همه کشورهای اسلامی در سوریه شکست خوردند/ بخشی از حاکمیت سوریه با حضور آمریکا در آستانه موافق بود/ باید به اندازه هزینهمان در سوریه برداشت کنیم
سمیرا امیرچخماقی، گروه بینالملل خبرگزاری آنا- مذاکرات صلح سوریه روز گذشته (دوشنبه) به ابتکار سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در شهر آستانه قزاقستان برگزار شد. نشست موسوم به آستانه از ابتدا برپایه مذاکرات سوری- سوری و به منظور گفتوگوی معارضان سوری با دولت سوریه و با هدف تثبیت آتشبس در این کشور برگزار شد.
با صادق ملکی، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه درباره نشست آستانه، اختلافات میان مثلث صلح (ایران، روسیه و ترکیه) و همچنین راههای خروج سوریه از بحران به گفتوگو نشستیم. مشروح این گفتوگو را می خوانید:
* به نظر شما مذاکرات آستانه چقدر موفقیتآمیز خواهید بود؟
مذاکرات در آستانه در حال حاضر بیشتر جنبه نظامی – امنیتی دارد تا جنبه سیاسی و به نظر میرسد اگر طرفها بتوانند در مذاکرات آستانه در خصوص مسائل امنیتی و نظامی و تثبیت آتشبس دیدگاهها را نزدیک کرده و به تفاهماتی دست پیدا کنند، این اجلاس میتواند کار بسترسازی برای راه حلهای سیاسی در مذاکرات آینده را در ژنو فراهم کند.
هدف از برگزاری اجلاس آستانه تثبیت آتشبس و مقابله با تروریسم و مدیریت گفتوگوی سوری- سوری میان دولت و معارضان و مقدمهسازی برای یک راه حل سیاسی است. به هر حال برای هر اقدامی در سوریه باید اولین گام تثبیت آتشبس و برقراری آرامش میدانی در سوریه باشد که اجلاس آستانه با توجه به اینکه با مقدمهسازی برای یک آتشبس برگزار شده، میتواند از این جهت گام خوبی باشد که امیدهایی را در سوریه زنده کند.
* فکر میکنید نکاتی که درباره پر رنگ کردن نقش روسیه و ترکیه و کمرنگ کردن نقش ایران در اجلاس آستانه مطرح است، تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟
نکتهای که باید درباره مذاکرات آستانه و تحول سوریه مدنظر قرار دهیم، حضور قدرتمند روسیه در آستانه و به طور کلی در بحران سوریه است. همان طور که میدانیم روسها به طور جدی به سوریه و خاورمیانه بازگشتهاند و این بازگشت شاید موجب خوشحالی و یا ناراحتی برخی از کشورها شده باشد که این ناراحتیها و خوشحالیها که با توجه به تحولات میدانی در سوریه و خاورمیانه اتفاق افتاده چندان پایدار نیست و نمیتواند مبنای محاسباتی درستی داشته باشد.
روسها نه به خاطر ایران و نه برای مقابله با ترکیه یا مقابله با کشور خاصی یا به خاطر «مقاومت» وارد سوریه نشدهاند. آنچه سوریه را برای روسها جذاب کرده و عامل ورود آنها بوده، حفظ منافعشان با توجه به محاسبات منطقهای و بینالمللی است. در طول یک سال گذشته روسها با ورود جدی به سوریه تبدیل به بازیگر اول در سوریه شدهاند و شاید اگر در حال حاضر بگوییم که روسها عامل تعیین کننده رفتار ایران و ترکیه هستند چندان به دور از واقع نیست. جایگاه روسیه در تحولات سوریه آنچنان ارتقا پیدا کرده که آنها به تنهایی قادر هستند رفتارهای ایران و ترکیه را در سوریه تنظیم کنند و حتی اگر اختلاف نظری هم موجود باشد، چون توانستهاند با تمام طرفهای درگیر ارتباط برقرار کنند، میتوانند تأثیرگذاری داشته باشند و آن اختلاف را با توجه به نگاه خودشان حل و فصل کنند.
