روایتی از دوستی دیرینه رهبری با هنرمندان از دیرباز تا کنون
چند شب قبل گفتوگوی مفصلی از اکبر عبدی در برنامه «سینما دو» تلویزیون پخش شد که این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، ضمن روایت دوران بیماریاش، به توجه ویژه مقام معظم رهبری به احوالاتش اشاره کرد و گفت: «در طول مدت بیماریام «آقا» (رهبر انقلاب) دو بار از طریق دوستانی که خدمتشان میرسند، حال من را پرسیدند و به آنها گفته بودند، پیگیر احوال اکبر عبدی شوید و اگر کمک مالی یا دوا و درمان نیاز دارد، رسیدگی کنید.»
اکبر عبدی که چندی پیش به علت درمان بیماری کلیوی و دیابت چند ماهی از حضور در عرصه سینما و تلویزیون دور بود، ابراز داشت: «باورکردنی نیست اما رهبر انقلاب با تمام مشغلهشان در دوران بیماریام دو بار جویای احوالم شدند و سپرده بودند به نیازهای مالی و درمانم رسیدگی شود.»
اما این تنها مواجهه و توجه رهبر انقلاب به فعالان عرصه هنر کشور نیست. مثلا در ماههای اخیر، از جمع برخی هنرمندان شنیده شده است که رهبر انقلاب در فواصل مختلف، پنجشنبه شبها، با اقتشار مختلف دیدار داشتند؛ به خصوص با هنرمندانی همچون مستندسازان، کارگردانهای سینمای داستانی و حتی طراحان و گرافیستها دیدارهایی جداگانه و گاهی چند ساعته داشتهاند.
البته بخشی از این دیدارها و ملاحظات رهبری در فواصل مختلف، در فضای رسانهای منعکس شده است. آنچه در این صفحه میخوانید بازخوانی روایتهایی از دیدارها و نوع نگاه آیتا... خامنهای به مقوله هنر و جایگاه هنرمندان است.
ارتباط مهدی اخوانثالث و آیتا... خامنهای
مهدی اخوانثالث شاعری که در سرودههایش اشاراتی به مسائل سیاسی و اجتماعی دارد و شاید در مجامع فرهنگی و هنری از او با عنوان شاعری انقلابی یاد نکنند ولی ارتباط دوران جوانی او با رهبر معظم انقلاب در انجمن شاعران مشهد، نشان میدهد که همواره به آیتا... خامنهای علاقه داشته و خاطرات جالبی از محضر ایشان دارد. درواقع در سالهای آغازین دهه ۳۰ خورشیدی بود که آیتا... خامنهای جوان کتابهای بررسی سبکهای ادبی را مطالعه میکرد و پس از مدتی، نخستین مصراعها و بیتها را سرود. در آن سالها ایشان دفترچهای هم به نام «سفینه غزل» داشت که اشعار زیبا و تکبیتهای مورد علاقهاش را از شاعران مینوشت و زیرش تاریخ میگذاشت. پشت کتابهایش هم پر بود از اشعار مختلف؛ شعرهایی که معمولا برای رفع خستگی درس و بحث آنها را میخواند. همین علاقه ایشان باعث شد که با انجمن ادبی فردوسی در مشهد نیز آشنا شود. همین حضور آقاسیدعلی جوان در انجمنهای ادبی مشهد باعث آشنایی ایشان با مهدی اخوانثالث شد. حضرت آیت ا... خامنهای دوستی خود را با اخوان اینگونه توصیف میکند: «اخوان با من دوست بود. همزمان ریاستجمهورى با من یک نوع ارتباط رقیق داشت و هم بعد از ریاستجمهورى - این آخرى که از یک سفر ظاهرا یکساله به اروپا، برگشته بود- نامهاى به من نوشت و شعرى گفت و بعد هم از دنیا رفت.» در ارتباط با بعد شعری اخوان نیز، رهبر معظم انقلاب او را یکی از بهترین شاعران نیمایی زمان خودش معرفی میکند: «... در عرصه شعر نو، مرحوم اخوان که قطعا بهترین شاعر نیمایی زمان خودش بود و به نظر من از همه اقرانش قویتر، مسلطتر و لفظ و معناى شسته و رفته و بهترى داشت، در گوشهاى زندگى میکرد؛ کسى از او خبرى نداشت، کسى او را نمیشناخت، جز یک عده خواص در حال عزلت و انزوا.»
