دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

ویژگی‌هایی که برای بهبود هوش هیجانی نیاز دارید

برای بهبود هوش هیجانی باید چند مهارت از جمله کنجکاوی و کمک به دیگران و ... را بهبود دهید تا بتوانید محیط اطراف و نیازهای خود را بهتر درک کنید.
کد خبر : 298218

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، هوش انواع مختلفی دارد و وظیفه‌ی ما کشف انواع هوش و تطبیق آن‌ها در زندگی روزمره است. منابع هوش بر اساس نسبت‌های مشخص سنجیده می‌شوند. اغلب افراد با IQ یا بهره‌ی هوشی آشنا هستند، IQ اساسا به توانایی انسان در به خاطر‌سپردن و بازیابی آیتم‌های مختلف از حافظه و استدلال منطقی وابسته است. یک نوع جدید هوش هم به نام CQ یا بهره‌ی کنجکاوی وجود دارد که به انگیزه‌ی قوی یادگیری یک موضوع مشخص اشاره می‌کند.


تعریف هوش هیجانی هم (که اولین بار توسط دو پژوهشگر پیتر سالاووی و جان مایر کشف شد و سپس توسط دانیل گولمن در کتاب او به محبوبیت رسید) به توانایی‌های ذیل گفته می‌شود:


- تشخیص، درک و مدیریت احساسات خود


- تشخیص، درک و تأثیرگذاری بر احساسات دیگران


در عمل، این به معنی آگاهی از این مسئله است که احساسات می‌توانند رفتار انسان را کنترل کنند و بر افراد دیگر تأثیر بگذارند (مثبت یا منفی). شخص باید روش مدیریت این احساسات را (احساسات خود و دیگران) به‌ویژه تحت فشار یاد بگیرد.


انسان موجودی احساسی است که اغلب اوقات نسبت به محرک‌های احساسی واکنش نشان می‌دهد و بر اساس آن‌ها تصمیم‌گیری می‌کند. درنتیجه توانایی انسان برای رشد EQ یا هوش هیجانی تأثیر زیادی بر تمام روابط، نحوه‌ی تصمیم‌گیری و شناسایی فرصت‌ها دارد. مؤلف این مقاله در طی پژوهش‌های خود به شناسایی ۱۰ ویژگی یک فرد با هوش هیجانی بالا پرداخته است. با درنظر گرفتن ویژگی‌های زیر و درک روش‌های تأثیر بر ذهن خود و دیگران می‌توانید هر روز هوش هیجانی خود را افزایش دهید.


۱. دلسوزی


دلسوزی به ظرفیت درک یا لمس تجربه‌ی دیگران از موقعیت آن‌ها گفته می‌شود یا به‌بیان‌دیگر به معنی قرار دادن خود در جایگاه دیگری است. دو نوع مختلف دلسوزی وجود دارد. این تعریف از مرکز علوم دانشگاه برکلی به‌خوبی این دو نوع را توصیف می‌کند:


دلسوزی یا همدلی مؤثر به احساسات و واکنش انسان نسبت به احساسات دیگری گفته می‌شود؛ این حس می‌تواند انعکاس احساسات طرف مقابل باشد یا صرفا احساس فشار و استرس نسبت به ترس یا اضطراب شخصی دیگر باشد. دلسوزی یا همدلی شناختی که گاهی اوقات اتخاذ دیدگاه هم نامیده می‌شود به توانایی انسان در شناسایی و درک احساسات طرف مقابل گفته می‌شود.


همزادپنداری معمولا بر اساس واکنش دیگران انجام می‌شود. همزادپنداری می‌تواند اکتسابی باشد و از طریق تجربه‌های مختلف آموزش داده شود. احساسات ذهن خود را به دو دسته‌ی واکنشی و دیدگاهی تقسیم کنید. افکار خود را بنویسید، آن‌ها را تحلیل کنید و سعی کنید همان‌طور که می‌خواهید با شما رفتار کنند، با دیگران رفتار کنید و به درمان آن‌ها بپردازید.


۲. خودآگاهی


خودآگاهی به هنر درک خود، تشخیص محرک‌هایی که با آن مواجه می‌شوید و سپس آماده شدن برای مدیریت خود به‌صورت کنشگر یا واکنشی گفته می‌شود. خودآگاهی به دیدگاه انسان نسبت به خود و نحوه‌ی شکل‌گیری دیدگاه دیگران نسبت به خود هم اطلاق می‌شود. البته ارزیابی مناسب بعد خارجی همیشه دشوار است. به گفته‌ی دکتر تاشا اوریچ:


رهبر‌هایی که سعی می‌کنند خودآگاهی خارجی و داخلی خود را شکل دهند و به دنبال بازخورد صادقانه از انتقاد‌ها و آموختن هستند تا دیدگاه شفاف‌تری راجع به خود پیدا کنند، به مزایا و پاداش‌های زیادی می‌رسند که درنتیجه منجر به افزایش خودآگاهی آن‌ها می‌شود.


سعی کنید از خود سؤالات درون‌نگرانه بپرسید، مشتاق دانش و کنجکاوی باشید؛ و به دنبال بازخورد دیگران در یک محیط صادقانه باشید.


۳. کنجکاوی


آلبرت اینشتین:


من هیچ استعداد خاصی ندارم و صرفا کنجکاو هستم.


اشخاص کنجکاوی که به دنبال یادگیری و ارتقای خود هستند مسیر روشنی را برای خود رقم می‌زنند. وقتی کنجکاو باشید، ذوق یادگیری دارید و وقتی ذوق و اشتیاق یادگیری داشته باشید تلاش شما در جهت بهترین عملکرد خواهد بود. آنتن شما به سمت موضوعات موردعلاقه، میل به پیشرفت و یادگیری بیشتر متمایل می‌شود. این ذهنیت یادگیری تأثیر مثبتی بر دیگر حوزه‌های زندگی شما مثل رابطه با دیگران خواهد گذاشت.


توماس کامورو می‌نویسد:


افراد با CQ بالاتر نسبت به ابهام و عدم قطعیت آستانه‌ی تحمل بیشتری دارند. این سبک تفکر دقیق، پیچیده و زیرکانه ذات و ماهیت پیچیده‌ی این نوع هوش را تعریف می‌کند. CQ یا بهره‌ی کنجکاوی به‌مرور‌زمان منجر به سطوح بالاتری از سرمایه‌گذاری ذهنی و اکتساب دانش به‌ویژه در زمینه‌های علمی، هنری می‌شود.


۴. ذهنیت تحلیلی


باهوش‌ترین افراد ازنظر هیجانی متفکران عمیقی هستند که کل اطلاعات پیش روی خود را تحلیل و پردازش می‌کنند. آن‌ها به تحلیل اطلاعات قدیمی و عادت انجام کار‌ها می‌پردازند تا از آن‌ها روش‌هایی را برای پیشرفت استخراج کنند. تمام انسان‌ها به‌خاطر فکر کردن به اطلاعات جدید، تحلیل‌گر هستند.


افراد با EQ بالا، به تحلیل اتفاقات اطراف خود می‌پردازند.


افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، مانند فیلسوف‌های روزمره و حل‌کننده‌ی مسائل مختلف عمل می‌کنند و به دلیل چیستی و چرایی امور و زندگی سالم اهمیت می‌دهند. برخورداری از ذهن تحلیلی به معنی برخورداری از ذائقه‌ی سالم برای پیشرفت است، ذهنیتی که ایده‌های جدید را پذیرا است و به پیشرفت ذهنی انسان کمک می‌کند.


۵. باور


یکی از مؤلفه‌های اصلی حفظ کنترل احساسی استفاده از قدرت باور خود در زمان حال و آینده است. این اعتقاد وجود دارد که وجود افراد و اشیای موجود در زندگی شما بی‌دلیل نیست و هر چیزی درنهایت برای هدفی ساخته شده است.


صرفا داشتن باور و اعتقاد به شما کمک نمی‌کند بلکه باید باورهایتان را به مرحله‌ی عمل برسانید. وقتی باور خود را با ارزش‌هایی مثل سخت‌کوشی، استمرار و نگرش مثبت ترکیب کنید، زمینه‌ای را برای موفقیت و رسیدن به هدف فراهم می‌کنید. رهبر‌های بزرگ معمولا سعی می‌کنند باور خود را در یک زمینه‌ی کاربردی، احساسی و قطعا معنوی پیاده‌سازی کنند.


زمانی را صرف مدیتیشن یا مراقبه کنید. به باور خود فکر کنید. سعی کنید نسبت به خود و شخصیتی که می‌خواهید در آینده پیدا کنید، باور عمیقی را شکل دهید. به این صورت اعتماد و باور در زندگی شما به یکدیگر وصل شده و به افزایش لذت و جسارت شما کمک می‌کنند.


۶. خواسته‌ها و نیاز‌ها


افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند می‌توانند نیاز‌ها و خواسته‌های خود را از یکدیگر تفکیک کنند. نیاز از نظر سلسله‌مراتب نیاز‌های آبراهام ماسلو، سطحی ابتدایی مثل امنیت، بقا و معاش را شامل می‌شود. وقتی نیاز‌های اولیه برآورده شوند، می‌توان به نیاز‌های دیگر و البته خواسته‌ها پرداخت.


خواسته می‌تواند خانه‌ای بزرگ، اتومبیلی زیبا و حتی یک مدل جدید تلفن همراه باشد. شما برای بقای خود به این موارد نیاز ندارید بلکه بر اساس امیال شخصی یا اولویت‌های جامعه به آن‌ها نیاز پیدا می‌کنید. برای تکمیل اهداف و حمایت از خود و افرادی که برایتان مهم هستند، سعی کنید در شناسایی نیاز‌های واقعی خود برای زندگی مهارت پیدا کنید. یک مرز شفاف بین آنچه نیاز دارید و آنچه می‌خواهید تعیین کنید. افراد باهوش از نظر هیجانی، به تفاوت بین این دو مفهوم پی می‌برند و همیشه نیاز‌های خود را بر خواسته‌هایشان مقدم می‌شمارند.


