ابهامات در حوزه فرهنگ رفع شود تا صالحیامیری به سرنوشت جنتی دچار نشود
قادر باستانی، نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا، با اشاره به سابقه مدیریتهای فرهنگی در کشور گفت: «پیش از انقلاب، وزارت فرهنگ و هنر متصدی تمام فعالیتهای فرهنگی و هنری در کشور بود. نه رقیبی داشت و نه از سوی سایر نهادها متحمل فشارهای بیرونی میشد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، شرایط به طور کلی تغییر کرد.»
میخواستند «ارشاد» را ملی کنند
وی ادامه داد: «بعد از پیروزی انقلاب، از آنجایی که چهرههای سرشناسی مانند دکتر شریعتی و شهید مطهری از سالها قبل، حسینیه ارشاد را به عنوان محل درس و بحث انتخاب کرده بودند، «ارشاد» به عنوان یک نماد شناخته میشد و مسئولان نظام تصمیم گرفتند این نماد را به یک نماد ملی تبدیل کنند. به همین دلیل، وزارت فرهنگ و هنر، به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تبدیل شد.»
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: «دکتر میناچی به عنوان اولین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شد؛ اما این وزارتخانه از همان ابتدا، وظایف مبهمی داشت که دلیل ایجاد این ابهام، تاسیس نهادهای متعدد دیگری بود که هر کدام مدعی کار فرهنگی بودند. از یکسو روحانیون سازمان تبلیغات اسلامی را تاسیس کردند که زیرمجموعهای به نام حوزه هنری را ایجاد کرد و از سوی دیگر، دفتر دارالتبلیغ اسلامی که به دفتر تبلیغات اسلامی قم –مجزا از سازمان تبلیغات اسلامی- تبدیل شد.»
مدعیان فرهنگ، پاسخگوی عملکرد خود نیستند
وی گفت: «در ادامه نیز سال به سال شاهد تاسیس نهادهای تازهتری بودیم که در حال حاضر تعدادشان از عدد 60 هم فراتر رفته است. صدا و سیما هم که معیارها و تعاریف خودش را داشته و با رویکردها و سیاستهای متفاوتی اداره شده و میشود.»
باستانی اظهار داشت: «مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم، در هر دولتی، به یک نفر رأی اعتماد میدهد و او را به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد تأیید میکند و در حالیکه بخش کمی از بودجه فرهنگی کشور، در اختیار وزارت ارشاد قرار میگیرد، مسئولیت تام و تمام مسائل فرهنگی کشور، به دوش وزیر فرهنگ گذاشته میشود. حال آن که هیچ کدام از آن نهادهای مدعی فرهنگ، نه پاسخگوی شیوه تخصیص بودجههای خود هستند و نه درباره اقدامات و اولویتهای خود، به کسی پاسخگو هستند.»
وی ضمن بیان این مطلب که در چنین شرایطی، وزیر ارشاد همیشه تحت فشار است، افزود: «دستگاههای مختلف با رأی و نظر خود اداره میشوند و وزارت ارشاد نمیتواند هیچ ورودی به آنها داشته باشد. از طرف دیگر هیچ سازوکاری وجود ندارد که دستگاههای مختلف را موظف به همسو شدن با سیاستهای فرهنگی مشخص و همراستا با وزارت ارشاد کند.»
وزیر ارشاد مسئول تمام مشکلات فرهنگی نیست
این کارشناس رسانه ادامه داد: «اختیارات کم و بار مسئولیت همه نهادها را به دوش کشیدن، باعث شده که تقریبا تمام وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی در تمام دولتها، متحمل فشارهای فراوانی شوند؛ فشارهایی که کمکم عملکرد وزارت ارشاد را تحتالشعاع قرار میدهد و در برخی موارد باعث استعفای وزیر میشود.»