اخوان داخل و من بیرون، زیر چارچوب در با هم دست دادیم و سلامعلیکی کردیم و بعد اخوان مرا به داخل دعوت کرد که آرام به او گفتم با سیدعلی آقای خامنهای آمدهام. اخوان به سرعت بیرون رفت تا به ایشان خوشامد بگوید و همینطور که به سمت ایشان میرفت، برای اینکه مطایبهای هم کرده باشد، با لهجه مشهدی به من گفت «بَرِهچی خبر نکردی با آسیدعلی مییَی که مُو اقلا وقتِ میام دم در، آستینامِه بزنم بالا که مثلا دِرُم مُورُم وضو بگیرُم!» مشکل دیگری که اخوان در مورد آن به واسطه آشنایی با رهبر انقلاب و شناخت ایشان به فضل و شرف، اقدام به میانجیگری میکند، مساله بازگشت دکتر خویی به کشور است. در این ماجرا اخوان با به کار بردن تعابیری شگرف، حضرتآیتا... خامنهای را میستاید و او را فردی فاضل، درست و سلیم که حتی مورد تحسین دشمنان نیز است، معرفی میکند. البته اثرات این رابطه عمیق پس از درگذشت اخوان نیز ادامه داشت. پس از فوت اخوان، با تصمیم همسر او، این تمایل پیدا شد که به حسب ارادت اخوان به فردوسی، پیکرش در محوطه آرامگاه فردوسی دفن شود و این امر واقعا شدنی نبود. ماجرا چند روز ادامه یافت تا سرانجام با اجازه رهبر انقلاب، اخوان در توس به خاک سپرده شد.
حاتمیکیا و رهبری
فیلم «از کرخه تا راین» وقتی به نمایش درآمد،۵۰۰ صفحه اعتراضیه به دفتر رهبری ارسال شده بود تا مانع اکران فیلم شوند. اصغر نقیزاده از جمله بازیگرانی است که در تعدادی از فیلمهای حاتمیکیا حضور قابلتوجهی داشت و دو سال قبل در مراسم تقدیر از حاتمیکیا گفت: «موقع اکران فیلم از کرخه تا راین عدهای به او گیر دادند اما رهبری فیلم را دید و خوشش آمد؛ وگرنه این فیلم هم مانند «گزارش یک جشن» میشد.» حاتمیکیا در مورد نظر رهبر انقلاب در مورد فیلم «چ»گفته است: «ایشان نسبت به من و فیلم «چ» محبت داشتند و با چهرهای بشاش درباره شهید چمران و فیلم «چ» صحبت کردند و نسبت به چمرانی که ساخته شده بود هم علاقهمند بودند. واقعا باید بگویم از این محبت ایشان به شدت شاد و خوشحال شدم.» سال گذشته در فضای رسانهای خبری منتشر شد که حاتمیکیا پیش از ساخت فیلم «به وقت شام» با رهبری دیدار داشته است و رهبری در همان دیدار جملهای با این مضمون گفتند که من به همه فیلمهای شما علاقهمندم.
رهبری و آثار هنری مربوط به کودک و نوجوان
سال 86 رهبری سفری به استان یزد داشتند و در این سفر، نخبگان استان یزد به حضور ایشان شرفیاب شدند. زمانی که آیتا... خامنهای از حضور مهدی آذریزدی مطلع شدند، نزدیک به پنج دقیقه در ارتباط با ایشان صحبت کردند و گفتند من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی از آن را مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آن وقتی که کتاب ایشان درآمد - اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آن وقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب»- من رفتم تورق کردم. بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی - یعنی نزدیکی به بلوغ – میرسیدند، دوره هم دوره طاغوت بود و همه عوامل در جهت گمراهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب را مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستان پخش میشد، اما برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود. تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم.»
مقام معظم رهبری تصریح کردند: «خواستم این حقشناسی را من به نوبه خود کرده باشم. ایشان یک خلئی را در یک برهه از زمان برای زنجیره طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار، باارزش است. خداوند از شما - آقای مهدی آذریزدی! - این خدمت را قبول کند و ماجور باشید. این ستایشهای زبانی و اینها، اجر کارهایی که با اخلاص انجام گرفته باشد، نمیشود؛ اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد و خدا هم خواهد داد.»
پس از اینکه رهبری این سخنان ارزشمند را بیان فرمودند، اشک در چشمان مهدی آذریزدی که در گوشهای از مراسم نشسته بود، حلقه زد. رهبری البته در سالهای اخیر تقریظی روی کتاب «تن تن و سندباد» اثری خیالی و استعاری از تقابل دو شخصیت تن تن و سندباد به نمایندگی از دو فرهنگ غرب و شرق داشتند که البته توجه ایشان باعث پرفروش شدن این کتاب نوجوان شد. این کتاب سالها پس از پایان مجموعه داستانهای تن تن، توسط محمد میرکیانی خلق و نگارش شده است. البته رهبری طی سالهای اخیر با هنرمندان موسسه هنر پویا و انیمیشنسازان دیدار داشتهاند. گویا رهبر معظم انقلاب همراه با نوههایشان به تماشای انیمیشن «شاهزاده روم» نشسته بودند و ایشان پس از دیدن فیلم، نسبت به عوامل آن ابراز محبت کردند و حتی در دیدار با عوامل جوان آن، انگشتری خود را به آنها هدیه داده بودند.
