روی موج اپلیکیشنهای حملونقل سوار شدیم
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، وارد خیابان وزرا شدیم، در یکی از خیابانهای فرعی عدهای موتورسوار با روپوش، کلاه و صندوق یکدست در حال رفت و آمد بودند. نظمی که نه زیر پل حافظ، نه دور میدان انقلاب و نه در هیچ تجمع موتورسواران و پیکداران مشاهده نمیکردید. ساختمان الوپیک را پیدا کردیم و بعد از ورود به آن و پس از استقبال و گپ و گفتهای ابتدایی به گفتوگو با مهدی نایبی مدیرعامل و از بنیانگذاران الوپیک نشستیم. از آذرماه سال 95 کار شروع شده، در یک سال تعداد سفیران (پیک موتوری و وانت) به نزدیک 40 هزار نفر رسیده، روزانه بهطور ثابت پنج هزار نفر کار میکنند و بقیه چرخشی فعالیت میکنند. جمعیت قابل توجهی از دانشجویان برای تامین هزینههای تحصیلی به عضویت مجموعه درآمده و کار میکنند؛ از لحاظ درآمدی هم بهطور میانگین هر موتورسوار ساعتی 12 هزار تومان، روزانه بین 80 تا 130 هزار تومان درآمد دارد. عدهای از افراد نیز به دلیل عدم داشتن ساعت کاری ثابت و محل استقرار ثابت که کار را برای سفیران(پیک موتوری) سخت میکند، بهعنوان شغل دوم یا حتی شغل سوم از این مجموعه کسب درآمد میکنند. جمعیت قابل توجهی از سفیران را سربازها، کارمندان و افرادی که نمیتوانند ساعت زیادی را مشغول به کار باشند، تشکیل میدهند.
توضیح و تعریف جامعی از فعالیت خود، آغاز و جایگاه فعلیتان ارائه میدهید؟
کمی بیشتر از یک سال است که این مجموعه را راهاندازی کردهایم، از نقاط قوت ما این بود که یک تیم برنامهنویس و تیم فنی آماده از ابتدای کار داشتیم و جمعآوری این دو تیم بیش از چهار ماه طول نکشید. علت اینکه در این مدت کوتاه به موفقیت بزرگی رسیدیم و رشد کردیم این بوده است که من و شریکم هر دو قبل از آغاز این کار، فعالیت استارتاپی انجام میدادیم، من در لندن پنج سال در این زمینه فعالیت داشتم و شریک من یک شرکت برنامهنویسی در ایران داشت و با شرکتهای گوناگون در این بخش همکاری میکرده است. مساله اصلی برای راهاندازی یک شرکت اینترنتی همانطور که گفتم وجود یک تیم فنی قدرتمند و ساماندهیشده است و ما این تیم فنی را آماده داشتیم، نقطه عطفمان همین سرعت در شناسایی و بهکارگیری گروه فنی بوده است. استارتاپها معمولا درگیر یک سری اشتباهات هستند؛ از سرمایهگذاری تا جذب نیرو. خود من این اشتباهات را در لندن تجربه کرده بودم، شریک من هم در ایران برنامهنویس 10 تا 12 استارتاپ بوده و مشکلات و اشتباهات آنها را دیده و درک کرده بود، بنابراین هر دو تجربیات زیادی داشتیم و همین موضوع باعث شد که در اجرای کار بهخصوص مراحل اولیه دچار مشکل نشویم و با بنبستهایی که سایرین به آن برمیخوردند، مواجه نشویم. موضوع دیگر زمان شروع فعالیتمان بود، در آغاز راه هم بازار آماده بود و هم اینکه زمان آغاز فعالیت ما نزدیک به ایام عید بود؛ آماده بودن بازار از این جهت که اسنپ و تپسی قبل از ما وارد بازار شده بودند و شرایط مهیا بود و ما بر موجی که آنها راه انداختند، سوار شدیم و استفاده کردیم. نزدیکی به ایام عید هم که بهعنوان دومین علت پیشرفت مطرح شد از این جهت حائز اهمیت است که حجم جابهجاییها و فعالیت مردم و کسبه بالا بود و این برای ما خیلی مهم بود. این خلاصهای از سه، چهار ماه ابتدایی فعالیتمان بود که کار را آغاز کردیم و باید نشان میدادیم که از پس برآورده کردن نیازهای چنین بازاری برمیآییم و میتوانیم کلیت بازار جابهجایی و حمل بار را به دست بگیریم اما حالا شما فکر کنید که ما این توانایی را نداشتیم یا اینکه کمی دیرتر شروع به کار میکردیم بهعنوان مثال بعد از عید؛ هم بازار آرام بود و هم فضایی برای خودنمایی مهیا نبود.
