مدیر کل خاورمیانه وزارت خارجه: به مناسبتهای مختلف به عربستان گفتهایم خواستار مذاکره هستیم/ فعلا در روابط ایران و مصر اتفاقی نمیافتد
سمیرا امیرچخماقی، گروه بینالملل خبرگزاری آنا- برجام، بحرانهای سوریه، یمن، بحرین، عراق و در نهایت نیز حمله به سفارت عربستان در ایران بهانههای سعودیها را برای دشمنی دیرینهای که با ایران داشتند بیشتر و بیشتر کرده است. اختلافات جغرافیایی جای خود را به دامن زدن به تفاوتهای مذهبی و قومی و تشدید ایرانهراسی در منطقه داده است که به نظر میرسد سعودیها حتی ثانیهای را برای تقویت آن از دست نمیدهند.
محمد ایرانی، مدیر کل خاورمیانه وزارت امور خارجه ضمن تشریح سیاستهای ایران در قبال عربستان به تلاشهای تهران برای تضمین صلح و ثبات در منطقه میپردازد.
* اختلاف ایران با برخی کشورهای عربی ریشه تاریخی دارد، اما این اختلاف اکنون بیشتر تبدیل به اختلاف بین شیعه و سنی شده است. فکر میکنید ریشه اصلی این اختلافات در چیست؟
اختلافات ژئوپلتیکی بین کشورهای هر منطقهای وجود دارد و این اختلافات بین ایران و همسایگان جنوبی که کشورهای عربی هستند نیز از گذشته وجود داشته است. مطالبات تاریخی نیز همیشه بوده و اینها زمینههای اختلافات هستند. ولی غالبا مذاکرات، مسکوت گذاشتن برخی از مسائل، پذیرش راهحلهای مسالمتآمیز و پذیرفتن شرایط موجود کمک کرده است که بحران به شرایط سختتری نرسد.
اتفاقی که اکنون شاهد آن هستیم این است که برخی از طرفهای عربی در حاشیه جنوبی خلیجفارس تلاش دارند اختلافات ژئوپلتیکی را که همیشه وجود داشته است با اختلافات ایدئولوژیک همراه کنند و بحران را از مسائل جغرافیایی به مسائل عقیدتی بکشانند. این موضوع واقعیت ندارد و سالهای بسیار طولانی است که مردم این کشورها و کشور ما کنار یکدیگر زندگی کردهاند و این مسائل نیز همیشه مطرح بوده، بنابراین طرح این مساله اکنون انحرافی و مقطعی است.
قابلیتهای عربستان واقعی نیست
آنها به دنبال یکسری بهرهبرداریهای مقطعی هستند که تطابقی با واقعیتهای یک زندگی مسالمتآمیز بین دو طرف خلیج فارس ندارد، اما آنچه به نظر میرسد این است که عربستان سعودی کشوری است که فکر میکند رهبری جهان عرب را با توجه به مولفههای پولی و اندوختههای نفت و انرژی و همچنین به دلیل وجود مراکز زیارتی مسلمانان مانند کعبه و مدینه منوره در اختیار دارد و میتواند هم بر جهان عرب و هم جهان اسلام اشراف داشته باشد.
عربستان از گذشته ارتباطاتی را نیز با قدرتهای بینالمللی از جمله آمریکا داشته است و سعی میکند قدرت خود را در کنار قدرتهای بینالمللی تعریف کند و هژمونی خود را به نوعی بر دیگر کشورهای عربی تحمیل کند. البته اینکه عربستان تا چه اندازه موفق بوده است، بحث دیگری است چرا که همواره اختلاف بین عربستان و کشورهای دیگر عربی که قابلیتهای بیشتری از عربستان دارند، مانند مصر وجود دارد، بنابراین به نظر میرسد که این قابلیتها چندان واقعی نیست و تنها تلاشی از سوی دولتمردان عربستان است.