محدثیخراسانی روایت میکند از زبان شفیعیکدکنی
شفیعیکدکنی خاطرات بسیاری از رهبری نقل میکند و میگوید در کتابفروشیای که در مشهد در میدان شهدا بود و کتابخوانان حرفهای به آنجا میرفتند هر زمان به آنجا رجوع میکردم آقای خامنهای میان قفسهها میچرخید؛ حتی شفیعی نقل میکند که برای ملاقات اخوان آقای خامنهای و یک نفر به مشهد رفتند. در پشت منزل خانه اخوان آن فرد در میزند و آقای خامنهای کنار میایستد در که باز میشود آقای اخوان با همان حالت همیشگی جلو میآیند و احوالپرسی میکنند. آن فرد به اخوان اشاره میکند که آقای خامنهای هم آمدهاند که اخوان طوری که رهبر انقلاب متوجه شوند بلند میگوید تو نمیگویی با سیدعلیآقا آمدهای لااقل من آستینها را بالا بزنم که انگار میخواستهام نماز بخوانم.
سیدمسعود شجاعیطباطبایی
نگاه رهبری به موضوعات فرهنگی، فقط معطوف به شعر، سینما و کتاب نیست. در سالهای گذشته گرافیستها هم با ایشان دیدار داشتند.
سیدمسعود شجاعیطباطبایی از گرافیستهایی موفق جبهه فرهنگی انقلاب است که سال گذشته از او به عنوان چهره سال هنر انقلاب تقدیر شد. مومنیشریف، رئیس حوزه هنری در مراسم تجلیل از این هنرمند طی سخنانی با اشاره به اینکه رهبر معظم انقلاب از جشنواره کاریکاتور هولوکاست حمایت کردند، گفت: «مقام معظم رهبری به آقای شجاعی فرمودند که آقای شجاعی حسابی مشغول کوبیدن و رفتن به جلو هستید. هر چه آنها را عصبانی کرد ما را خوشحالتر کرد. در این راه پافشاری کردید و صبوری به خرج دادید تا در این زمینه به موفقیت رسیدید.»
روایتی از دوستی دیرینه رهبری با استاد شهریار
علیاصغر فردی از شاگردان استاد شهریار در مورد دوستی دیرینه رهبری با این شاعر مطرح کشور، روایت مفصلی دارد. او در این باره نوشته است: «آیتا... خامنهای طبق اظهارات خود و با توجه به ذوق ادبیشان، از اوایل جوانی و دوران تحصیل در مشهد مقدس با آثار مرحوم استاد حکیم شهریار آشنایی داشتهاند. نخست اینکه شهریار در سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴ که دوران تبعید خود را در خراسان سپری میکردند، با أجله شاعران خراسان مانند مرحوم نوید، محمود فرخ، گلشن آزادی و ... معاشر بودند. از همین جهت است که مراودات آیتا... خامنهای با اعاظم شعرای مشهد که خود از مداومان انجمنهای شاخص ادبی مشهد بودند، مزید بر آشنایی ایشان با احوال و آثار شهریار میشد. یکبار معظمله در دوران ریاستجمهوری فرمودند که حین فراغت از دراسات و مباحثات، گاه کنار حوض مدرسه علمیه مشهد اشعاری از شهریار را (مخصوصا «علی ای همای رحمت» را نام بردند) با خود زمزمه میکردهاند و حتی یادم هست که فرمودند معمولا آن غزل را در دستگاه همایون ترنم میکردهاند.
شبی استاد به بنده زنگ زدند و فرمودند تلویزیون را میبینی؟ رفتم و دیدم آقا در کنفرانس حراره ایراد خطابه میکنند. بعد از اتمام نطق آقا به منزل استاد رفتم. دیدم استاد جملات برجسته آقا را تکرار میکردند که دانهدانه دردهای مسلمانان را برمیشمرد و منشوری برای جهان اسلام میپرداخت. استاد میگفتند من فقط میگریستم و دستم بر دعا بود که خدایا این سید را از تمام بلیات منلایحتسب محافظت فرما.
یکی از روزهای تابستان سال ۱۳۶۵ بود که از روابط عمومی ریاستجمهوری زنگ زدند و گفتند که آقای رئیسجمهور عزم تبریز دارند و مایل هستند ملاقاتی با استاد تدارک شود که بهتر است چند تن از شعرای مُعنوَن تبریز هم در آن دیدار ملتزم و مشایع باشند. روز بعدش معظمله به تبریز آمدند و چون حضور ایشان در منزل استاد یا منزل محل ورود آقا که منزل امام جمعه وقت بود، مناسب نمیبود، سالن استانداری را در نظر گرفتیم و حدود ۲۰ تا ۳۰ تن از شعرای تبریز را هم دعوت کردیم. بعد از نماز مغرب بنده استاد را از منزلشان به میعاد ملازمت کردم.
