دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنچه که در کنسرت ناظری ها گذشت؛

شهرام و حافظ ناظری همچنان ایستاده‌اند

شب گذشته در تالار وزارت کشور شهرام و حافظ ناظری با حضور جمعیت انبوهی از طرفداران خود به هم آوازی «آواز پارسی» پرداختند.
کد خبر : 200402

فاطمه زاهد- خبرنگار فرهنگی آنا: پس از چهل دقیقه تاخیر برنامه با ورود حافظ ناظری شروع شد. همگی برای تشویق ایستادند و منتظر بودند تا بگوید از هرچه هست. درست هم می گفت موسیقی سخت است، کار هنر کردن سخت است، هنرمند بودن سخت است، خواندن و خوانندگی هم سخت است، البته که لغو کنسرت هم سخت است. خیلی هم سخت است اما تا کنون ایستاده اند و از این پس هم خواهند ایستاد. این پدر و پسر وطن شناسند عاشق سرزمین شان هستند که مقتدرانه ایستاده اند، مانده اند و می درخشند. خوش بدرخشید ناظری‌ها که ما و هنرمان نیازمند وجود چون شماییم.


بنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی‌ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر فروزندهٔ ماه و ناهید و مهر



قطعه ابتدایی شروع کار حافظ ناظری بود که خواند و پس از آن حافظ، حافظ به دست(ساز حافظ) شروع به نواختن کرد و دومین قطعه را شروع کرد، دلخور و دلگیر از ناملایمتی های زمانه اما از جان و دل خواند:



چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
همه سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم
دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود.



پسر می رود و پدر در میان انبوه حمایت ها و تشویق های تماشاگران می‌آید، می‌ایستد و ادای احترام می‌کند. می‌نشیند و لب به سخن می‌گشاید؛ «آواز پارسی» با هدف اجرای شعرهای شاهنامه فردوسی برگزار شده است.


«داستان ضحاک در واقع نبرد میان نور و ظلمت است، حکیم توس، شاهنامه را با این نگاه به رشته تحریر درآورده که جدال نور و ظلمت و پاکی و بلندی را بیان کند. راویان به ضحاک گفتند؛ تنها کسی که می‌تواند تو را از بین ببرد، فریدون است. ضحاک همه را برای کشتن فریدون بسیج می‌کند.»


پس از توضیحات، ضرب زورخانه ای نواخته شد و شهرام ناظری بداهه خوانی آواز پارسی را آغاز کرد و در این بین تماشاگران متمرکز بر اشعار عمیق بودند و سالن غرق در سکوت و توجه آن ها بود:


ایران به خدا مملکت ناموران است / این جایگه خسرو و جمشید و کیان است



سومین آهنگ در حالی برگزار شد که حافظ ناظری به همرا پدر به روی صحنه آمدند و همخوانی را آغاز کردند. «بازگشت جاودانگی» از پروژه «نا گفته ها» که ابیاتی از حضرت مولانا بود را اجرا کردند: باز آمدم از پیش آن یار آمدم


شهرام ناظری قبل از اجرای ادامه داستان ضحاک گفت: «یکی از بزرگان مصر گفته است که ما به زبان عربی حرف می‌زنیم ولی اگر ما هم یک فردوسی داشتیم شاید ما هم الان فارسی زبان بودیم. ما باید خدا را شکر گوییم برای اینکه فردوسی را در تاریخ کهن خود داریم و اگر نبود شاید ما هم اکنون به این زبان سخن نمی گفتیم.»


پدر و پسر «آواز ضحاک» و سپس «عدم» را اجرا کردند. آن ها قبل از اجرا آخرین قطعه از تمامی کسانی که حضور داشتند و صبوری کردند تشکر کردند و گفتند: «ما می‌توانستیم شرایط خیلی بهتری در کشورهای دیگر داشته باشیم اما نرفتیم و ماندیم و تنها عشق شما مردم ایران مانع این هجرت شد. از همه شماها که همیشه حامی هنرمندان خود هستید سپاسگزارم.»


پس از آن «آب حیات عشق» را با هم آوازی یکدیگر به عنوان آخرین کار اجرا کردند و برنامه را به پایان رساندند.



انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب