نگاهی به فیلم «شکاف»: مسئولیت در قبال فرزندانی که می توانند به این دنیا نیایند!
مریم قربانینیا: «شکاف» ساخته کیارش اسدیزاده فیلمی است اجتماعی که به بررسی مسائل و مشکلاتی که خانوادهها ناخواسته برای کودکانشان بهوجود میآورند پرداخته است.
در این فیلم مسئله پذیرش مسئولیت در قبال کودکان مورد توجه قرار گرفته است. اینکه آیا زوجهایی که صاحب فرزند میشوند توانایی و آمادگی پذیرش مسئولیت او را دارند؟
سارا و پیمان زوجی هستند که زندگی آرام و بدون مشکل و تنشی دارند. از سوی دیگر به دلیل مشکلاتی که از لحاظ جسمی برای سارا پیش آمده مجبورند برای بچهدار شدن اقدام کنند وگرنه ممکن است خطرات جدی سارا را تهدید کند. آنها با توجه به این مسئله و با وجود اینکه خودشان نیز تمایل و علاقه کافی برای بچهدار شدن را دارند اما به دلیل ترس از مسئولیت این کار و ترس از آیندهای مبهم سعی دارند از این امر سر باز زنند.
یکی از دلایل و موانع مهم بر سر راه آنها زوجی هستند که با آنها ارتباط دوستانه نزدیکی دارند و با وجود داشتن کودکی 8 ساله از هم جدا میشوند و در ادامه کودک دچار افسردگی حاد میشود به گونهای که در فرصتی بسیار کوتاه اقدام به خودکشی میکند.
مشکلات این خانواده از هم پاشیده و لج و لجبازی آنها که حتی به خاطر فرزند خود حاضر به ادامه زندگی با هم نیستند سارا و پیمان را بیش از پیش دچار تردید و نگرانی کرده است.
نسیم و فرهاد آنقدر از زندگی با هم و مشکلاتشان خستهاند که حاضر نیستند حتی به خاطر فرزندشان که به شدت از جدایی آنها ابراز ناراحتی و اندوه میکند، بیش از این یکدیگر را تحمل کنند.
چند نکته که در این فیلم مخاطب را به شدت به تفکر وا میدارد این است که آیا زوجهایی که دچار مشکلات شدید هستند و دیگر مایل به ادامه زندگی با یکدیگر نیستند، باید به واسطه فرزندشان تا پایان عمر این شرایط سخت، درگیریهای گاه و بیگاه، عدم وجود احساس به فرد مقابل و تامین نشدن نیازهای روحی و عاطفی را به خاطر فرزندشان تحمل کنند و اقدام به جدایی نکنند؟ پس در این صورت خود فرد، نیازها و احساساتش چه میشود؟
نکته دیگر این است که آیا زوجها به دلیل نداشتن ثبات و امنیت در پایداری پیوند میانشان و ترس از بروز مشکلات احتمالی در آینده نباید برای داشتن فرزند اقدام کنند؟
شکاف فیلمی است که تمامی زوجهای جوان، چه آنها که دارای فرزندی هستند و طبعا مشکلاتی نیز در زندگی دارند و چه آنها که هنوز فرزندی ندارند را شدیدا به تفکر وامیدارد.
این فیلم به لحاظ فیلمنامه، فیلم خوب و تامل برانگیزی است. هرچند موضوع طلاق و کودکان موضوعی است که بارها و در فیلمهای متعددی از دیدگاههای متفاوت به آن پرداخته شده است، اما کیارش اسدیزاده در فیلم "شکاف" از دید خود به این مسئله پرداخته است و بحث مسئولیت در مقابل کودکانی که مسبب آمدن آنها به این دنیا هستیم و تصمیمگیری برای داشتن فرزند در شرایطی که اطمینان کامل برای ثبات زندگی در آینده وجود ندارد را مورد توجه قرار داده است، به گونهای که کاملا ذهن مخاطب را درگیر این موضوع میکند و او را به تفکر وامیدارد.
در بحث بازیها نیز باید گفت بازیگران جوان این فیلم بازیهای خوب و قابل دفاعی ارائه دادهاند. سحر دولتشاهی در نقش مادر ایلیا که به دلیل جدایی، از سوی فرزندش پس زده میشود و تلاشش برای ابراز محبت و برقراری ارتباط با او بیثمر میماند در پی راهی برای حفظ ارتباط عاطفی با فرزندش و گرفتن حضانت او است. نسیم علیرغم دلزدگی از همسرش به گونهای که حتی حاضر به دیدن او نیست، به واسطه جمله کوتاه ایلیا که میگوید: «مامان برنمیگردی؟» در درون خود دچار تردیدهایی میشود که به وضوح در چهرهاش نمایان است.
دولتشاهی در سکانسهایی از فیلم که سعی دارد با چنگ و دندان از حق مادری خود دفاع کند و به همین دلیل با همه، حتی سارا و پیمان که دوستان نزدیک او هستند، وارد مبارزه و مقابله میشود، بازی بسیار خوبی ارائه داده است و میتوان گفت سکانس پایانی فیلم مهر تاییدی بر توانایی و قدرت بازیگری اوست که شاید بتواند او را شایسته دریافت سیمرغ بلورین این دوره از جشنواره کند.
انتهای پیام/