دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

تلفنچی رمضان هر شب 70 نفر را از خواب بیدار می‌کند/ با دعای خیر روزه‌داران شفا گرفتم

در شهر مشهد فردی نیکوکار عزمش را جزم کرده تا مشکل خواب‌ماندگان ‌ماه رمضان را حل کند. حسین خوش‌سلوک در ‌ماه رمضان از ساعت دو بامداد گوشی تلفن را برمی‌دارد و حدود 70 نفر را از خواب بیدار می‌کند.
کد خبر : 186488

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه همشهری درگزارشی به زندگی این فرد پرداخت و نوشت:سکانس تلخ سریال ‌ماه رمضان این است که چشم‌هایت را باز کنی و ببینی چند دقیقه از زمان سحری‌خوردن گذشته است.


اینجور وقت‌ها لبانت تشنه است و شکمت گرسنه. دوست داری خودت را هر چه زودتر به یخچال برسانی ولی یادت می‌آید که باید حدود 17ساعت دیگر دندان روی جگر بگذاری. حالا سختی روزه‌گرفتن مضاعف می‌شود. روزه‌گرفتن بدون سحری‌خوردن در هیچ دین و آیینی توصیه نشده ‌است. پیشوایان دینی همواره سفارش کرده‌اند که در ‌ماه رمضان نباید به جسم و جانتان آسیبی برسانید؛ از همین رو ضروری است که روزه‌داران در فاصله زمانی افطار تاسحر با خوردن غذاهای مقوی و نوشیدنی‌های گوارا سلامت جسمانی‌شان را تقویت کنند.


حالا در شهر مشهد فردی نیکوکار عزمش را جزم کرده تا مشکل خواب‌ماندگان ‌ماه رمضان را حل کند. حسین خوش‌سلوک در ‌ماه رمضان از ساعت 2بامداد گوشی تلفن را برمی‌دارد و حدود 70نفر را از خواب بیدار می‌کند. او 12سال است که این کار را با شور و شوق انجام می‌دهد. با خودش عهد بسته تا آخر عمر خدمت‌رسانی‌اش را ادامه دهد. تأثیرعجیب و غریب دعای خیر مردم را در زندگی‌اش به خوبی احساس می‌کند. زمانی که پزشکان از او قطع امید کرده‌ بودند، معجزه‌ای رخ داد و حسین خوش‌سلوک به زندگی بازگشت‌. او 45سال دارد و در مغازه تراشکاری کار می‌کند. وقتی با حسین تماس می‌گیرم، با تعجب پاسخ سؤالاتم را می‌دهد. خودش هم باورش نمی‌شود که سوژه یک گزارش مطبوعاتی شده است. بین حرف‌هایش چندبار تکرار می‌کند: «من که کار خاصی انجام نمی‌دهم!»



اول از همه مادرم را بیدار می‌کنم


حسین خوش‌سلوک با برنامه‌ریزی قبلی در این مسیر افتاده است. یک‌بار از نزدیک با انسان معتقدی مواجه شده که خواب مانده و نتوانسته روزه بگیرد. آن لحظه دچار عذاب وجدان شده است. چند روز بعد دوباره همین ماجرا برایش تکرار شده؛ «12سال پیش در مجلسی داشتیم درباره ‌ماه رمضان صحبت می‌کردیم. 4روز قبل از ‌ماه رمضان یک عده گفتند برای ما خیلی سخت است که موقع سحر بیدار شویم و خیلی از روزهایش را خواب می‌مانیم. من گفتم هر کس فکر می‌کند خواب می‌ماند به من بگوید تا بیدارش کنم. از همان موقع این کار شروع شد.»


بیدارکردن فهرست 70نفره حدود یک ساعت‌و‌نیم زمان می‌برد. حسین‌آقا پیش‌از همه مادرش را ساعت 2بامداد بیدار می‌کند. در فهرست او روزه‌داران براساس ساعت بیداری ردیف شده‌اند. اگر فردی گفته ‌است من را ساعت 5/2بیدار کن، حسین‌آقا دقیقا در همان ساعت و دقیقه به او زنگ می‌زند. آخرین نفر فهرست هم ساعت 3برای سحری‌خوردن بیدار می‌شود.


