به جای «باب اسفنجی» سراغ داستانهای ایرانی برویم/ با درفشهای افتاده بر خاک، تنها ماندهایم
خداداد جلالی، نویسنده و کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا درخصوص تولیدات سینمایی و تلویزیونی که مورد اقبال مخاطب قرار نمیگیرد و حل این بحران گفت: «محصولات سینمایی هر کشوری اصولا بر اساس ذائقه فرهنگی مردمان همان سرزمین ساخته میشود و با مردم دیگر نقاط جهان همزمان پیش میرود. حتما فیلمهای قدیمتر سینمای ایران و جهان را یادتان میآید؛ روزگاری بخشی از تولیدات سینمای ما شبیه سینمای هندوستان بود. امروزه بخشی عمدهای از تولیدات سینما و تلویزیون به سیستم حاکم برمیگردد. آنها باید نیاز روز جامعه را بدانند، ارتباطات را بفهمند و در برابر کمبودها راه حل ارائه کنند.»
خیلی سخت شد!
کارگردان «دختری با جوراب قرمز» درمورد اختیارداران عرصه فرهنگ هم گفت: «انگار سیستم حاکم فرهنگی در این مورد سخت شکست خورده است. محبوبیت فیلمهای حتی ده سال پیش صدا و سیما و آثار ساخته شده دولتی در عرصه سینما را با امسال مقایسه کنید. الان مبحث تلخ ریزشها و رویشها را در مییابیم: به خاطره خود رجوع کنید و سریالی از یک سال پیش را به یاد بیاورید؛ انگار چیزی یادتان نمییاید؛ خیلی سخت شده ولی حتما اکثر سکانسها و دیالوگهای سریالهای بیست سال گذشته را یاد دارید. چرا؟ صادقانهاش این است: همه چیز با سرعت در حال پیشرفت است و ما چه بخواهیم چه نخواهیم مجبوریم با دیگر مردم جهان ارتباط داشته باشیم و این ارتباط توقع ما را از خودمان بالا میبرد و اگر به خودمان نیاییم مجبوریم سراغ مرغ همسایه برویم و آثار تولید شده درجه چهارم آنها را بخریم و با لذت، به دیگران هم توصیه کنیم.»
ما در عرصه تولیدات هنوز محلی فکر میکنیم
وی در ادامه گفت: «این نشان میدهد ما در عرصه تولیدات هنوز محلی فکر میکنیم و رفتارمان هم محلی است. عاقبتش هم نداشتن صنعت جهانی سینما و تلویزیون است. اگر هم آثاری را صادر کردیم خیلی اندک و گاهی به کشورهایی که صاحب صنعت سینما نیستند. اینجاست که تولیدات ما از توقع خودمان فراتر نمیرود، جشنواره برگزار میکنیم، به اثر تولید شده چند جایزه میدهیم اما هیچ کشوری حاضر نمیشود این اثر تلویزیونی را از شبکهاش حتی به رایگان پخش کند. البته آثاری هم توسط همین صدا و سیما ساخته شده که از شبکه های زیادی و به زبانهای مختلفی پخش شده است. قرار نیست همیشه تاریک ببینیم، بلکه میخواهیم به هم کمک کنیم تا به دوران روشن گذشته برگردیم.»
کجاست آن کاوه نامدار که سر از میان کاغذهای کاهی کتابخانههای متروک بردارد؟
جلالی در مورد صنعتی شده سینما هم گفت: «وقتی اسم صنعت را میآورید، حتما باید استانداردهای جهانی را هم در نظر بگیرید، کشور ما پر از داستانهای زیباست که حتما به کار بشر سرگشته امروز میآید. مثل اینکه فراموش کردهایم اینجا سرزمین کهنالگوهای بشری است. جای اینکه «بِن تِن» و «باب اسفنجی» و «مرد عنکبوتی» به خورد فرزندان بدهیم، سراغ این داستانها برویم. کجاست آن کاوه نامدار که سر از میان کاغذهای کاهی کتابخانههای متروک بردارد؟ انگار در این میانه با درفشهای افتاده بر خاک و زانوان فرو رفته در گِل تنها ماندهایم. هر روز میگذرد و وقتی برمیگردیم و نگاه میکنیم، فکر میکنیم آینده است و میگوییم: کاش فردا این گونه میشد...»
انتهای پیام/