البته گفته میشود گهگاهی اختلافات قدرت در داخل عربستان نیز باعث میشود که این بحران به خارج از مرزهای این کشور نفوذ کند. آنها با طرح بحثهای ایدئولوژیک سعی میکنند به نوعی مشکل داخلی خود را پوشش دهند. بخشی دیگر از ماجرا به توهمی باز میگردد که این دولتها یا دارند یا تلاش میکنند برای دیگران ایجاد کنند که ایران را به عنوان یک نگرانی و ترس جلوه دهند و ایرانهراسی و شیعههراسی را سرمنشأ خود قرار دهند و به نظر میآید تا حدودی هم در این زمینه هرچند که واقعی نیست موفق بودهاند.
عراق نقطه عطف اختلاف عربستان با ایران
* به هر حال این اختلافات اکنون به مراتب شدیدتر شده است.
بحران بین ایران و عربستان یک سابقه طولانیمدتی داشته باشد و فراتر از اختلافات قبل از انقلاب است، اما اگر بخواهیم به طور دقیق اشاره کنیم نقطه عطف آن به سرنگونی صدام حسین در سال 2003 بازمیگردد.
اعتقاد آنها این است که با دخالت آمریکاییها و سقوط صدامحسین و شکست او، کشور عراق عملا در اختیار ایران قرار گرفته و تصور میکنند که ورود ایران از دروازه کشورهای عربی مانند عراق توازن منطقهای میان ایران و کشورهای عربی را برهم زده است و آنها مسئولیت دارند که این توازن را مجددا بازگردانند.
این نقطه عطف اختلاف است و به همین دلیل همواره تلاش کردهاند که روابط خود را با عراق جدید و عراق بعد از صدام خیلی محدود نگه دارند؛ نه آنکه عراق را به رسمیت نشناسند، بلکه آن را بیاهمیت نشان دهند. آنها تلاش کردند که عراق را به عنوان کشوری که تحتتاثیر و متکی به ایران به عنوان کشور شیعه غیرعرب فارس است، نشان دهند و از همین طریق بتوانند یارگیری کنند. این یارگیری چه از اهل سنت و چه کشورهای عربی که ایران را به عنوان یک مداخلهکننده در امور کشورهای عربی معرفی میکنند، انجام شد.
این مساله را باید به عنوان نقطه عطف در نظر بگیریم. این کشورها تصور میکنند که برای توازن باید با ایران تقابل کنند؛ در صورتی که نگاه ما در اینجا متفاوت است و معتقد هستیم چنانچه اختلافی هم در دیدگاهها وجود دارد، باید با مذاکره حل شود. این توهمها باید از بین برود چرا که در نهایت به نفع هیچ طرفی نیست. این روش به نفع جوامع منطقهای نیست اما به هرحال عربستان طی سالهای اخیر احساس خسارت میکند.
* دلیل اعمال اینگونه سیاستهای از سوی عربستان سعودی در منطقه را چه میدانید؟
مخاطب آنها بیشتر از آنکه بخواهد ایران باشد، کشورهای غربی و آمریکاییها هستند. آنها به دلیل رابطه نزدیکی که با آمریکاییها دارند، تصور میکردند وقتی که درخواست سرنگونی بشار اسد را مطرح کنند با دخالت نظامی باید این کار عملی میشد، اما آمریکا زیربار نرفت. حتی زمانی که بحث سلاحهای شیمیایی در سوریه مطرح بود، آن را بهترین فرصت میدانستند تا ضربه نهایی را به نظام سوریه بزنند و به شدت از آمریکاییها دلخور شدند و این را حتی نقطه عطفی بین سازش روسیه و آمریکا و نجات بشار اسد تلقی کردند و البته این موضوع را نیز از چشم ایران میبینند.