دیدار آقا و استاد حکایتی است که با کلام توصیف نمیشود. بسیار صحنه دلاویزی بود. از این جهت که من با تمامی رفتارها و سکنات استاد حکیم آشنایی دارم، برای من این نوع استقبال از استاد بسیار شگفتانگیز بود. این دو همدیگر را به آغوش کشیدند و استاد تا دست آقا را در دست گرفت، گریه عجیبی سر کرد. دست آقا را به سینه فشرد و گفت «ابوالفضل مایی». آخر این چه شقاوتی است که با این دست چنین بکنند؟ گریان و دادخواه زمزمه میکرد و من گوش به این نجواها خوابانده. منظره تاریخی بود. گریه امانش نمیداد و تا دقایقی بعد از اینکه هر دو جلوس فرمودند، استاد همچنان میگریست و هنگام نشستن هم چندی دستشان را روی دست آقا گذاشته بودند. این واقعه، عینیتر هر باری بود که آقا در نماز دست به قنوت میگشودند. استاد هر بار در این ملاحظه، منقلب میشدند و اینک دیگر همان دست در آغوشش بود. بعد از مبادله تعارفات، حضرت آقای خامنهای از استاد خواستند اشعاری را بخوانند و استاد چند غزل از آخرین سرودههایشان را خواندند و سپس برنامه با اشعار دیگر شاعران حاضر ادامه یافت و به پایان رسید.
در پایان، آقا بیانات فاضلانهای اشعار فرمودند و مراتب رضایت و حتی تعجب خود را از وجود چنین شعرای مقتدری در حول چراغ شعر استاد اظهار کردند و سپس برای صرف شام به تالاری دیگر منتقل شدیم. باز آقا در کنار استاد جلوس فرمودند و فرزندوار به استاد مهربانیها میکردند. غذا به بشقاب ایشان میکشیدند و نان و آب تعارف میکردند و پیش از ایشان شروع به میل نمیکردند و پس از شام نیز چندی بیتوته ادامه یافت. صحبتها از خراسان و شعر و حیدربابا و اوزان و ظرائف و دقایق بلاغی و شعریات رفت و آقا از ساعات شبانهروزی استاد سوال میکردند و استاد سیاق روزمره را توضیح میدادند تا آقا فرمودند که دیگر دیرهنگام است و مزاحمت برای استراحت استاد نشود و مجلس را به پایان بریم.
استاد نگاهی به من کردند و وقت را استفهام کردند. من عرض کردم که ساعتی از نیمهشب گذشته و استاد گفتند چون آقای خامنهای مسافرند و خسته، رفع زحمت کنیم. بهاتفاق به منزل برگشتیم. ساعت یک بامداد بود و استاد گفتند من خسته نیستم، بلکه قلبا مایل و شایق بودم تا صبح این معاشرت ادامه میداشت. استاد عجیب شکفته بودند. من در تمام آن همه سالها استاد را چنین به وجد ندیده بودم؛ بسیار بانشاط. شهریار که عمری با اجلّه و اکابر رجال معاشرت داشتند و موانس مردانی چون ملکالشعرای بهار و میرزاده عشقی و سعید نفیسی و رهی معیری و دیگران بودند، بعد از مراجعت به تبریز جز مدت کوتاهی در همان اوایل که با رجال آن زمان تبریز معاشرتهایی داشتند، سالها در خلوت و انزوایی زندگی کرده بودند و از جماعات بند و پیوند گسسته، در روی خلق بسته و پیوسته با خدا مشغول بودند.
البته معاشرتی درخور شأن استاد حکیم کمتر اتفاق میافتاد و از این روست که ایشان از آن مصاحبت سیر نشده بودند. تا دیرهنگام به مرور آن ساعات گذراندیم و همواره از نزاکتها و نکتهطرازیهای آقا صحبت به میان بود. یادم هست بر نکتهای از طرز افاده و بیان آقا تاکید کردند و گفتند اینگونه ظرافتها دیری است که منسوخ شده و کمتر کسی به این دقایق در گفتار عنایت میورزد و یکی از آن ظرایف و طرایف افادات آقا این بود که در بیان خاطرات خودشان دایر بر علاقهمندی دیرین به اشعار استاد گفتند از ابتدای جوانی به خواندن و حفظ کردن اشعار ایشان مبادرت میکردم و حال که ایشان «مرد کهنی» هستند و ... این عبارت را استاد نشانی دیگر از مراتب نازکرفتاری آقا تعبیر کردند و گفتند ایشان اگر هر عبارتی جز این را به کار میبردند، به این نزاکت نمیبود و این طرز خطاب شیواترین و بلیغترین نوع نکتهطرازانهای است که در توصیف یک پیرمرد میتوان ساخت و پرداخت.