این تحول مهمی است که اگر آن را به درستی درک نکنیم میتوانیم در سوریه دچار آسیب شویم. ما در سالهای گذشته اعتقاد داشتیم که راه حل سوریه نظامی نیست و راه حلی سیاسی است. وقتی به راه حل سیاسی به عنوان فاکتور اصلی فکر میکنیم و آن را پیشنهاد میدهیم و پیگیری میکنیم باید این نکته را در نظر بگیریم که راه حل سیاسی حاصل گفتوگو و مذاکرات است. این گفتوگو و مذاکرات نیز تنها شامل ایران و روسیه نیست بلکه شامل تمام بازیگرانی است که در سوریه نقش دارند و خواهند داشت. (مسائل) سوریه تنها متعلق به ایران یا ترکیه نیست، قطر، عربستان و اردن هم در این کشور برای خود منافعی را تعریف کردهاند و حداقل میتوانند در بخشهایی موثر واقع شوند. لذا ما نمیتوانیم بگوییم که در سوریه برخی از کشورها که در گذشته نقش مثبت یا منفی داشتهاند حضور داشته و یا نداشته باشند. ضمن اینکه با این نقش مثبت یا منفی نیز نباید از نگاه داخلی برخورد کرد.
به عنوان مثال در چند ماه گذشته ترکها در سوریه تغییر روش دادهاند و اکنون در مذاکرات سوریه حتی صحبت از رفتن اسد هم نمیکنند اما ترکیه کشوری بود که به امید سقوط دوماهه اسد وارد بحران سوریه شد و یکی از اختلافات اساسی ترکیه با آمریکا این بود که آمریکاییها در سطح مقامات عالی ادعا کردند که ترکیه از داعش حمایت میکند و حتی دو سال پیش معاون نخست وزیر ترکیه ادعا کرد که آمریکاییها در بحران سوریه پشت ترکیه را خالی کردند. در واقع حمایت ترکیه از داعش محل اختلاف آمریکا و ترکیه بود. البته ترکها بیشتر مسئله کردها را پررنگ میکنند و میگویند که ما با واشنگتن در مورد حمایت از کردهای سوریه اختلاف داریم اما در کنار این اختلاف موضوع داعش هم محل اختلاف بود که ترک ها کمتر به آن پرداختند.
* یکی از مسائل اختلافبرانگیز درباره نشست آستانه به حضور آمریکا در این نشست مربوط میشد. این اختلافها را چطور ارزیابی میکنید؟
امروز ما در مذاکرات آستانه با حضور ترکهایی که تا چند ماه پیش از داعش حمایت میکردند که البته به اعتقاد من تغییر کنونی آنها در رفتار با داعش بیش از آنکه راهبردی باشد تاکتیکی است، موافق هستیم و مذاکره میکنیم و از سوی دیگر با آمریکا که درباره داعش با ترکیه اختلاف داشته است مخالف هستیم. البته اگر این مخالفت میتوانست به حضور نیافتن آمریکاییها در اجلاس آستانه منجر شود شاید قابل دفاع بود اما با وجود این مخالفت آمریکاییها از سوی روسها در اجلاس آستانه دعوت شدند و این پروسه نه تنها مانع حضور آمریکا نشد بلکه به نوعی اختلاف ایران و روسیه را در موضوع سوریه نمایان کرد که دو کشور فارغ از همکاریهای کلان با یکدیگر در موضوع سوریه اختلافاتی دارند. ضمن آنکه مسکو تأکید کرده است حل بحران سوریه بدون حضور آمریکا امکانپذیر نیست. از سوی دیگر اخبار دریافتی حاکی از آن است که بخشی از حاکمیت سوریه با حضور آمریکا در مذاکرات آستانه موافق بوده، لذا فکر میکنم ما در موقعیتهایی به اجلاس آستانه با عینک داخلی نگریستهایم. در صورتی که برای غلبه ورود به اجلاسهایی در سطح آستانه و بحرانهایی در سطح سوریه که یک بحران منطقهای با بازیگران و نگاههای متفاوت است، باید نگاهها، فاکتورها و معادلات بینالمللی را مدنظر قرار دهیم.
دغدغههای روسیه از جنس دغدغههای تهران و حتی آنکارا نیست. سوریه را باید بحرانی چند وجهی و پیچیده دید که بازیگران کلان خود را دارد و فارغ از محاسبات منطقهای مبنای محاسبات روسها در سوریه بیشتر بینالمللی است. لذا باید درک کنیم که چرا روسها از آمریکاییها برای حضور در آستانه دعوت کردند. اگر ما نگاهمان را در ارتباط با بحران سوریه به روز و مبتنی بر واقعیتهای حاکم بر نظام بینالمللی نکنیم و نگاهمان را مبتنی بر ظرفیتها و قابلیتهای خودمان و آنهایی که در میدان حضور دارند قرار ندهیم، سوریه میتواند برایمان عواقب خوبی نداشته باشد.
در موضوع هستهای هم با شعارهایی که با ظرفیتهای داخلی و بینالمللی مطابقت نداشت به سراغ حقوق هستهای که حتما حق مسلم ما بود، رفتیم. ولی از شیوه و ادبیاتی که با این ظرفیتها همخوانی نداشت استفاده کردیم که البته در این مورد با تغییر و تحولاتی که در ایران با انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت و با دستورالعمل نرمش قهرمانانه نقشه راهی تهیه شد که درنهایت منجر به برجام شد که گامهایی جلوتر از رسیدن به «جام زهر» بود و توانستیم کشور را از خطرات بزرگی مصون بداریم. قطعا اطمینان به آمریکا ساده لوحی است اما در عین حال این کشور یک واقعیت مسلط و موثر در نظام بینالملل به حساب میآید. در برجام، عمده طرف مذاکره تهران، واشنگتن بود و در مورد عراق و افغانستان هم با هم گفتگو داشتهایم. به نظر میرسد سوریه را نمیشود مستثنا کرد.
اکنون در مورد سوریه نیز هزینههای زیادی کردیم و لازم است به اندازه هزینهها برداشت داشته باشیم. سوریه برای ما یک متحد استراتژیک است و دو کشور پس از انقلاب روابط نزدیکی داشتهاند. ایران قابل حذف نیست اما اگر تحولات و معادلات بینالمللی را درک نکنیم، میتواند این نتیجه را در پی داشته باشد که سهمی کمتر از هزینههایی که در سوریه داشتیم برداشت کنیم. البته اختلاف ایران با آمریکا ریشهایتر از آن است که امید به حل آن باشد. به هرحال نباید سیاستگذاریها برای افزایش تنش باشد. سوریه فقط از آن ما نیست. بحرانی در ابعاد و پیچیدگیهای سوریه بکارگیری یک سیاست چند وجهی با مدنظر گرفتن واقعیتها و ظرفیتهای موجود را میطلبد. دستور عمل و سه اصل عزت، حکمت و مصلحت راهنمایی عمل ما در شرایط مختلف بوده و میتواند حافظ منافع ملی ما با توجه به ملاحظات و متغیرهای مختلف صحنه سیاست در عرصههای گوناگون باشد.
* اما برخلاف آنچه شما مطرح کردید، سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام کرد که آمریکا با توافق سه کشور دعوت نشده بلکه این قزاقستان بوده است که به عنوان میزبان از سفیر این کشور دعوت کرده است. شما فکر میکنید این عدم حضور رسمی آمریکا در سطح دیگر کشورها اثرگذار بوده است؟
آمریکا در مذاکرات در سطح سفیر حضور داشته است. به هر حال همان طور که گفتم در این اجلاس موضوعات نظامی و امنیتی مطرح است و بیشتر مقدمهای برای مذاکرات سیاسی است. آمریکا از معادلات و روند مذاکرات سوریه حذف شدنی نخواهد بود. ما نباید بر روی اسبی شرطبندی کنیم که بازنده خواهد بود. آمریکا در سوریه حضور دارد و علنا روسها گفتند که ما از آنها دعوت کردیم و باید حضور پیدا کنند.