آنقدر زنگ می‌زنم تا بیدار شوند


این فرد نیکوکار مشهدی فقط به ‌زنگ‌زدن اکتفا نمی‌کند بلکه ماموریتش را تا لحظه بیدارکردن فرد روزه‌دار پی می‌گیرد. بعضی‌ها خودشان رد تماس می‌دهند تا هزینه‌ای نیفتد. بعضی‌ها گوشی را برمی‌دارند و چند کلمه‌ای با حسین‌آقا همصحبت می‌شوند. بعضی‌ها هم آنقدرغرق خواب ناز هستند که اصلا متوجه صدای تلفن نمی‌شوند. حسین خوش‌سلوک به‌راحتی اینجور آدم‌ها را رها نمی‌کند؛ «آنقدر زنگ می‌زنم تا بیدار بشوند. تا ساعت 3و 15دقیقه بامداد زنگ می‌زنم. با توجه به اینکه حدود ساعت 5/3 اذان صبح مشهد را می‌گویند روزه‌داران تا ساعت 3و 15دقیقه می‌توانند بیدار شوند و چیزی بخورند. بعضی وقت‌ها ممکن است یک نفر منزل نباشد؛ آن موقع به تلفن همراهش زنگ می‌زنم تا بیدار شود.» البته اولویت با کسانی است که هنوز تماس اول را هم دریافت نکرده‌اند؛ «من اگر به یک نفر پیله کنم و چندبار زنگ بزنم یک عده دیگر خواب می‌مانند. اگر زمان اضافه نداشته باشم سراغ تماس دوم می‌روم.»


با نور موبایل فهرست را می‌خوانم


مکالمه‌ای که بین تماس‌گیرنده و مشترک مورد نظر برقرار می‌شود بسیار کوتاه و خلاصه است؛ « زمان سحر با کسی پشت تلفن حرف طولانی نمی‌زنم. تا طرف سلام می‌کند من جواب سلام می‌دهم و«التماس دعا» می‌گویم و قطع می‌کنم. بین ساعت 2 تا 2/20 دقیقه هیچ مشتری‌ای ندارم. اوج ترافیک کار من از ساعت 2/20 دقیقه تا 2/45 دقیقه است. 25 دقیقه فرصت دارم که حدود 40 نفر را بیدار کنم. نمی‌توانم زیاد حرف بزنم.»


او آمار دقیقی دارد از اینکه در چه شب‌هایی احتمال خواب‌ماندن روزه‌دارها بیشتر است؛ پارسال«شب نوزدهم رمضان؟ به بعضی‌ها 5-4 بار زنگ زدم. بعضی‌ها داشتند نماز می‌خواندند ولی یک عده در خواب عمیق فرو رفته ‌بودند. افرادی که برای مراسم احیا به مسجد رفته ‌بودند، بعد از رسیدن به منزل دیگر نتوانسته بودند بیدار بمانند. ساعت 2/45 دقیقه به یکی از برادرانم به نام جعفر زنگ زدم. چون صدایش یک جوری بود شک کردم که بیدار شده یا نه. ساعت 3/10 دقیقه دوباره به جعفر زنگ زدم. گفت خدا خیرت بدهد. من بعد از تلفن تو دوباره خوابیدم و اگر زنگ نمی‌زدی تا صبح بیدار نمی‌شدم.»


فهرست حسین‌آقا مثل نرم‌افزارهای داخل تلفن همراه هر سال باید به‌روزرسانی شود؛ «فهرستم را هر سال مرتب می‌کنم. شماره بعضی‌ها عوض می‌شود. 2 هفته قبل از ‌ماه رمضان گروهم را فهرست می‌کنم. روی کاغذ خیلی درشت می‌نویسم تا شماره‌ها در تاریکی خوانده شود. چراغ‌ها را روشن نمی‌کنم تا بچه‌ها بیدار نشوند. در آشپزخانه هود را روشن می‌کنم و با نورش شماره‌ها را می‌خوانم. بعضی وقت‌ها هم با نور موبایل فهرست را می‌خوانم.»


جمله کلیدی «التماس دعا»


می‌توانم حدس بزنم که حسین خوش‌سلوک با چه انگیزه‌ای این کار را انجام می‌دهد. اما دوست دارم انگیزه‌اش را از زبان خودش بشنوم؛ «همین که یک نفر گوشی را برمی‌دارد و می‌گوید «التماس دعا؛ خدا خیرت بده» برای من یک دنیا ارزش دارد. اصلا مهم نیست که قبض موبایلم آخر‌ماه رمضان چقدر می‌آید. اصلا من به مسائل مالی فکر نمی‌کنم. وقتی فکر می‌کنم ممکن است شیطان گولم بزند، می‌ترسم پشیمان بشوم و این کار را ترک کنم.»
جمله کلیدی «التماس دعا» روحیه حسین‌آقا را بالا می‌برد. او از شنیدن این جمله تکراری هرگز خسته نمی‌شود؛ «یکی از روزه‌داران فهرست من خانم سیدی است که همسر بزرگوارش شهید شده. وقتی به او زنگ می‌زنم با آرامش خاصی برایم دعا می‌کند. می‌‌گوید خدا عاقبت‌ات را به‌خیر کند. همین دعا برای من یک دنیا ارزش دارد. 100نفر خودشان محتاج دعای آن خانم هستند ولی باز او از من می‌خواهد که برایش دعا کنم.»


هم سحری می‌خورم هم زنگ می‌زنم


فهرست این مرد نیکوکار در طول 12سال از 10نفر به حدود 70نفر رسیده است. هر فرد روزه‌دار با یک درخواست ساده می‌تواند در این فهرست قرار بگیرد؛ «کافی است یک نفر بگوید من موقع سحر خواب مانده‌ام، این فرد به فهرست من اضافه می‌شود. سال اول فقط چند نفر از برادرانم در فهرست بودند. امسال شاگردهای مغازه‌ام گفتند ما خواب می‌مانیم. من گفتم بیدارکردنتان با من. یک نفر دیگر گفت اگر می‌شود من را هم بیدار کن. من گفتم چشم! چرا که نه. آدم‌های داخل فهرست اکثرا آشنا هستند و بیگانه کم داریم. با یک جانباز آشنا شدم که او را هم به فهرست اضافه کردم. یک سرگرد راهنمایی و رانندگی هم در فهرست دارم.»


حسین‌آقا وقتی خیالش از بابت بیدارشدن اعضای فهرست راحت می‌شود سراغ غذای سحری می‌رود؛ «خودم 10‌دقیقه مانده به 3 بامداد شروع به سحری‌خوردن می‌کنم. بعضی وقت‌ها همینطور که سحری می‌خورم زنگ هم می‌زنم. این افراد آخر کسانی هستند که خواب مانده‌اند. من تا 3 و 15 دقیقه برای بیدارکردن خواب‌مانده‌ها زنگ می‌زنم.»


اعضای فهرست اکثرا خودشان برای محکم‌کاری ساعت هم کوک می‌کنند و ساعتشان معمولا 10دقیقه بعد از تماس مرد نیکوکار مشهدی زنگ می‌خورد.


ممکن است طرف به جای دعا نفرینم کند!


حسین خوش‌سلوک در ‌ماه رمضان از افطار تا سحر بیدار می‌ماند. کسی که خودش همه را بیدار می‌کند نباید خواب بماند؛ «به لطف خدا تا حالا خواب نمانده‌ام. فقط یک‌بار خوابم برد و با 10دقیقه تأخیر بیدار شدم. ساعت 2 و 10دقیقه پدرم زنگ زد و بیدارم کرد. اگر خواب بمانم همه آن 70نفر به من زنگ می‌زنند!»


او باید در ساعات قبل از اذان صبح قبراق و سرحال باشد تا بتواند کارش را درست انجام بدهد؛ «خیلی اتفاق افتاده که شماره طرف را اشتباه گرفته‌ام. اگر طرف روزه بگیر باشد دعایم می‌کند ولی بعضی‌ها واقعا مشکل دارند و روزه نمی‌گیرند. ممکن است طرف به جای دعا نفرینم کند. طرف با کلی زحمت خوابیده است. یک نفر غریبه که بیدارش کند طبیعی است که عصبانی بشود.»


با دعای خیر روزه‌داران شفا گرفتم


زندگی مرد نیکوکار مشهدی به 2مقطع قبل و بعد از تصادف تقسیم می‌شود. او بعد از تصادف وحشتناکی که داشت چند سالی زمینگیر شد. خودش معتقد است ماجرای بیدارکردن روزه‌داران در شفای معجزه‌وارش بی‌تأثیر نبوده‌است. او پس از تصادف تا چند سال نتوانست روزه بگیرد چون زیر سرم بود و روزانه 10عدد قرص مصرف می‌کرد. ولی در حالتی که روی تخت بستری بود باز هم به دیگران زنگ می‌زد؛«8 سال پیش با سرعت بالا داخل شهر می‌رفتم که چپ کردم. هم کمرم شکست و هم پاشنه پا و کتف و سینه‌ام. امیدوارم خدا یک لحظه هم آدم را به حال خودش رها نکند. من یک لحظه اشتباه کردم و این‌طور شدم. ولی باز هم لطف خدا زیاد بود. در بیمارستان گفتند شاید بتوانیم این بیمار تصادفی را از مرگ نجات بدهیم. زمانی که در کمرم مهره مصنوعی گذاشتند گفتند تا آخر عمر باید روی ویلچر بمانی. یک لحظه به‌خودم آمدم. در بیمارستان اصرار کردم که می‌خواهم راه بروم. چند سال روی ویلچر بودم. همه دکترها جوابم کرده بودند. امام‌رضا(ع) لطفی کرد و من را به زندگی برگرداند. همانهایی که بیدارشان کرده ‌بودم برای سلامتی من سفره حضرت ابوالفضل(ع) نذر کرده بودند. البته من بعدها این موضوع را فهمیدم. خدا خیرشان بدهد.»


انجام ماموریت در بستر بیماری


مرد 45ساله مشهدی با هیجان درباره معجزه خوب‌شدنش صحبت می‌کند و ادامه می‌دهد: «بعد از 6‌ماه به دکترم زنگ زدم و گفتم روی واکر می‌ایستم. با تعجب جواب داد اگر راست می‌گویی بیا اینجا تا از نزدیک ببینم. به من گفت شما هر کار کردی خودت کردی؛ دیگر پیش من نیا. به هر دکتری می‌گویم من بچه‌دار شده‌ام می‌گویند دروغ می‌گویی. اصلا غیرممکن است. من هم جواب می‌دهم برای خدا هیچ غیرممکنی وجود ندارد. الان با عصا راه می‌روم. کفش‌های مخصوص پایم کرده‌ام. روزی 40 تا پله را بالا و پایین می‌روم. فقط پاهایم از قسمت مچ لمس است و بقیه بدنم مشکل خاصی ندارد».


او در سال‌های سخت بیماری هم ماموریت بیدار کردن روزه‌داران را اجرا کرده است؛ «فقط در 2 سالی که مصدوم بودم، روزه نگرفتم. آن 2 سال خیلی سخت گذشت. من به‌خاطر چندبار بیهوشی و عمل جراحی ناراحتی اعصاب پیدا کرده بودم. در منزل وقتی قاشق‌های غذا به هم می‌خورد اعصابم به هم می‌ریخت. اینقدر حساس شده بودم که با صدای بوق ماشین از خواب می‌پریدم. به زحمت می‌خوابیدم اما به‌خاطر بیدار کردن دیگران 2ساعت قبل از سحر بیدار می‌شدم. گاهی پیش می‌آمد که 48ساعت خوابم نمی‌برد و چشم‌هایم را روی هم نمی‌گذاشتم اما باز هم با خودم می‌گفتم باید دیگران را هرجور شده بیدار کنم. خیلی سخت بود.»


ابزار کارش 2خط تلفن ثابت و همراه است؛ «اگر بخواهم با یک خط سر فرصت زنگ بزنم زمان کم می‌آورم. همزمان 2 تا شماره تلفن را می‌گیرم؛ یکی با موبایل و دیگری با تلفن ثابت. کارم سخت می‌شود ولی چاره‌ای نیست. کارم را باید درست انجام بدهم.» بالا رفتن تعداد اسامی و شماره‌تلفن‌ها اضافه‌کاری حسین خوش‌سلوک را در پی داشته است؛ «سال به سال کارم سخت‌تر می‌شود. قبلا 5/2 شروع می‌کردم و تا ساعت 3 همه را بیدار می‌کردم اما الان که اسامی فهرست زیادشده باید خودم یک و 50دقیقه بیدار بشوم.»


انتهای پیام/

برچسب ها: ماه رمضان
ارسال نظر
هلدینگ شایسته