گام های ضعیف یک شورای مهم
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، تشکیل اتاق فکر (اندیشکده) به طور حرفهای در غرب به اوایل قرن بیستم بازمیگردد که محصول شرایط پس از جنگ جهانی دوم بود. هدف اصلی این نهاد، تفکر و پژوهش در زمینه سیاستها و راهبردهای کلان و درازمدت است و مبتنی بر اصل «ایدهسازی مشترک» فعالیت میکند. تشکیل اتاقهای فکر در ایران تقریبا نوپدید است. اولین اتاقهای فکر در ایران در سال 71 و با اولویت شناسایی تفکر غرب تشکیل شد.
شورای راهبردی روابط خارجی
«شورای راهبردی روابط خارجی» یک اتاق فکر مشورتی است که در سال 1385 به دستور مقام معظم رهبری در حوزه روابط خارجی و با هدف نقشآفرینی در تصمیمسازیها و تعیین راهبردهای کلان در عرصه سیاستخارجی تشکیل شد.
این شورا همچنین با بهرهگیری از نظرات کارشناسان و نخبگان در حوزه سیاستخارجی و مسایل بینالملل، به ارائه خط مشیها، راهکارها و افقهای نو در چارچوب سند چشمانداز 1404 میپردازد.
رئیس و اعضای این شورا توسط مقام معظم رهبری تعیین میشوند. ریاست این شورا طی دو دوره 1385 تا 1393 و از 1393 تا کنون بر عهده «کمال خرازی» بوده است. «شورای راهبردی روابط خارجی» دارای چهار کمیسیون تخصصی در حوزههای امنیتی – دفاعی، سیاست خارجی، علمی-فرهنگی و اقتصادی است.
شوراهای روابط خارجی در ایران و ایالاتمتحده
شاید بتوان «شورای راهبردی روابط خارجی» در ایران را با «شورای روابط خارجی» در ایالاتمتحده مقایسه کرد. این اتاق فکر متنفذ و موثر ایالات متحده در سال ۱۹۲۱ تاسیس شد که به عنوان یک موسسه غیرانتفاعی در حوزه سیاست خارجی آمریکا و روابط بینالملل به ریاست «ریچارد هاس» تدوین راهبردهای کلان را بر عهده دارد.
اعضای این اتاق فکر را عمدتا سیاستمداران کهنهکار نظیر وزرای خارجه پیشین، مدیران ارشد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا)، بانکداران بزرگ، وکلای بهنام و چهرههای شاخص رسانههای گروهی تشکیل میدهند.
رویکرد این شورا بهگونهای است که خود را خارج از چارچوبهای رسمی سیاستخارجی ایالاتمتحده تعریف میکند و تلاش میکند تا ارزیابیها و گزارشهای خود را به شکلی انتقادی و خارج از جهتگیریهای سیاسی به تصمیمگیران عرصه سیاستخارجی ایالاتمتحده منتقل کند.
«شورای راهبردی روابط خارجی» در ایران نیز به لحاظ رویکرد انتقادی تقریبا مشابه همین عملکرد را از خود بروز داده است با این تفاوت که «شورای روابط خارجی» در ایالاتمتحده به دلیل سابقهای طولانی و وسعت کارویژههای تعریفشده، تاثیر بیشتری بر سیاستخارجی این کشور داشته است.
«شواری روابط خارجی» آمریکا در طول پانزده سال اول تشکیل خود، توانست به عنوان یک نهاد مستحکم با در اختیار داشتن یک محل وسیع جهت گردهمایی، یک کادر اداری نیرومند، یک نشریه، برنامه مطالعاتی و پژوهشی و برپایی مباحثات دائمی در امور بینالملل تثبیت شود.
با اوجگیری حوادث جنگ جهانی دوم شورا موفق به ایجاد «مطالعات جنگ و صلح» شد که نقش کلیدی در بنای نظم نوین جهانی ایفا کرد و پس از آن با کمیته مشورتی وزارت خارجه ادغام شد.
همچنین این شورا «کمیتههای روابط خارجی» را بنا نمود تا به واسطه آن بیشتر در سطح افکار عمومی نفوذ کند. این کمیتهها به عنوان شبکههای روشنگر و ارشادکننده در موسسات و شرکتها، کلاسهای ویژهای پیرامون مسائل سیاست خارجی برگزار میکردند و در عین حال با تبدیل شدن به یک اتاق افکارسنجی توانستند به القای یک سیاست خارجی دو حزبی بپردازند.
از سوی دیگر اعضای کلیدی شورا، نیز با تشکیل یک گروه فشار، تاثیرگذاری و نفوذ خود را بر نهادهای تصمیمگیر در عرصه سیاست خارجی اعمال کردند. با موفقیتهایی که شورا در طرح و اجرای برنامههای داخلی به دست آورد، توانست به برنامههای کلانتری در سطح جهانی بپردازد؛ «پروژه دهه هشتاد» یکی از آن نمونههاست که در واقع اقدامی در جهت تکرار پروژه «مطالعات جنگ و صلح» بود. هدف نهایی در این برنامه جدید، تأثیر گسترده بر روی افکار و اعمال افراد در سطح جهانی بود. با پیدایش بحران در جهان سرمایهداری تلاش برای ایجاد یک نظم جدید در جهان از سوی شورا آغاز شد که به «کمیسیون سه جانبه» معروف شد.