یک بار استاد به من گفتند که دلم برای شنیدن صدای آقای خامنهای تنگ آمده است و کاش میشد که تلفنی اظهار عشقی به ایشان میکردیم. استاد معمولا با تلفن صحبت نمیکردند و حتی با آداب صحبت تلفنی هم آشنا نبودند. مثلا«الو» نمیگفتند یا تعارفات متعارف در صحبتهای تلفنی را مراعات نمیکردند و بهشدت از صحبت با تلفن استنکاف میکردند. این است که برای من بسیار عجیب بود. تا بنده زنگ زدم و مسئول دفتر آقا گفتند که آقا در جلسه فوقالعاده شورای عالی دفاع با فرماندهان نظامی هستند، اگر فوریت دارد که در داخل جلسه به اطلاعشان برسانیم و اگر اضطراری نیست که ما تماس را بعد از جلسه برقرار میکنیم. بنده عدماضطرار را گفتم و خواهش کردم که در صورت فراغت ارتباط حاصل شود. حتی یک ربع ساعت نگذشته بود که زنگ زدند و صحبت کردند. این یکی از نمونههای قابل مثال کیفیت معاشرت و شاعرنوازی یک رئیسجمهور در جهان معاصر بود.
آقا در طول مدت استراحت استاد در یکی از بیمارستانهای تهران یک یا دو بار شخصا از استاد عیادت به عمل آوردند و بهکرات و مرات هیاتهایی را برای عیادت از استاد به نمایندگی خودشان اعزام میفرمودند.
رهبری و هنر دفاع مقدس
آیتا... خامنهای در دیدارهای مختلفی بر اهمیت حفظ هنر دفاع مقدس تاکید داشتند. ایشان در دیداری که با هنرمندان داشتند با نقدی بر این تفکر که گفته میشود هنر دفاع مقدس در جامعه ما مخاطب ندارد، گفتند: «اینکه به من گزارش دادند، کتابی است در باب دفاع مقدس، همین کتاب «خاکهای نرم کوشک» یا کتاب «دا» که در کمتر از دو سال، شنیدم بیش از 70 بار به چاپ رسیده! ما هیچگونه کتابی از کتابهای گوناگون را با این تیراژها نداریم؛ بهخصوص کتابهای مربوط به دفاع مقدس است. در زمینه فیلم هم همینجور است؛ پرفروشترین فیلمها و پرجاذبهترین و پرمشتریترین فیلمها، فیلمهایی است که مربوط به دفاع مقدس است. از فیلم «آژانس شیشهای» و «لیلی با من است»، تا این فیلم اخیر «اخراجیها»ی آقای دهنمکی، اینها بیشترین مشتریها و بیشترین فروشها را داشته که درباره دفاع مقدس است.» رهبری با نگاه به اینکه برخی تلاش دارند هنر دفاع مقدس را مهجور نشان دهند، توجه ویژهای به آثار حوزه دفاع مقدس دارند؛ به ویژه کتابهایی که در زمینه دفاع مقدس نگاشته شدهاند مورد توجه آیتا... خامنهای قرار گرفته است که مزین به تقریظ ایشان است و با یادداشتی از سوی ایشان، نویسندگان و پدیدآورندگان این کتابها مورد تقدیر واقع شدهاند. کتابهایی همچون «دا»، «جشن حنابندان»، «جنگ پا برهنه»، «پایی که جا ماند»، «نورالدین پسر ایران» و ... دهها کتاب دیگر نمونههایی هستند که رهبری تقریظ کردهاند.
در سالهای اخیر فیلمهای حوزه دفاع مقدس، همچون «چ»، «شیار 143» و «ویلاییها» از جمله آثاری هستند که رهبری ضمن تماشای آن، با سازندگانشان هم دیدار داشتهاند. رهبری همواره از حامیان سینمای دفاع مقدس بودهاند.
رهبر انقلاب چهار سال قبل بعد از مطرح شدن فیلم سینمایی «شیار143» در جشنواره سیودوم فیلم فجر، در اظهارنظری با بیان اینکه «شیار 143» و عوامل فیلم از رویشهای انقلاب هستند، فرمودند: «فیلم بسیار خوب بود. من به عنوان کسی که فیلم را دیده نظر میدهم. به نظر من امروز ضعفی که در سینمای ایران داریم، ضعف داستان است، اما این فیلم پیچ داستانی داشت که در انتها خیلی خوب باز شد.»
ایشان با بیان اینکه تحتتاثیر این فیلم قرار گرفتهاند، فرمودهاند: «کارگردان در این فیلم سنگتمام گذاشته است. این فیلم ارزشمند است و چطور میتوانند فکر کنند که ضدارزش بوده است؟! فیلم در مورد احساس مادر به فرزند شهید بود که یکی از اصول دفاع مقدس هم همین است. ما مادر نیستیم و نمیتوانیم مادر باشیم و این احساس را درک کنیم. من در این سالها با هزاران خانواده شهید دیدار داشتهام و در این مدت حتی یک بار هم از مادران شهدا گلایه نشنیده و همیشه در آنها احساس سربلندی دیدهام.»
