سرگذشت دانشآموخته دانشگاه آزاد اسلامی که رئیس شورای شهر شد
به گزارش آنا، حسن اسکندریان به موسیقی سنتی، نقاشی، معاشرت با انسانها و مطالعه کتابهایی با موضوعات شناخت خداوند و محیط پیرامون انسان علاقهمند بوده و اوقات فراغت خود را با کوهنوردی، گردشگری و خدمت به خلق پر میکند.
اسکندریان که شغل آزاد داشته و تدریس در دانشگاه و ریاست شورای شهر را بر عهده دارد، حضور خداوند، اعتقاد قلبی به تواناییهای خویش، خدمتهای بیچشمداشت، علاقه و عشق شدید به انسانها را دلیل موفقیتش میداند و از رابطه عاشقانه با خداوند، استاد الهی قمشه ای، اعضای انجمن معتادان گمنام و همسرش به عنوان یاریگرانش نام میبرد.
وی در پاسخ به این سوال که چه انگیزهای در شما سبب میشود هرگز خسته نشوید؟ میگوید: «عشق به انسانیت... زیرا دریافتم وقتی با صداقت به انسانها خدمت میکنی در واقع خود را به بزرگترین منبع قدرت نزدیک کردهای به مصداق شعر؛ کار خود کن کار بیگانه نکن/ کیست بیگانه تن خاکی تو/ از برای اوست غمناکی تو این شعر به آن معناست که وقتی تنها به خود و زندگی شخصیات فکر میکنی در واقع خود را گرفتار غم و کمبود انرژی کردهای و هرگز به اهدافت نمیرسی از طرفی شک ندارم اگر کسی صادقانه به مردم خدمت کند مردم آن را درک میکنند وباهمه وجودشان میفهمند.»
اسکندریان که گذشته تاریک و خاصی داشته و توانسته با اراده و تلاشش از آن مخمصه رهایی یابد در ادامه گفتوگو با آنا از دوران نوجوانی خویش میگوید و اظهار میکند: «از دوران کودکی مشکلات همراه همیشگی زندگی من بودهاند همانند بسیاری از آدمهای دیگر به خاطر جهل و نادانی که ریشه همه گرفتاری هاست از سن دوازده سیزده سالگی گرفتار بیماری اعتیاد شدم که سالهای زیادی از زندگی خود را در تباهی مطلق به سر بردم اما در نقطه خاصی از زندگی وارد بُعد جدیدی از آن شدم و با یک مجموعه مردم نهاد بهنام انجمن معتادان گمنام آشنا شدم و زندگیام را دچار تحول کرد و امید دوباره برای بازگشت به زندگی برای من رقم زد و تولدی دوباره هدیه گرفتم. عامل مهم دیگر برای نجاتم، آشنایی با استاد الهی قمشه ای و راه متفاوت وی برای زندگی، که مسیر مرا بهکلی تغییر داد. ...در واقع همه اینها چیزهایی است که در ظاهر دیده میشود و شاید نشود چیز دیگری گفت.»
وی میافزاید: «وقتی انسان به نقطه ای میرسد که برایش هیچ امیدی نیست و با تمام وجود از خداوند کمک میخواهد او به بهترین شکل ممکن کمک و معجزات خود را خواهد رساند...انسان برای تغییر در چنین شرایطی تنها نیاز به کمک خدا دارد و باید او را طلب کند.»
رئیس شورای اسلامی شهر شیروان تاکنون بیش از 500 معتاد را از این بیماری خانمانسوز رهانیده و از کمکهای خود به افراد درمانده میگوید و درباره اینکه چه انگیزهای سبب میشود دست انسانهای بینوا را بگیرد، اظهار میکند: «خیلی ساده بگویم؛ علیرغم اینکه همه در این استان تصور میکنند که بنده چه کمکهای منحصر بهفرد و عظیمی در زمینه آسیبهای اجتمایی به همنوعانم کردهام اما اعتقاده من این نیست بلکه آنها به من کمک کردهاند چراکه در جایی شنیدم اگر کسی برای کمک گرفتن به شما نزدیک شد بدان که خداوند او را فرستاده تا به تو کمک کند و ظاهرأ تصور میشود که تو کمک میکنی و از سوی دیگر فکر میکنم وقتی دست کسی را میگیری تو به کسی غیر از خودت کمک نمیکنی زیرا ما همه در اصل یک نفر هستیم.»
این دانشآموخته واحد شیروان که همواره از دانشگاه آزاد اسلامی شیروان به عنوان یک اتفاق خوب یاد میکند درباره تاثیر دانشگاه آزاد شیروان در موفقیتش به آنا میگوید: «یکی از بهترین اتفاقات زندگیام دوره تحصیلات است که به لطف خداوند آن را طی سالهای اخیر در دانشگاه آزاد اسلامی شیروان با موفقیت به انجام رساندهام و قطعا یکی از ملاکها در موفقیت، همیشه تحصیلات است و از این دانشگاه سپاسگزارم که فرصت تحصیل را با شرایط سختم در اختیارم قرار داد و باعث تغییر شرایط و دیدگاههایم شد.»
وی دانشگاه آزاد اسلامی شیروان را دانشگاه خوبی میداند و اظهار میکند: «واحد شیروان دانشگاه خوبی است با سطح علمی بالا و کادر اجرایی قوی که فرصت تحصیل را به همه اقشار ارائه میدهد تا باعث رقم زدن آینده بهتری شوند.»
اسکندریان که معروف به حسن فیلسوف است از خاطرات دوران تحصیلش در واحد شیروان یاد میکند و میگوید: «یکی از بهترین خاطرهها حضور شهدای گمنام و مراسم آنان در هنگام تحصیل بنده بود که احساسات خیلی متفاوتی برایم ایجاد کرد.»
رئیس شورای شهر شیروان به عنوان کلام آخر اظهار میکند: «سخنی با همنوعانم در هر شرایط سنی و زندگی دارم؛ دو نکته در تغییر زندگی من بسیار مهم بوده و هست...عشق به انسانها و رابطه با آفریدگار، اگر انسان زیرکی باشی این دو را مثل دو بال خواهی یافت که آمدهاند تو را یاری کنند؛ اگربه دنبال شادی و رسیدن به اهدافت هستی انسانها را دوست داشته باش زیرا آنها از تو جدا نیستند و در واقع خود تو هستند، هرکه را دیدی بدان که او خود توست و بی هیچ توقعی عشق بورز و محبت کن. تنها چیزی که تو را از غم، تنهایی، سردرگمی و پیچیدگی این دنیا آزاد میکند رابطه و حرف زدن با خداوند است نه به خاطر رفتن به بهشت بعد از مرگ بلکه برای بهشتی که دراکنون است درهمین لحظه....اعتقادم این است که اگروارداین بهشت شوی به طورحتم به آن بهشت هم رسیدهای.»
گفتوگو از مریم ریحانی
انتهای پیام/