مساله دیگر هم برجام است. ذهنیت آنها این بود که آمریکاییها نباید اجازه دهند برجام شکل بگیرد و تمایل داشتند که این موضوع منجر به رویارویی شود و حمله به ایران و ضربه به مراکز هستهای کشور هدف آنها بود. این مساله هم اتفاق نیفتاد؛ مذاکرات نتیجه داد و به امضای همه طرفهای 5+1 رسید و روز به روز نگرانی عربستان افزایش پیدا کرد. موضوع سوریه و مابقی مناطق بحرانی در منطقه از جمله عراق، بحرین و مناطق دیگری که ایران را متهم به دخالت میکنند همه نشأت گرفته از دیدگاهی است که آنها از ابتدای امر نسبت به برهم خوردن توازن داشتند.
* حداقل چه اقدامی برای کاهش تنش از سوی ایران صورت گرفته است؟
اما اینکه چه راهحلی باید در نظر گرفته شود به نظر میرسد هیچ راهحلی وجود ندارد جز اینکه طرف مقابل قانع شود و گفتوگو را بپذیرد. ما دائما به مناسبتهای مختلف چه مستقیم و چه غیرمستقیم و حتی از سوی طرفهایی که خواستند به عنوان میانجی وارد شوند، گفتهایم که حاضریم با سعودیها مذاکره کنیم و مشکلات را حل کنیم، اما آنها هیچگونه ابراز آمادگی نکردند و بهانههایی را مطرح کردند.
* چرا آنها هیچگاه حاضر نیستند که چنین قدمی را بردارند؟
آنها احساس میکنند که منافعشان در استمرار بههمریختگی روابط است و چنانچه به سمت گفتوگو و رفع تنش پیش بروند، دستاورد لازم را نخواهند داشت.
به هرحال برخورد آنها طی سالهای اخیر همانطور که اشاره کردم ناشی از چند مساله است و جایگاه خود را از دست دادهاند. خیلی از کشورهای عربی اکنون در کنار آنها نیستند البته صعودیها سعی میکنند این تصویر را القا کنند که آنها در کنارشان هستند، اما عملا اینطور نیست.
حتی مشاهده میکنیم که در برخی از نشستها نیز بعضی از کشورهای عربی حاضر نمیشوند. آنها احساس میکنند که هنوز تا رسیدن به خواستههایشان و رسیدن به مرحله مذاکره فاصله دارند، بنابراین پیشنهاد دیگری که ایران مطرح میکند این است که یک راهحل جمعی تحت عنوان مجمع همکاریهای منطقهای ایجاد شود. از ابتدا این مساله مطرح بود که ما با کشورهای خلیج فارس جمع شویم تا مشکلات را تحت عنوان مسائل منطقهای حل کنیم. همه این کشورها از موضوعات مهمی مثل مساله تروریسم، تجارت مواد مخدر، مهاجرت، تهدیدهای بینالمللی و غیره به طور مشترک احساس نگرانی میکنند و حتی میتوان بحثهای دوجانبه را بعدا مطرح کرد. اما در بحثهای منطقهای دیدگاههای نزدیکی وجود دارد.
* آیا این پیشنهاد مورد استقبال قرار گرفته است؟
پیشنهاد مطرح شده است و فعلا در حال بحث روی این مساله هستند. این از پیشنهادهای ما بوده است که هم حاضریم به صورت دوجانبه مساله را حل کنیم و هم به صورت گفتوگوهای منطقهای؛ اما متاسفانه تلاش برای اشاعه تفرقه بین کشورهای عربی و اسلامی همچنان وجود دارد.
* آیا این پیشنهاد در سفری که آقای روحانی به عمان و کویت داشت مطرح شده است؟
بله. در آن سفر هم مطرح شده است. البته خوشبختانه افقهایی دیده میشود که برخی از کشورهای عربی به این واقعیت پی ببرند که منافع آنها در گرو بازگشت صلح و ثبات است نه ایجاد تنش و شکاف. به نظر من باید این مسیر را ادامه دهیم. اقدام اولیه که ما درصدد انجام آن هستین اعتمادسازی است.