رهبری همچنین در پی درگذشت هنرمند دفاع مقدس، رسول ملاقلیپور، حضرت آیتا... خامنهای پیامی را دادهاند که در متن آن فرمودهاند: «آن مرحوم در زمره کسانی بود که با شوق و خلوص جوانانه و با انگیزههای انقلابی پای در میدان هنر نهادند و سالهایی از عمر خود را در این تلاش مومنانه سپری کردند و آثار ماندگار و ارزشمندی آفریدند.» رهبری در جریانسازی هنر دفاع مقدس و روایتگری آن دوران نقش موثری داشتهاند. این جهتدهی از همان سالهای جنگ و بعد از آن ادامه داشته و دارد. مشهور است که در سال ۶۵ از دفتر ریاستجمهوری وقت (حضرت آیتا... خامنهای) با عوامل برنامه روایت فتح تماس گرفته و پیغام میدهند که آقای رئیسجمهور تمایل دارند دیداری با بچههای گروه روایت فتح داشته باشند. بچههای روایت فتح که متعجب از چنین دیدار غیرمترقبهای بودند، در روز مقرر به دیدار رئیسجمهور رفتند.
چند سال بعد، سیدمرتضی آوینی که معلوم بود خاطره شیرینی از آن دیدار برایش به جای مانده بود، در مقالهای با عنوان «مبشر صبح»، به این دیدار اشاره کرد و چنین نوشت: «عزیز ما! ای وصی امام عشق! آنان که معنای «ولایت» را نمیدانند در کار ما سخت درماندهاند اما شما خوب میدانید که سرچشمه این تسلیم و اطاعت و محبت کجاست. خودتان خوب میدانید که چقدر شما را دوست میداریم و چقدر دلمان میخواست آن روز که به دیدار شما آمدیم، سر در بغل شما پنهان کنیم و بگرییم. ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما بازیافتیم. لبخند شما شفقت صبح را داشت و شب انزوای ما را شکست. سر ما و قدمتان که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان عجلا... تعالی فرجه الشریف.» سیدمرتضی آوینی در روزهایی شهید شد که بهشدت متهم بود به دوری از اندیشههایی بوده که یک روز خودش مدافع آنها بوده است. در اوج این مسائل و فشارها و سرمقالههایی که علیه او نوشته میشد و در کوران بدبینیها، بهصورت غیرمنتظره در فکه، شهید شد. حضور آقا در مراسم تشییع شهید آوینی، پیامهای زیادی برای منتقدان داشت. تا آن موقع، مرسوم نبود شخص اول نظام در مراسم تشییع جنازهکسی شرکت کند. این اولینباری بود که آیتا... خامنهای در کسوت رهبری، در چنین مراسمی شرکت میکردند و ایشان را سیدشهیدان اهل قلم نامیدند.
دیدار رهبری با شاعران
دیدار شاعران در نیمه ماه رمضان بعد از افطار، شکل مرسومی به خود گرفته است. چند سالی هم است که شاعران آیینی هم در روز ولادت امام علی(ع) با رهبری دیدار دارند. مشفق کاشانی، حمید سبزواری، حبیبا... چایچیان و احمد عزیزی از جمله شاعرانی بودند که در این جلسات شعر حضور داشتند و در سالهای بیماری این شاعران، رهبری جویای احوال آنها در جلسات شعر بودند. افشین علا، شاعری که اکثرا در دیدارهای مختلف با رهبر انقلاب حضور داشته است، درباره دیداری که در سال 95 با رهبری داشته، میگوید: «دیداری دلنشین و به یادماندنی با رهبری. دیدار نوروزی ما با رهبر انقلاب که همراه با جمعی از فعالان سیاسی کشور انجام شد، اگرچه کمی دیر، ولی به جهت تقارن با ماه رجب و سخنانی نسبتا متفاوت، لطف خاصی داشت.
از نکتههای جالب این دیدار، حضور چهرههایی از طیفهای مختلف سیاسی بود که ایشان نیز بابت آن ابرازرضایت کردند (از چهرههایی چون دعایی و عارف و صادق خرازی و میرزاده و جاسبی و تابش گرفته تا مدیرمسئول کیهان!) رهبر انقلاب با اشاره به شناخت نزدیکشان از تکتک حضار، این جلسه را کمسابقه دانستند و با تاکید بر لزوم حضور سلایق متنوع در عرصهها، تنها خطقرمز نظام را رویارویی با انقلاب دانستند و اظهار داشتند که حتی مخالف انقلاب بودن به خودی خود جرم نیست و نمیتوان به این دلیل به کسی انگ ضدانقلاب زد و به حقوق او تعرض کرد.
