علم پدیدهای مستمر تاریخی و متعلق به فرهنگها و تمدنهای مختلف است و هر ملتی می تواند با توجه به نیازهای ملی و فراملی به تولید داخلی و اقتباس آگاهانه از دستاوردهای دیگر ملل اقدام کند.
با مطالعه سابقه شکل گیری و رشد و توسعه فضای آموزشی در ایران حداقل از دوره پهلوی اول و اوج آن در پهلوی دوم در سال های 1313 تا 1357، شاهد الگوبرداری و تقلید از مدل های غربی بویژه آمریکایی، فرانسوی و انگلیسی آن هستیم.
جریان روشنفکری در این سال ها در اشکال گوناگونی مانند چپ مارکسیستی، راست کاپیتالیستی، ناسیونالیستی، مذهبی، ملی- مذهبی با شدت و ضعف، میدانداری می کردند و هر یک در مقطعی از زمان، مطرح بودند.
با ظهور انقلاب اسلامی، دانشگاه ها با چالش های متعددی مواجه و گروه های سیاسی موافق و مخالف، درگیر تعارض های پرشتابی شدند که به انقلاب فرهنگی منجر شد.
با گذشت حدود 40 سال از آن روزها اکنون ضرورت دارد تا در رشته ها، متون آموزشی، نیروی انسانی و ... دانشگاه ها به بازخوانی، بازتعریف، بازسازی و تولیدات داخلی توجه ویژه شود.
این رویکرد به هیچ وجه به معنای رد و انکار استفاده از پیشرفت های علمی جهان نیست چراکه امری ناشدنی است اما نکته مهم، خودباوری و خوداتکایی به ظرفیت ها و قابلیت ها و توانمندی های ملی و استادان و دانشجویان و صاحب نظران ایرانی است که در اندیشه عزت و افتخار و پیشرفت ملی و اسلامی ایران زمین هستند.
خودباوری به این توانمندی از سویی و حمایت های عملی حکومت از سوی دیگر از لوازم حتمی و اجتناب ناپذیر به شمار می روند.
ساماندهی نظام آموزش عالی، اعتماد به نیروهای جوان خلاق و مبتکر، بهره مندی از عالمان فرهیخته حوزوی و دانشگاهی، تشکیل و تقویت کمیته های بازنگری متون و رشته ها و سرفصل های دروس، توجه به دانشگاه پژوهش محور و مهارت و کارآفرین، اهتمام به تکنولوژی علمی و آموزشی پیشرفته و کارآمد، نگاه فرهنگی ملی و اسلامی با پشتوانه فرهنگی و تاریخی و تمدنی و مولفه های دیگر، ضرورت های گریزناپذیر در شرایط حاضر هستند.
دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به گستردگی جغرافیایی و ظرفیت های بالقوه و بالفعل فراوان مادی و معنوی و دارا بودن نیروی انسانی متخصص، می تواند در فرایند این تحول، کارساز و تاثیرگذار باشد.
*معاون فرهنگی دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی گرگان
انتهای پیام/