فداکاری امیدزادهها هرگز از یادها نمیرود/ قدردانی سما واحد رشت از خانواده معلم فداکار ایران
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، در آستانه گرامیداشت هفته معلم، سما واحد رشت معلم فداکار شفتی را از یاد نبرد و طی مراسمی با حضور دکتر علیرضا آزادبر معاون سما واحد رشت، مهندس رجبزاده معاون فرهنگی و دانشجویی آموزشکده و جمعی از مدیران و کارشناسان سما واحد رشت از خانواده مرحوم امیدزاده قدردانی شد تا یادآوری کنیم فداکاری امیدزادهها هرگز از یادها نمیرود.
احترام به معلمان، احترام به انسانیت است
دکتر علیرضا آزادبر معاون سما واحد رشت در این دیدار با ابلاغ سلام گرم معلمان و کارکنان سما به خانواده مرحوم امیدزاده اظهار کرد: احترام به معلمان، احترام به انسانیت است.
آزادبر با بیان اینکه معلمی به عنوان یک شغل یا حرفه نیست، افزود: معلمی یعنی ایثار و از خود گذشتگی، چنان که معلم فداکار از جان خود گذشت تا سرمشق ایثار و فداکاری را برای سالها به دانشآموزان بیاموزد.
به گزارش خبرنگار آنا، گاهی فداکاریهای یک انسان فراتر از عملش پیش میرود مانند معلمی که خود پروانه شد و سوخت تا دانشآموزانش زنده بمانند و زندگی کنند. ۱۸بهمن سال ۷۶ بود که بخاری مدرسه روستای بیجارسر شفت دچار آتشسوزی شد و حسن امیدزاده معلم این مدرسه وقتی جان دانشآموزانش را در خطر دید خود را به شعلههای مهیب آتش زد و از ناحیه سر و صورت دچار سوختگی شدید شد و پس از سالها تحمل درد و رنج ناشی از سوختگی شدید در بیمارستان فومن درگذشت.
نام مدرسه محل حادثه به «معلم ایثارگر حسن امیدزاده» تغییر یافت. تقدیر مقام معظم رهبری از وی و دریافت «نشان لیاقت» از رئیس جمهوری وقت ایران از جمله قدردانیها از این معلم فداکار بود.
رقیه دخت، همسر این معلم فداکار ۳ سالی است که جای خالی همسرش را میبیند و اشک میریزد. او ۱۵سال از معلم فداکار ایران زمین پرستاری کرد و بر زخمهای کهنه او مرهم میگذاشت. حسن امیدزاده در سن ۵۸ سالگی برای همیشه کوچ کرد ولی یاد او در دل همه ما زنده است.
همسرم را هرگز به جز زمانی که به مردم خدمت میکرد خوشحال ندیدم
بر اساس گزارش رسانههای کشور، رقیه دخت همسر معلم فداکار امیدزاده میگوید: در حال و هوای بهمن و اوج جشن و سرور دهه فجر بودیم، حدود ساعت ۱۱ روز شنبه بود که بخاری نفتی مدرسه بیجارسر به دلایلی آتش گرفت و شعلهور شد و امیدزاده با نگرانی از وضعیت بچهها خود را به آتش زد و با فداکاری ۳۰ دانشآموز این مدرسه را به سلامت خارج کرد اما خود طعمه آتش شد و به شدت سلامتیاش به خطر افتاد.
رقیه دخت با ذکر خاطراتی از این معلم فداکار اظهار می کند: یادم میآید سال ۷۵ در یکی از مدارس رشت آتشسوزی اتفاق افتاده بود که خبر آن از سیمای گیلان در حال پخش بود و همه دور سفره شام بودیم که متوجه شدم امیدزاده به طور عجیبی به تلویزیون خیره شده است. از امیدزاده پرسیدم چرا جلو نمیآیی، مگر شام نمیخوری؟ همسرم گفت: خانم در رشت در یکی از مدارس آتشسوزی شده و چهار نفر از دختران به صورت دلخراشی سوختهاند، اگر طیبه (دخترمان) به جای یکی از آنان بود آیا باز هم به خوردن غذا ادامه میدادی؟
همسر معلم فداکار می افزاید: من همسرم را هرگز به جز زمانی که به مردم خدمت میکرد خوشحال ندیدم، همیشه به ما نیز سفارش خدمت به مردم را میکرد.
رقیه دخت ادامه می دهد: حسن همیشه ساعت ۷ صبح به مدرسه میرفت به او میگفتم که چرا این موقع صبح؟ تمام معلمان ساعت ۸ به بعد میآیند، به من میگفت: بچهها پشت در میمانند و خیس میشوند. روا نیست نانی که پدر و مادرشان به سختی بدست میآورند خرج دکتر و دارو کنند.
همسر معلم فداکار امیدزاده خاطرنشان می کند: امیدزاده انسانی بسیار مسئولیت پذیر بود یک روز ساعت ۳ به خانه آمده بود وقتی دلیلش را پرسیدم گفت «پای یکی از بچهها توسط سگ گاز گرفته شده، خدا چه میداند شاید هار بوده باشد اگر اتفاقی برای او بیافتد من عذاب وجدان میگیرم.» بچه را به شهر برده بود و واکسن زده بود.
فداکاری پدرم باعث شد تا راه آتشنشانی را پی بگیرم
محمد امیدزاده، فرزند مرحوم امیدزاده از پرسنل واحد آتشنشانی خمام است. وی میگوید فداکاری پدرش باعث شد تا او راه آتشنشانی را پی بگیرد.
محمد میگوید: بهخاطر میآورم که در زمان وقوع حادثه در کلاس چهارم مدرسهای بودم که پدرم در پایه پنجم آن تدریس میکرد. صدای جیغ و داد فضای مدرسه را گرفته بود و آتش از بخاری نفتی کلاس دوم زبانه میکشید و بهدلیل نزدیک بودن به در کلاس از کنترل خارج و پدرم در آتش گرفتار شده بود.
وی گفت: پدرش پس از آن حادثه دیگر به تدریس نپرداخت، پدرم پس از ۲ یا ۳ سال میتوانست راه برود، خودش کارهای شخصیاش را انجام دهد. وی برای پر کردن اوقات فراغت یا به دعوت همکاران سابق به مدرسه میرفت.
امیدزاده درباره انتخاب شغلش اضافه میکند: پس از گذراندن دوره خدمت و دانشگاه در آزمون ادواری شهرداری قبول شدم و هرچند خاطره خوبی از حریق و آتشسوزی در ذهنم نداشتم اما ترجیح دادم بهعنوان آتشنشان خدمت کنم و راه پدرم را در نجات جان انسانها ادامه دهم.
انتهای پیام/