همانگونه که مشاهده میشود این شورا از تاریخ تاسیس خود نقش مهمی در صورتبندی سیاستهای ایالاتمتحده در قبال مسایل جهانی داشته است. از سوی دیگر توانمندیهای مالی نیز کمک شایانی به تعمیق نفوذ «شورای روابط خارجی» در سیاستخارجی امپریالیستی ایالاتمتحده کرده است.
موسساتی مانند «راکفلر، کارنگی و فورد» در صدر حامیان مالی این شورا قرار دارند. این توان مالی کمک کرده است تا این شورا مطبوعات و رسانههایی مانند «نیویورک تایمز»، «واشنگتن پست»، «نیوزویک»، «شبکه سی.بی.اس» و «ان.بی.اس» را در اختیار داشته باشد و از این طریق جریان فکری مطلوب خود را به افکار عمومی القا کند.
«شورای روابط خارجی» ایالاتمتحده همچنین از طریق تأمین مالی دانشگاهها در قالب هیأت امنا یا موسسه تحقیقاتی، به تربیت نیروی متخصص مورد نیاز برای آینده شورا میپردازد. مجموعه این قابلیتها سبب شده است تا «شورای روابط خارجی» تاثیرگذاری عمیقی بر سیاستگذاریهای عرصه سیاستخارجی ایالات متحده داشته باشد.
این در حالی است که «شورای راهبردی روابط خارجی» در ایران در طول عمر 11 ساله خود هنوز به عنوان یک اتاق فکر نتوانسته ردپای شاخصی بر سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران برجای گذارد و برخلاف «شورای روابط خارجی» ایالاتمتحده که از ساختاری متشکل و نظامنامهای روشن در جهت دستیابی به اهداف برخوردار است، «شورای راهبردی روابط خارجی» همچنان در مراحل میانی یک ساخت نهادی منسجم قرار دارد.
این شورا همچنین از اهرمهای رسانهای، مشورتی و اجرایی لازم برای تاثیرگذاری بر روندهای تصمیمسازی و تصمیمگیری در عرصه سیاستخارجی برخوردار نیست و همین مساله سبب شده است تا این نهاد تصمیمساز از یک شتاب موثر در حرکت به سمت اهداف تعریف شده برخوردار نباشد. یکی از ملزومات اثرگذاری چنین اتاق فکرهایی در وهله اول سامانبخشی و شکلدهی افکار عمومی است که به نظر می رسد شورای راهبردی روابط خارجی در این زمینه هنوز موفق به انجام اقدامات موثر نشده است.
ضرورت بهبود عملکرد شورا
«شورای راهبردی روابط خارجی» اهتمام ویژهای بر اخذ دیدگاهها و راهکارهای جامعه نخبگانی و دانشگاهی کشور در حوزه سیاستخارجی داشته است. همچنین از اقدامات مثبت این شورا میتوان به برگزاری مستمر جلسات کارشناسی و تخصصی با حضور مقامات بلندپایه سیاسی و فعالان حوزه سیاستخارجی و روابط بینالملل اشاره کرد. یکی دیگر از اقدامات مثبت این شورا تربیت کارشناسان و متخصصان روابط خارجی با توجه به نیازمندیها و اولویتهای شورا است.
در راستای بهبود عملکرد «شورای راهبردی روابط خارجی» چند نکته حائز اهمیت است. نخست این که ضروری است تا این شورا به عنوان یکی از نهادهای فعال در حوزه سیاستخارجی به منظور تقویت توان تاثیرگذاری بر عرصه تصمیمسازی و تصمیمگیری، بدنه کارشناسی خود را با استفاده از نخبگان، اساتید و دانشآموختگان حوزه مسایل بینالملل تقویت کند که این موضوع نیازمند تخصیص بودجههای بیشتر به این نهاد تصمیمساز است.
در سطح نهادی نیز به نظر میرسد این شورا میبایست تمایز خود را به عنوان یک نهاد مشورتی و اتاق فکر با سایر حوزههای موازی مانند «شورای عالی امنیت ملی» و «وزارت امور خارجه» که در این عرصه فعالاند روشنتر سازند. همچنین به نظر میرسد کوشش برای تقویت نقش هماهنگسازی میان ارکان تصمیمساز و تصمیمگیر در سیاستخارجی میتواند در اولویتهای بعدی این شورا قرار گیرد.
نکته دیگر این که به عنوان یک اتاق فکر مشورتی شاید ضروری نباشد تا از «شورای راهبردی روابط خارجی» برندسازی رسانهای صورت گیرد، اما به عنوان یکی از حلقههای مهم تصمیمساز در جمهوری اسلامی به نظر میرسد حضور پررنگتر هسته مدیران این شورا در فضای رسانهای به منظور تبیین الزامات، روندها و افقهای پیشروی سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران برای افکار عمومی راهگشا خواهد بود.
در آخر اینکه یکی از چالشهایی که شورای راهبردی در حال حاضر با آن مواجه است موضوع عدم شناخت دقیق از جایگاه اتاقهای فکر در ایران است. این موضوع سبب شده است تا این شورا هنوز نتواند جایگاه و مرتبه خود را در میان سایر نهادها تبیین کند.
به نظر میرسد تاسیس «شورای راهبردی روابط خارجی» نشان از دغدغههای موجود برای تشکیل یک شورای مشورتی در عرصه سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است که انتظار میرود با توجه به دستورکارهای ویژه سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی، روند حرکت شورا به سمت اهداف تعیین شده در دوران جدید شتابندهتر از پیش باشد.
حسن اشرفی: پژوهشگر مسائل بینالملل
انتهای پیام/