مزایای ممنوع الخروج بودن
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، امسال دو فیلم سینمایی از دو فیلمساز مشهور سینمای ایران در جشنواره فیلم کن حضور دارند؛ یکی فیلم «همه میدانند» اصغر فرهادی و دیگری فیلم «سه رخ» ساخته جعفر پناهی. فرهادی بعد از ساخت «گذشته» برای دومین بار فیلمش را در خارج از مرزهای ایران ساخته و این بار قصهاش در اسپانیا روایت میشود. اما فیلم جعفر پناهی قصه دیگری دارد و در مختصات جامعه ایرانی روایت میشود و بنا به ادعای تیری فرمو، دبیر هفتادویکمین جشنواره فیلم کن، فیلم «سه رخ» قرار است مخاطبش را به گردشی در ایران امروز ببرد. با این شرایط تنها فیلم پناهی به عنوان نماینده سینمای اجتماعی ایران در بخش رقابتی جشنواره فیلم کن حضور دارد. اما چقدر فیلمهای پناهی روایتی صحیح از اجتماع امروز ایران است؟ واضح است که قضاوت در مورد فیلمهای پناهی برای 10 سال اخیر فیلمسازیاش، پیچیدهتر از سالهای ابتدای کارگردانی اوست. فارغ از اظهارنظرهایی که در مورد شیوه جایزه گرفتنهایش از جشنوارههای خارجی مطرح است گزاره مشهوری بین منتقدان سینمایی وجود دارد که فیلمهای پناهی در شرایط مطلوب و صحیحی تولید نشده و در معرض قضاوت قرار نگرفتهاند؛ همین مساله باعث شده است که اگرچه آثار او وام گرفته از مسائل اجتماعی ایران هستند ولی بهدلیل دورماندن از بازخوردهای اجتماعی، در معرض اتهام اختلال در سهگانه سینمای اجتماعی، واقعیت و کارکرد قرار دارند. واضح است که سینمای جعفر پناهی از دورهای به بعد درگیر شرایطی فراتر از متن فیلمهایش شده است؛ فیلمسازی که تحت فشارهای بیرونی و القاهای جشنوارهای، سراغ بخشی از واقعیتهای اجتماعی نمیرود و ترجیح میدهد آن بخشی را نمایش دهد که خوشایند جایزه و اکران خارجی است.
گفتوگوی «فرهیختگان» با دو منتقد سینمایی در مورد آثار اخیر سینمای پناهی و نحوه انتخاب شدنشان را برای جشنوارههای خارجی بخوانید:
میلاد روشنیپایان: فیلمسازی که آشغالهای حقوق بشری میسازد
میلاد روشنیپایان از منتقدان سینمایی به بهانه حضور غیرمترقبه فیلم جعفر پناهی در لیست فیلمهای بخش اصلی جشنواره کن 2018، یادداشتی در فضای مجازی نوشته است که در زیر میخوانید:
جعفر پناهی را در نظر بگیرید. شجاع، سرشار از حسننیت، یک روشنفکر دلسوز، اما در نهایت کسی که آشغالهای حقوق بشری میسازد. کسی که سینما برایش رسانه است. پیامی که در یک مسیر لیز باید به مقصد برسد. کدام مقصد؟ مقصد پیشاپیش مشخص است؛ وجدان قالبریزی شده عمومی. جایی که ساکنان آن پیشاپیش، پیش از رسیدن پیام، برای پذیرفتن پیام قانع شدهاند. جایی که پناهگاه آهنین برای هر آرتیست نایسی است که با قلبی به وسعت اقیانوس، فاضلاب میسازد. این سرنوشت عمومی هر اهل هنری است که «من از دردهای جامعهام میگویم» را به سینهاش چسبانده است اما نمیتواند انزال فیلمش را کنترل کند. موضوع مطلقا تشخیص این مساله نیست که این پیام از طرف چه کسی فرستاده میشود، از طرف اپورتونیسمی که از مد روز تغذیه میکند یا از طرف یک هنردوست متعهد.
مساله شکست هنری هر فیلمیاست که خود را وقف پاسخهای همگانی از پیش موجود میکند؛ فیلمی که میخواهد هنر باشد اما در نهایت ناچار است برای فرار از پیچیدگیهای مسالهای که به مبارزهاش رفته است، به یک پیام همهپسند قانع شود. فیلمی که یا خطابه میشود یا دیالوگ و هر دوی اینها سمهای عامهپسندند. اما فیلمهای بزرگ نه خطابهاند نه دیالوگ، مونولوگند. همانطور که فیلمهای رنه با نقاب هیروشیما و ویتنام و داخائو، مونولوگهایی درباره زمان و فیلمهای آنتونیونی با نقاب دردسرهای طبقه متوسط، مونولوگهایی درباره متافیزیک رابطهاند. مونولوگهایی که همه هستی خود را از تردیدها، ابهامها و گسستهای خود میگیرند و هیچ جوابی برای حل مسائل ندارند و همه رسالت آنها پیچیدهتر و آشفته کردن مسائل است. این دلیل ویژهای است که چرا فیلمهای بزرگ رسانه نیستند، بلکه پارازیتند و درست لحظهای به موفقیت کامل میرسند که پرلکنتتر، مبهمتر و دستنیافتنیتر باشند. اما فیلمسازی که تنها میخواهد به دردهای جامعه رسیدگی کند، ابتدا باید تکلیف خود را با مساله مبارزه روشن کند. شرط مبارزه، روشنی و شفافیت است. پیام و مقصد معلوم. مبارزه رسانه میخواهد. فیلم آموزشی، کانال ارتباطی، شبکههای هماهنگکننده و هر چیز دیگری غیر از هنر. این یک مساله عمومی است. فیلمسازی که در مقام یک مصلح اجتماعی، فیلم میسازد، میتواند آدم خوبی باشد، اما قطعا هنرمند نیست.
احمد طالبینژاد: جشنوارههای خارجی فکر میکنند جعفر پناهی در اتاقی به چهار میخ کشیده شده
آنچه میخوانید یادداشت شفاهی احمد طالبینژاد منتقد سینمایی در مورد حضور فیلم سینمایی «سه رخ» به کارگردانی جعفر پناهی در بخش رقابتی جشنواره کن 2018 است:
جعفر پناهی به نظر من از همان فیلم اولش (بادکنک سفید) تا الان، حداقل ویژگی فیلمهایش این است که صاحب نگاه است و در مورد مسائل اجتماعی و گاهی هم سیاسی، نگاه دارد و آدم بیتفاوتی نیست و موضع دارد. طبعا این نگاه هم در آثارش متجلی است. اینطور نیست که فیلم بیخاصیت بسازد. ممکن است بعضی از فیلمهایش خیلی هم درخشان نباشد ولی به نظر من هیچکدام از فیلمهایش بیخاصیت نیستند که از یاد بروند و فراموش شوند. بعضیهایش هم اصلا خصلت ماندگاری دارند؛ مثل «دایره»، «طلای سرخ» یا «این یک فیلم نیست» که از جهاتی میتوانم بگویم بهترین فیلم جعفر پناهی است و بهترین فیلمی است در ایران که در مورد ممیزی ساخته شده است. از نظر کارگردانی هم فیلمهای اخیرش چون از مسیر ناهمواری عبور کردهاند، طبعا نمیتوان راجع به کیفیتشان قضاوت قطعی کرد. اما همین که شخصی بتواند در این شرایط فیلمی مثل «تاکسی» را بسازد و آن فضای بسته داخل یک خودرو را تعمیم بدهد به جامعه خودش نکته قابل تحسینی است و از نظر کارگردانی فیلم خوبی بوده است. به هر صورت او فیلمسازی است که سعی میکند نسبت به اتفاقات روز جامعه و سیاست بیتفاوت نباشد.
پناهی بعد اتفاقاتی که برایش پیش آمده، 20سال ممنوعالفعالیت شده است. اما از آن دسته افرادی که از این موقعیت استفاده میکنند برای سکوت، نبود. او سکوت نکرد و فیلمش را ساخت و چند فیلم بعد از آن ساخت. این مساله نشان میدهد فردی است که نمیتواند سکوت کند. باید توجه داشت وقتی فردی فیلمی میسازد در شرایطی که ممنوعالکار است، طبیعی است که نمیتواند مسیر تکنیکی کارگردانی را به درستی بپیماید. بنابراین نمیتوان توقع داشت مثل «دایره» و «طلای سرخ» کارش را بکند. بیشتر دنبال این است که موضوع فیلمهایش را منتقل کند که توانسته از پس آن برآید. در سالهای اخیر، نگاهش به فیلمسازی کمی تعمیق یافته است. همان آدمی است که در جامعهای زندگی میکند و چیزهایی را میبیند که ممکن است دیگران نبینند. باز هم اشاره کنم که زیاد طرفدار فیلمهایش نیستم، از «تاکسی»اش به اندازه آن چند فیلم دیگر که اشاره کردم خوشم نیامد ولی در عین حال نمیتوانم او را نادیده بگیرم؛ فردی است که از نظر فیلمسازی در حصر است، ولی فیلمش را میسازد و کارش را میکند و از خطی که دورش کشیده و گفتهاند نباید عبور کنی، عبور میکند. کاری هم به جنجالهای رسانهای خارجی و داخلی ندارم، همین که آدمی است که تن به سکوت و سکون نمیدهد ارزشمند است. در فیلمهایش هم این موضوع متجلی است.
قطعا نگاهها و مسائل سیاسی بر سرنوشت فیلمهایش اثرگذارند. جشنوارههای خارجی تصویری دارند که نشان میدهد جعفر پناهی فردی است که در یک اتاق به چهارمیخ کشیده شده است و دارد شکنجه میشود، میدانیم و خودش هم میداند که به این شکل نیست. اما به همین دلیل ممکن است فیلمهایش را ندیده کاندید جایزه اعلام کنند. ولی تا به حال نه جشنوارهای، نه مسئولی و نه منتقدی نگفته که چه فیلم بدی بوده و ما تحتتاثیر مسائل سیاسی آن را قبول کردیم و ای کاش نمیپذیرفتیم در جشنواره اکران شود. مسائل سیاسی در برخورد و موضعگیریهای مدیران جشنوارهها بیتاثیر نیست اما به نظرم فیلمهایش، آثار قابلدفاعی بودهاند.
جبار آذین: پناهی فیلمش را در ایران ساخته ولی برای ایرانی نساخته است
آنچه میخوانید یادداشت شفاهی جبار آذین منتقد سینمایی در مورد حضور فیلم سینمایی «سه رخ» به کارگردانی جعفر پناهی در بخش رقابتی کن2018 است:ایـنـکـه آیـا بـرخـی فیلمهای کارگردانان ایرانی به خاطر مسائل سیاسی در جشنوارههای جهانی راه مییابند باید گفت هم بله و هم خیر. حضور آثار هنری و سینمایی کشورها در دنیا امتیاز و گاه افتخار تلقی میشود، از همین روی در تاریخ سینمای ایران فیلمهای زیادی در هفتههای فیلم، جشنوارهها و برنامههای مناسبتی دیگر در جهان حضور داشته و جوایزی را به ارمغان آوردهاند، اما آیا حضور هر فیلم در جشنوارههای خارجی، مستلزم داشتن و به ارمغان آوردن امتیاز و اسم خاص تلقی میشود؟ بدیهی است که این امر نیازمند تحلیل است. به همین دلیل با نگاهی به پیشینه و ساختار جشنوارههای مختلف سینمایی جهان و همینطور آثار شرکتکننده در آنها و برندگانی که از این جشنوارهها کسب جوایز میکنند، میشود به پاسخ مناسبتری دست یافت. سینمای ایران در سالهای اخیر بهرغم همه موانع و تحریمهای جهانی توانسته کموبیش در بعضی عرصههای جهانی بدرخشد، کسب افتخار و امتیاز از جشنوارههای معروف جهان و اسکاری شدن سینمای ایران از آن جمله است. ولی جشنواره بزرگی مانند اسکار که بر مبنای سیاستهای سرمایهگذاران آمریکایی و صهیونیستی شکل گرفته، بدیهی است که نمیتواند خارج از این چارچوب به فیلمها و سینما و سینماگران نگاه کند. به همین دلایل گاه در انتخاب و گزینش فیلمها سیاست در کنار استانداردهای هنری و سینمایی دخالت دارد.
در میان فیلمهایی که از سینمای ایران در جشنوارههای مختلف خارجی جوایزی را از آن خود کردهاند به فیلمهایی میشود اشاره کرد که صرفا به دلیل ساختار محتوایی به سازندگان آنها اهدا نشده است، بلکه برخی از این فیلمها به دلیل ارائه نمایی از زشتیها، فقر و عقبماندگی گوشهای از کشور که نزد مخالفان ایران زمین مطرود شمرده میشود، موفق به کسب جایزه و طرح در عرصه جهانی شده است. درواقع سیاست و هنر در کنار هم در انتخاب آثار جهانی نقش ایفا میکنند و فیلمهای ایرانی شرکتکننده در جشنوارهها هم به ناچار از این مجرا مورد بازنگری و انتخاب قرار میگیرند. از این رو اگرچه در میان فیلمهای ایرانی مفتخر به جشنواره جهانی فیلمهایی را میتوان دید که محتوای انسانی داشتهاند، ولی در پس انتخاب آنها زدوبندهای سیاسی نقشآفرینی کردهاند. ما سینماگران متخصص و متبحر کم نداریم، ولی اغلب آنها درکنار تخصص و تبحر تعهد ندارند. به همین خاطر است که گاه فیلمهایی در جهان افتخارآفرینی میکنند و صاحبامتیاز میشوند که مورد حمایت طیفهایی گوناگون از جامعه قرار نمیگیرند. حتی ممکن است مورد هجمه واقع شوند. راهیابی فیلمهای کارگردانهای ایرانی که در جرگه اپوزیسیون یا مخالفخوانی ضد کشور قرار دارند، به جشنوارههای خارجی در حالی است که اینان به دلایل مختلف از جمله عدمپایبندی به ارزشها و آرمانهای کشور و اهانت به باورهای جامعه مورد توجه مردم قرار نگرفتهاند و استقبال از آنها از طرف خارجی بدون مساله نیست. سینماگری چون جعفر پناهی که بهعنوان فیلمسازی صاحبذوق و دانش سینمایی، آثار متعددی را کارگردانی کرده است به دلیل برخی موضعگیریهایش در قبال جامعه و فرهنگ مردم، توانسته در جشنوارههای خارجی حضور یابد، برای همین است که انتخاب فیلم او در یک جشنواره خارجی مانند فیلمسازان دیگر حاضر در جشنواره خارجی مطلوبیت اجتماعی ندارد.
پناهی فیلم خود را در ایران ساخته اما برای ایرانی نساخته است؛ چراکه یک فیلمساز متعهد ایرانی در درجه نخست باید فیلم خود را برای مخاطب ایرانی بسازد و چنانکه دارای ویژگیهای عرضه در جهان بود به جشنوارههای مختلف هم ارسال کند. از آنجا که آقای پناهی به دلایل عمدتا باورهای شخصی، فیلمهایش در داخل کشور به نمایش در نمیآیند بنابراین فیلم خود را با لحاظ فرهنگ خارجی برای جشنوارهها تزئین کرده است. بنابراین اگرچه حضور سینمای ایران در جهان امتیاز تلقی میشود ولی باید دید آیا محتوا و مضمون آن ایرانی بوده و در جهت منافع و مصالح ملت ایران است یا نه؛ اگر بود میشود عنوان کرد این فیلم و این نوع آثار علاوهبر امتیاز برای سینمای ایران افتخارآمیز هستند.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/