فرصت‌سوزی نکند.


کنکور ظرفیت‌های علمی دانشجویان را از بین می‌برد. ما قبول داریم که مافیای عظیمی پشت کنکور وجود دارد و بیشتر صاحبان مؤسسات کنکور افرادی هستند که پست‌های دولتی دارند. جمع شدن کنکور به اقتصاد و تجارت آنها لطمه می‌زند ولی یک بار برای همیشه باید این طرح را برای کنکور انجام دهیم و غیر از چند رشته محدود کنکور باید از سایر رشته‌ها برداشته شود.


وزارت علوم تنگه احد انقلاب است


وزارت علوم تنگه احد انقلاب است؛ اگر از این تنگه به خوبی حفاظت و صیانت نشود در ابتدای 1400 چالش‌های بزرگی بروز می‌کند. اکنون سیگنال‌هایی از وزارت علوم می‌شنویم که این وزارتخانه ورشکسته است. جامعه به این نتیجه رسیده که نمی‌توان از رشته دانشگاهی به پول رسید. اینها زنگ خطر بزرگی است. اعتماد اجتماعی به دانشگاه‌ها در حال کم شدن است. قبلاً مردم فکر می‌کردند که می‌توانند از طریق دانشگاه‌ها به پول و ثروت برسند. اکنون این چالش وجود دارد که دانشگاه‌ها در اداره خودشان مانده‌اند چه برسد به اینکه ایده بدهند که دانشجو چه کند. بخشی از نقایص را می‌توان با آمدن افراد اقتصادی در وزارت علوم و اطراف وزیر برطرف کرد. یعنی اطراف وزیر باید افرادی باشند که برای تدوین سیاست‌ها و سند آمایش کشور پیوست اقتصادی بدهند، متأسفانه سند آمایش پیوست خلاقانه، پیوست مدیریت بحران و پیوست کارآفرینی ندارد.


پژوهشگر در محیط اقتصادی و اجتماعی آرام می‌تواندT فعالیت کند اگر چالش بدهی وام و امرار معاش داشته باشد نمی‌تواند پژوهش کند

در برخی از دانشگاه‌ها رشته‌هایی وجود دارند که سنخیتی با مدل نوآوری آن منطقه ندارند و برمبنای پتانسیل اقلیمی نیستند؛ بلکه بر مبنای فشار نمایندگان مجلس و فشارهای سیاسی راه‌اندازی شده‌اند. خیلی از رشته‌ها اگر همین امروز تعطیل نشوند ضررش در 1400 غیرقابل جبران است. خواسته یا ناخواسته با پرورش افراد در رشته‌هایی که نیازی به آنها نیست به کشور خیانت می‌کنیم. باید در سند آمایش کشور تغییرات سیاسی ایجاد شود. همچنین باید نحوه اداره دانشگاه‌ها تغییر کند. متأسفانه امروز بسیاری از تفاهم‌نامه‌های خارجی دانشگاه‌ها عملیاتی نمی‌شود. تعداد محدودی دانشجوی خارجی از عراق، تاجیکستان و افغانستان داریم، چرا این‌گونه شده است؟ متأسفانه در وزارت علوم فرصت‌سوزی می‌شود و نگاه به وزارت علوم سیاسی است. همیشه کسی را وزیر علوم می‌کنند که مورد وثوق جناح‌های سیاسی باشد. هیچ‌وقت برمبنای توانمندی فکری، اقتصادی و خلاقیت کسی وزیر علوم نشده است. باید بپذیریم اگر می‌خواهیم چالش‌ها برطرف شود باید افرادی با کیفیت بالا به وزارت علوم بروند و دانشگاه‌ها را به سمت کارآفرینی هدایت کنند.


چطور می‌توان به طور واقعی در حوزه پایان‌نامه‌های کاربردی عمل کرد، اکنون تعداد تقاضاها از دانشجویان علاقه‌مند کمتر است، چه فکری باید برای این نقیصه شود؟


80 درصد مشکل ناشی از کمبود پیوست‌های اقتصادی در پایان‌نامه و رساله‌های دانشجویی است. پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها باید پیوست اقتصادی داشته باشند، یعنی مشخص شود که هر پایان‌نامه‌ای برای چه نتیجه‌ای انجام می‌شود. 80 درصد مشکل را مربوط به استادان دانشگاه می‌دانم چرا‌که استاد باید نگاه اقتصاد‌محور داشته باشد. این استادان هستند که عناوین پایان‌نامه‌ها را مصوب می‌کنند؛ اگر رویکردها مقاله‌محور باشد استادان دنبال مقاله و ارتقا هستند. این روند باید تغییر کند و نظام رتبه‌بندی استادان باید اصلاح شود. یکی از معیارهای مهم جذب ثروت از جامعه استفاده از رساله‌ها و پایان‌نامه‌ها است. یعنی استادان برای ارتقا باید تولید ثروت را جایگزین تولید مقاله کنند. این‌گونه مقاله‌ها هم فاخرتر و با کیفیت‌تر می‌شوند. بخش خصوصی زمانی پول می‌دهد که مشکلش حل شود. چرا صنعت به استادان و دانشگاه بی‌اعتماد است؟ چون معتقد است اینها چیزهایی تولید می‌کنند که به درد کتابخانه‌ها و قفسه‌ها می‌خورد و مشکلات را حل نمی‌کند. استادان با صنعت بیگانه هستند برای حل این مشکل باید به استادان اقتصاد‌پژوهش آموزش دهیم. در زمان تصویب پروپوزال‌ها باید نگاه اقتصادِ پژوهش داشته باشند. متأسفانه برخی از استادان براساس ایده‌های خود، دانشجویان را سوق می‌دهند و خلاقیت را از دانشجو می‌گیرند. باید در مراکز آموزشی دپارتمان‌های آینده‌پژوهی و مسئله‌یابی راه‌اندازی شود. باید از نگاه به وضع موجود به سمت آینده‌پژوهانه برویم یعنی به جای اینکه وضع موجود را اصلاح کنیم باید ببینیم که در آینده چه می‌خواهیم و از آینده مطلوب به سمت وضع مطلوب برگردیم.


کارها عمقی انجام نمی‌شود و طول مدیریت‌ها پایین است مدیران به دنبال کارهای آماری و نمایشی هستند

بیشترین چالش ما دانش‌آموخته بی‌مهارت است و اینکه اهداف سند چشم‌انداز محقق نمی‌شود. معترضان آینده فارغ‌التحصیلان دارای مدرک هستند، آنهایی که سرخورده شده‌اند. اگر همین روند غیر‌خلاقانه و غیر‌اقتصادی را در آموزش عالی طی کنیم، اکثر دانشگاه‌ها تعطیل خواهند شد و توان تأمین هزینه جاری خود را ندارند. متأسفانه در گذشته تفکرات عجیب و غریبی وجود داشت که می‌گفت پولی که از پژوهش در می‌آید باید از محیط آموزشی و علمی جدا شود. همین تفکر غلط باعث شد که استادان به سمت صنعت وجامعه نروند و چالش‌یاب نباشند و نگاه آینده پژوهشی را در خود تقویت نکنند.


پژوهش در گذشته مجازات بود، اگر استادی تخلف می‌کرد، حکم می‌دادند که دیگر تدریس نکند و به سمت پژوهش برود تا اینکه مقام معظم رهبری در سخنرانی به پژوهش اشاره کردند و گفتند پژوهش مسیر پیشرفت را به سمت توسعه می‌برد. ما در ایران پیشرفت کردیم اما توسعه پیدا نکردیم. انبوه راه، جاده، اتوبان، نیروگاه داریم اما از ظرفیت‌های خلاقانه و فکری کشور برای توسعه استفاده نمی‌شود. اگر توسعه پیدا کرده بودیم این همه نابه‌هنجاری نداشتیم. متأسفانه نظام آموزشی عالی کشور نظامی دیداری نیست؛ بلکه یک نظام شنیداری است. متأسفانه دانشجو نمی‌تواند برود مسائل را حس کند و چالش‌ها را ببیند و مسئله‌یاب شود اینها کمر آموزش عالی را شکسته است.