۷. شوق و علاقه


رهبری الهام‌بخش و عشق به هدف از داشتن شوق و علاقه به یک موضوع یا شخص سرچشمه می‌گیرد. افراد با EQ بالا معمولا از شوق و هدف خود برای روشن کردن موتور و هدایت آن به سمت خواسته‌هایشان استفاده می‌کنند. این شوق مسری است، به تمام حوزه‌های زندگی سرایت کرده و تمام انسان‌های اطراف را در برمی‌گیرد.


شوق و علاقه یک ویژگی بدیهی است، به‌طوری‌که وقتی آن را حس می‌کنید یا در دیگران می‌بینید به‌سادگی تشخیص می‌دهید. شوق و علاقه یک نوع میل طبیعی، غریزه، محرک، بلندپروازی و عشق یا انگیزه نسبت به یک سوژه یا یک شخص خاص است. شوق و علاقه انرژی مثبتی را همراه دارد که به پایداری و الهام بخشی انسان در ادامه‌ی راه کمک می‌کند. بدیهی است که افراد با EQ بالا، صرف‌نظر از شرایط خود نسبت به ادامه‌ی مسیر قدرت و انگیزه‌ی بالایی دارند.


۸. خوش‌بینی


اگر می‌خواهید فرصت‌های خود را افزایش دهید، روابط خود را بهبود داده و تفکر شفاف و سازنده‌ای داشته باشید، بهتر است یک نگرش مثبت داشته باشید. از میان تمام رفتار‌هایی که قصد کنترل آن‌ها را دارید، نگرش شما اصلی‌ترین رفتاری است که قدرت کنترل آن را دارید. با اتخاذ نگرش مثبت می‌توانید زندگی روزمره‌ی خود را تغییر دهید. خیلی ساده است. به گفته‌ی شاون آچر:


وقتی خوشحال هستیم (ذهنیت و حالت ما مثبت هستند)، باهوش‌تر، با‌انگیزه‌تر و بنابراین موفق‌تر خواهیم بود. خوشحالی در مرکز است و موفقیت آن را احاطه کرده است.


۹. تطبیق‌پذیری


ماهاتما گاندی:


تطبیق‌پذیری به معنی تقلید نیست. بلکه به قدرت یکسان‌سازی و ایستادگی گفته می‌شود.


افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، زمان ادامه‌ی کار و زمان تغییر را تشخیص می‌دهند. به توانایی تشخیص موقعیت‌های بحرانی و تصمیم‌گیری قاطع و سریع به سود خود، تطبیق‌پذیری گفته می‌شود. با این توانایی می‌توانید ماندن در یک مسیر مشخص یا تغییر مسیر را تشخیص دهید.


به‌طور مشابه وقتی یک استراتژی نتیجه‌بخش نیست، سعی کنید به ارزیابی و بررسی یک استراتژی دیگر بپردازید. همیشه ذهنیت بازی در مورد رفتار با خود، رفتار با دیگران و برنامه‌های روزمره داشته باشید، نسبت به تطبیق و تغییر تمایل بالایی نشان دهید و سعی کنید عناصر جدیدی را به تفکر و عملکرد خود اضافه کنید.


در طول زندگی نیاز به تغییر مسیر دارید و باید آن‌ها را در زمینه‌ی موفقیت یا شکست ارزیابی کنید. همیشه می‌توانید تغییر کنید. همیشه می‌توانید از نو شروع کنید. شاید همیشه تصمیم شما عاقلانه یا از روی احتیاط نباشد، اما در قلب خود می‌دانید چه کاری درست است و چه کاری نادرست.


۱۰. میل کمک به دیگران و پیشرفت خود


یک شخص باهوش معمولا به موفقیت‌ها و دستاورد‌های کلی و جمعی اعتقاد دارد (نه صرفا برای خود، بلکه برای همکارها). علاقه و میل آن‌ها به رهبری، همراه با خوش‌بینی باعث می‌شود به سمت بهترین عملکرد برای خود و دیگران گام بردارند.


اغلب اوقات، ممکن است بیشتر به خود فکر کنید و از خود بپرسید درنهایت چه چیزی به من می‌رسد؟ همه در مورد این سؤال نگران هستند. البته این یک باید است و غیر از این نیست؛ اما درعین‌حال که بر منافع شخصی خود متمرکز هستید، باید روح خواسته‌ها و نیاز‌های افراد اطراف خود را هم درنظر بگیرید.


این نکته تنها به‌منزله‌ی گاردی در مقابل حسادت و حرص نیست، بلکه میل و علاقه‌ی شما را احیا کرده و شما را به سمت دستیابی به اهدافتان هدایت می‌کند. همچنین به شما در دستیابی به اتحاد و روابط قدرتمند به‌صورت متقابل کمک می‌کند.


منبع: زومیت


انتهای پیام/4001


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب