شکلات «کمپدیوید» در کام سران عرب مزه کرد
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا به نقل از «ایران رو»، پنجشنبه گذشته محل تعطیلات تابستانی روسایجمهوری آمریکا یعنی «کمپدیوید» تبدیل به مرکز رایزنیهای نمایندگان کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس با «باراک اوباما» رئیسجمهوری آمریکا شده بود. در این نشست اعراب قصد داشتند از «اوباما» برای موضوعات امنیتی منطقه از جمله احتمال دستیابی به توافق هسته ای میان ایران و قدرتهای جهانی ضمانتنامهای امنیتی بگیرند و به نوعی «بله» را از این عروس پرناز و غرور آمریکایی دریافت کنند. در طرف مقابل، «باراک اوباما» با مهارت تمام از این موضوع طفره رفت و تلاش کرد به شرکای خود تلقین کند که بدون کاغذهای غیر ضروری هم به آنها عشق آتشین می ورزد.
باید کمی واقعبین بود و دانست که نمیتوان درخواست نمایندگان رسمی شورای همکاری را درباره اینکه واشنگتن با پادشاهیها نوعی پیمان دفاعی و امنیتی منعقد کند و حامی بیچون و چرای آمریکایی آنها باشد، جدی گرفت. مذاکرات شیوهای برای چانهزنی است که در آن یکی از طرفها قیمت بالاتری اعلام میکند و طرف دیگر تلاش میکند این قیمت را پایین آورد. در «کمپدوید» نیز همین وضع مشاهده شد، درخواست امضای قرارداد «نکاح» قیمت گزافی است که نمایندگان شورای همکاری حاضرند آن را پایین آورند.
نگاهی به رویکرد اخیر سیاست خارجه رئیسجمهوری آمریکا نشان میدهد که «باراک اوباما» اعتقاد راسخ دارد زمان تغییر کرده است و موافقتنامه برنامه هستهای ایران در هر حال (دیر یا زود و با هر کیفیتی) امضا خواهد شد. این در حالی است که تلاش پادشاهان عربی برای تبدیل کردن آمریکا به قدرت خاورمیانهای که همه امور منطقه را به جای آنها حل کند، محکوم به شکست است. «اوباما» گویا با برپایی این نشست خواست به طرف دیگر مذاکرات تلقین کند که استقلال بیشتری از خود نشان دهید، امور خود را بر دوش ما نگذارید و ابتکار عمل را در دست خود بگیرید.
لازم نیست تا علمغیب داشته باشیم تا بتوانیم نتیجه ملاقاتهای «کمپدیوید» را پیشبینی کنیم. طرفهای مذاکره بدون تردید حتی با کمی اختلافنظر در آخر با هم توافق و سازش کردهاند و «باراک اوباما» پادشاهیهای خلیج فارس را به لزوم انعقاد توافق با تهران متقاعد کرده است. باید توجه کرد که شرکای واشنگتن در منطقه از این اقدام به وجد نخواهند آمد ولی مجبورند با وی موافقت کنند. در این حال، شورای همکاری و آمریکا به طراحی راهبرد جدید بازدارندگی از ایران و پایهگذاری ساختار جدید امنیت منطقهای خواهند پرداخت.
جدال «اوباما» و پادشاهان عرب بر سر امور خاورمیانه
باید بر این نکته تاکید کرد که شایعات بهوجودآمده درباره قطع روابط واشنگتن با شورای همکاری خلیجفارس که به یکی از موضوعات مورد علاقه رسانههای گروهی تبدیل شده است، اغراقآمیز است. گرچه در سالهای اخیر سیلاب ادعاهای متقابل افزایش یافته است، ولی این ادعاها با آنچه پنداشته میشود، تفاوت دارد. حقیقت آن است که جدالهای لفظی میان کاخ سفید و شورای همکاری به دو ادعای انتقادی اساسی ختم میشود:
1- پادشاهیهای حاشیه خلیجفارس بسیار نگران مذاکرات آمریکا با ایران در اوضاعی هستند که به گمان آنها، تهران مشغول توسعهطلبی فعال در منطقه، عراق، یمن، سوریه و لبنان است. آنها خیلی دلشان میخواهد که واشنگتن با قاطعیت جلوی این توسعهطلبی تخیلی را بگیرد و حرف خود را به وسیله گامهای نظامی و سیاسی اثبات کند. آنها آرزو داشتند که آمریکا بتواند دمشق و در فرصت طلایی دیگری تهران را بمباران کند. ولی این اتفاق نیفتاد، پادشاهیها غوغا راه انداختند و آمریکا و شخص «باراک اوباما» را به زدن خنجر به پشت باوفاترین متحدان آمریکا و انعقاد معاملهای که در آن منافع آنها نادیده گرفته شده است، متهم کردند.
در کشورهای حاشیه خلیجفارس ضربالمثلی رواج دارد که میگوید: وقتی پشت کمر فردی عربستانی میخارد، وی کارگر خارجی استخدام میکند تا پشتش را بخاراند. «باراک اوباما» نمایندگان شورای همکاری را در «کمپدیوید» گرد هم آورد تا برای آنها این حقیقت ساده را توضیح دهد که آمریکا ابرقدرت است و هرگز برای رژیمهای خلیجفارس نقش کارگر مهاجری که پشت آنها را بخاراند، ایفا نخواهد کرد. شاید «اوباما» این توصیه را به سعودیها کرد که کمی هم به ضربالمثلهای ایرانی از جمله «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» توجه کنند و برای حمایت از امنیت منطقهای خود، ظرقیتهای عربی را بهکار گیرند.
آمریکا در سراسر جهان دغدغههای دیگری هم دارد که مانع میشود به هر عطسهای در منطقه خلیجفارس واکنش نشان دهد و صرف نظر از منافع خود، به کمک پادشاهیها بشتابد. اگر آنها قادر نیستند به تنهایی امنیت خود را حل کنند، آمریکا به چنین متحدانی چه نیازی دارد؟ آنها نه شرکای راهبردی بلکه طفیلیهای بیمصرفی هستند.
2- ایراد متقابل دوم این است که واشنگتن با اصرار فزاینده از کشورهای عضو شورای همکاری میخواهد که سیمای نظامهای حاکم را در صحنه بینالمللی جذابتر کنند و این کشورها را در برابر تکانهای احتمالی داخلی مصونتر نمایند. همانطور که «باراک اوباما» بهتازگی اظهار کرد بزرگترین خطراتی که دولتهای عربی با آن روبهرو میشوند، نه از ایران و خطر تجاوز آن، بلکه از ناخرسندی مردم کشورهایشان سرچشمه میگیرد.
فشار موضوعات اجتماعی در دیگ بخار شورای همکاری به حد بحرانی رسیده است و میتواند هر آن منفجر شود ولی نظامهای حاکم، هر یک به اندازه خود، با بیمیلی فراوانی به اصلاحات تن دادند و ترجیح میدهند با تزریق پول، ذغال سوزان نارضایتی مردم را خاموش کنند. پادشاهیها صبح آمریکا را به مداخله در امور داخلی آنها متهم میکنند و عصر برای حفظ امنیت کمکهای مکملی میطلبند.
دعوای عاشقان
تنها چند روز به آغاز نشست پر سر و صدای «کمپ دیوید» مانده بود که معلوم شد رئیسجمهوری آمریکا حاضر است به شرکای خود در خلیجفارس سامانه ضد موشکی موسوم به «سپر ضد موشکی فارسی» را پیشنهاد و نیز درباره قراردادهای جدید و فروش مدرنترین تسلیحات گفتوگو کند. روند اشباع پادشاهیها از سلاح آمریکایی همچنان ادامه دارد که دامنه این روند ابعاد کیهانی کسب میکند. در سال 2014 هزینههای نظامی شورای همکاری بالغ بر 113 میلیارد دلار شد که از هزینههای نظامی ایران (15 میلیارد دلار) هفت برابر بیشتر بود.
نباید از این موضوع غافل شد که همکاری آمریکا با پادشاهیهای منطقه به هیچ عنوان قطع نمیشود. «جاش ارنست» سخنگوی کاخ سفید اظهار کرد: امنیت ملی آمریکا به برکت روابطی محکمتر میشود که دربرگیرنده تبادل فشرده اطلاعات ضد تروریستی و ویژه میان ما و هر یک از این کشورهاست. این هم صحت دارد که پشتیبانی آمریکا برای آنها اهمیت حیاتی دارد. آنها میفهمند که میتوانند به روابط محکم با آمریکا متکی شوند و باید این روابط را حفظ کنند.
«جاش ارنست» حتی لازم نمیداند این واقعیت را پنهان کند. وی در آستانه مذاکرات تأکید کرد که گفتوگو بهترین وسیله پیشگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است. کاخ سفید میداند چگونه باید وفاداری پادشاهیها و حرکت بیچون و چرای آن بهدنبال سیاست آمریکا و قبول حتمی درخواست واشنگتن درباره افزایش استقلال و مسئولیت را تأمینکند.
قراردادهای جدید تسلیحاتی تنها موضوع پشت پرده نشست «کمپدوید» نبود که درباره آن رایزنی شد. همچنین اقدامات کاربردی در زمینه هماهنگی سرویسهای اطلاعاتی علیه ایران، اجرای عملیات مشترک در سوریه، فعالتر کردن تربیت گارد ملی سعودی در عراق، ایجاد واحدهای یمنی برای مقابله با قیامکنندگان مواردی بودند که درباره آنها جلسات مذاکره برگزار شد. ما در آینده نزدیک شاهد عواقب این توافقات خواهیم شد ولی از اکنون میتوان گفت که این توافقات برای تهران، دمشق، بغداد و صنعا نویددهنده تحول مثبتی نیست.
در پایان باید این سوال را مطرح کرد که این توافقات تا چه میزان با گفتوگوی آمریکایی و ایرانی و توافقات در حال تهیه بر سر برنامه هستهای سازگار است؟ آنچه از شواهد و گزارشها برمیآید این است که نمیتوان هیچگونه سازگاری در آن مشاهده کرد. تظاهر آمریکا به دوستی در روابط با تهران به هیچعنوان هدف برقراری روابط سالم با جمهوری اسلامی را دنبال نمیکند. این فقط یکی از عناصر بازی سیاسی چندحرکتی آمریکا برای حفظ منافع خود در منطقه و نوعی تازیانه است که باید متحدان واشنگتن را به تلاش بیشتر در حفظ منافع آمریکایی در منطقه وادار کند. از این نظر، میتوان اجلاس «کمپدیوید» را رویداد سیاسی مهمی دانست که تحولات خاورمیانه را تا چند سال آینده رقم خواهد زد.
انتهای پیام/