رشته تحصیلی و حرفه گذشته شما چه بوده است؟
من فوقلیسانس اقتصاد دارم و در یک بانک در لندن فعالیت میکردم و از این حیث هیچ شباهتی بین فعالیت فعلی و قبلی من وجود ندارد. من 11 سال در خارج از کشور در بانک کار میکردم و رابطه خاصی از این جهت با فضای این استارتاپها و مشاغل اینترنتی نداشتم. اما همین فعالیت من در بانک بابی شد جهت ارتباط گرفتن با افراد سرمایهدار و سرمایهگذار در این بخش. سرمایهگذارهای اولیه من در استارتاپی که در لندن داشتم همان کسانی بودند که با آنها در بانک آشنا شده بودم. چهار سال فعالیت ما در شرکت قبلی صرفا جنبه کسب تجربه داشت و میتوانم بگویم هیچ شباهتی به نوع فعالیت ما در الوپیک نداشت. درنهایت آن شرکت را فروختیم اما تجربه ارزشمندی بود و از آن تجربه مدیریتی در اینجا استفاده بسیاری کردم. طبیعی است که وقتی یک مسیر مشابه طی میشود برای دفعات بعدی کار آسانتر میشود و سرعت آن بالاتر میرود و ضریب موفقیت افزایش مییابد.
چرا ایران را برای راهاندازی این شرکت و سرمایهگذاری انتخاب کردید؟
من اصلا قصد به ایران آمدن نداشتم و قرار بود به آمریکا بروم و چند ماهی هم در سانفرانسیکو ساکن بودم. قرار بود یک کار تیکتینگ برای موزههای آمریکا انجام دهم. اما درست در همین ایام قانونی در آمریکا به تصویب رسید که اجازه اقامت بدون ویزا به غیر از آمریکاییها را نمیداد و این باعث شد در آنجا کاری نداشته باشم و نتوانم فعالیت اقتصادی انجام دهم. از این فرصت استفاده کردم و به ایران آمدم تا شرایط ایران را هم ببینم. زمان ورود من به ایران زمان بسیار مناسبی بود؛ اول اینکه شرکتهایی مثل دیجیکالا، اسنپ و تپسی در حال فعالیت بودند و فضا برای بهرهبرداری تا حدودی مهیا بود. دوم اینکه تعداد افرادی که گوشیهای هوشمند داشتند بالا رفته بود و از استفاده سنتی از آن دور شده بودند. بستر اینترنت پرسرعت 3G و 4G هم فضای استفاده بیشتر از اینترنت را در ایران فراهم کرده بود. یکی از ویژگیهای خاص بازار ایران علاوهبر ویژگیهایی که بیان شد بیرقیب بودن آن است. بهعنوان مثال اگر شما در آمریکا قصد ایجاد چنین فعالیتی را داشته باشید، چند رقیب قدرتمند در کنار خود میبینید که باید با آنها بجنگید. در شرق آسیا نیز شرکتهای قدرتمند چینی حضور دارند. اروپا هم که جای خود دارد. چنین بازاری شبیه بازار ایران شانس یک در یکمیلیارد است و برای هر کسی این فضا مهیا نیست، پس نمیتوان بهرغم مشکلاتی که وجود دارد، از آن به سادگی گذشت.
