مصباحیان: تنها شرط فعال شدن دانشجو در نظام آموزشی ایران، جدی گرفتن اوست/ فراستخواه: دانشگاه در ایران به معنای مقاومت است
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، در ابتدای این نشست حسین مصباحیان استاد فلسفه دانشگاه تهران موضوع بحث خود را «ساختگشایی دانشگاه به مثابه مسئولیتی اجتماعی» اعلام و به نقل قولی از دریدا اشاره کرد و گفت: «دریدا در صدمین سالگرد تحصیلات تکمیلی دانشگاه کلمبیا میگوید: اگر ما میتوانستیم بگوییم ما (عناصر دانشگاه) شاید از خود میپرسیدیم چه کسانی هستیم و ما آیا برای چه چیزی و در برابر چه چیزی مسئول هستیم.»
مصباحیان ادامه داد: «دانشگاه مثل هر پدیده دیگری یک پدیده تاریخی است. اولین دانشگاه در جهان، دانشگاهی به نام برنی در ایتالیا بود شکل گرفت اما چندان معتبر نبود. بعد از آن دانشگاه پاریس ایجاد شد که در 4 قرن کل جامعه دانشگاهی را تحت کنترل خود داشت. این دانشگاه مرجع روشنفکری اروپا تلقی شده است ولی در اواخر قرن 16 شروع به انحطاط میکند و دلیل آن هم یک عامل داخلی یعنی انحصار تدریس در دست یک عده خاص و یک عامل خارجی یعنی عوض شدن عصر بود. با این وضعیت دوران دانشگاه دیگری به نام هاله در آلمان میرسد که جبههگیری آن دقیقا در مقابل دانشگاه پاریس است و به این ترتیب جبهه علمی جای جبهه مذهبی را میگیرد.»
او افزود: «دانشگاه نه قرار است به دین خدمت کند مانند دانشگاه پاریس و نه قرار است به دولت-ملت خدمت کند مانند دانشگاه هاله؛ این وضعیت و موضوعی است که دانشگاه برلین را به وجود آورد. دانشگاه برلین از زمان تاسیس تا اواخر قرن 20 یکی از تاثیرگذارترین مراکز بوده است. بنابراین با این توضیحات در این سه دوره، دانشگاه سه نوع خدمت به دین، دولت ملت و خدمت به حقیقت را به خود دیده است.»
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: «اما مرحله چهارم دانشگاه، نظیر دانشگاه فینسک است که وظیفه آن آموزش معارف جدید است. در این مرحله دانشگاه دیگر دانشجو ندارد بلکه مشتری دارد و این وضعیت ناخوشایندی است که تحت عنوان دانشگاه صورتبندی میشود و دانشمندان زیادی از خطر سقوط دانشگاه در این مرحله تذکر میدهند.»
مصباحیان به وضعیت دانشگاه در ایران هم اشاره کرد و گفت: «در دروه رضاشاه تا پایان پهلوی دانشگاه، هالهای بوده است یعنی خدمت آن به دولت-ملت بوده است. اما بعد از انقلاب خدمت دانشگاه به دین شکل میگیرد و چیزی با عنوان علوم انسانی اسلامی به وجود میآید.»
شیوه آموزشی تجربهشده در ایران شیوه بانکداری است
او گفت: «جستوجو برای حقیقت اگر روح همه دانشگاهها نیست، روح خیلی از دانشگاهیان است. ما در یک وضعیت دردناک مرزی به سر میبریم و نمیدانیم که وظیفه ما چیست؟ ماموریتمان چیست؟ و اساسا باید گفت پرسش از دانشگاه در ایران مطرح نشده است. دانشجو در امر آموزش دخالت داده نمیشود و این موجب ناخوشنودی او میشود، همچنین از طرف دیگر استاد هم از همه ساختار، شیوه آموزش و حتی دانشجو رضایت ندارد.»
به گفته این استاد دانشگاه سه نوع شیوه آموزشی بانکداری، مشارکتی و رهاییبخش در جهان تجربه شده است و آنچه در ایران تجربه شده است، شیوه آموزشی بانکداری است که کشنده روح خلاقیت است.
او ادامه داد: «بنابراین در این شرایط تولید معرفت شکل نمیگیرد. وضعیت دانشگاههای ما یک اسکیزوفرن است و استادان و دانشجویان هم اگر صدایی از آنها شنیده میشود بیشتر فردی است.»
مصباحیان به این سوال که آیا در برابر این وضعیت ما دانشگاهیان مسئول هستیم یا خیر؟ جواب مثبت داد و گفت: «مسئولیت ما دانشگاهیان در شش محور قرار میگیرد که مهترین آن این است که مسئولیت را به دانشگاه برگردانیم، چون مسئولیت جزو ذات دانشگاه است. در مرحله بعد ما مسئولیت داریم تا از نقش و ماموریت دانشگاه سوال کنیم؛ هیچ رئیس دانشگاهی در غرب وجود ندارد که خود ماموریت دانشگاهش را تعیین نکرده باشد، بنابراین پرسش از دانشگاه باید در دستور کار قرار گیرد چون در غیر این صورت دانشگاه تکان نمیخورد و سقوط میکند و سقوط آن هم به معنای دستبرداشتن از حقیقت است.»
او افزود: «ما همچنین مسئولیت داریم تا "دانشگاه در راه" در برابر نهاد دانشگاه قرار دهیم؛ ایده ما باید در برابر نهاد دانشگاه قرار گیرد تا به جلو حرکت کند چون در غیراین صورت میپوسد، ما میخواهیم دولت را به گونهای توسعه دهیم که دولت معنای وسیعتری پیدا کند، ما میخواهیم از داخل خود دولت از دولت بالاتر بزنیم نه خارج از دولت و در مقابل آن. مسئولیت دیگر ما این است تا همواره از معرفت در دانشگاه پرسش کنیم، هیچ متفکری نبوده است که عمیقا مشغول این پرسشها نشده باشد. من از دانشجویان خود میپرسم فلسفه چیست؟ جواب میدهد استاد سوال توهینآمیزی پرسیدی! درحالیکه هایدگر در سن 80 سالگی اساسیترین پرسش برایش همین بود.»
عضو هیات علمی دانشگاه تهران در پایان گفت: «ما دانشگاهیان باید حس کنجکاوی، خلاقیت و ابتکار را ترویج دهیم و رابطه بالا از پایین را از بین ببریم، چون تنها شرطی که باعث میشود دانشجو در نظام آموزشی فعال شود، این است که جدی گرفته شود و در پایان باید گفت ما به عنوان یک دانشجو واقعا وظیفه داریم که بخوانیم، دانشجو هم اگر به مانند معلم خود تنبل باشد، دانشگاه همین میشود و اگر فعال برخورد نکند، اتفاقات بدتری میافتد.»
دانشگاه در ایران یعنی مقاومت
در ادامه این نشست، مقصود فراستخواه، عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی نیز بر پرسش از دانشگاهیان به عنوان مسئله امروز ایران تاکید کرد و گفت: «بایستگیهای ساختی-کارکردی دانشگاه در ایران در نظر گرفته نمیشود و بنابراین دانشگاه نمیتواند کاری جدی بکند. عوامل مختلفی در ایران بر دانشگاه تحمیل شده است و وجود خود دانشگاه در نظر گرفته نمیشود.»
فراستخواه ادامه داد: «به نظر من دانشگاه در ایران یعنی مقاومت؛ براساس شواهد خودم از ایران و جامعه ایرانی، دانشگاه در ایران هنوز اصرار بر بودن دارد و به نظرم این تنش مهمی است که دانشگاه دارد. تنش دانشگاه در ایران جدی است و هنوز زیر پوست نفس میکشد.»
او افزود: «در باب دانشگاه نباید دچار ذاتباوری و مخصوصا دچار شیءگرایی شویم. نباید دانشگاه را در سیستم و ساختارهای رسمی تقلیل دهیم و سیستم رسمی را به آن تحمیل کنیم. دانشگاه یک میدان است، دانشگاه یعنی دانشجو؛ دانشگاه فضایی سرشار از اعمال، زندگی روزمره و تجربههای زیسته دانشگاهیان است. دانشگاه فضای حسها، بحرانها، آگاهیها و راهبردهایی است که دانشجویان و دانشگاهیان در برابر این مقاومت پیدا میکنند. به نظر من در دانشگاه فقط فضای سلطه و سیطره وجود ندارد بلکه فضاهای اقتضایی هم وجود دارد، نباید بگوییم دانشگاه فقط یک سازمان است چون دانشگاهیان فقط وظیفه انجام نمیدهند، بلکه اعمال و کارکردهای دیگری هم دارند. بنابراین دانشگاه به این معنا به اعتقاد من از محلهای تحول اساسی تاریخ بوده و هست.»
عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی براساس این توضیح از دانشگاه، تاریخ معاصر ایران را به هفت دوره اصلاحات ناصری (دوره تاثیرگذاری دالفنونها)، دوره مشروطه (مدارس سیاسی)، دوره جنبش نوسازی (دانشسراها و دارالمعلمین)، دوره مدرنیزاسیون (دانشگاه تهران)، دوره جنبش ملی، جنبش چپ و دوره انقلاب اسلامی تقسیمبندی کرد و گفت: «دانشگاه در کانون تحولات است و در ایران هم از فرهنگ دانشگاه، مدیریت و ... تا دانشجو و دیگران بسیار مشکل و بدبختی وجود دارد.»
انتهای پیام/