وی گفت: «معلوم نیست که وزیر فرهنگ باید به عنوان یک مقام دولتی، به چه نهادی پاسخگو باشد: دولت؟ مجلس؟ یا سایر دستگاهها و نهادهایی که وابستگیهای خاص خودشان را دارند. از طرف دیگر، سیاستهای متناقضی که از سوی برخی از این نهادها اتخاذ میشود، به حوزه فرهنگ و حتی تعهدات و ارادههای دولت ضربه میزند. مثلا یک مرکز فرهنگی تا جایی پیش میرود که در صدا و سیما صاحب شبکه میشود و رویکردهای متضاد با رویکردهای دولت را تبلیغ میکند. همچنین با نصب بیلبوردهایی که به طور کامل با سیاستها و دیپلماسی دولت در تناقض است، به تضعیف دولت میپردازد.»
باستانی ضمن بیان این مطلب که مشکل اصلی در حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اتفاقات و جریانهایی است که بیرون از این وزارتخانه رخ میدهند، توضیح داد: «به نظر من اگر این ابهامات در حوزه تصمیمگیریها و همینطور تعیین خطوط قانونی و خطوط قرمز روشن نشود، سرنوشتی که جنتی با آن روبرو شد، برای صالحیامیری –در صورتی که مجلس به او رأی اعتماد بدهد- و هر وزیر دیگری تکرار خواهد شد.»
معترضانِ صاحب بودجه بگویند خودشان برای فرهنگ چه کردهاند؟
وی ادامه داد: «به عبارت دیگر اگر نهادهای مدعی فرهنگی در یک مسیر مشخص و مناسب جهتدهی نشوند، طولی نمیکشد که وزیر ارشاد جدید هم متحمل فشارهای مختلفی خواهد شد. نکته دیگر اینکه ابهامات در دایره اختیارات وزارت ارشاد نیز باید برداشته شود. مثلا تکلیف نظام با موسیقی، برای همیشه روشن شود و اینکه در چه شهرها و استانهایی نباید کنسرت داشته باشیم، به صورت شفاف به وزارت ارشاد تکلیف شود.»
این کارشناس رسانه و مدرس دانشگاه، گفت: «دایره اختیارات آقای صالحیامیری باید دقیقا مشخص شود تا مطابق با حیطه اختیارات او، به مجلس پاسخگو باشد. نمیتوان تمام مشکلات فرهنگی کشور را از چشم وزیر ارشاد دید، در حالی که عمده بودجه فرهنگی کشور، در اختیار نهادهای دیگری بهجز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.»
باستانی تاکید کرد: «اگر نهادهای مدعی و رؤسای آنها در تریبونهای خود، نسبت به انحراف کشیده شدن جوانان ابراز نگرانی میکنند، چرا کسی از آنها نمیپرسد که خود شما، بودجههای فرهنگیتان را صرف چه مصارفی کردهاید و چرا با وجود این همه سرمایهگذاری فرهنگی، نتوانستهاید نقشی در جلوگیری از تحریف جوانان داشته باشید؟»
خطوط قرمز را مشخص کنید و تبعیضها را بردارید
وی افزود: «چرا در مملکت ما، یک روزنامه باسابقه به دلیل یک یادداشت، توقیف میشود اما یک نشریه، بارها و بارها به جامعه هنرمندان کشور به بدترین شکل توهین میکند و نه تنها جوابگوی کار خود نیست، بلکه همچنان به کار خود ادامه میدهد؟ این یعنی تبعیض!»
این مدرس ارتباطات خاطرنشان کرد: «یا در حوزه نشر کتاب، چرا هنوز قواعد و خطوط قرمز مبهم هستند؟ وقتی این مسائل شفاف نیستند، طبیعی است که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همواره در معرض فشارهای مختلف قرار بگیرد.»
وی گفت: «به نظر من تا وقتی که این ابهامات روشن نشود، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دچار یک دور باطل است. آنچنانکه در هر دوره شخصی به عنوان وزیر میآید، انرژی و بودجه صرف میکند، تحت فشار قرار میگیرد و احتمالا با استعفا یا کنار گذاشته شدن او، وزیر بعدی متحمل همین رویه و سرنوشت میشود.»
گفتوگو از: هادی حسینینژاد
انتهای پیام/