سطح معاونان وزارت امور خارجه که اکنون از سه کشور ایران، روسیه و ترکیه حضور دارند در بسیاری از کشورها معادل سطح سفیر است. سطح سفیر پایین نیست، اگر حضور مابقی کشورها وزیر بود میتوانستیم به طور روشن بگوییم که مشارکت آمریکا پایین است . ضمن اینکه صرف حضور سفیر آمریکا به معنی پذیرش آن است. آمریکاییها یکی از فاکتورهایی بودهاند که در آستانه حضور داشتهاند و روسها با ترکها و قزاقها موافق این حضور بودند و این اختلاف نظر بین همه کشورها نبوده است بلکه اختلاف نظر بین ایران و سایر کشورها بوده است.
ضمن اینکه به هر حال اگر قرار باشد معادلات سوریه به سوی معادلاتی پیش برود که در آنجا صلح برقرار باشد باید تمام بازیگران بینالمللی و منطقهای در آن حضور داشته باشند و نمیتوانیم با توجه به ملاحظات داخلی در آستانه حضور داشته باشیم و یا ملاحظاتی را مطرح کنیم که در سطح منطقه نمیتواند عملکرد کارکردی داشته باشد. عملیاتی کردن این خواستهها در سطح نظام بینالمللی بسیار دشوار است، نمیگویم نشدنی است اما میتوانیم بگوییم امکان تحقق آن نیست.
* اما بیشتر به نظر میرسد که حداقل در ماه های اخیر این ترکیه بوده است که نتوانسته به منافع خود در سوریه دست پیدا کند.
یک موضوعی که در ارتباط با بحران سوریه باید مدنظر داشته باشیم این است که رسانههای ایران عمدتا بر این اعتقادند که ترکیه در سوریه و عراق بازنده بوده است. این نگاهی قالبی است. درست است که ترکیه نتوانست سقوط دو ماهه اسد را محقق کند اما با کلنگی کردن شرایط این کشور و نابودی زیرساختهای سوریه با سیاست سلبی از نگاهی پیروز بوده است، چون سوریه در جبهه مقاومت، جدیترین خطر برای اسرائیل بود ولی الان اسرائیل احساس خطر نمیکند و در نگاه حداقلی ترکیه این خدمت را به اسرائیل کرده است که خطری را از مقابل آن برای سالها برداشته است.
از سوی دیگر در معادلات منطقهای سوریه، ما بیشترین حضور را داشتهایم. ترکیه توانسته معادله را به هم بزند و معادلهای که در سوریه به نفع ما بوده اکنون قابل مذاکره شده است.
موضوع دیگری که میتوانیم مطرح کنیم این است که جنگ زمین در سوریه بیشتر درگیری ایران و ترکیه است و این درگیری متأسفانه وقتی در چارچوب راهبرد شیعه و سنی پیگیری شده سبب شده است که بخشی از چهره ایران در کشورهای اسلامی، عربی و حتی افکار عمومی ترکیه صدمه بخورد. نگاه افکار عمومی برخی کشورهای اسلامی، عربی و ترکیه در قیاس با قبل از بحران سوریه نسبت به ایران منفیتر شده است.
ما نباید فقط با نگاه خودمان به سوریه توجه کنیم. در سوریه اینطور نبوده که فقط ترکیه بازنده باشد. در نگاه کلان کشورهای اسلامی بازنده شدهاند و اکنون سوریه به مکانی تبدیل شده که ظرفیتهای کشورهای اسلامی را تخلیه میکند. به طور مشخص بخش مهمی از ظرفیت ایران و ترکیه در حال تخلیه است و این به نفع دشمنان دو کشور است و میمون نیست. البته صدمه و آسیبی که الان ترکیه از بحران سوریه خورده نسبت به ما خیلی بیشتر است چون مرزهای ما از سوریه فاصله دارد. ترکیه با سوریه 900 کیلومتر مرز مشترک دارد و این مرز مشترک در سیاستهای حمایتی از داعش ناامن شده و این ناامنی به داخل ترکیه سرایت کرده است. برخی از چرخشهای سیاسی هم که در رفتار ترکیه در ارتباط با بحران سوریه میبینیم حاصل این ناامنی است که از داخل سوریه به ترکیه سرایت کرده و ملاحظات کلان دیگری مانند مسئله کردهای داخلی و کردهای سوریه نیز وجود دارد.