چرا حملونقل را انتخاب کردید و وارد عرصههای دیگر سرمایهگذاری استارتاپی نشدید؟
ما باید از سیستمهای پایه شروع به فعالیت میکردیم؛ یعنی سیستمهای پایهای را به سمت به روز شدن سوق میدادیم. حملونقل نیز بهعنوان یک سیستم پایه در کشور مورد توجه قرار میگیرد. اسنپ، تپسی و حتی دیجیکالا این کار را به شکل دیگری انجام داده بودند، ما نیز جنبه دیگر و شکل دیگری از حملونقل را انتخاب و به آن ورود کردیم.
سیستم ثبتنام و عضویت در الوپیک به چه صورت است؟
ما برای جذب نیرو روشهایی داریم؛ اول اینکه موتورسوار آگهی را به صورت مستقیم مشاهده و برای ثبتنام به دفتر شرکت مراجعه میکند یا اینکه توسط ویزیتورها در سطح شهر پیشثبتنام میشود و برای تکمیل مراحل ثبتنام به دفتر مرکزی مراجعه میکند. این یعنی اینکه ما به سازوکاری پایبند هستیم و بر عکس اسنپ و سایر شرکتها ثبتنام نهایی در کوچه و خیابان انجام نمیدهیم. کسی نمیتواند وارد الوپیک شود مگر اینکه ثبتنامش کامل شده و آموزشهای لازم را گذرانده باشد. تامین امنیت نیز برای ما خیلی مهم است چراکه مردم وسایل با ارزش خود را به ما میسپارند و باید در حفظ و ارسال سلامت آنها به مقصد دقت زیادی داشته باشیم.
یکی از نقدهایی که به الوپیک وارد میشود این است که امنیت مسافران آن تامین نمیشود، برای این موضوع چه تدبیری اندیشیدهاید؟
در زمینه حمل مــسافر نیز تدبیری اندیشیده شده است تا دارندگان موتورسیکلت حتما کارت موتور با مجوز حمل دو نفر را داشته باشند، شرکت نیز به این تاکسیموتوریها یک کلاه ایمنی اضافه خواهد داد تا ایمنی مسافر نیز کاملا تامین شود. سیستم الوپیک بهزودی خیلی گستردهتر خواهد شد، بعضی افراد استفادههای جالبی از الوپیک میکنند بهعنوان مثال مبدا را جایی نزدیک محل کار یا سکونتشان انتخاب میکنند و مقصد را مکان اصلی یا جایی که هستند قرار میدهند. یک یادداشت کوچک هم در برنامه مینویسند که بهعنوان مثال برای ما فلان چیز را بخر و بیاور. همین باعث شد ما به فکر افزایش فعالیتهای خود و اضافه کردن بخشهای جدید به برنامه الوپیک باشیم و از این ایدههایی که از فعالیتهای مردم به ما میرسد، استفاده کافی را ببریم. بهزودی خبرهای مهمی از الوپیک خواهید شنید.
نهادی مانع حرکت شما نشد که اینقدر ساده و چراغ خاموش رشد کردید؟
ما کمی صبر کردیم تا اسنپ و تپسی بهعنوان استارتاپهای پیشرو در ایران در این مسیر حرکت کنند و به نوعی در این مسیر ضربههای مختلف را بخورند و تجربه کنند و ما از این قضیه درس بگیریم و اشتباهات آنها را تکرار نکنیم و یکی از این موضوعات دریافت مجوز بود؛ وقتی اسنپ و تپسی بدون مجوز شروع به فعالیت کردند ما گفتیم که باید با مجوز کار را آغاز کنیم، برای همین به اتحادیه پیک موتوریها و وانتبارها رفتیم و گفتیم قصد تاسیس یک شرکت پیک موتوری را داریم، فقط شرکت ما یک سایت اینترنتی هم دارد و آنها هم استقبال کردند اما فکرش را هم نمیکردند طی سه ماه 10هزار پیک فعال در تهران زیرنظر ما کار کند. موضوع دیگری که باعث شد آنها سنگاندازی نکنند، جنگی بود که بین اتحادیه و شهرداری در جریان بود و باعث شد به فعالیت ما توجه چندانی نکنند.