البته شعرا هرکدام حاشیهنگاریهایی از فضای حاکم بر این دیدار دارند. در اکثر مواقع بر تسلط رهبری بر حوزه شعر اتفاقنظر دارند.
محمدمهدی سیار، شاعر جوان کشورمان که در دیدار جمعی از شاعران با رهبر انقلاب حضور داشته، درباره این دیدار گفته است: «ردیف دوم نشسته بودم، تقریبا روبهروی آقا. سال گذشته وقتی شعرخوانیها داشت تمام میشد آقا خواستند من هم شعر بخوانم و خواندم: دو نیمایی کوتاه و آن غزل عاشقانه (چگونه در خیابانهای تهران زنده میمانم... ) امسال دیگر گفتم با خیال راحت مینشینم و شعر میشنوم. شعرهای خوبی هم خوانده شد، از خود علیرضا قزوه که اول جلسه غزلی خوشساخت خواند با ردیف «سلام»، تا علیمحمد مودب که مثنوی معروف بابارجب را خواند و مهدی جهاندار که غزل فتنهاش را و سیدحمید برقعی و محمد زارعی و محمد سهرابی و محسن ناصحی و آرش پورعلیزاده و عبدالحسین انصاری و... همه که خواندند، آقا گفت فاضل نظری هم شعر بخواند و فاضل غزلی شیوا خواند و به قول خودش تقریبا عاشقانه.
ساعت از یازده و نیم هم گذشته بود، اینجای جلسه معمولا آقا از دکتر حداد عادل و جناب محمدیگلپایگانی میخواست شعری بخوانند و بعد هم که سخنرانی. آقا با لبخند گفت: حالا نوبت «خاصه خرجی»های خود ماست! و اشاره کرد به صندلیهای سمت راست که دکتر حداد و آقای گلپایگانی نشسته بودند اما چون وقت گذشته بود فقط دکتر حداد شعر خواند. یک مرتبه آقا چشم گرداند سمت من: آقای سیار! شما چیزی نمیخوانید؟ حسابی غافلگیر شده بودم اما از آنجا که در طول جلسه مدام یک رباعی از کتاب یادآوری (مجموعه رباعى در دست چاپ) توی سرم چرخ میخورد و از وقت اضافه جلسه هم گذشته بود، بیدرنگ گفتم چشم، فقط یک رباعی میخوانم. میکروفن را آوردند، بسماللهی و سلامی و فراموشی و فراموشی! چند ثانیهای سکوت کردم اما رباعی بالکل از ذهنم پریده بود!»
دیدار رهبری با شاعران و تصاویری که از این دیدار منتشر میشود، ازجمله موارد پربازدید در فضای مجازی هستند.
مجید مجیدی و رهبری
مجید مجیدی، کارگردان نامآشنای سینمای ایران در مورد اولین دیدارش با رهبر انقلاب میگوید: «اولین دیدار من با آقا برمیگردد به سال 70 و بعد از ساخت فیلم «بدوک». این فیلم برای من منشا اتفاقاتی شد و البته مصداق خوبی است که تفاوت نگاه آقا را با مسئولان فرهنگی نظام برای شما عرض کنم. این فیلم را به همراه جمعی از هنرمندان و مسئولان در جلسهای که آقا هم حضور داشتند، دیدیم. فیلم که تمام شد آقا به شدت برافروخته و ناراحت شدند.
این عین عبارت آقاست: «اگر این فیلم مبتنی بر درام است که حرفی نیست ولی اگر مبتنی بر واقعیات است من حرف دارم.» آقای سیدمهدی شجاعی که نویسنده فیلمنامه بود، گفت که متاسفانه مبتنیبر واقعیات است و من هم ادامه دادم این فیلم فقط گوشهای از واقعیت است و اگر میخواستیم همه آن را نشان دهیم فیلم ظرفیت این همه تلخی را نداشت؛ بعد مصداقهایی را هم آوردیم. باز این عین عبارت آقاست که خطاب به مسئولانی که آنجا بودند، گفتند که اگر چنین است؛ چرا به ما نمیگویید. چرا به ما گزارش داده نمیشود.
با همین لحن. بعدها از ما گزارش خواستند و ما هم گزارشهایمان را مکتوب کردیم و فرستادیم و اولین نتیجه آن، این بود که کل مسئولان آن منطقه عوض شدند. میخواهم نگاه و برخورد آقا را تشریح کنم که میدانند هنر متعهد و انقلابی آن است که در آن درد وجود داشته باشد تا مسئولان ببینند و در جهت رفع آنها برآیند.» مجیدی در بخش دیگری از ذکر خاطره این دیدارش گفت: «ولی در برابر این برخورد آقا، کسانی که به دنبال نگاه سیاسی بودند اسم این کار را گذاشتند سیاهنمایی. آقای کلهر که الان مشاور آقای احمدینژاد است برای این فیلم نقدی نوشت که مضمون آن این بود که فیلم به سفارش غربیها و برای جشنوارهها ساخته شده است.»
