دردسرهای ستارههای کاغذی درراه کسب مجوز حرفهای AFC
به گزارش خبرنگار گروه ورزشی خبرگزاری آنا، تیمهای باشگاهی ایران در لیگ قهرمانان آسیا امسال برای گرفتن مجوز حرفهای باید آیتمهایی را آماده و ارسال کنند که مهمترین آن بخش مالی است و شامل ارایه صورتهای مالی، گزارش بودجه و گردش نقدینگی و بخش اثبات عدم بدهیهاست.
بدون تردید عاملی که موجب شده بدهی باشگاهها به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کند مبالغ بالای موجود در قراردادهای بازیکنان و مربیان است. ورای آنکه مدیران باید در هنگام قرارداد بستن به بودجه موجود در باشگاهشان توجه کنند و براساس آن قرارداد ببیندند، این مسئله همواره برای کلیه علاقهمندان و اهالی فوتبال محل سوال بوده که چه دلیلی دارد قراردادهای میلیاردی و چند صد میلیونی با بازیکنان و مربیان بسته شود آن هم در شرایطی که ورزش فوتبال هیچگاه در مقایسه با ورزشهایی که برای ایران در سطح جهان قهرمانی به دست آوردهاند در آسیا هم به قهرمانی نرسیده است. اگرچه بارها هزینههایی که خرج فوتبال میشود را با بازیکنان و مربیان خارجی مقایسه کردند که در بالاترین سطح این ورزش قرار دارند.
بد نیست برای آنکه مقایسهای هم داشته باشیم نگاهی به عملکرد فوتبالیستهای ایران در نسلهای گذشته نیز داشته باشیم.
* ستارههای کاغذی
47 سال پیش وقتی آبیپوشان ایران به قهرمانی باشگاههای قاره بزرگ نایل آمدند، خواستهشان شغلی بود، که از قبل آن اشتغال یابند و برای رزق و روزی دست پیش این و آن دراز نکنند و چنین بود اوضاع بازیکنان تیم ملی ایران وقتی اسراییل غاصب را دوبریک مغلوب کردند و به قهرمانی آسیا تکیه زدند. در آن افتخارآفرینی بزرگ یکی از بازیکنان بهجای اتومبیل خواهان حضور در دانشگاه شد تا سطح آگاهی و معلومات خود را بالا برد. او بعدها به ریاست فدراسیون رسید و خدمات شایستهای در ورزش انجام داد.
این شرح حال مردانی بودکه افتخارآفرین بودند و مایه مباهات مردم میشدند، آنها اگرچه روی قلبها راه میرفتند و روی دستها طی طریق میکردند، اماتوقعی نداشتند و کسب امتیاز و صید افتخار را وظیفه میدانستند.
اماحالا اوضاع چگونه است؟ نسلهای بعدی که تبدیل به ستارههای کاغذی شدند و القاب جادوگر و موشک و هلیکوپتر را نالایقانه مصادره کردند خصایل پهلوانی داشتند یانه؟ باعقدقراردادهای فرامیلیاردی باپاهای مصدوم و توقعات بیجا دردسرساختند و طلبکار مردم و جامعه و باشگاه شدند.
به اوضاع این روزهای فوتبال ما و دردسری که همین ستارگان کاغذی فراهم آوردهاند توجه کنید. همان بازیکنی که ازجانب سکوهای تطمیع شده لقب زیدان ایران گرفت معارض باشگاه شده و از کانون آبا اجدادی شکایت کرده است، آنهم بهموجب قراردادی که معلوم نیست باکدام دسیسه و تعاملی بسته شده است. یا آن یکی بدون آنکه یک بازی ۹۰ دقیقهای مقبول را بهانجام رساند خواهان پرداخت طلبش گردیده و کوس این بیمرامی و بی معرفتی را بیخ گوش مسئولین فیفا به صدا درآورده است.
فوتبال با این روش و این مرام به کجا میرود و دستاندرکاران آن چه میجویند و چه میخواهند؟ آیابهترنیست برای عضویت تیمهای بزرگ محدودیت سن و سلامت قایل شویم تا ازکارافتادهها بلای جان نشوند؟ آیا بهتر نیست راه کرهجنوبی را در پیش بگیریم و با تعطیلی فوتبال قهرمانی و امرسازندگی پرطرفدارترین ورزش دنیا را ازکابوس برهانیم؟
یادمان باشد مقام چهارمی کرهجنوبی درجام جهانی حاصل همین تعطیلی و همین سازندگی بود. یادمان باشد ستاره های کاغذی و حلوا شدههای سکو که پیتزا را غذا نمیدانند هیچ دردی ازفوتبال دوا نمیکنند و روز به روز بر سردردها و دردسرها میافزایند.
انتهای پیام/