* شما در مورد سطح حضور در اجلاس آستانه (معاونان) مطلبی را عنوان کردید. فکر می کنید حضور کشورها در سطح معاون در نشست آستانه، از سطح کیفی این نشست کاسته است؟
خیر، مذاکرات آستانه یک مذاکرات مقدماتی برای بسترسازی مذاکرات ژنو است. در واقع مذاکرات کنونی در سطح معاونان را میتوانیم مذاکرات کارشناسی بدانیم که در این مذاکرات گفتوگوهای امنیتسازی و تثبیت آتشبس انجام شده و جنبه امنیتی نظامی دارد. همانطور که گفتم تا میدان سوریه آرام نشود راه حل سیاسی امکانپذیر نیست. باید اول میدان سوریه به یک آرامش و تثبیت برسد و پس از آن گفتوگوهای سیاسی انجام شود. اگر در آینده این آتشبس تثبیت شود، گفتوگوهای سیاسی به سطح وزیران امور خارجه خواهد رسید و وزیران امور خارجه ایران، روسیه و ترکیه و تمام کشورهایی که در بحث سوریه ورود دارند حضور خواهند داشت.
* اجلاس امروز را موفقیتآمیز میدانید؟
باید نتایج روشن شود. بحران سوریه بحرانی نیست که به راحتی حل شود. آینده سوریه هنوز آینده مبهمی است. درست است که اکثریت کشورهایی که در سوریه ورود دارند به تجزیه نشدن این کشور تکیه میکنند و اغلب خواهان حفظ تمامیت ارضی این کشور هستند اما عملا وقتی این کشورها با گروههای قومی و مذهبی خاصی ارتباط دارند، این ارتباطها خود بستر ساز تجزیه سوریه است. اگر روند تحولات سوریه به سوی تقویت جریانات و گروهای قومی مذهبی برود که به طور مشخص اکنون سوریه با ظهور یک دولت فدرال کردی در نگاه حداقلی مواجه است، این امر میتواند چشمانداز حل بحران سوریه را دور کند. اما اگر کشورهای ذینفع در سوریه به جای نگاه قومی- مذهبی مردم سوریه، دموکراسی و حقوق مردم را ملاک قرار دهند میتوانیم امیدوار باشیم که اجلاس آستانه مقدمهای برای رسیدن به صلح پایدار در سوریه خواهد بود. اما این موضوع هنوز در افق دور دیده میشود و هنوز کشورهای درگیر بحران سوریه در مذاکرات با یکدیگر و حتی در گفتوگوهای سوری سوری به دنبال منافع گروهی و قومی مذهبی خودشان هستند. لذا باید اول سوریها واقعا سوری شوند. سوریها متأسفانه هم در ذهنیت و هم بستر اجتماعی دچار تجزیه شدهاند، اگر ذهنیت آنها به سمت وحدت برود میتوان افق روشنی را در پیش رو داشت.
* قزاقستان تا پیش از این نقشی در سوریه نداشت، فکر میکنید چرا میزبانی این نشست به آستانه واگذار شد؟
قزاقستان جزو کشورهایی است که در راستای سیاست روسیه عمل میکند و من فکر میکنم این بخشی از دیپلماسی پنهان روسها در هماهنگی با آستانه بوده است که این پیشنهادات مطرح شده و محل برگزاری آستانه به نوعی هم میتواند نقطه تعادلی ایجاد کند که اگر غربیها ژنو را مطرح میکنند، در این سو برای مذاکرات آستانه میتواند مطرح شود.
انتهای پیام/