راه افزایش سرانه مطالعه کتاب تشویق دانشجویان و فرهنگسازی است
علی شیعه علی استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیروان در گروه فقه و حقوق اسلامی است که توانسته در بخش کتبی مسابقات قرآن و عترت در قسمت داستان نویسی استادان مقام اول کشوری را کسب کند.
«خانه قجری» نام داستانیست که رتبه اول کشوری را به خود اختصاص داده، وی در این اثر به بیان یکی از چالشهای جامعه امروزی پرداخته و در آن آموزههای دینی قناعت، صبر، لذت بردن از زمان حال و آیندهنگری را بهخوبی ترسیم کرده است.
از این رو به دفتر دکتر علی شیعه علی رفتیم و در گفتوگویی صمیمانه با فعالیتهای ادبی و هنری این نویسنده 33 ساله آشنا شدیم. گفتوگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با این وکیل نویسنده را پی میگیریم.
چند سال است که داستان مینویسید و بیشتر در چه موضوعاتی؟
حدود 11 سال است که داستان مینویسم و البته آثار داستانی را ترجمه و بهصورت کتاب یا در نشریات منتشر میکنم. بیش از 20 داستان کوتاه و بلند نوشتهام از کودکی (حدود 8 یا 9 سالگی) عاشق کتاب بودهام. رفیق شفیق و یار غارم کتاب بوده و هست با کتابها عشق را فهمیدهام و معنای زندگی و زیبایی و هرآنچه در این دنیا هست. نوشتن هم یک واکنش طبیعی است به این همه داستان و این همه آدمهای داستانها. صدها بار زندگی کردهام همراه با هر شخصیت داستانی زیستهام و مردهام و باز با دیگری این دور تکرار شده. ژانر مورد علاقهام همه چیز هست و هیچ چیز نیست!
درباره کتابهایی که ترجمه کردهاید بیشتر بگویید چند کتاب بوده و در چه زمینههایی؟
15 نسخه کتاب در حوزه ادبیات (رمان و داستان کوتاه) و تاریخ ترجمه و منتشر کردهام. بیشتر آثار از نویسندگان مطرح هستند. اول خودم عاشق نویسندهای میشوم و بعد سبک و لحنش را میفهمم و آن وقت بهترین آثارش را ترجمه میکنم. مثلا از جی دی سلینجر 5 کتاب و از کورت ونه گات 4 کتاب و از ری بردبری هم 2 کتاب ترجمه کردهام.
نویسندهها یا کتابهای محبوب شما کدام است؟
بسیار سوال ترسناکی است! پاسخش سخت است و اما هیجانانگیز. شیفته روسها هستم و فرانسویها، نویسندگانشان البته! به نظرم بزرگترین اثر ادبی داستانی تاریخ رمان آنا کارنینا اثر لئو تولستوی است. یا رمانهای فرانسوی. اما بگذارید از شاهکارهای خارجی بگذریم. نویسنده بینظیر و البته کمتر شناخته شدهای برای عموم مردم در کشور خودمان داریم به نام جعفر مدرس صادقی بینظیر است این آقا. کتابهایش را باید بارها خواند و خواند. بویژه این کتاب ناکجاآباد یک شاهکار واقعی است.
چطور میشود هم وکیل خوبی بود هم داستاننویس قوی؟
شاید در ظاهر ارتباط چندانی میان حقوق و ادبیات نباشد اما چرا باید اساسا میان این دو رابطه باشد؟ مهم این است که لذت ببریم از ادبیات.
در هفته چند ساعت برای مطالعه وقت میگذارید؟
پاسخ این سوال شاید حمل بر خودستایی یا سوءبرداشت از آن شود اما بهطور متوسط شاید هفتهای 30 ساعت یا بیشتر. ادبیات، تاریخ، جامعهشناسی، تاریخ هنر، تاریخ علم و البته رشته خودم که فقه باشد و حقوق.
با توجه به اینکه سرانه مطالعه کشور پایین است چگونه میتوان دانشجویان را به مطالعه علاقهمند کرد؟
اگر مزه کتاب خوب را تنها یک بار بچشیم با هیچ چیز عوضش نخواهیم کرد. کتابها تبدیل میشوند به هیجانانگیزترین موجودات عالم. باید این را برای دانشجویان جا بیندازیم. اول خودمان درکش کنیم و لذت ببریم و بعد به دانشجویان عزیزمان بقبولانیم.
از فعالیتهای متنوع دیگرتان بگویید. مثلا نقد فیلم و ... به موسیقی هم علاقه دارید؟
راستش قابل عرض نیست اما چند سالی برای نشریات و برخی سایتها چیزکی مینویسم. موسیقی هم اگر موسیقی باشد و نه سروصدا، میشنوم و خوب هم گوش میدهم.
در زمینه ورزش چه فعالیتهایی دارید؟
دوره دانشجویی هندبال و فوتبال خیلی لذت داشت، نوعی تخلیه انرژی بود و در عین حال فرصتی برای شارژ کردن باتریهایم، امروز را نگویم بهتر است!
چطور شد که به ادبیات و سینما علاقهمند شدید؟
مگر میشود علاقه نداشت؟ پدری کتابخوان و پدربزرگی کتاب باز داشتم و مادری عاشق کتاب. هرجا را نگاه میکردی کتاب بود و کتاب و کتاب. هنر نکردم که عاشق کتاب شدم!
نظرتان درباره دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیروان چیست؟ تا چه حدی توقع شما را بهعنوان یک دانشگاه برآورده کرده است؟
واحد شیروان از واحدهای قدیمی دانشگاه آزاد اسلامی است و جو بسیار همدلانه و مهربانانه میان همکاران در آن حاکم است بهطوریکه بنده هم در این 6 سال از خدمت در این واحد دانشگاهی لذت بردهام.
شما در همایشهای ملی بسیار فعال و علاقهمند ظاهر میشوید دلیل اینهمه انرژی چیست؟
راستش از خمودگی و انفعال بیزارم. اینکه نمیشود و وظیفه من نیست و حمایت نیست و اینطور حرفها را بزنیم، چه حاصلی دارد؟ برای خود ما و مجموعه و البته جامعه؟ هیچ. جدا از وظیفه حرفهای و شغلی، ما در برابر جامعه و مردم مسئولیم. جامعه سالها برای ما هزینه مادی و معنوی کرده و باید هرآنچه در توان داریم بگذاریم و توکل کنیم به خداوند متعال. این راز موفقیت است. از کارم لذت میبرم و شادم و احساس مفید بودن میکنم. دیگر چه میخواهم؟ خدا را شکر.
و کلام آخر...
سپاس از شما. حرف زدن از کتابها لذتی دارد مثل خواندنشان، بویژه اگر با مخاطبان اهل علم و کتاب باشد. آرزویم این است که روزگار کتاب روشن و همیشه آفتابی باشد.
گفتوگو از مریم ریحانی
انتهای پیام/