در سالهای بعد، مجید مجیدی به دفعات مختلف با رهبری دیدار داشتند. ولی یکی از مهمترین دیدارها به سالهای ملتهب 88 بازمیگردد؛ روزی که هنرمندان در جلسه افطار، میهمان رهبری بودند. اظهارات مجیدی در آن سال، در فضای رسانهای بازنشر وسیعی داشت. مجید مجیدی در آن دیدار یاد کرد از خاطرات روزهای دفاع مقدس، بغض کرد و با صدایی اشکآلود خطاب به آقا گفت «آقا ما دلتنگیم. آقا من حالم خوب نیست. کجا داریم میرویم؛ چرا به چنین روزی افتادیم. چکار میکنیم.» سپس در آرامش ادامه داد: «همه چی را داریم قطعه قطعه میکنیم. آن رشادتها کجا رفتند. غرور ما را گرفته، ما چیزی از خودمان نداریم؛ هر چه داریم متعلق به شهداست و مردانی که پایمردی کردند تا ما در عرصههای مختلف قدم برداریم. قهرمان واقعی ما آنها هستند.»
مجیدی دوباره با حالت بغض گفت: «آقا من حالم خوب نیست. حال خیلی از فیلمسازها خوب نیست. خیلی از فیلمسازها امروز نیامدند و البته دلیلش بیحرمتی نبود؛ بلکه مایل بودند در موقعیتی مناسبتر حضورتان یابند و حرفهاشان را بزنند. همه چیز دارد از دست میرود. داشته و نداشتههای ما دارد از بین میرود.»
البته رهبری در پایان صحبتهای مجیدی گفتند: «من یک تسلی به ایشان (مجید مجیدی) بدهم. اینها که شما میگویید وقتی خود من رئیسجمهور بودم، در زمان جنگ و سالهای ۶۳، ۶۴ و ۶۵ در اهواز، در خاطرات دفاع مقدس خیلی زیاد است. الان در کنار این جهنم، یک بهشتهایی هم وجود دارد؛ از آن غفلت نکنید. آن وقت هم در کنار آن بهشت، جهنمهای کوچکی هم بود. الان هم کنار این جهنمی که شما با چشم هنرمندانه خودتان مشاهده میکنید و با دل لطیف خودتان حس میکنید، یک بهشتهای باصفایی وجود دارد. از آنها غفلت نکنید.»
رهبری و سریالهای تلویزیونی
داود میرباقری با ساخت سریال امام علی(ع) توانست بهعنوان یکی از کارگردانهای صاحبسبک در آثار دینی و تاریخی مطرح شود. سریال «مختارنامه» یکیدیگر از آثار مشهور میرباقری است که رهبر معظم انقلاب در زمان تولید این مجموعه، از طریق ویدئوکنفرانس به سازندگان این سریال پیام داده و ضمن آرزوی سلامتی برای عوامل ساخت این اثر، گفته بودند: «آقای میرباقری، امیدواریم انشاءا... بتوانید این سریال را به بهترین وجه به پایان برسانید تا از آن استفاده کنیم و ببینیم. انشاءا... موفق باشید.»
این روزها میرباقری در پیشتولید «سلمان فارسی»است و مقدمات ساخت این سریال را آماده میکند. این کارگردان به همراه مدیران سازمان صدا و سیما در آخرین دیداری که با رهبری داشتهاند، درمورد جزئیات ساخت این اثر ملی، توضیحاتی ارائه کردند.
رهبری در دورههای مختلف، درمورد اهمیت سریالسازی با هنرمندان صحبت کردهاند. ایشان در اظهارنظری در مورد سریال یوسف پیامبر که از تلویزیون پخش میشد، فرمودهاند: «این سریال درواقع شروعی برای کارهای هنری خلاقانه با پردازش داستانی قوی در مجموعه هنر انقلابی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما و همچنین هنرمندان باید در این زمینه بیش از پیش سرمایهگذاری کنند.»
مقام معظم رهبری در مورد سریال پایتخت که در چند قسمت ساخته و از تلویزیون پخش شده نیز گفتهاند: «پایتختها را پیگیری کردهام. روابط سالم بین خانوادههای ایرانی و شئون یک خانواده ایرانی در این سریالها رعایت شده است. به مسئولان صداوسیما هم گفتهام که این سریالها الگوی خوبی برای سریالسازی است.» ایشان با اشاره به مردمی بودن این سریال همچنین گفتهاند: «پایتخت، خیلی خوب بود. یک فیلم ایرانی. من همیشه اعتراضم به هنرمندان این است که حتی دیالوگها را از روی کپیهای فرنگی انتخاب میکنید. این، خب خیلی غلط و بد است. این نه، یک فیلم ایرانیِ کامل و درست است.»
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/