اقتصاد دانش‌بنیان در کشور ما چقدر موفق بوده است؟ آمارهایی از صادرات دانش‌بنیان مطرح است که خوشحال‌کننده است ولی در سطح عمومی کشور هنوز تغییری ایجاد نکرده است.


آمار مقالات در کشور نشان می‌دهد که جایگاه خوبی در تولید مقاله داریم ولی در حل مشکلات کشور مانده‌ایم. پس مقالات و آمارها واقعی نیستند. اقتصاد دانش‌بنیان یعنی کالاهای فاخری که تولید و صادر کنیم و ارز وارد کشور شود یا تولید کالاهای فاخری که باعث شود کشور از واردات آنها بی‌نیاز شود.


اصلاً در بدنه صنعت این تفکر وجود ندارد که از تولید ملی استفاده شود چرا مقام معظم رهبری می‌گویند تولید ملی چون این خطر را حس کرده‌اند. پیغام می‌دهند که از تولیدات داخلی استفاده کنید و این کالاها را تولید کنید. مشکل کشور این است که آمارها سوری است مواردی که در حوزه استارت‌آپ‌ها بیان می‌شود ویترین است. این آمارها در محدوده آزمایشگاه‌ها و خود استارت‌آپ‌ها جواب می‌دهد؛ ولی وقتی فناوری برای حضور در جامعه آماده می‌شود نمی‌تواند با موارد مشابه خود رقابت کند. حتی در برخی از جایزه‌ها لابی وجود دارد، جایزه‌هایی را که شرکت‌های دانش‌بنیان دریافت می‌کنند، مشخص نیست که چه می‌شود. اینها باید بررسی شود و تیم رصد گذاشته شود. کالاهایی رونمایی می‌شوند که هنوز به خط تولید نرسیده‌اند.


چرا به این مرحله رسیده‌ایم برای اینکه کارها عمقی انجام نمی‌شود و طول مدیریت‌ها پایین است مدیران به دنبال کارهای آماری و نمایشی هستند.


در این میان سرنوشت پژوهشگر چه می‌شود؟


پژوهشگر دچار بی‌انگیزگی است. پژوهشگر در محیط اقتصادی و اجتماعی آرام می‌تواند فعالیت کند اگر چالش بدهی وام و امرار معاش داشته باشد نمی‌تواند پژوهش کند.


چرا دانشجویان ما به خارج از کشور می‌روند؟ چون در خارج چند اتفاق می‌افتد، ابتدا تکریم می‌شوند دوم محیط آرام در اختیارشان قرار می‌گیرد و بعد به لحاظ مالی تأمین می‌شوند برای همین است که پژوهشگران کشور را رها می‌کنند و برای زندگی بهتر می‌روند. خیلی‌ها دوست دارند برگردند ولی می‌دانند که اگر بازگردند دچار چالش می‌شوند. در کشور ما بی‌نهایت نخبه و استعداد برتر وجود دارد که بیشترشان با بی‌انگیزگی و سکوت سازمانی زندگی می‌کنند، یعنی مسئله را می‌بینند ولی راه‌حل نمی‌دهند. سکوت سازمانی کمر آموزش عالی را شکسته وقتی استادی می‌بیند که 50 نفر اصلح‌تر از رئیس دانشگاهی در همان دانشگاه وجود دارد که به کار گرفته نشده بی‌انگیزه می‌شود متأسفانه دانشگاه‌ها سیاسی اداره می‌شوند. دو ماه مانده به انتخابات برای داغ کردن تنور انتخابات سراغ دانشگاه‌ها می‌روند ولی بعد از انتخابات دانشگاه‌ها دچار رکود علمی و اجتماعی می‌شوند. سن مدیران مسئول در کشور نشان می‌دهد که از نخبگان استفاده نمی‌شود. افراد معدودی که در سن جوانی به کار گرفته می‌شوند برای شو بازی کردن است. 80 درصد بدنه مسئولان کشور بالای 50 سال هستند اصلاً به جوانان خلاق و کارآفرین فرصت اداره دانشگاه را نمی‌دهند


انتهای پیام/4040


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب