هر پدیدهای در جامعه آثار مثبت و منفی بسیاری دارد و باید نگاه واقع بینانهای داشت. البته معنایش این نیست که لزوما این آثار برابر هستند. این موضوع یعنی ایجاد سایت همسانگزینی را در سه سطح خُرد، میانه و کلان میتوان مورد بحث و بررسی قرار داد.
در سایتهای همسان گزینی بحث اصلی الگوی انتخاب همسر است. کلید واژه اصلی این موضوع تغییر و اصلاح الگوی انتخاب همسر است. بنابراین سایتهای همسان گزینی باید از سه زوایه: محتوا، تغییر الگوی انتخاب و پیامدهای آن مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
در تحقیقی که اخیرا صورت گرفته مشخص شد 40 درصد از افرادی که در خانواده دچار طلاق عاطفی هستند و گرایش به طلاق واقعی دارند قبل از ازدواج، شناخت نسبی به هم داشتهاند و پس از ارتباط و گفتگو و آشنایی در یک انتخاب نیمه عقلانی به اینجا رسیدهاند. بنابراین باید با احتیاط راجع به هر موضوعی صحبت کرد.
تغییر الگوی انتخاب همسر در سطح خُرد به این معناست که در گذشته الگوهای سنتی مانند نقش خانواده، دوستان و آشنایان در خواستگاری پر رنگ بوده است در حالی که امروز با وجود این سایتها فرد به صورت شخصی، خود اقدام به انتخاب همسر میکند و از طریق ثبت نام در این سایتها به عنوان یک کانال ارتباطی از آنها استفاده میکند.
در سطح خُرد یکی از جنبههای مثبت این شیوه انتخاب همسر این است که یک کنش و حرکت عقلانی مبتنی بر رفتار و کنش و اقدام خود فرد آغاز شده است و فرد، خود به صورت عاقلانه تصمیم به ثبت نام در این سایت همسان گزینی میگیرد.
اما جنبه منفی این نوع الگوی انتخاب همسر این است که در شبکههای مجازی وقتی افراد میخواهند از خود تصویری نشان دهند از انعکاس مسایل و نواقص خاص خودشان عمدتا پرهیز میکنند. کسی که فاقد اعتماد به نفس است میخواهد در گفتگو با فرد مورد نظر از خود یک چهره کاذبی را به تصویر بکشد تا تایید دیگران را کسب کند اما این مجازی بودن کانالهای شناختی و ارتباطاتی و شروع از این زاویه با توجه به اینکه برخی از شخصیتها لزوما از جنبههای مثبت و پویا برخوردار نیستند و جنبههای نارسای شخصیتی خود را پنهان نگه میدارند بنابراین چنین آغاز مجازی برای همسان گزینی آسیبرسان است.
از جنبه مثبت اینکه دو نفر میتوانند با استفاده از یک روش عقلانی، یکدیگر را انتخاب کنند خوب است و مانند گذشته هدف اصلی از ازدواج، ازدیاد نفوس و بچه دار شدن نیست. اما به لحاظ جنبه منفی وقتی افراد از طریق یک سایت و شبکه مجازی با یکدیگر مرتبط میشوند و به خانواده و زندگی مشترک برسند چه بسا افراد به حداقل ها رضایت دهند و توقعات و انتظارات از زندگی مشترک به حداقل رسد و شکل گیری خانواده در سطح حداقلی هم دارای تبعات منفی بسیاری است.
اما در سطح کلان به واحد تحلیل خویشاوندان و محیط، توجه دارم که از جمله کارکردهای مثبت همسان گزینی از طریق آشناییهای شکل گرفته در فضاهای مجازی از جمله سایت همسان گزینی، میتوان به کم رنگ شدن الگوهای سنتی اشاره کرد. اگر این الگوهای سنتی در زندگی افراد مفید و صحیح میبود امروزه شاهد وجود آمار 40 درصد در طلاق نبودیم و حتی اگر این الگوهای سنتی پاسخگو میبود 70 درصد خانوادهها با طلاقهای عاطفی مواجه نمیبودند.
اگر الگوهای سنتی کارآمد بود ازدواج های مجدد و خیانت و ارتباط با دیگران در زندگی اتفاق نمیافتاد.
اما از جمله کارکردهای منفی اینگونه آشناییهای مجازی، این است که نقش دیگران و خانواده در انتخاب همسر کمرنگ میشود و نوعی خودسری در انتخاب اتفاق میافتد و کم رنگ شدن نقش دیگران تبعات منفی دارد زیرا از تجربه و علم پدر و مادر و بزرگان در ازدواج استفاده نمیشود.
اما در همه حال باید به یک نکته مهم توجه کرد. اینکه روند کلی حرکت جوامع رو به عقلانیت و رشد و توسعه بیشتر است. این یک حرکت جبری و قهری است و به صورت انتخابی هم نیست. اگر ما این پیش فرض را هم بپذیریم که اجزای جامعه در حال رشد است از جمله الگوهای ازدواج که میتواند بهتر از گذشته شود این پذیرش، لزوما به معنای آن نیست که الگوهای جدید و نوین تماما برخوردار از کارکردهای مثبت هستند. در هزاره سوم هر اتفاقی به دلیل تکنولوژی و رشد فرهنگی و اقتصادی میتواند بهتر از گذشته باشد چرا که با پدیدهای به نام شکل گیری عقلانیت جمعی مواجه هستیم.
بنابراین، پیامدهای ازدواج از طریق سایتهای همسان گزینی نیز جنبههای مثبت و منفی دارد. از جمله جنبههای مثبت این نوع ازدواج در سطح خُرد این است که وقتی فردی حرکتی را آغاز میکند این نوع سایتها و فضاهای مجازی برای ارتباطات فرصتی را ایجاد میکنند برای افرادی که کمتر در جامعه، جذب یا دیده میشوند. دختر و پسری که جسارت دارند لازم نیست برای آشنایی و ازدواج از طریق این سایت اقدام کنند.
جنبه منفی این نوع همسان گزینیها نیز این است که ما در جامعهای از این سایتها حرف میزنیم که زنان در آن جامعه، کمتر جسارت دارند زیرا در یک روند فرهنگی مردسالارانه تربیت و جامعه پذیر شدهاند و کمتر اجازه عرض اندام پیدا کردهاند. بنابراین در رابطهها و آشناییهایی از طریق این سایتها، زنان آسیب پذیرترند چون با تمام احساس و عاطفه خود وارد یک رابطه میشوند و ممکن است با احساسات آنان بازی شود.
آسیب پذیری جنس زن در بستر همسان گزینی از طریق سایت و شبکههای مجازی، بیشتر از مردان است و در ساختار مردسالارانه، زن دچار آسیبهای جدی میشود.
*جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور
انتهای پیام/