ساختار سیاسی روسیه تزار طلب است/ پوتین، تزار روسیه امروز
گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری روسیه روز 27 اسفند ماه جاری (18 مارس 2018) برگزار خواهد شد. از این رو گروه بینالملل خبرگزاری آنا در نظر دارد در یک قالب یک پرونده ضمن نگاهی به روندهای انتخاباتی روسیه بعد از فروپاشی شوروی و چگونگی شکلگیری احزاب و جریانهای سیاسی در این کشور به بررسی مهمترین نامزدهای این دوره و چشم انداز انتخابات 2018 بپردازد.
در گزارشهای اول و دوم این پرونده به ترتیب با عنوان «روندهای انتخاب رهبر سرزمین تزارها در دوران پساشوروی» و «جدال غربگراها و ضدغربیها در انتخابات روسیه» روندهای و سیستم انتخاباتی در روسیه دوران پساشوروی و نامزدها و آراء و نظرات آنها و احزاب مختلف در انتخابات 2018 مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در گفتوگوی پیشرو با دکتر بهرام امیر احمدیان کارشناس مسائل روسیه به ساختار انتخاباتی روسیه، نگاه مردم به مقام ریاست جمهوری و...خواهیم پرداخت.
دکتر بهرام امیر احمدیان کارشناس مسائل روسیه در گفتگو با خبرنگار آنا در مورد ساختار انتخاباتی روسیه و تاثیر جغرافیا و فرهنگ این کشور در نظام سیاسی روسیه گفت: «کشور روسیه را به عنوان یک جمهوری فدراتیو نباید با سایر جمهوریهای فدرال همچون آلمان یا دیگر نظامهای فدرالی مقایسه کرد. در روسیه اتکا به فردی قدرتمند به عنوان رهبر کشور خیلی مهم است و نقش یک رهبر بلامنازع در اداره کشور اهمیت ویژهای دارد. این کشور به قدری وسیع است که ناگزیر به هشت منطقه فدرال که در دورن آنها کشور به حدود 21 جمهوری خود مختار، مناطق و استان خود مختار تقسیم شده است. هرکدام از این هشت منطقه فدرال خود به اندازه چند کشور اروپایی وسعت دارد. بنابراین اگر تشتت آرا بین نیروهای مختلف وجود داشته باشد، اداره این کشور بسیار دشوار خواهد بود.»
وی افزود:«هنگامی که در شرق روسیه مردم صبح از خواب بر میخیزند تا فعالیت روزانه خود را آغاز کنند، 9 ساعت بعد در غرب روسیه خورشید طلوع میکند. بنابراین این کشور مثل یک کشور اروپایی کوچک نیست و این شرایط در طول تاریخ ایجاب کرده است که یک نفر به اسم تزار و یا رهبر اتحاد جماهیر شوروی بر این سرزمین حکومت کند که این فردگرایی و تمامیت خواهی سبب شده است که نفر یا گروه دومی وجود نداشته باشد.»
این استاد دانشگاه در مورد شرایط این کشور بعد از فروپاشی و لزوم ظهور شخصی به اسم پوتین گفت:«در دوران بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه با مشکلات متعددی از مشکلات اقتصادی گرفته تا جنگهای داخلی در چچن و قفقاز شمالی، دست به گریبان بود. بعد از این دوران، ظهور پوتین صورت گرفت که تعداد زیادی مخالف هم از طیف سرمایهدار و یا نیروهای لیبرال و هم از کمونیستها و سوسیالیستها داشته و دارد. در این مدت روسیه نشان داده است قدرت پدید آوردن شخصیت دوم را ندارد، مگر اینکه شخصیت اول کنار برود که این دقیقا نشان دهنده هرم قدرت در روسیه است که در نوک هرم تنها جای یک نفر است.»
این استاد دانشگاه در مورد شرایط انتخابات در فدراسیون روسیه و قدرت فائقه ولادیمیر پوتین تصریح کرد:«انتخابات روسیه این مطلب را القا میکند که سیستم، اجازه رشد به نفر دوم را نخواهد داد. در دوره مدودف که یک دوره بیشتر نبود، صرفا این فرد کمتر شناخته برای عبور از منع قانونی بوده است. در واقع پوتین قدرت را با خودش همراه میبرد. در دوره نخست وزیری آقای پوتین نیز، قدرت در دست نخست وزیر قرار گرفت و با طی این دوران، پوتین به مقام ریاست جمهوری برگشت.»
وی تصریح کرد:«در سایر مقالات اینجانب با اشاره به این موضوع که (در روسیه قدرت دست چه کسی است) اشاره شده است که در روسیه به جز وزارتخانههای کم اهمیت همچون آموزش و بهداشت و چند مورد دیگر، همه وزارتخانههای مهم در دست و زیرنظر رئیسجمهور است. در حقیقت در روسیه مجلس و قوه قضاییه تحت نفوذ رئیس جمهور است که برای اداره امور این کشور پهناور، نخبگان جامعه نیز به این نتیجه رسیدهاند که اگر تفکیک قوا به شکل کامل آن همچون دموکراسیهای غربی وجود داشته باشد، رشته امور از دست اداره کنندگان کشور خارج میشود و به همین سبب روسیه و فرهنگ روسی با وجود غنای فرهنگی زیاد، در زمینه سیاست دموکراسی را نمیتوان انتظار داشت در اینجا فقط یک شخص قدرتمند نفر اول است و نفر دوم در این رقابت فاصله بسیار معنا داری با شخص اول دارد.»
امیر احمدیان افزود:«در حقیقت نمایشیترین انتخابات ریاست جمهوری در بین کشورهای با نظام جمهوری، انتخابات روسیه است که یک نفر در اوج قرار میگیرد و بقیه کاندیداها با فاصله زیاد در رتبههای بعد قرار دارند. افزون بر آن مخالفان سرسخت به نحوی از میدان به در میشوند(مانند مورد ناوالنی). در هرحال پوتین با همه سازوکار اقتدارگرایانه در قدرت باقی خواهد ماند. بنابراین این کشور با سایر جمهوریها نظیر فرانسه که در آن فاصله رقبا بسیار اندک و چرخش نخبگان وجود دارد، قابل مقایسه نیست و این موضوع تا سالهای سال تغییر نخواهد کرد.
وی تاکید کرد:« از این منظر بایستی توجه کرد که در روسیه اقتدارگرایی وجود خواهد داشت و مشاهده شد که در مقابل کشورهای همسایه این کشور نیز این تمامیت خواهی را با کنترل کریمه و بخشهایی از گرجستان در قفقاز و به رسمیت شناختن این مناطق توسط خود روسیه و حمایت از این مناطق اعمال خواهد شد.»
دکتر امیراحمدیان در مورد نقش سایر کاندیداها در این انتخابات گفت: «این کاندیداها تاثیرگذاری چندانی ندارند و هیچ نقشی در آینده روسیه نخواهند داشت. در واقع این افراد هواداران قابل توجهی که بتواند بر روند انتخابات تاثیری سرنوشتساز داشته باشد، ندارند و از طرفی اغلب رسانهها در دست دولت است. مجلس نیز تحت تاثیر دولت و حزب حاکم است. بنابراین این افراد فقط میتوانند در مقطع انتخابات موجی ایجاد کنند و این موج عمقی نخواهد داشت، خود مردم روسیه به این باور رسیدهاند که به رئیس جمهوری نیاز دارند که مثل تزار و استالین عمل کند و امروز این فرد ولادیمیر پوتین است.»
این کارشناس مسائل استراتژیک روسیه و قفقاز در مورد برنامههای آینده پوتین همچنین بایدها و نبایدهای آن تصریح کرد: «پوتین وادار به ورود به یک مسابقه تسلیحاتی با آمریکا شده است. روسیه پوتین در حال حرکت به سمت نظامیگری است. در دورهای که روسیه از نظام بینالملل به عنوان قدرت تاثیرگذار جهانی خارج و مطرح نبود، به مذاق روسها خوش نیامد. بدلیل آن که روسها به فکر احیای مجدد اقتدار اتحاد جماهیر شوروی بودند و در دهه نخست فروپاشی توان آن را نداشتند، به غرور مردم و بویژه ملی گرایان روس در این کشور لطمه وارد شد.»
وی افزود:« بنابراین مسئولین این کشور سعی میکنند در نظام بینالملل با ایجاد سازوکارهایی جایگاه خود را احیا کنند که با انجام مسائلی همچون حضور در خاورمیانه دنبال میشود. روسها ناگزیر بودند و هستند در سوریه حضور داشته باشند، این موضوع به سبب نیاز روسیه به بندر طرطوس برای استقرار ناوگان دریایی این کشور در ورود به کانال سوئز و دریای مدیترانه بوده است. بندر سواستوپل هم در شبه جزیره کریمه در حاکمیت دولت اوکراین، به همین سبب و استقرار زیر دریایی اتمی روسیه مورد نیاز بوده است. از اینرو، روسیه به سمت اشغال و انضمام کریمه به خاک خود حرکت کرد. بنابراین روسیه برای جبران عقبماندگیهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی نسبت به رقبای اصلی خود، به سمت نظامیگری حرکت کرد.»
دکتر امیر احمدیان در مورد نظامیگری و رقابت ایالات متحده آمریکا و روسیه اذعان کرد: «در سطح جهان تنها برند معروف کالاهای تولیدی، تولیدات صنایع تسلیحاتی این کشور و قدرت اتمی آن است. ایالات متحده حدود 700 میلیارد دلار هزینه نظامی از 18 هزار میلیارد دلار کل تولید ناخالص داخلی دارد. در حالی که روسیه قصد دارد بین 70 تا 100 میلیارد دلار بودجه نظامی از 1300 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی این کشور را داشته باشد، یعنی اگر روسیه بخواهد به تنهایی با آمریکا توازن استراتژیک برقرار کند نیاز به سیستمهای جدید با هزینه کمتر و کارایی بیشتر دارد.»
وی تصریح کرد: «بنابراین روسیه پوتین، به این سمت حرکت کرده است، روسیه یا بایستی از این مسابقه تسلیحاتی دست بردارد (که عاقبت خوشی برای روسیه نخواهد داشت)، چون اگر با آمریکا به تنهایی و نه ناتو، توازن استراتژیک و نظامی داشته باشد، باید بخش عظیمی تولید ناخالص داخلی خود را صرف مسائل نظامی کند. در آن صورت، سرزمینی با این گستره جغرافیایی، برای بودجه عمرانی و توسعهای خود با دشواری و کمبود منابع مواجه خواهد شد. پوتین باید این سیاست را اصلاح کند و اگر این کار صورت نپذیرد بحرانهای سختی در پیش خواهد داشت که از همین اکنون با آن دست به گریبان شده است و مشکلات اقتصادی بخشی از آن است. به نظر بنده برنامه پوتین این است که در برابر آمریکا نرمش نشان دهد در عین حال که به قدرت نمایی خود ادامه دهد، زیرا ناگزیر است با غرب به توافق برسد.»
انتهای پیام/