برخی شرکتهای اینترنتی بنا به شرایط خاص قیمتها و نرخهای خود را بالا و پایین میکنند و تغییر نرخ دارند، آیا الوپیک هم چنین رویهای خواهد داشت و در پی کسب سود دست به چنین کاری خواهد زد؟
95 درصد کاربرهای ما شرکتها هستند، دقیقا برعکس اسنپ و تپسی که مستقیما با مردم در ارتباط هستند، به همین خاطر قیمتهای ما تحت هیچ شرایطی بالا و پایین نخواهد شد چراکه بسیاری از شرکتها قیمتهای خود را با ما تنظیم میکنند و هزینه حملونقلی که ما به آنها اعلام میکنیم، روی قیمت جنس محاسبه و به مشتریان خود اعلام میکنند و اگر ما نوسان قیمت زیاد داشته باشیم، اصلیترین مشتریان خود یعنی شرکتها را از دست خواهیم داد و این با هیچ منطق تجاری سازگار نیست.
برخی سفیران مدعی هستند که هنگام ثبت درخواست، مقصد نمایش داده نمیشود و این برای آنها مشکل زاست؛ چنین ادعایی صحیح است؟
چنین موضوعی صحت ندارد، چراکه هنگام ثبت درخواست توسط مشتری، مقصد از ابتدا برای سفر نمایش داده میشود.
وضعیت استارتاپ در ایران به چه صورت است و چه موانع یا فرصتهایی در ایران وجود دارد؟
در انگلستان تا 15 سال پیش کسی نمیدانست استارتاپ چیست اما بعد از آن و بعد از ظهور این فرصت، سریعا فعالان این حوزه در این کشور به فرهنگسازی پرداختند. سرمایهدارها در لندن هم مثل ایران در ملک و بورس سرمایهگذاری میکردند اما بعد از ظهور استارتاپها فرصت جدیدی را در برابر خود دیدند و به سمت آن حرکت کردند و نتیجه هم گرفتند. در حال حاضر انگلستان جزء چهار کشور قدرتمند در این زمینه است. در همه کشورها در زمینه فعالیت استارتاپها مشکلات زیادی وجود دارد و کشور به کشور متفاوت است. در ایران بهعنوان نمونه مورد توجه ما مشکلاتی وجود دارد که در هیچجای دنیا نیست، بهعنوان مثال حذف برنامه از استورها، نبود سرمایهگذار و نبود درک جمعی و اجتماعی فراگیر نسبت به وجود این نوع مشاغل، البته در کنار این مشکلات فرصتهایی که بازار ایران دارد، بهعنوان مثال بیرقیب بودن آن قابل قیاس با هیچ کشوری در دنیا نیست.
بهعنوان سوال آخر، در زمینه مسئولیتهای اجتماعی فعالیت الوپیک به چه شکلی بوده است؟ برای رفاه پرسنل و سفیران چه تدبیری داشتهاید؟
ما روزانه بین 300 تا 500 نفر استخدام داریم و در بین اینها افرادی هستند که شرایط مساعد و اولیه برای عضویت در الوپیک را ندارند، ما به خیلی از این افراد در زمینههای مختلف کمک میکنیم. حتی بارها پیشنهاد استفاده و جریانسازی جهت استفاده از موتورهای برقی را دادهایم، اما متاسفانه دولت و شهرداری یارانه و تسهیلات مناسب را ارائه نداد و قیمت این موتورها بالا ماند تا همچنان دور از دسترس بمانند و توجیه اقتصادی برای خریداران نداشته باشند. برنامههای گوناگون رفاهی، اهدای بن خرید، معرفی بیمه مناسب و... نیز از دیگر اقدامات الوپیک برای پرسنل خود بوده است. برای اینکه سفیران با تکریم مشتری و حفظ احترام با مشتری برخورد کنند، برخی تشویقکنندهها برای آنها در نظر گرفته شده است. بهطوری که هر سفیر در انتهای سفر باید امتیازی را از مشتری به همراه امضای تایید بگیرد که اگر سفیر در طول یک هفته بالاترین امتیاز را به دست بیاورد در قرعهکشی هفتگی شرکت میکنند. برای این قرعهکشی مبلغ 50 میلیون تومان در نظر گرفته شده که به 250 نفر برتر در پایان هر هفته اهدا میشود.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/