اعتمادسازی در فاصله زمانی که به آن اشاره کردیم فرو ریخته و تنشها تشدید شده است. باید در درجه اول هر دو طرف سطحی از انتظارات معقول و منطقی را مطرح کنند. بحثهای مربوط به فرقهگرایی حتما برای همه طرفها باعث ضرر است و بیشترین فضا را برای رشد تروریسم، جمعیت تکفیری و افراطگرا مهیا میکند. اتفاقا اگر به این مساله به درستی پرداخته نشود، بیش از اینکه ایران را تحتتاثیر قرار دهد کشورهای عربی را تحتتاثیر قرار خواهد داد. این نکات باید به طور مرتب به کشورهای عربی القا شود که در سایه تنش شرایط امنیت آنها حتما وخیمتر خواهد شد.
* یکی از انتقاداتی که به دولت آقای روحانی مطرح است، کمتوجهی به کشورهای عربی بوده و اینکه به سمت اروپا حرکت کردیم و از منطقه غافل شدیم. آیا سفر اخیر رئیسجمهوری به منطقه برای جبران این سیاست است و قرار است در سیاستهای آینده تغییر فاحشی در مسیر این اعتمادسازی ایجاد شود؟
اولویتهای سیاست خارجی قطعا در شرایط مختلف تغییر میکند. اینطور نیست که همیشه اولویتبندی ثابت باشد. زمانی اقتضا میکند که مشکل اصلی و اساسی را در حل و فصل موضوع هستهای ببینیم و مراودات با کشورهای اروپایی و غربی ایجاب میکند که آن مشکل اساسی را در ابتدا پیگیری کنیم.
اما در این مورد که باید با کشورهای منطقه کار کرد و تنشها را کاهش داد به هرحال نگاه منطقهای نگاه مهمی است. ما در این منطقه با همه مشکلات و ظرفیتها زندگی میکنیم. این یک واقعیت است و نمیتوانیم خودمان را جدای از منطقه بدانیم، کما آنکه آنها هم نمیتوانند. اکنون این امر در روابط بین المللی نیز قابل مشاهده است که در مناطقی که کشورها توانستهاند همگرایی ایجاد کنند، رشد آنها در سطح بینالملل خیلی بیشتر از کشورهایی بوده است که به صورت مجزا و انفرادی عمل کردهاند.
تصور ما در جمهوری اسلامی این است که باید به همگرایی منطقهای که مولفههای آن هم بین کشورها کم نیست، دست پیدا کنیم. بحث فرهنگی، مباحث اقتصادی و خیلی از موضوعات مطرح است. به نظر میرسد این نگاه اکنون تقویت شده است.
* با توجه به خریدهای نظامی که عربستان در ماههای اخیر انجام داده است، فکر میکنید در تنش موجود عربستان خود را برای فضای نظامی در منطقه آماده میکند؟
همه اقدامات نظامی که سعودیها و امارات انجام میدهند و حجم خریدهای بسیار بالای آنها و اینکه عربستان در سال گذشته بیش از 80 میلیارد دلار و امارات 30 میلیارد دلار خرید نظامی داشتهاند، عملا جلوی ورشکستگی بسیاری از شرکتهای اسلحهسازی اروپایی و آمریکای را گرفته است.
آنها حتما اهداف مختلفی را دنبال میکنند: اینکه بتوانند نظرات سیاسی این کشورها را در اهدافی که عمدتا مقابله با ایران است، جلب کنند و اینکه بتوانند آنها را در روز مبادا در کنار خود داشته باشند میتواند همگی از اهداف این اقدامات باشد، اما به نظر میآید که بحث نظامی خیلی تحلیل دقیقی نداشته باشد. اینکه لزوما افزایش خرید نظامی به معنای آماده شدن برای یک درگیری است، درست نیست.
تصور من این است که آنها از توانمندیهای ذاتی ایران که به موقعیت ژئوپلتیک کشور، وضعیت ثبات، همبستگی داخلی و جمعیت، آموزشهای نظامی و غیره بازمیگردد، آگاه هستند و قطعا با خرید صرف سلاح نمیتوان این توازن را ایجاد کرد. همه بحث این نیست که شما سلاح بخرید و ذخیره کنید و عاملی برای تحریک شوید. اتفاقا بارها به صورت مستقیم و غیرمستقیم توسط مقامات کشور از جمله سخنگوی وزارت امورخارجه و دیگران تاکید شده است که به هیچوجه اینگونه اقدامات به بازگشت امنیت و صلح در منطقه کمک نخواهد کرد.
در شرایطی که ما بتوانیم گفتوگو کنیم و در کنار یکدیگر قرار بگیریم، نیازی نیست که این همه هزینه شود. بسیاری از مشکلاتی که به صورت مجازی وجود دارد با گفتوگو میتواند حل شود. لذا در حین اینکه ما خرید سلاحها را زیرنظر داریم، اما فکر نمیکنیم که به کارگیری آنها علیه ایران در مقطع فعلی مطرح باشد.
* با توجه به اختلافات موجود بین عربستان و مصر آیا مذاکره بین ایران و مصر صورت گرفته و آیا تحلیلهایی در اینباره که مصر در حال تغییر گرایش به سمت ایران است، صحت دارد؟
در بحث روابط دوجانبه با مصریها دارای اختلافنظرهایی هستیم و در شرایط سکون و عدمتحرک به سر میبریم. گرچه به دلایل مختلف از سوی مصریها و ما در خصوص روابط دوجانبه فعلا اتفاقی صورت نمیگیرد، اما در بحثهای بینالمللی و منطقهای همکاری نزدیکی با یکدیگر داریم؛ به ویژه در حوزه روابط بینالملل روابط نسبتا خوبی داریم. در بحثهای منطقهای نیز به هرحال در بخشی از محورهایی که شامل بحران است، دیدگاههای نزدیکی به یکدیگر داریم.
همانطور که پیشتر گفتم امروز موضوعاتی که ممکن است باعث اختلاف کشورها با یکدیگر شود، در بین کشورهای عربی دیده میشود. مصریها ثابت کردند تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند فشارهای یک کشور دیگر عربی را بپذیرند و همیشه نسبت به اینگونه تحمیلها از خود واکنش نشان دادهاند.
نگاه مصر به منطقه واقعگرایانهتر از برخی از کشورهای حاشیه خلیجفارس است
بخش زیادی از توانمندیهای آنها ذاتی است و با برخی از کشورهای دیگر عربی قابل مقایسه نیست؛ به ویژه در حوزه خلیجفارس. نگاه سیاسی آنها به منطقه واقعگرایانهتر از برخی از کشورهای حاشیه خلیجفارس است. آنها در ابتدا اعلام کردند که وارد بحران یمن خواهند شد، اما با توجه به تجارب بسیار زیادی که در این زمینه در گذشته داشتند و با توجه به موقعیتهای صحنهای یمن، از آن پرهیز کردند و جدا شدند.
در مسائل سوریه نیز به همین شکل عمل کردند. آنها به لحاظ دید سیاسی وسیعتری که نسبت به عربستان سعودی دارند، متوجه شدند که گزینه نظامی به نتیجه نمیرسد و باید حتما با کشورهایی که به دنبال بازگشت ثبات هستند، همکاری کنند. از همه مهمتر مصریها نسبت به وجود گروههای تکفیری و تندرو بسیار حساس هستند و ریشههای شکلگیری آن را در برخی از کشورهای عربی با نگاههای امنیتی و ایدئولوژیک میبینند و وهابیت در عربستان و برخی از کشورهای خلیجفارس از نگاه مصریها پنهان نیست.
انتهای پیام/